مفاهیم و مبانی زمان
ماهیت زمان یکی از بزرگترین رازها و پرسشهای مردمان باستان بوده است. پرسشی که هنوز پاسخی برای آن یافت نشده است. علیرغم دستاوردهای علمی بشر در سدههای گذشته، پیشرفتی در زمینه درک مفهوم زمان و تعریفی از آن به دست نیامده است. بحث از زمان به صورت مستقل برای فلاسفه یونان باستان مطرح نبوده است. پی بردن به چگونگی تشکیل جهان و شناسایی عناصر اولیه تشکیلدهنده آن و نیز واحد یا کثیر بودن پدیدهها موضوعات اساسیای بودند که ذهن متفکران یونان باستان را به خود مشغول میکردند. مفهوم زمان به تبع سخن گفتن درباره چنین مسائلی مورد اشاره واقع شده است.
از نظر هایدگر،مفهوم زمان را میتوان در ابدیت یافت و پیش شرط آن اشراف و درک کامل ابدیت است. برای این منظور باید به ابدیت ایمان یافت. اما فیلسوفان به ایمان و یقین در این باره هرگز نمیرسند چرا که شک، اساس فلسفه است و فلسفه هرگز نمیتواند این را از میان بردارد. الهیات از نظر هایدگر با نگاه انسانی یعنی هستی نزد خدا و هستی زمانمند در انسان سر و کار دارد اما خدا نیازی به الهیات ندارد و ایمان به او وجودش را سبب نمیشود. ایمان مسیحی با آن چه در زمان روی داده مرتبط است چون فیلسوف ایمان نمیآورد و میخواهد زمان را از خود زمان درک کند.
هایدگر، زمان به را به سه نوع زمان روزمره ، زمان طبیعی و زمان جهانی تقسیم میکند. در بحث زمان روزمره میگوید که زمان آن چیزی است که اتفاقات در آن رخ میدهند. زمان در موجود تغییرپذیر اتفاق میافتد پس تغییر در زمان است. تکرار دورهای ست، هر دوره، تداوم زمانی یکسانی دارد. ما میتوانیم مسیر زمانی را به دلخواه خود تقسیم کنیم. هر نقطه اکنون زمانی بر دیگری امتیاز ندارد و اکنونی پیشتر و پستر ،بعدتر از خود دارد. زمان یکسان وهمگن است. ساعت چه مدت وچه مقدار را نشان نمیدهد بلکه عدد ثبت شده اکنون است.هایدگر، میپرسد که این اکنون چیست و آیا من انسان بر آن چیرگی و احاطه دارم یا نه؟ آیا این اکنون من هستم یا فرد دیگری ست؟ اگر این طور باشد، پس زمان خود من هستم و هر فرد دیگر نیز زمان است و ما همگی در با هم بودنمان زمان هستیم و هیچکس و هر کس خواهیم شد.
زمان برای مردمان ایران باستان، پدیدهای رازآمیز و مقدس دانسته میشده و همواره با جهان معنوی در پیوند بوده است. در متون اوستایی از زمان با نام « زروان » یاد شده است و میدانیم که زروان برای باورمندان به آن که زروانیه ، زروانیسم خوانده میشدهاند؛ به نوعی نام خدای بزرگ و سرچشمه آفرینش همه پدیدههای گیتی و از جمله اهورا مزدا بوده است. حرکتهای روزانه و سالانه خورشید و نیز وزش باد، نمادهایی از زروان و پدیدههایی برای درک گذر زمان به شمار میرفتهاند و گرامی دانسته میشدهاند از همین باورهای کهن زروانی است که در طول هزاران سال و در میان همگی اقوام و ادیان، نامهای در پیوند با زمان مانند: نام ماهها و تقسیمات شبانهروز در نزد همگان، نامهایی مقدس دانسته میشوند. همچنین نوبتهای چندگانه ادای نماز در ادیان گوناگون، همواره با جایگاه خورشید در آسمان مرتبط است.واژه زمان در زبان پارسی و عربی مشترک است؛ در زبان پهلوی Zaman ، در ایران باستان jemana و در سریانی Zabana آمده است. قرنها پس از ظهور زرتشت اولین بار به خدای زمان در بین ایرانیان اشاره میشود. هم چنین برخی از محققین معتقدند خدای زمان از خدایان قدیم آریاییهاست.
امروزه در زبان فارسی میگوییم وقت طلاست. در زبانهای دیگر نیز تعبیرهای متفاوتی چون وقت الماس است، وقت جواهر است بکار رفته است. اما ارزش زمان بیش از طلاست و قابل مقایسه با آن نیست. با ارزش والایی که وقت دارا است باید به گونهای شایسته و بایسته از زمان در دسترس استفاده نمود. بسیاری از افراد ادعا میکنند که وقت آنها به هدر نمیرود و ابراز میدارند که: « من خیلی سازماندهی شده کار میکنم، میدانم کجا میروم. میدانم چکار میکنم و …. » این گروه از افراد در اقلیت هستند. زیرا زمان با ارزشترین منبعی است که در اختیار انسانها قرار دارد و تمامی منابع دیگر به شرط وجود زمان ارزش مییابند و به دلیل همین ارزش و اهمیت، توجه به زمان در بسیاری از فرهنگها و زبانهای مختلف تکرار شده است. زمان بسیار با ارزشتر از پول است و به همین دلیل این سرمایه بایست بسیار دقیق بکار گرفته شود. ما هنگامی قادر خواهیم بود برداشت درستی از زندگی بر روی کره زمین داشته باشیم که بتوانیم وقت معینی برای زندگی در این کره خاکی بدست آوریم.خیلی از مردم نسبت به روزهای بدون بهرهوری و بیحاصل خود بیتفاوت هستند.
در حالی که همگی ما مایل هستیم کارهای بسیاری را در یک روز انجام دهیم، ولی معلوم نیست کارهایمان چقدر ارزش داشته و به چه اساسی اولویتبندی شدهاند، و چقدر وقت باید صرف آنها کنیم. مثلاً گاهی اوقات برای گرفتن یک جوراب یا ارسال یک نامه بیشتر از اهمیت آن موضوع وقت صرف میکنیم. زمان برخلاف سایر منابع مثل پول، تجهیزات و چیزهای دیگر ثابت است و ما نمیتوانیم بیشتر از آن چه که هست ایجاد کنیم؛ اگر کار را که ما انجام میدهیم متناسب با زمان نباشد تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که مقدار کار را تغییر دهیم و این کار همان مدیریت زمان است . زمان از منابع ارزشمند، محدود و البته غیرقابل جایگزین در اختیار بشر است. این منبع قابلیت ذخیره شدن را ندارد. از این رو مدیریت زمان اهمیت یافته و بطور جدی مورد توجه است.برایان پوسر، میگوید نکته مهم در مورد زمان جهت آن است که به طور مستقیم از گذشته به طرف آینده است. یکی از فیلسوفان یونان باستان گفته است که هرگز دو بار در یک رودخانه شنا نمیکنیم یعنی زندگی دائماً در شرف آغاز است مانند فصلها و سالها.
تاریخچه مختصر از زمان
در اروپای قرون وسطی، کلیسا زمان را تنظیم میکرد و قوانینی درباره کارهایی که میتوان یا نمیتوان در روز خاصی انجام داد وضع میکرد؛ قوانین مذهبی زمانهای معینی از روز را برای نماز خواندن تعیین میکرد. گرچه اولین ساعتهای مکانیکی حدود قرن 13 میلادی ساخته شد .پیش از آن به طور گسترده از ساعتهای آبی و شنی استفاده میشد) اما از آنها برای قرنها فقط برای مجسمههای تزیینی استفاده میشد؛ حتی اشخاص مهمی چون ساموئل پینر، که یک مقام دولتی قرن 17 بود اوقات روزانه خود را با ساعت خورشیدی یا ناقوس کلیسا تنظیم میکرد.مفهوم نوین زمان در پی اعتراضات پیوریتنها به تقویم کشیشهای کاتولیک رم شکل گرفت؛ نظر آنها یعنی شش روز کار در هفته و یک روز استراحت عمدتاً تا پایان قرن 17 مورد قبول عامه بود. با توجه به عقیده مردم شناسان شکارچیان عصر سنگ نمیتوانستند با یک هفته کار 15 ساعته به راحتی امور خود را بگذرانند اما این فقط مربوط به گذر زمان بود تا مردم متوجه شوند که صرف زمان بیشتر میتواند موجب پاداشهای بیشتری شود.
همان طور که تمدن پیش میرفت به همان ترتیب طول هفته کاری افزایش یافت؛ گذران زندگی با شغل کشاورزی وقت بیشتری از شغل شکار میگرفت ولی این زحمت در شکل طرز زندگی باثباتتر و راحتتر جبران میشد. در قرن 19 صاحبان کارخانهها به طور روزافزونی به زمان توجه پیدا کردند و آن را به مثابه عنصری همسنگ پول میشناختند؛ تا آن موقع مردم عادی خود را درگیر چنین جزئیاتی نمیکردند؛ برای 150 سال ساعتها وجود داشتند اما در خانه بیشتر کارگران ساعتی نبود که به همراه خود داشته باشند و کنترل وقت کاری دلبخواهی بود، اما این شیوه مورد پسند صاحبان کار نبود آنها میخواستند حداکثر داده را از کارگرانشان بگیرند تا حداکثر بازده را از کارخانههایشان کسب کنند و چون ماشینها محتاج افراد زیادی برای کار انداختن آنها بودند همه باید همزمان در محل حضور داشتند. همین موضوع در طول قرن بحرانهای متعددی به وجود آورد.ایرانیان نیز از زمانهای دور ساعت را میشناختند و روایاتی که در شاهنامه راجع به ساعت و تنظیم وقت آمده جملگی گواه بر این است ساعت از نظر آنان همان مقدار زمانی بود که هم اکنون در جهان رایج است و گمان میرود به جای ساعت واژه پاس به کار میرفته است.
علل اتلاف زمان :
- در یک تقسیمبندی کلی، عوامل اتلاف زمان، به دو دسته تقسیم میشوند:
- عوامل خارجی ؛ تماسهای تلفنی، ملاقاتکنندگان سرزده، سایر مزاحمتها و …
- عوامل داخلی ؛ یا خودساخته، فقدان نظم مشخص، شلوغی میز، عدم تمایل به واگذاری کارها به دیگران، امروز را به فردا افکندن، فقدان تصمیمگیری موثر …
اکثر ما تمایل داریم در بیان نقش عوامل خارجی وقتکشی، اغراق کنیم و از آنها به عنوان عذرهای قانع کننده استفاده نماییم. اما ریشه اصلی اتلاف زمان در خصلتهای فردی ما نهفته است که باید علل و عوامل آن را شناخت و برای درمان آنها گامهای موثری برداشت.
برخی از علل و عوامل اتلاف زمان
- بیفکری و عملزدگی : به منظور دوری از این آفت باید به برنامه ریزی و اولویت بندی کارها پرداخت. در مدیریت زمان، تعیین هدفها و اولویتهای مربوط به کار از مهمترین امور به شمار میرود، که با توجه به آن میتوان از به دام افتادن در امور جزئی و غیرضروری نجات یافت.
- بینظمی: فرد نامنظم علاوه بر اتلاف وقت خود باعث اتلاف زمان دیگران نیز میشود.
- پرحرفی و بیهودهگویی: پرحرفی باعث اتلاف وقت میشود و انسان در آخر میبیند از برنامه خود هم عقب مانده و هم چیزی به دست نیاورده است. پس بهتر است در جایی که لازم باشد حرف بزند و بیهودهگویی نکند.
- اهمالکاری: تعریف منجر به سنگینتر شدن بار فرداها میشود و نگرانی از کارهای مانده و دشواری انجام آنها به مرور زمان، منجر به بیماریهای عصبی و یا بیتفاوتی نسبت به امور میشود و به دنبال آن بینظمی و عدم تعهد نسبت به مسوولیتها رخ میدهد و از همه مهمتر فرصتها از دست میرود.
- تنبلی و بیحوصلگی : فرد تنبل چون اهل کار نیست حتی هدفهای قابل دسترسی و آسان را نایافتنی میبیند و به همین دلیل اوقات خود را به بطالت میگذارند.
عوامل تنبلی عبارتند از:
- عوامل گرایشی مانند: عدم تمایل به قبول زحمت یا ناراحتی، ترس از شکست، عزتنفس کم، افسردگی، ملالت، خجالت، احساس تقصیر و …
- عوامل شناختی مانند: اطلاعات ناکافی، مشخص نبودن اولویتها ، تردید داشتن، مطمئن نبودن درباره مسئله و ناتوانی در درک اقدام به جا و به موقع، تفکر منفی، هدفهای مبهم و ….
- عوامل خارجی و محیطی مانند : سردرگمی، نبود تشکیلات، سر و صدا، فشار کاری بیش از حد
- عوامل جسمانی مانند: خستگی، استرس، بیماری، ورزش نکردن، بیتحرکی در طول روز، پشت میز نشستن
همچنین سعید اسلامی در کتاب مدیریت کاربردی وقت، آفات زمان را در سه زمینه دستهبندی کرده است:
- آفاتی که به خود فرد مربوطند، شامل بینظمی، نداشتن برنامه اولویت کاری، ضعف ارتباط، عدم اطلاع کافی، بیعلاقگی، فشار روانی، تعارفات و رودربایستی ، دخالت غیرضروری در برخی کارها.
- آفاتی که به دیگران مربوطند: شامل مکالمات تلفنی، جلسات، تفویض اختیار.
- آفات پیشبینی نشده: شامل تصادفات، خرابی ماشین، بیماری و ….
جلسات غیرضروری، میز یا محدوده کار نابسامان، تلفنهای غیرضروری، صرف وقت زیاد برای پاسخگویی به نامهها، مشکل داشتن با تکنولوژی، اختصاص زمان طولانی به برنامهریزی، اختصاص زمان طولانی به تحلیل اشتباهات، از دیگر عوامل اتلاف زمان میباشند.
مدیریت زمان:
زمان فرایندی است پویا که هیچگاه قابل ذخیره کردن وبرگشت پذیر بودن نیست ارزش مادی نیز برای آن نمی توان قائل شد واز دست دادن آن نیز جبران شدنی نیست.زمان با ارزش ترین منبعی است که در اختیار انسان قرار دارد، زیرا منابع دیگر به شرط وجود زمان ارزش پیدا می کنند به همین دلیل در خصوص اهمیت وارزش توجه به زمان در فرهنگها و زبانهای مختلف صحبت های زیادی شده است .برخی از واقعیت هایی که در مورد زمان مطرح شده اند عبارتند از: زمان را نمی توان پس انداز و ذخیره کرد. افزایش زمان غیر ممکن است ودر واقع مدیریت کردن زمان یک فرض نادرست به نظر می آید چرا که زمان قابل کنترل و مدیریت نیست، فقط می توان گفت چگونه باید اززمانی که در دست ماست، بهره بگیریم. ما حتی قادر نیستیم استفاده یا عدم استفاده از آن را انتخاب کنیم ، بلکه فقط می توانیم نوع استفاده از آن را تعیین کنیم ، وقتی زمان را از دست دادیم دیگر نمی توانیم آن را جبران کنیم . یکی از اساسی ترین جنبه های مدیریت وقت ، بهینه سازی استفاده از آن است. در واقع مدیریت زمان یعنی اینکه زمان وکار خویش را به دست بگیریم و اجازه ندهیم امور و حوادث ما را هدایت کنند.
مدیریت موفق زمان روش های نوینی را نشان میدهدتا:
- دیدگاه بهتری در مورد کارهای وابسته به یکدیگرو اولویت ها بدست آوریم .
- فرصت های بیشتری برای پرورش خلاقیت خود و دیگران داشته باشیم
- فشار های روحی و استرس را کاهش دهیم.
- اوقات فراغت بیشتری بدست آوریم و بتوانیم کارهای اساسی و مهم را انجام دهیم تا سریعتر به اهداف مان برسیم.
رابینز، یکی از صاحب نظران مدیریت است به دو نوع زمان اعتقاد دارد :یکی زمان غیرقابل کنترل و دیگری زمان قابل کنترل.او می گوید بسیاری از مدیران نمی توانند تمام وقتشان را کنترل کنند آنها پیوسته و روزمره به بحران های ناگهانی واکنش نشان می دهند .وقت عمده مدیران صرف پاسخگویی به درخواستها وتقاضا ها و همچنین توجه به مسائل ومشکلاتی می شود که دیگران ایجاد کرده اند. این نوع زمان را نمی توان کنترل و مدیریت کرد،در مقابل بخشی از وقت آدمی قابل کنترل است. پیشنهادهای مطرح شده برای مدیریت زمان مربوط به استفاده از زمان قابل کنترل است زیرا بخش کنترل پذیر افراد قابل مدیریت کردن است.
آلک مکنزی، میگوید ارزش واقعی مدیریت زمان عبارت است از ارتقای تمامی ابعاد زندگی ما،به تعبیردیگر ارمغان مدیریت زمان، برای ما زمان بیشترنیست،بلکه زندگی بهتر است. میلر ودیلون ، بیان می کنند : زمان تنها منبعی است که به محض دستیابی به آن باید مصرف شود ،وآهنگ مصرف آنهم ثابت است شصت ثانیه در هر دقیقه وشصت دقیقه در هر ساعت. به این ترتیب ما نمی توانیم زمان را اداره کنیم .بلکه فقط می توانیم رابطه خودمان بازمان را اداره نمائیم . به این ترتیب مقدار زمانی که در اختیار ماست، قابل کنترل نیست و ما فقط می توانیم نحوه استفاده از آن را کنترل کنیم. ما همچنین در مورد مصرف شدن اصل زمان اختیاری نداریم بلکه فقط نحوه مصرف آن به ما مربوط می شود .
نیاز به مدیریت و رهبری در همه زمینه های فعالیت اجتماعی ، امری محسوس وحیاتی است . منابع انسانی و مادی بدون هدایت و رهبری لایق ، رو به کاهش و نابودی می رود،اما این میان دانش آموزان در مدارس عامل اصلی و تعیین کننده آماده سازی و تامین نیروی انسانی جامعه هستند و آموزش و پرورش در هر جامعه از مهمترین مسائل است . مدارس جایگاه مهمی در بهسازی و شکوفایی اقتصادی و اجتماعی جامعه دارند. با توجه به نقش نظام آموزش وپرورش به ویژه در ابعاد اقتصادی ،اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه، ضروری است برای بهتر کردن کیفیت این نظامها فعالیت اساسی صورت گیرد و هدر رفتن سرمایه های انسانی و مادی و به ویژه زمان جلو گیری شود به اعتقاد کرینتر مدیریت فرایندی برای حل مسائل مربوط به تأمین مطلوب اهداف سازمانی از طریق استفاده موثر وکار آمد از منابع کمیاب در یک محیط در حال تغییر است.
از میان منابعی چون افراد ،سرمایه، زمان و مواد اولیه که همگی محدود و ماهیتا کمیاب وغیر قابل افزایش هستند ، زمان از بقیه با ارزشتر و کمیاب تر است و دانش آموزان با در اختیار داشتن این منابع باید آگاهانه برای استفاده بهتر و مطلوبتر ازآن به تلاش جدی بپردازند.مدیریت زمان یا در واقع استفاده اثر بخش اززمان در جهان امروز لازمه پیشرفت و ارتقاء است. یکی از عواملی که باعث پیشرفت افراد می شود ، زمان است .استفاده صحیح واثر بخش از زمان باعث می شود انسان به اجرای فعالیتهایی بپردازد که موجب دستیابی به اهداف فردی می شوند. چگونگی استفاده از زمان بعنوان یک منبع، شاخصی برای کارآمدی افرادیک جامعه است .
با توجه به نقش آموزش و پرورش که منشاء تحولات زیادی در زمینه های مختلف اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی و سیاسی است، یکی از مشکلات گریبانگیر افراد به ویژه دانش آموزان عدم استفاده صحیح از زمان ووقت است. زمانی که از منابع کمیاب و بی نظیری است که استفاده موثر واثر بخش از آن ضرورتی اجتناب ناپذیر برای موفقیت در کار و زندگی محسوب می شود. استروتون،اعتقاد دارد از دیدگاه فردی کسانی که قدرت زمان و چگونگی سازماندهی و استفاده از آنرا می دانند، بسیار موفق تر وجلوتر ازافراد سردرگمی هستند که همیشه از تنگی وقت می نالند. به همان نسبت که اختیار ما درانتخاب وظایف و تصمیم گیری افزایش می یابد، اختیارمان برای سازماندهی وقت خودمان نیز زیادتر وتدریجا رویه معمول ما می شود وغالبا عادتی پیدا می کنیم ، بدون آگاهی که شاید مارا عقب نگه دارد.درهر صورت مدیریت زمان از موضوعات فوق العاده مهمی است که در دنیای پر رقابت امروز باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. مدیریت موفق زمان روش های نوینی را به ما نشان میدهدتا:
- دیدگاه بهتری در مورد کارهای وابسته به یکدیگرو اولویت ها بدست آوریم .
- فرصت های بیشتری برای پرورش خلاقیت خود و دیگران داشته باشیم
- فشار های روحی و استرس را کاهش دهیم
- اوقات فراغت بیشتری بدست آوریم و بتوانیم کارهای اساسی و مهم را انجام تا سریعتر به اهداف مان برسیم.
با عنایت به مبانی نظری و پژوهشها و دیدگاهها ی مطرح شده در زمینه مدیریت زمان آنچه میتوان به صورت فهرستوار جمعبندی و نتیجهگیری نمود عبارت است از:
- مدیریت زمان مجزا از مدیریت عمومی نیست و درواقع زیرمجموعه آن به حساب میآید ولی تاکنون به عنوان یک رشته درسی دانشگاهی درنیامده است.
- اندیشمندان صاحب نام مدیریت در کشور ما عمدتاً به مدیریت زمان نپرداختهاند.
- به نظر میرسد مدیریت زمان بیشتر در زمینه مدیریت امور اداری و دفتری کاربرد دارد.
- مدیریت زمان در کشور ما فاقد ساختار علمی مناسب است و تعداد معدودی پژوهش نظامیافته در این زمینه در حوزه آموزش و پرورش انجام نشده است.
- علیرغم اینکه اهمیت و لزوم مدیریت زمان امروزه توسط اکثر اندیشمندان مدیریت مورد توجه قرار گرفته است. ولی پژوهشهای انجام شده در این حوزه بسیار کمتر از سایر انواع مدیریت است.
- مدیریت زمان دارای دو بعد فردی و سازمانی است که در اکثر آثار نویسندگان بعد فردی آن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
- در کشورهای پیشرفته توجه خاصی به مدیریت زمان مبذول شده است به طوریکه در بسیاری از فعالیتهای صنعتی و تجاری حتی زمان استاندارد برای انجام کار تدوین شده است.
- اندیشمندان امریکایی و ژاپنی بیشتر از سایر کشورها در زمینه مدیریت زمان نامشان به چشم میخورد.
- مدیریت زمان با مدیریت بحران، تکنولوژی اطلاعات IT و بهرهوری ارتباط بسیار تنگاتنگی دارد.
- با توجه به بررسیهای انجام شده همچنین پژوهش نظام یافتهای در خصوص مدیریت زمان در بخش صنعت، تجارت، کشاورزی و آموزشی به صورت گسترده مشاهده نمیشود. حتی مبانی نظری این علم به گونهای است که کلیه کتابهایی که تا سال ۱۳۸۴ در این زمینه چه به صورت ترجمه و چه به صورت تألیف چاپ شده است، در حد قابل توجه نمیباشد.
- عوامل بسیاری به عنوان اتلافکنندگان عمده وقت در مدیریت زمان شناخته میشود .
- مدیریت زمان رانمیتوان جدا از آداب،رسوم وفرهنگ یک جامعه مورد بررسی قرار داد درواقع چون محور فعالیت دراین رشته بر تغییرنگرش ورفتاراستواراست مقولهای است که کاملاً با فرهنگ درهم آمیخته است.
بنابراین در عصر تکنولوژی اطلاعات و پدیده جهانی شدن سرعت تحولات و اکتشافات، جوامع را وامیدارد که به مدیریت بر وقت خود بها دهند و زمانی که درمییابیم مدیریت برزمان تنها به معنی استفاده بهینه از آن است این مهم بیشتر خود را نمایان میسازد، چرا که زمان به سرعت درگذر است و میتواند به هدر رود.ﭘﮋوﻫﺶ ﻫﺎي اﻧﺪیشمندانیﻣﺎﻧﻨﺪ: ﺳﺮوش، اﻓﺠه، ﻣﺮدیت ، موت ؛ ﻓوﻧﺮ؛ ﭘﺎﺗﺮﺳﻮن ، وودي و ﻛﻮك، و ﺑﺴﻴﺎري دیگر ﻣﻬﺎرت ﻓﺮدي ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻣﺎن ﺷﺎﻣﻞ ﭼﻬﺎر ﺑﻌﺪ ﻫﺪف گذاری اوﻟﻮﻳﺖ ﺑﻨﺪي اﻫﺪاف و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ،ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰي زﻣﺎﻧﻲ و ﺗﻌﻬﺪ ﺑﻪ اﺟﺮاي برنامه ها می ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﺪف ﮔﺬاري ﺑﻪ معنای ﻣﺸﺨﺺ، ﺗﻌﻴﻴﻦ اﻫﺪاف دﻗﻴﻖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ ﻣﻮرد ﻧﻈﺮ ﺑﺎﺷﺪ و در اﻳﻨﺠﺎ ﻣﻨﻈﻮر از ﻫﺪف، ﻫﺪف ﻫﺎي ﻗﺎﺑﻞ ارزﻳﺎﺑﻲ اﺳﺖ ﻛﻪفرد در اﺳﺘﻔﺎده و ﻛﻨﺘﺮل ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎي روزاﻧﻪ، ﻫﻔﺘﮕﻲ و ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ﺧﻮد ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻣﻨﻈﻮر از الویت بندی ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ها و اﻫﺪاف ، ﺗﻨﻈﻴﻢ اﻫﺪاف و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ اﻫﻤﻴﺖ و واﻟﻮﻳﺘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻚ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺳﺎﻳﺮ اﻫﺪاف و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر دﺳﺖ ﻳﺎﺑﻲ ﺑﻪ اﻫﺪاف روزاﻧﻪ، ﻫﻔﺘﮕﻲ وماهانه دارد . ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰي زﻣﺎﻧﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻨﻈﻴﻢ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎي ﻗﺎﺑﻞ اﻧﺠﺎم و ﺗﻔﻜﺮ درﺑﺎره ﻧﺤﻮه اﻧﺠﺎم آﻧﻬﺎ در ﻣﺪت زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻓﺮد در اﺧﺘﻴﺎر دارد .ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ زﻣﺎن بندی ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺣﺴﺐ اوﻟﻮﻳﺖ و روش اﻧﺠﺎﻣﺸﺎن ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر اﺳﺘﻔﺎده ﺑﻬﻴﻨﻪ از وﻗﺖ مد ﻧﻈﺮ اﺳﺖ ، ﺗﻌﻬﺪ به اﺟﺮاي ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ، ﺗﻘﺒﻞ ﻳﺎ ﻋﻬﺪه دار ﺷﺪن اﻧﺠﺎم ﻛﺎري در آﻳﻨﺪه ومتعهد شدن به یک مسوولیت یا یک باور است.
ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮاﻧﻲ ﭼﻮن، ﺑﺮي و ﺗﺴﺮتون، ﻛﻠﻲ، ﻧﻮﻧﻴﺲ و ﻫﺎدﺳﻮن، ﻣﻬﺎرت ﻓﺮدي ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ زﻣﺎن را ﻋﺎﻣﻞ اﺳﺎﺳﻲ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ در اﻣﻮر زﻧﺪﮔﻲ از ﺟﻤﻠﻪ ﻛﺎر و ﺗﺤﺼﻴﻞ ﺑﺮﺷﻤﺮده اند. ﻧﻈﺎم ارزﺷﻲ ﻫﺮ ﻓﺮد ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺑﺎورﻫﺎي اوﺳﺖ و ﺑﺎورﻫﺎي ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻪ از ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ اﺳـﺖ ﻛﻪ در آن رﺷﺪ و ﻧﻤﻮ ﻛﺮده اﺳﺖ.ﻧﻮع ﻧﮕﺎه ﻓﺮﻫﻨﮓ و اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ زﻣـﺎن، ﺑـﺮ ﻧﺤـﻮة اﺳـﺘﻔﺎده و ﻋﻤﻠﻜﺮد اﻓﺮاديﻛﻪ در ﭼﺎرﭼﻮب ارزش ﻫﺎي آن ﻗﺮار دارﻧﺪ، ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﻲ ﮔﺬارد . زﻣﺎن و ﻧﻮع اﺳـﺘﻔﺎده از آن ﻳﻜﻲ از ﻋﻨﺎﺻﺮ و ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ آن ﻣﻲ ﺗﻮان درﺑـﺎره ﻛﺎرآﻣـﺪ ﺑـﻮدن و ﻗـﺪرتﻳﻚ ﻓﺮﻫﻨﮓ در زﻣﻴﻨﺔ ﺑﺎﻟﻨﺪﮔﻲ و ﺧﻼﻗﻴﺖ اﻓﺮاد آن ﻗﻀﺎوت کرد. بوریل و ﻣﻮرﮔﺎن، درﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻧﻴﺎز ﺑﻪ داﻧﺴﺘﻦ زﻣﺎن ﻛﺸﺖ و ﺑﺮداﺷﺖ ﻣﺤﺼﻮل، ﻛﺸﺎورزان ﻓﻘﻂ ﺑﻪ اﻧﺪازه ﮔﻴﺮي ﻓﻮاﺻﻞ ﺑﻠﻨﺪ زﻣﺎﻧﻲ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺘﻨﺪ.آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ زﻣﺎﻧﻲ دﻗﻴﻖ ﻛﺎر اﻧﺴﺎﻧﻲ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ﻧﺒﻮدﻧـﺪ و ﺑـﻪ ﻧﺪرت از واﺣﺪﻫﺎي ﺗﺤﻘﻴﻖ ﺑﺮاي اﻧﺪازه ﮔﻴﺮي ﻓﻮاﺻﻞ ﻛﻮﺗﺎه زﻣﺎﻧﻲ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﻛﺮدﻧﺪ. آﻧﺎن ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻤﻮل زﻣﺎن را ﻧﻪ ﺑﻪ واﺣﺪﻫﺎي ﺛﺎﺑﺘﻲ ﻧﻈﻴﺮ ﺳﺎﻋﺖ ﻳﺎ دﻗﻴﻘﻪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﻪ ﺑﺨﺶ ﻫﺎي ﺑـﻲ ﻧﻈـﻢ و ﻏﻴـﺮ دﻗﻴﻘﻲﻛﻪ ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﮕﺮ زﻣﺎن ﻣﻮرد ﻧﻴﺎز ﺑﺮاي اﺟﺮاي وﻇﺎﻳﻒ روزﻣﺮه ﺑﻮد، ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻣﻲ ﻛﺮدﻧﺪ؛ اﻣﺎ اﻧﻘﻼب ﺻﻨﻌﺘﻲ ﺗﺼﺎوﻳﺮ ذﻫﻨﻲ ﻣﺮدم درﺑﺎرة زﻣﺎن را دﮔﺮﮔﻮن ﻛﺮد. در اﻳﻦ دوره ﺑـﻪ ﺟـﺎي ﻓﻮاﺻـﻞ زﻣـﺎﻧﻲ ﻣﺒﻬﻢ،ﺟﻮاﻣﻊ ﺻﻨﻌﺘﻲ ﺑﻪ واﺣﺪﻫﺎي ﺑﺴﻴﺎر دﻗﻴﻘﻲﻣﺜﻞ ﺳﺎﻋﺖ، دﻗﻴﻘـﻪ و ﺛﺎﻧﻴـﻪ ﻧﻴـﺎز داﺷـﺘﻨﺪ ﻛـﻪ ﻣﻲﺑﺎﻳﺴﺖ اﺳﺘﺎﻧﺪارد و از ﻓﺼﻠﻲ ﺑﻪ ﻓﺼﻞ دﻳﮕﺮ و از ﺟﺎﻣﻌﻪ اي ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ دﻳﮕﺮ ﻗﺎﺑـﻞ ﺗﺒـﺪﻳﻞ ﺑﺎﺷـﺪ.
شناخت زمان و ارزش نهادن به آن از ویژگیهای مردان و زنان بزرگ است؛ چه بسا فرصتها و زمانهای مناسب که به علت بیتوجهی و یا غفلت از دست میروند. تشخیص درست و به موقع مشکلات و حوادث و راهحل آنها از ضروریات مدیریت زمان است. اساساً همانگونه که زندگی انسان از چرخهها و دورههای خاص رفتاری شکل میگیرد، تربیت نیز که باید بر پایه این دورهها اعمال گردد از اهمیت به سزایی برخوردار است. شناخت زمان مناسبترین تصمیمات و رفتارهای تربیتی تضمینکننده مربیان و مدیران آموزشی میباشد. متأسفانه با این که علم مدیریت از ابتدای این قرن پیشرفت چشمگیری داشته و در موضوعات مختلف کار شده از مدیریت زمان کمتر سخن رفته است. یکی از بهترین راههای استفاده از زمان محدود و با ارزش عمر به کارگیری دائمی و هوشیارانه مدیریت زمان است. مدیریت زمان یعنی این که کنترل زمان و کار خویش را به دست بگیریم و اجازه ندهیم که امور و حادثهها ما را هدایت کنند. به تعبیر دیگر مدیریت زمان همان مهارتهایی است که برای اداره کردن خود نیازمندیم.در مدیریت زمان تعیین اولویتهای کاری از اهمیت بسزایی برخوردار است و اولویت با امور و کارهایی است که فوریت دارند و اهمیت بیشتری دارند. اغلب این دو عامل در تعرض قرار میگیرند یعنی ممکن است کاری فوری باشد اما مهم نباشد و یا بر عکس؛ همیشه کار امروز فوریت دارد در حالی که برنامههای سال بعد فوریت روز نیست به این سبب امروز، فردا را تحتالشعاع قرار میدهد. برای رفع این مشکل لازم است اولویتهای امروز و اولویتهای برنامهریزی آینده را تعیین کنیم. ممکن است این امر اغلب به این معنی باشد که برخی از کارهای امروز از برنامه خارج شوند.
منبع
زارعکار،محمدنقی(1394)، آموزش گروهي مديريت زمان بر خود تنظيمي يادگيري دانش آموزان پيش دانشگاهي،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید