مفاهیم ومبانی عملکردتحصیلی 

مفهوم عملکرد تحصیلی

عملکرد تحصیلی، عبارت است از کلیه فعالیت ها و تلاش هایی که یک فرد در جهت کسب علوم و دانش و گذراندن پایه ها و مقاطع تحصیلی مختلف در مراکز آموزشی از خودنشان می دهد. عملکرد تحصیلی عبارتست از درجه و میزان موفقیت فرد در امتحانات پایان ترم تحصیلی مدارس که از نمره صفر تابیست تعیین می گردد.

عوامل مؤثر در عملکرد تحصیلی

  1. عوامل فردی

بيابانگرد عوامل فردی را متشکل از موادی همچون هوش، انگيزه، عزت نفس، هدف گزينی، شيوه های مطالعه و ميزان دقت و تمرکز می داند. هوش را می توان از عمده ترين و تعيين کننده ترين عوامل موثر در عملکرد تحصيلی به شمار آورد. هوش هر فرد را می توان به دو دسته عمومی و اختصاصی تقسيم کرد که هوش عمومی شامل توانايي است که اغلب خاصيت انسان را نشان می دهد. هوش اختصاصی نيز استعداد و توانايي خاصی است که فرد يک يا چند زمينه خاص دارد. طبق اين تعريف آخر به دروس مختلف آموزشگاهی دانش آموزان دقت کنيم خواهيم ديد که نوعی رابطه بين آن ها وجود دارد. در واقع اين گونه نيست که آن دانش آموز در يک درس بسيار قوی و در درس ديگر ضعيف باشد از طرف ديگر ممکن است کمی تفاوت ديده شود مثلا در درس علوم بهتر از تاريخ باشد هوش اختصاصی هم وراثت و هم محيط(فرصت های يادگيری) عوامل تعيين کننده مهمی در توانايي های هوشی هستند. وراثت دامنه يا حداکثر هوش يک فرد را مشخص می کند در حالی که محيط تعيين می کند که فرد در کجای دامنه قرار دارد. در مقابل هوش که تقريبا ذاتی است، انگيزه ها پديده ای اکتسابی فرض می شود در روانشناسی تربيتی و يادگيری اصطلاح انگيزش در مورد عاملی به کار می رود که دانش آموزان يا به طور کلی يادگيرنده را برای آموختن درس به تلاش و کوشش وامی دارد و به فعاليت او شکل و جهت می دهد. انگيزه تحت تأثير عوامل گوناگونی همچون نيازها(جسمانی و شناختی) رغبت ها، محرک ها، اميال، گرايش ها، فشارهای محيطی قرار می گيرد.

در محيط آموزشگاهی به انگيزه بيشتر از هوش تأکيد می شود و عقيده بر اين است از ميان دانش آموزان دارای هوش معمولی کسانی موفق تر هستند که انگيزه بالاتری دارند. از طرفی انگيزه می تواند درونی و بيرونی باشد.کسانی که دارای انگيزه بيرونی هستند تلاش هايشان فقط برای دستيابی به چيز ديگری است اما کسانی که دارای انگيزه درونی هستند کار را صرفا برای خود و رضايت درونی خود انجام می دهند. عقيده بر اين است که انگيزه درونی از قابليتی به مراتب بالاتر برای رساندن دانش آموزان به پيشرفت و موفقيت برخوردار است هدف گزينی از جمله عوامل موثر و مهم فردی در عملکرد تحصيلی است دانش آموزانی که برای تحصيل خود اهدافی در نظر می گيرند از آن هايي که هدف خاصی را دنبال نمی کنند موفقيت بيشتری را تجربه خواهند کرد. داشتن هدف باعث می شود دانش آموزان برای رسيدن به آنها تلاش کنند اگر اين اهداف متناسب با توانايي او باشد و تلاش لازم را انجام دهند موفق خواهد شد و اين موفقيت باعث بالا رفتن اعتماد به نفس و انگيزه او برای تعيين اهداف بعدی می گردد. و اگر اهدافی فراتر از سطح توانايي های خود برگزينند دچار شکست می شود و اين شکست به نوبه خود ممکن است انگيزه، عزت نفس و عملکرد تحصيلی وی  را تحت شعاع قرار دهد. دانش آموزانی که از انگيزه درونی بالايي برخوردار هستند اهدافشان را به قصد افزايش دامنه مهارت ها و شايستگی هايشان تدوين می نمايد و دانش آموزانی که دارای انگيزه بيرونی بالا هستند اهدافی را بر می گزينند که بتوانند با آن ها شايستگی خود را به ديگران نشان دهند.

عقيده دانش آموزان دسته اول اين است که تلاش بيشتر منجر به عملکرد تحصيلی بالاتر می شود آن ها از شکست خود درس می گيرند و از آن در جهت موفقيت های بعدی استفاده می کنند. در حالی که دسته دوم يادگيری را وسيله ای برای پيشی گرفتن از ديگران تلقی می نمايند و هنگامی که به اين هدف برسند دچار ترس شده و احساس می کنند ارزش وجوديشان مورد تهديد قرار گرفته است. تحقيقات نشان داده است که دانش آموزان مضطرب جزء دسته دوم هستند در مورد اين موضوع نگرانی دارند که چگونه می توانند خوب باشند آن ها تمرکز خود را به جای آنکه کاملا بر تکليف يا وظيفه تحميلی خويش معطوف نمايند صرف افکار مزاحمی همچون ارزيابی منفی ديگران و عملکردشان می کنند در نتيجه اضطراب حاصل از اين افکار بر حافظه و عملکرد تحصيلی تاثير منفی دارد.

  1. عوامل آموزشگاهی

مواردی همچون مدیر مدرسه، معلم، اهداف و محتوا ی برنامه های آموزشی، روش ها و امکانات آموزشی را می توان از جمله عومل برشمرد به طور کلی مجموعه انتظارات در اختيار دانش آموزان قرار می دهد می تواند سهم بسزايي در موفقيت يا عدم موفقيت تحصيلی دانش آموزان داشته باشد.

  1. عوامل خانوادگی،اجتماعی

تأثير شرايط اقتصادی، اجتماعی و روانی خانواده بر عملکرد تحصيلی دانش آموزان در پژوهش های متعددی به اثبات رسيده است. مهمترين عوامل خانوادگی موثر در پيشرفت تحصيلی عبارت اند از: شرايط اجتماعی و اقتصادی، تحصيلات و سطح فرهنگ خانواده، تعداد اعضای خانواده، اشتغال کودکان، اشتغال مادران و ارتباط بين اوليا و مربيان. شرايط عاطفی حاکم بر خانواده مهترين عامل در شکل گيری نگرش دانش آموزان نسبت به امر تحصيل است. عمدتا فقر فرهنگی بعضی از خانواده ها که به علت بی سوادی والدين است باعث می شود تا توجه به تحصيل فرزندان مبذول نگردد. از طرفی در برخی از خانواده های سطح بالا که از تحصيلات نسبتا خوبی برخوردارند جو حاکم بر خانواده به گونه ای است که به علم و تحصيل ارزش فراوانتری اختصاص داده می شود. در اين خانواده ها از فرزندان انتظار می رود تا مدارج بالای علمی را طی نمايند و گاهی اوقات فشاری که به فرزندان برای خوب کامل بودن و براورده ساختن انتظارات وارد می آيد ممکن است اضافه تر از توانايي و ظرفيت آن ها باشد و عدم تعادل ميان انتظار و توانايي ها منجر به بروز مشکلات متعددی در دانش آموزان می گردد.

وقتی در اجتماع معيارهای مادی از ارزش و اهميت بيشتری برخوردار باشد فرهنگ پژوهش و مطالعه در روحيه تک تک اعضای آن شکل نگرفته باشد. مسلم است که ذهنيت آن جامعه نيز با ارزش تحصيلی و کسب دانش بيگانه است.همان طور که ملاحظه گرديد عوامل متعددی می تواند عملکرد دانش آموزان را تحت تاثير قرار دهند به همين دليل است که مساله بهبود عملکرد تحصيلی دانش آموزان يا حداقل جلوگيری از افت تحصيلی آنان مساله پيچيده و دشواری است. در واقع کنترل تمامی عوامل تأثير گذار بر عملکرد بسيار مشکل است متغيير کمال گرايي به عنوان يکی از عوامل تاثير خاص خود را بر عملکرد تحصيلی می گزارد اين متغيير خود می تواند از شرايط تربيتی خانوادگی، آموزشگاهی و اجتماعی متاثر باشد. خانواده و مدرسه و اجتماع کمال گرا می تواند دانش آموزان کمال گرا را پديد آورد، اين دانش آموزان با نحوه تفکر خاص خود مبتنی بر اين که برای هر مساله تنها يک راه حل کامل و بی عيب و نقص وجود دارد و اگر نتواند آن را انجام دهند دچار ياس و نا اميدی می شوند و با وظايف و فعاليت های آموزشگاهی برخوردار می کنند. عدم برآورده ساختن انتظارات خود و ديگران با کيفيتی کامل و بدون اشتباه دانش آموزان را دچار وسواس می سازد و اگر نتواند به هدف کامل نائل آيد احساس گناه، سرزنش و افسردگی خواهند نمود اين عوامل به نوبه خود بر عملکرد خود تاثير می گذارد.

دوعاملی که ارتباط نزدیک با عملکرد تحصیلی دارند 1- پیشرفت و2-افت تحصیلی می باشد که درادامه درمورد آن ها توضیح می دهیم:

انگیزه پیشرفت تحصیلی

سازه انگیزش پیشرفت تحصیلی به رفتارهایی که با یادگیری و پیشرفت در مدرسه مربوط است اطلاق می شود. به طور کلی انگیزش پیشرفت تحصیلی، نیرویی درونی است که یادگیرنده را به ارزیابی همه جانبه عملکرد خود با توجه به عالی ترین معیارها، تلاش برای موفقیت در عملکرد و برخورداری از لذتی که با موفقیت در عملکرد همراه است سوق می دهد و با اثر گذاشتن بر انواع مختلف فعالیت های تحصیلی به تمایل فرد برای رسیدن به هدف های تحصیلی اشاره دارد. انگیزش تحصیلی با هدف های ویژه، نگرش ها و باور های خاص، روش های نائل شدن به آن ها و تلاش و کوشش فرد در ارتباط است. تحقیقات مختلف بر متمایز بودن جهت گیری انگیزشی دانش آموزان در موقعیت های مختلف تاکید دارند .انگیزش پیشرفت تحصیلی یکی از ملزومات یادگیری به حساب می آید و چیزی است که به رفتار شدت و جهت می بخشد و در حفظ و تداوم آن به یادگیرنده کمک می کند. با این انگیزه افراد، تحرک لازم را برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف، رسیدن به هدف، یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در کار خود دنبال می کنند تا بالاخره بتوانند موفقیت لازم را در امر یادگیری و پیشرفت تحصیلی کسب کنند.

مولا انگیزش پیشرفت را عالی ترین شاهراه یادگیری دانسته است. بدین معنی که هرچه انگیزه فرد برای دانستن، آموختن و تحصیل بیشتر باشد، فعالیت و رنج و زحمت بیشتری برای رسیدن به هدف نهایی متحمل خواهد شد. وقتی فرد از انگیزه پیشرفت بالایی برخوردار باشد، به تکالیف درسی به خوبی توجه می کند، تکالیف درسی را جدی می گیرد و علاوه بر آن سعی می کند اطلاعاتی بیش از آنچه در کلاس درس به او می آموزند، یاد بگیرد. همچنین برای یادگیری، مهارت های لازم و راهکارهای مناسب را می یابد. بدیهی است که موفقیت در یادگیری نیز، سبب احساس توانمندی بیشتر و افزایش علاقه به موضوع یادگیری می شود.

از نظر عابدی انگیزش پیشرفت تحصیلی تمایل فراگیر است به آن که کاری را در قلمرو خاصی به خوبی انجام دهد و عملکردش را به طور خود جوش ارزیابی کند. از این رو غالب رفتارهایی که انگیزش تحصیلی را نشان می دهند عبارتند از پافشاری برانجام تکالیف دشوار، سخت کوشی یا کوششش در جهت یادگیری در حد تسلط و انجام تکالیفی که به تلاش نیاز دارد. بنابراین انگیزش تحصیلی یک حالت روان شناختی است و زمانی حاصل می شود که انسان خود را دارای کفایت لازم و خود کنترلی بداند. خود کنترلی به دو بخش تقسیم می شود: فرصت کنترل و توانایی کنترل. فرصت کنترل عبارت از فرصتی است که به دانش آموز داده می شود تا برای امر تحصیل خود تصمیم بگیرد و توانایی کنترل عبارت از موقعیتی است که دانش آموز باید در آن احساس کفایت داشته باشد تا بتواند بر آن کنترل و تسلط داشته باشد.مک کللند، انگیزش پیشرفت را یکی از صفات شخصی و نسبتا ثابت آدمی تعریف کرده است که ریشه های آن را می توان در دوران کودکی جستجو کرد. وی چندین فرضیه را در زمینه انگیزش پیشرفت مطرح می کند:

  • افراد از نظر درجه ای که پیشرفت را تجربه ای رضایت بخش تلقی می کند با هم تفاوت دارند.
  • افراد با انگیزه پیشرفت بالا در مقابل افرادی که انگیزه پیشرفت کمتری دارند، موفقیت های مشتمل بر مخاطره متوسط و همراه با آگاهی از نتایج و پیامد کار را بیشتر ترجیح می دهند.افرادی که انگیزه پیشرفت بالایی دارند، به انجام دادن کارهای تولیدی و همراه با ابداع و خلاقیت بیشتر تمایل دارند. در آغاز دهه70 هرمنس تلاش کرد تا با جمع آوری منابع ضمن مشخص کردن مولفه های انگیزش پیشرفت، آزمون معتبری برای اندازه گیری آن ارائه کند. وی معتقد است که می توان بر اساس پژوهش های انجام شده در زمینه انگیزش پیشرفت و پاسخ های آزمودنی ها به مواد آزمون ها مؤلفه های سازنده انگیزش پیشرفت را مشخص کرد. بنابر دیدگاه وی، انگیزش پیشرفت از مؤلفه های سطح آرزو، رفتار مخاطره آمیز، ارتقا طلبی، مسئولیت پذیری، پشتکار، آینده نگری، رفتار شناختی، انتخاب دوست و رفتار موفق تشکیل شده است.

منبع

قرمزی، خدامراد (1393)، هوش اخلاقی و مهارت های اجتماعی با عملکرد تحصیلی، پايان نامه كارشناسي ارشد، علوم تربیتی برنامه ریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0