مفهوم عزت نفس

در روانشناسي توافق کلي وجود دارد مبني بر اين که اصطلاح عزت نفس، مشتمل بر عناصر شناختي عاطفي و رفتاري است. جزءشناختي، اشاره به اين مطلب دارد که فرد، به صورت آگاهانه، اختلاف بين خود آرماني و خود درک شده اش را مورد بررسي و ارزيابي قرار مي‌دهد. جزء عاطفي به احساسات و هيجاناتي اشاره مي‌کند که فرد، هنگام ارزيابي آن اختلاف، اختلاف بين خود آرماني و خود درک شده تجربه مي‌کند.جنبه‌هاي رفتاري عزت نفس، در رفتارهايي چون جرأت آموزي، انعطاف پذيري، قاطعيت و احترام به ديگران آشکار مي‌شود.بنابراين، تعريف عزت نفس به خاطر ابعاد چندگانه‌اش دشوار است، به علاوه اگرچه عزت نفس به طور کلي  نسبتاً باثبات است، مي‌توانداززماني به زمان ديگرنوسان داشته باشد و همين عامل،سنجش يا تحقيق درخصوص عزت نفس رادشوار مي‌سازد.انجمن ملي عزت نفس،تعريف زيرراازعزت نفس ارائه داده:

تجربة شايسته بودن در مواجهه با چالش‌هاي زندگي و لايق خوشبختي بودن، اين مفهوم از عزت نفس بر اين فرض بنا شده است که عزت نفس قوياً با احساس صلاحيت و شايستگي و ارتباط بين آن دو در گذر زندگي مرتبط است. جز صلاحيت عزت نفس،  اغلب به غلط صرفاً  خوب احساس کردن خود تعبير شده است. در حالي که در واقع به اين مرتبط مي‌شود که آيا شخص همسان با ارزشهاي بنيادين انساني زندگي مي‌کند يا نه،ارزشهايي از قبيل يافتن معنايي در زندگي که مشوق رشد بشريت و سازندة روابط آنها به طريقي است که منجر به احساس تماميت و ارضاء مي‌شود. احساس صلاحيت، داشتن عقيده راسخ است مبني بر اين که بطور توانايي ايجاد نتايج مطلوب را داريم. داشتن اعتماد به اثر بخشي ذهنمان و توانايي‌مان براي تفکر است شايستگي مي‌تواند به عنوان جنبة روان‌شناختي عزت نفس تلقي شود در حالي که به عنوان جنبة رفتاري يا جامعه‌شناختي آن شناخته مي‌شود.

عزت نفس چيست؟

عزت نفس از خودپنداره مفهوم خود متفاوت است. مفهوم خود عبارتست از مجموعه ويژگيهايي که فرد براي توصيف خويشتن به­کار مي­برد. اما عزت نفس عبارتست از اطلاعات درون خودپنداره براي فرد دارد و از اعتقادات فرد در مورد تمام صفات و ويژگيهايي که در او هست، ناشي مي­شود. عزت نفس هر فرد براساس ترکيبي از اطلاعات نسبي‌تر مورد خودش و ارزش­هاي ذهني که براي آن اطلاعات قائل است، بنا نهاده مي­شود.

اهميت عزت نفس

اكثر صاحب‌نظران برخورداري از عزت نفس ارزيابي مثبت از خود را بعنوان عامل مركزي و اساسي در سازگاري عاطفي – اجتماعي و سلامت كلي افراد مي‌دانند. ابتدا روانشناسان و جامعه‌شناساني چون ويليام جيمز، هربرت ميد و چارلز كولي بر اهميت عزت نفس مثبت تاكيد داشتند. چندي بعد نوفرويدي ها، مانند ساليوان و هورناي ، مفهوم خود را در نظريه­هاي شخصيتي خود وارد كردند. سال‌ها بعد روان‌شناسان، نظريه ها را با كارهاي تجربي در هم  آميختند و نتيجه گرفتند كه عزت نفس؛ ارزيابي مثبت از خود با شادكامي و كاركرد مفيد فرد رابطه اي متقابل دارد.

ابعاد عزت نفس

عزت نفس، شامل ابعاد اجتماعي، تحصيلي، خانوادگي و عزت نفس کلي مي‌شود. در ادامه هر يک از اين ابعاد را مختصراً تشريح مي کنيم:

عزت نفس اجتماعي : زمينه اجتماعي شامل احساساتي مي‌شود که فرد به عنوان يک دوست نسبت به ديگران دارد. به طور کلي مي‌توان گفت عزت نفس اجتماعي عبارت است از احساسي که شخص در مورد خودش به عنوان يک دوست براي ديگران دارد و هم‌چنين اين که ديگران او را چگونه دوست دارند. آيا ديگران او را دوست دارند؟ به عقايدش احترام مي گذارند؟ فردي که نيازهاي اجتماعي‌اش برآورده مي‌شود با اين جنبه از خودش احساس راحتي خواهد کرد.

طبق نظر اريکسون، ارتباط با اجتماع، نقش زيادي در شکل گيري عزت نفس بازي مي‌کند. در مطالعه‌اي که به‌وسيله کوپراسميت ، انجام گرفته از لحاظ آماري بين عزت نفس و توانايي دوست پيدا کردن تفاوت معني داري مشاهده شده است.

عزت نفس تحصيلي  : زمينة تحصيلي عزت نفس با ارزشيابي فرد از خودش به عنوان يک دانش‌آموز سرو کار دارد. از جنبة  تحصيلي، کودک و نوجوان خود را به عنوان يک دانش آموز ارزيابي مي‌کنند. البته اين امر صرفاً يک ارزيابي از توانايي تحصيلي و پيشرفت تحصيلي نيست و به راحتي نمي‌توان جايگاه يک فرد را مشخص کرد مگر اين که فاصلة او با ديگران را محاسبه نمود.

اگر فرد خود را با معيارهاي مطلوب تحصيلي منطبق بداند و استانداردهاي پيشرفت تحصيلي خود را برآورده سازد، داراي عزت نفس تحصيلي مثبت خواهد بود. يعني اگر ملاک و معيار پيشرفت تحصيلي براي او قبول شدن در يک سال تحصيلي  باشد و وي بتواند به چنين معياري دست يابد داراي عزت نفس تحصيلي مثبت است.

حرمت خود خانوادگي : زمينه خانوادگي عزت نفس، احساسات فرد را دربارة خود به عنوان عضوي از خانواده منعکس مي‌کند. به بيان ديگر عزت نفس خانوادگي انعکاس احساسي است که فرد در مورد اعضاي خانوادة خود دارد. اگر او در خانه مورد علاقه و محبت خانواده باشد احساس امنيت مي‌کند و مي‌توان گفت عزت نفس او مثبت است.

نظام نگرش کودک در سالهاي پيش کلامي آغاز مي‌شود. شکل کلي احساس خود ارزشمندي، تابع تحول رواني – فيزيولوژيکي فرد طي مراحل مختلف رشد است.  پس عزت نفس هر کس را بايد با عزت نفس کلي مقايسه نمود.

منصور، مي‌گويد: عزت نفس کلي تنها از يک جنبه متأثر نيست، بلکه نظرات فرد راجع به جوانب مختلف، عزت نفس را مشخص مي‌کند. به  عبارتي ممکن است فردي در يک جنبة عزت نفس نمره پاييني داشته باشند اما عزت نفس کلي او بالا باشد.

سطوح عزت نفس

عزت نفس بالا: عزت نفس بالا بدان معناست که فرد به خود احترام مي گذارد و خود را آدمي مفيد و با ارزش مي‌داند و الزاماً خود را برتر از ديگران نمي‌پندارد. افراد داراي عزت نفس بالا خود را در نهايت کمال نمي‌دانند بر عکس، آنان نقصها و محدوديت‌هاي خود را مي‌شناسند و اميدوارند با رشد مطلوب، به شايستگي بيشتري دست پيدا کنند. عزت نفس، کليدي است که مي‌تواند درها را براي شکوفايي تمام استعدادهاي بالقوه فرد باز کند.

افراد داراي عزت نفس بالا، کساني هستند که با خصوصيات مدارا و احترام قايل بودن براي ديگران مشخص مي­گردند، افرادي که مسئوليت اعمالشان را مي­پذيرند،  داراي انسجام اند. به موفقيت­هايشان مباهات مي‌کنند، خود انگيخته اند،  تمايل به ريسک کردن دارند، انتقادپذير هستند، قادر به دوست داشتن و دوست داشته شده اند، جوياي چالش و برانگيزش ناشي از پيگيري اهداف ارزنده و دشوارند و بر زندگيشان احاطه و کنترل دارند.

آن دسته از تجارب دوران کودکي به عزت نفس سالم منجر مي‌شوند عبارتنداز:

  •  تحسين شدن
  •  درک شدن توسط ديگران
  •  محترمانه، طرف محبت قرار  گرفتن
  •  مورد توجه بودن و در آغوش گرفته شدن
  •  کسب موفقيت در ورزش يا مدرسه
  •  داشتن دوستان معتمد

نداي دروني که حاوي پيامهاي مثبت و تأييد کننده است .

منبع

افتخاری،فرزانه(1392)، اثر درمان فراشناختي در افزايش عزت نفس و کاهش پرخاشگري نوجوانان بزه کار،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0