مفاهیم ومبانی مهارتهاي اجتماعي
ارتباط لذت بخش و پاداش دهنده با افراد، يکي از مهمترين جنبههاي زندگي ميباشد. در سراسر زندگي روزمره اغلب، افراد با طيف وسيعي از موقعيتهاي بين فردي روبهرو ميشوند. مخصوصاً به طور روزمره دانشجويان با همکلاسيها، اساتيد، مربيان و مسؤلين تعامل دارند. علاوه بر اين براي رفع نيازهاي روزمره زندگي لازم است با مسؤلين بانک ها، فروشگاهها، پزشکان و پستچيها روبهرو شوند. مهارتهايي که روابط را توسعه داده و حفظ میکنند خيلي مهم میباشند. خوب است که اين روابط در فضايي صميمانه با همکاران، دوستان و خانواده صورت گيرند. در هر کدام از موقعيتهاي ذکر شده در بالا مهارتهاي اجتماعي مناسب، زندگي را راحتتر ميسازد . مهارتهاي اجتماعي يک عامل کليدي در تعامل با افراد، سازگاري با شرايط محيطي و عملکرد درست ميباشد. هر چه افراد بیشتر قادر به برقراري روابط با ديگران باشند، تجارب پربارتري براي زندگي کسب مينمايند، مثلا داشتن روابط دوستانه، شرکت در فعاليتهاي لذت بخش و پيوستن به گروهها.
گذشته از اين، کسب مهارتهاي اجتماعي براي اينکه عضو فعال و مشارکت کنندهاي در جامعه باشيم، ضروري و با اهميت ميباشد. بنابراين، کودکان و بزرگسالاني که دچار اختلالات رفتاري-هيجاني ميشوند، در روابط بين فردي خود با مشکل مواجه میشوند. در واقع، مشکل داشتن در تعاملات اجتماعي، يک خصيصه کليدي در تشخيص اين ناتوانيها مي باشد. وارگر و راترفور، بين مهارتهاي اجتماعي و شايستگي اجتماعی تفاوت قائل شدند. آنها مهارتهاي اجتماعي را خاص، قابل تعريف، مجزا و آموختن رفتارهایي دانستهاند که نتيجهاش نتايج اجتماعي مثبت در موقعيت هاي اجتماعي مي باشد. همچنين، مهارتهاي اجتماعي به عنوان بخشي از سازه ؛ شايستگي اجتماعی در نظر گرفته شده است. شايستگي اجتماعي مبتني بر قضاوتهاي مشاهدهکنندگان از عملکرد اجتماعي افراد ميباشد، در حالي که مهارتهاي اجتماعي رفتارهاي خاصي هستند که در اصل براي رفتار شايسته اجتماعي شکل گرفتهاند.
تعريف مهارتهاي اجتماعي
مهارتهاي اجتماعي چيزي مشابه رفتار نميباشند، بلکه جنبههايي از رفتار ميباشند که به افراد در درک و سازگاري طيفي از موقعيتهاي اجتماعي کمک ميکنند. مهارتهاي اجتماعي را به عنوان
- مجموعهاي از شايستگيها که به افراد اجازه ميدهد تا روابط اجتماعي مثبت را آغاز و حفظ نمايند،
- همکاري با همسالان و سازگاري رضايت بخش با محيط و
- اجازه دادن به افراد که به طور مؤثر با محيط اجتماعي بزرگتر روبهرو شوند، تعريف نمود.
مهارتهاي اجتماعي را ميتوان در زمينهاي از يادگيري اجتماعي–هيجاني به عنوان، شناخت و مديريت هيجانات، اهميت قائل بودن براي ديگران، برقراري روابط مثبت، تصميم گيري و دستکاري موقعيتهاي چالش برانگيز به طور سازنده و اخلاقي نیز تعريف نمود . ماتور و راترفورد؛ مهارتهاي اجتماعي را به عنوان الگوهاي رفتاري قابل قبول اجتماعي که به افراد اجازه ميدهند تقويت و پذيرش اجتماعي دريافت نمايند و از موقعيتهاي اجتماعي ناسازگار اجتناب نمايند، تعريف نمودهاند. فرد اجتماعي ماهر قادر است محيط اجتماعي خود را با درک و پاسخ مؤثر دادن، اداره نمايد. آنها معتقدند که، آموزش مهارتهاي اجتماعي نبايد به تدريس مهارتهاي خاص در يک موقعيت اجتماعي محدود شود، بلکه بايد باعث افزايش عملکرد کلي افراد شود؛ که شامل خزانه گستردهاي از مهارتهاي اجتماعي است که پاسخ هاي قابل قبولي را در موقعيتهاي اجتماعي مختلف به وجود ميآورد. طبق نظر کارتلدج و ميلبورن ، مهارتهاي اجتماعي رفتارهاي آموختنی هستند که افراد را قادر ميسازند با عملکرد درست پاسخهاي مثبت دريافت نموده و از پاسخهاي منفي اجتناب نمايند. اين راهبردهاي خاص را افرادي استفاده میکنند، که تکاليف اجتماعي خود را به طور مؤثر انجام داده و به عنوان افراد شايسته شناخته شدهاند . همچنين، وارن ؛ مهارتهاي اجتماعي را شامل موارد زير دانسته است:
- ارتباط فرد با فرد که شامل فرستادن، دريافت کردن و تفسير پيامها ميباشد.
- این مهارتها از طريق يادگيري رشد يافتهاند؛ و اينکه پيامهایی که يک فرد قصد دارد در تعاملات روزمره به افراد دیگر منتقل نمايد، به شرایط خاص آن موقعيت، خصوصیات شخصيتی، تجارب قبلي، ديدي که افراد نسبت به وی دارند و نتيجه اي که عايد وی خواهد شد بستگي دارد.
- شامل جزئيات کلامي : محتوا و معني پيام، کلمات و جملات و ؛ غير کلامي يا رفتارهاي غير کلامي : نحوه ايستادن ، استفاده از چشمان، تن صدا و بيان چهرهاي مي باشند.
- تحت تأثير فرهنگ افراد به ويژه گروه اجتماعي خاصي که فرد به آن وابسته است، قرار ميگيرند.
- با تقويت اجتماعي که از ديگران دريافت ميشود، افزايش مييابند.
- از نظر ماهيت و فعل و انفعال دو جانبه ميباشند و نياز به زمان مناسب و رفتارهاي خاص دارند.
- بازتابي از عوامل محيطي، مثل سن، جنس و حالت افراد ديگر، ميباشند.
مهارتهاي اجتماعي در محيطهاي آموزشي
مدرسه محيط پيچيدهاي است که از جمعيتها و فعاليتهاي ناهمگن تشکيل شده است. دانشآموزان، معلمان، کارکنان و والدين اغلب از چگونگي عملکرد مدارس انتظارات متفاوتي دارند. و براي جوابگويي به انتظارات تمام گروهها، نياز به تيمي از افراد ميباشد تا بتوانند تعريفي از انتظارات رفتاري محيط گسترده مدرسه ارائه دهند. در دهه 80، تعدادي از روانشناسان تربيتي به مدارس فرا خوانده شدند، تا رويکردهاي رسمي و سيستماتيکي براي تدريس مهارتهاي اجتماعي به دانشآموزاني که مهارتها و عملکرد ضعيفي داشتند، طراحي نمايند. ماسکوت؛ مهارتهاي اجتماعي را به عنوان جزء لازم و ضروری برنامههاي در نظر گرفته شده براي دانشآموزان با رفتارهاي خاص در محيط هاي آموزشي پیشنهاد نمود. متأسفانه، برنامه مهارتهاي اجتماعي از دوره آغازين خود تغييرات زيادي نموده است.
يکي از انتقادات وارد برآن اين است که مهارتهايي که به دانشآموزان در طول دوره آموزشي تدريس ميشود، به خوبي ياد گرفته نمي شوند، زيرا دانشآموزان اين مهارتها را در موقعيتهاي مختلف و با افراد متفاوت در طي زمان مورد استفاده قرار نميدهند؛ و در مدارس به دانشآموزان اين فرصت داده نمیشود تا که به طور عملي اين مهارتها را در موقعيتهاي مختلف، به خصوص در محيطهاي بيرون از کلاس و در محيطهاي طبيعي مورد استفاده قرار دهند.يکي ديگر از موارد قابل توجه اين است که اغلب برنامههاي مهارتهاي اجتماعي، نمي توانند دانش آموزان را براي تعاملات اجتماعي پيچيده آماده نمايند. دانش آموزان ممکن است با نوع مهارتهاي اجتماعي که معلم براي آنها انتخاب مينمايد، لزوماً موافق نباشند؛ به ويژه اگر رفتارهاي ضد اجتماعي آنها به طور مثبت در گروههاي همسال يا خانواده مورد تقويت قرار گرفته باشد. مهم است که هم معلمان و هم روانشناسان تربيتي پيچيده بودن يادگيري شايستگي اجتماعي و سختي تسلط بر آنها را مورد توجه قرار دهند.
به طور کلي، آن دسته از مهارتهاي اجتماعي که نتايج مثبتي براي دانشآموزان به دنبال دارند، به احتمال بيشتري دارد که دوباره تکرار شود. تحقيقات، نشان دادهاند که به طور طبيعي انجام تقويت، مثل تمجيد، توجه و بازخورد مثبت، روش مؤثري براي تشويق رفتارهاي جديد در موقعيتهاي مختلف ميباشد. احتمال بيشتري وجود دارد که اين مهارتها قسمتي از خزانه رفتاري دانش آموز شوند. نتايج تحقیقات نشان ميدهند که با وجود گذشت چندين دهه از به وجود آمدن نظريهها، بحثها و تحقيقات، جامعه آموزشي قادر نیست يک مدل عملي خوب جهت تعريف، اندازهگيري، آموزش، تعميم و ابقاي مهارتهاي اجتماعي براي دانش آموزان داراي اختلال هيجاني, رفتاري ارائه نماید.
نقص در مهارتهاي اجتماعي و ارتباط آن با مشکلات روانشناختي
فردي که مهارتهاي اجتماعي لازم را نداشته باشد، در پيوستن به گروههاي اجتماعي، دوستان و آشنايان حمايت کننده با مشکلات زيادي روبهرو ميشود و در طي زمان از لحاظ اجتماعي منزوي ميگردد. به علاوه، يکي از نتايج احساس تنهايي، خطر رشد مشکلات هيجاني يا رفتاري مي باشد . ناتواني در يادگرفتن مهارتهاي اجتماعي لازم ميتواند منجر به منزوي شدن، احساس تنهايي، عدم پذيرش و عزت نفس پايين گردد. مشکلات روانشناختي که هم ميتوانند علت باشند هم معلول، مثل افسردگي، اضطراب، پرخاشگري و تمايل به خودکشي، نيز رايج است . افسردگي، يکي ازمشکلات بزرگ سلامت رواني ميباشد، هفده درصد از کل جمعيت دچار اين اختلال مي باشند؛ يعني هفده درصد از جمعيت، زماني از زندگي خود دچار اين اختلال خواهند شد. اگر چه در بروز اين اختلال علتهاي زيادي ممکن است وجود داشته باشد، اما يکي از نظريات راجع به افسردگي، آن را با کمبود مهارتهاي اجتماعي مرتبط ميداند.
نظريه رفتاري لوينسون؛ در مورد افسردگي تصريح نموده که افراد با مهارتهاي اجتماعي ضعيف، قادر به کسب تقويت مثبت و اجتناب از نتايج منفي در زندگي اجتماعي خود نميباشند و نتيجه آن افسرده شدن آنها مي باشد. تحقيقات انجام شده براي اثبات اين ادعا نتايج متفاوتي داشتهاند؛ بعضي از اين تحقيقات نشان دادهاند که مهارتهاي اجتماعي ضعيف، پيش بيني کننده افسردگي ميباشند و بعضي از آنها ارتباط کمتري را نشان دادهاند. اضطراب اجتماعي، مشکل روانشناختي ديگري است که به نظر ميرسد با نقص در مهارتهاي اجتماعي مرتبط می باشد. نزديک به 20 درصد از دانشجويان دانشگاه از اضطراب تعامل با ديگر افراد رنج ميبرند. کووالسکی؛ عنوان نمود، کمبود مهارتهاي اجتماعي، پيش بيني کننده اضطراب اجتماعي ميباشد و مهارتهاي اجتماعي ضعيف باعث ميشوند، که افراد راجع به اثربخشي خود بيانگريشان شک داشته باشند؛ و اين خود باعث اضطراب در موقعيتهاي اجتماعي ميشود. تحقيقات طولي انجام شده نيز صحت اين ارتباط را تأييد نمودهاند.
مهارتهاي اجتماعي و بهزيستي روانشناختي
توانایی برقراری ارتباط مؤثر با افراد با موفقیتهای اجتماعی و نیز وضعیت روانشناختی سالم همراه است. از اين توانايي، به طور گسترده، به عنوان مهارتهاي اجتماعي، شايستگي ارتباطي يا شايستگي اجتماعي نام برده ميشود. براي مثال، افراد با مهارتهاي اجتماعي يا شايستگي ارتباطي خوب، نسبت به کساني که مهارتهاي اجتماعي نامناسبي دارند، عزت نفس بالاتري دارند، از تعاملات اجتماعي خود راضيند و حمايت اجتماعي خوبي دريافت مينمايند. وقتی نتایج تحقیقات ارتباط بين مهارتهاي اجتماعي و بهزيستي روانشناختي را نشان دادند، محققان شروع به تحقيق راجع به متغيرهايي نمودهاند، که به طور بالقوه بتواند اين ارتباط را تبيين نمايد.
يکي از موضوعهايي که به خوبي ميتواند ارتباط مهارتهاي اجتماعي با بهزيستي روان شناختي را توضيح دهد، تجارب استرس زا مي باشد. بعضي از شواهد نشان دادهاند که مهارتهاي اجتماعي ارتباطي منفي با تجربه وقايع استرس زا دارند. محققان چگونگي اين ارتباط را مورد بررسي قرار دادهاند. براي مثال، افراد جوان با مهارتهاي اجتماعي ضعيف، واکنشهاي استرسي رفتاري و روانشناختي بالايي نشان میدهند، در مقايسه با افرادي که مهارتهاي اجتماعي خوبي دارند و به خوبي ارتباط برقرار مينمایند. به علاوه، تحقيق انجام شده بين دانشجويان جديدالورود دانشگاه نشان داده است، که توانايي حل مسائل اجتماعي با مهارتهاي اجتماعي بالا و استرس پايين ارتباط معني داري دارد. همچنين، اين افراد در مواجه با مسائل و مشکلات روزمره روشهاي مؤثري را به کار ميبرند .
منبع
رحیم پور،فاطمه(1394)، رابطه حمایت اجتماعی ادراک شده و مهارت های اجتماعی با خودپنداره در دختران،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی، دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید