مفهوم خودتنظیمی یادگیری چیست ؟

خودتنظیمی

خودتنظیمی، سازه­ای است که از سال 1967 از سوی بندورا مطرح شد. مطالعه اولیه در این زمینه، مبتنی بر خودتنظیمی به معنای عام کلمه بود که زمینه­های گوناگون فردی- خانوادگی و اجتماعی را مورد توجه قرار می­داد، ولی از دهه 1980، این سازه در زمینه یادگیری مطرح شد. مطابق نظر بندورا، خودتنظیمی کاربرد توانایی­ها و قابلیت­های خودهدایتی، خودکنترلی و خودمختاری می­باشد. از نظر وی قابلیت­های ذکر شده تحت تاثیر باورافراد درباره خودکار­آمدی در فعالیت­ها و رفتارهای مختلف است. خودتنظیمی، به عنوان کوشش­های روانی در کنترل وضعیت درونی، فرایندها و کارکردها جهت دستیابی به اهداف بالاتر تعریف شده است.

زیمرمن خودتنظیمی را به عنوان فرایند فعال نگه داشتن افکار، رفتارها و هیجان­ها برای دستیابی به اهداف تعریف کرده است و افراد خودنظم یافته را کسانی می­داند که اهدافی را برای خود انتخاب، راهبردهای مناسب یادگیری را گزینش و انگیزش خود را حفظ کرده، به نظارت خود پرداخته و پیشرفت خود را ارزیابی می­کنند.طبق دیدگاه شناختی- اجتماعی، خودتنظیمی شامل عقاید، احساسات و رفتارهای استفاده شده برای رسیدن به اهداف است. در تعریف دیگر، خودتنظیمی یکی از توانمندی­های انسان در اعمال کنترل بر افکار، احساسات و رفتار خود است که از طریق آن انسان بر رفتار خود نظارت می­کند و با توجه به معیارهای فردی در مورد آن­ قضاوت­می­کند.

یادگیری                                                                                                                                   بدون شک، یکی از دغدغه­های بشر در طول تاریخ، یادگیری بوده است. تمام پیشرفت­ها و دستاوردهای بشری نیز محصول یادگیری است. یادگیری یکی از مهمترین زمینه­ها در روان­شناسی امروز و در عین حال یکی از مشکل­ترین مفاهیم برای تعریف کردن است. یادگیری با رویکرد رفتارگرایی به مفهوم تغییر نسبتا پایدار در رفتار بالقوه می­باشد که در نتیجه تمرین تقویت شده رخ می­دهد.بر خلاف گذشته که تصور می­شد توانایی یادگیری هر فرد تابعی از میزان هوش و استعدادهای اوست، در چند سال اخیر این نظریه در میان روان­شناسان قوت گرفته است که با وجود نقش تعیین کننده عوامل ذاتی هوش و استعداد در یادگیری، عوامل غیرذاتی دیگری نیز در این رابطه مهم قلمداد می­شوند. روان­شناسان تربیتی بر این اعتقادند که چنان­چه فراگیران بتوانند در جهت یادگیری موثرتر فرایندهای خودتنظیمی را به کار گیرند، همه آنها می­توانند یادگیرندگانی هوشمند شوند. وین­اشتاین و همکاران بیان می­کنند که راهبردهای یادگیری شامل فعالیت­ها و فرایندهای عاطفی، انگیزشی، فراشناختی، شناختی و رفتاری است که فهم، یادگیری و پردازش معنادار همچون انسجام و یکپارچگی دانش جدید در حافظه را تسهیل می­نماید. راهبردهای یادگیری، فرایندهایی هستند که به افراد کمک می­کنند تا بیاموزند چگونه یاد بگیرند و چگونه مسائل مربوط به یادگیری خویش را پیش برند و چگونه یادگیری خویش را عمیق و مؤثر سازند.

یادگیری خودتنظیمی :                                          

تئوری و تحقیق بر روی یادگیری علمی خودتنظیمی اواسط دهه 1980 در پاسخ به این سؤال که چطور دانش­آموزان برفرایندهای یادگیری خودشان مسلط می­شوند؟ مطرح شد. خودتنظیمی یک فرایند خودهدایتی است که از طریق آن یادگیرندگان توانایی­های ذهنی­شان را به مهارت­های علمی مرتبط به تکلیف تبدیل می­کنند.

 یادگیری خودتنظیم به عنوان رفتار خودمهارگری فعال، هدف­گرا با مفهومی انگیزشی و شناختی برای انجام و تکمیل تکالیف تحصیلی توسط یک فراگیر تعریف می­شود.یادگیری خودتنظیمی در طی اکتساب مهارت­ها ممکن است تفاوت­های فردی افراد را توجیه کند. دانشجویان با عملکرد تحصیلی بالا راهبردهای یادگیری خودتنظیمی سازش یافته و الگوهای انگیزشی را در هنگام انجام دادن تکالیف (مثل کوشش برای موفقیت، لذت بردن از چالش­های فعالیت، استفاده مناسب از راهبردهای یادگیری، تنظیم کردن اهداف ویژه و نشان دادن سطح بالایی از احساس خودکارآمدی) از خود نشان می­دهند. در مقابل دانشجویان با عملکرد تحصیلی پایین کمتر تلاش می­کنند و علاقه کمتری به انجام دادن فعالیت­ها دارند. آنها به تنظیم اهداف ویژه و راهبردهای یادگیری قادر نیستند، خودکارآمدی پایینی دارند و به ندرت به سطح بالایی از موفقیت می­رسند.

 زیمرمن خودتنظیمی در یادگیری را به مشارکت فعال یادگیرنده (از نظر رفتاری، انگیزشی، شناختی و فراشناختی) در فرایند یادگیری، به منظور بیشینه کردن فرایند یادگیری اطلاق نموده است. خودتنظیمی رفتار به استفاده بهینه از منابع گوناگون که یادگیری را بیشینه می­سازد، گفته می­شود. خودتنظیمی انگیزشی به کاربرد فعال راهبردهای انگیزشی اطلاق می­شود که یادگیری را بیشینه می­سازد و ترس و اضطراب را کاهش می­دهد. خودتنظیمی شناختی به کاربرد فعال راهبردهای شناختی(که خاص تکلیف هستند) مربوط می­شود وخودتنظیمی فراشناختی به کاربرد فعال راهبردهای فراشناختی (که راهبردهای نظارتی و مدیریتی هستند) اطلاق می­شود که یادگیری را بیشینه می­سازند. نحوه مدیریت خودتنظیمی به عنوان یک عامل کلیدی در موفقیت تحصیلی کودکان، نوجوانان و بزرگسالان نقش دارد  و با ارتقای سلامتی مرتبط است و در کنترل سلامتی اهمیت ویژه­ای دارد.شانک و زیمرمن یادگیری خودتنظیم را این­گونه تعریف می­کنند: یادگیری خودتنظیمی نوعی یادگیری است که از تاثیر افکار خودتولیدی، احساسات، راهبردها و رفتارهای دانش­آموزان حاصل می­شود که به سوی رسیدن به اهداف جهت داده می­شوند. راهبردهای خودنظم­دهی، انعطاف­پذیری در رفتار یادگیرنده را موجب می­شوند و به او کمک می­کنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشته باشد، روش و سبک یادگیری خود را تغییر دهد. آنچه که حداقل در دوران دانشجویی بیشترین تاثیر را در وضعیت عملکرد تحصیلی دانشجویان دارد، مهارت­های عمومی مطالعه، یادگیری درسی و یادآوری مطالب آموخته شده است. نارسایی در موضوع مهارت­های مطالعه و یادگیری می­تواند تمام مزایای یک محیط آموزشی مطلوب، و حتی قابلیت­های هوشی، شخصی و سلامت جسمی روانی را تحت تاثیر منفی خود قراردهد و درصورت کارآمدی، می­تواند بسیاری از نارسایی­های موجود در محیط آموزشی و حتی کاستی در انگیزش تحصیلی و سلامت جسمی- روانی را تعدیل و جبران نماید. برای یافتن بهترین روش مطالعه و یادگیری، یکی از موثرترین راه­ها بررسی روش مطالعه افراد موفق است. شناسایی راهبردهای مطالعه در افراد موفق و آموزش آن به سایر دانشجویان در خطر افت تحصیلی می­تواند نقش اساسی در رشد و تعالی فرهنگ ملی و ارتقاء سطح آموزش داشته باشد. دانشجویان ناموفق در مقایسه با دانش­آموزانی که پیشرفت تحصیلی بیشتری دارند، دارای عادت تحصیلی نامناسب­تر، مهارت­های تحصیلی و مطالعه ضعیف­تری هستند. عادات تحصیلی شامل راهبردهای مطالعه و یادگیری، انگیزه و روش مطالعه می­باشد. به نظر می­رسد فراگیرانی که در فرایند یادگیری، خودتنظیم­ترند، پیش از دیگران ارزش­های خود را شناخته و توانائی­هایشان را باور دارند، کمتر خود را با دیگران مقایسه کرده بلکه با ارجاع به توانمندی­ها و معیارهای خود به داوری در مورد یادگیری­شان می­پردازند. توانایی خودتنظیمی به فرد این امکان را میدهد تا بر رفتارهای خودش کنترل و نظارت داشته باشد، آنها را با معیارهای خودش بسنجد و در مورد تقویت شخصی خود و بقیه اعمال کند.

منبع

عمادی ،شایان (1393) ،مقایسه جهت گیری هدف ،پیشرفت تحیلی و خود تنظیمی در دانشجویان کارشناسی ارشد روانشناسی بامدرک کارشناسی مرتبط و غیر مرتبط ،پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی ، دانشگاه آزاد اسلامی رودهن

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0