مفاهیم و مبانی سرمایه فکری
مفهوم سرمایه فکري همیشه مبهم بوده و تعاریف مختلفی براي تفسیر این مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاري تمایل دارند از اصطلاحاتی مانند داراییها، منابع یا محركهای عملکرد به جاي کلمه سرمایه استفاده کنند وآنها واژه فکري را با کلماتی مانند نامشهود، برمبناي دانش یا غیرمالی جایگزین میکنند. بعضی ازحرفهها(حسابداري مالی وحرفههاي قانونی) نیز تعاریف کاملاً متفاوتی مانند داراییهاي ثابت غیرمالی که موجودیت عینی و فیزکی ندارند، ارائه کردهاند. با توجه به آنچه گفته شد، تعاریف مختلفی در مورد سرمایه فکري گفته شده است که در ادامه به تعدادي از آنها اشاره می کنیم:
سرمایه فکری از دیدگاه استوارت
استوارت عقیده دارد، سرمایه فکری مجموعهای از دانش، اطلاعات، داراییهای فکری، تجربه، رقابت و یادگیری سازمانی است که میتواند برای ایجاد ثروت به کار گرفته شود. در واقع سرمایه فکری تمامی کارکنان، دانش سازمانی و تواناییهای آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر میگیرد و باعث منافع رقابتی مستمر میشود .
سرمایه فکری از دیدگاه بنتیس
بنتیس سرمایه فکری را به عنوان مجموعهای از داراییهای نامشهود(منابع، تواناییها، رقابت) تعریف میکند که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست میآیند.
سرمایه فکری از دیدگاه ادوینسون و مالون
ادوینسون و مالون، سرمایه فکری را اطلاعات و دانش بکار برده شده برای کار کردن، جهت ایجاد ارزش تعریف نمودهاند.
سرمایه فکری از دیدگاه بنتیس و هالند
بنتیس و هالند، در مقاله خود در سال 2002، سرمایه فکری را این طور تعریف میکند: سرمایه فکری ذخیرهای از دانش را که در نقطه خالی از زمان در یک سازمان وجود دارد، نشان میدهد. در این تعریف ارتباط بین سرمایه فکریویادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است.
سرمایه فکری از دیدگاه روس و همکاران
سرمایه فکری دارایی است که توانایی سازمان را برای ایجاد ثروت اندازه گیری میکند. این دارایی ماهیتی عینی و فیزیکی ندارد و یک دارایی نامشهود است که از طریق به کارگیری داراییهای مرتبط با منابع انسانی، عملکرد سازمانی و روابط خارج از سازمان به دست آمده است. همه این ویژگیهای باعث ایجاد ارزش در درون سازمان میشودو این ارزش به دست آمده به دلیل اینکه یک پدیده کاملا داخلی است، قابلیت خرید و فروش ندارد. همانطور که گفته شد از سرمایه فکری تعاریف فراوانی شده است که چند نمونه از آن ارائه شد. با بررسیهاي انجام شده بر روي تعاریف مختلف سرمایه فکري از سال 1987 تاکنون، برخی از آنها به صورت منتخب در جدول ذکر شده است. این تعاریف تجزیه و تحلیل شده و اجزاي آن شناسایی شده است.
نویسنده | تعاریف |
ایتامی(1987) | دارایی هاي نامشهود مانند دارایی هاي مبتنی بر اطلاعات که شامل فناوري ، اعتماد مشتري، تصویر سازمانی حاصل از علائم تجاري، فرهنگ سازمانی و مهارت هاي مدیریتی می باشند. |
هال(1989) | دارایی هاي فکري شامل حقوق مالکیت معنوي مانند حق امتیاز، علایم تجاري طرح هاي ثبت شده، حق مالکیت معنوي، شهرت، شبکه هاي فردي و سازمانی، دانش، تخصص و مهارت هاي کارکنان است. |
هال 1993 | سرمایه فکري شامل دارایی هاي مانند حقوق مالکیت معنوي و شهرت و مهارت ها یا مزیت هایی مانند دانش چگونگی و فرهنگ سازمانی است. |
کلین و پروساك1994 | هر عنصر فکري که بتوان آن را فرموله و گردآوري کرد و بتوان از آن براي ایجاد دارایی با ارزش بیشتر استفاده کرد. |
بروکینگ 1996 | ترکیبی از چهار جزئ اصلی، دارایی هاي بازار ، دارایی هاي انسانی، دارایی هاي مالکیت |
اسویباي 1997 | سرمایه فکري مربوط به سه دسته از دارایی هاي نامشهود است. ساختار داخلی، ساختار خارجی و شایستگی هاي انسانی. |
سازمان همکاري و توسعه اقتصادي2000 | ارزش اقتصادي است توسط دو دسته از دارایی هاي نامحسوس شرکت ایجاد می شود، سرمایه سازمانی و سرمایه انسانی. |
نوناکا و همکاران 2000 | منابع خاص شرکت که وجود آن ها براي ایجاد ارزش ضروري است. |
لیف 2001 | دارایی هاي ناملموس منابع غیر فیزیکی ارزش می باشند که توسط نوآوري، طرح هاي منحصر به فرد سازمان و یا توسط منابع انسانی ایجاد می شوند. |
ماروشیوما 2001 | مجموعه اي از دارایی هاي دانشی که با ایجاد ارزش افزوده براي ذینفعان کلیدي این امکان را براي سازمان بوجود می آورد تا جایگاه جایگاه رقابتی خود را ارتقا دهد. این دارایی ها شامل دارایی انسانی، دارایی رابطه اي، دارایی فرهنگی و فعالیت ها و امور روزمره ، دارایی هاي فکري و دارایی هاي فیزیکی می باشند. |
منبع
کریمیان ذلانی، محمدرضا(1394)، رابطه تفکر استراتژيک و سرمايه های فکری با عملکرد شرکت، پاياننامه كارشناسيارشد، مدیریت اجرایی، داننشگاه آزادی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید