مفاهیم ومبانی رهبری
رهبری
مفهوم رهبری در ادبیات فارسی از قدمت تاریخی برخوردار است و در واقع ظهور رهبری به شروع زندگی اجتماعی انسانها بر می گردد. به طوری که می توان گفت هر سازمان بدون رهبری در واقع ، صرفاً مجموعه ای پراکنده از مردم و دستگاه هاست و اگر تنها یک عامل وجود داشته باشد که وجه افتراق بین سازمانهای موفق و ناموفق را معلوم نماید بدون شک آن عامل رهبری پویا و مؤثر است ، شاید علت جذابیت گسترده رهبری این باشد که رهبری، فرآیند بسیار اسرار آمیزی است که در زندگی همه افراد وجود دارد. در اکثر موارد، دانشمندان علوم رفتاری کوشیده اند تا بدانند براساس چه ویژگی ها، توانایی ها، رفتارها، منابع قدرت یا با تکیه بر چه جنبه هایی از موقعیت ، توان رهبر در تأثیر بر پیروان و تحقق اهداف گروهی را می توان تعیین کرد.
متفکران علوم انسانی رهبری را از ابعاد مختلفی مورد بحث قرار می دهند. گروهی رهبری را بخشی از وظایف مدیریت می دانند و گروهی دیگر برای رهبری مفهوم وسیع تر نسبت به مدیریت قائلند و آن را توانایی ترغیب دیگران به کوشش مشتاقانه جهت هدفهای معین می دانند .رهبری برای تمام سازمان ها برای رسیدن به اهداف، مهم می باشد. از آن جایی که رهبری یک عامل کلیدی برای بهبود عملکرد سازمان است، موفقیت یا شکست سازمان وابسته به اثر بخشی رهبری در تمام سطوح می باشد.محققان بیان می دارند که رهبری، توانایی اثر گذاشتن بر نگرش ها، توانایی ها و باورهای کارکنان در جهت رسیدن به اهداف سازمانی است. هر چند سالها رهبری یک موضوع اصلی در بین محققان بوده است اما تغییرات چشمگیر اجتماعی که در طول دو دهه گذشته اتفاق افتاده باعث شده که بحث رهبری اثربخش، مهم تر شده باشد .
نقش و وظیفه رهبری
نقش رهبر یا رهبران را می توان با خلاصه ای از وظایف آنها در شرایط و وضعیت های مختلف توضیح داد. طبیعی است که وظایف رهبری در ارتباط با نوع گروه یا سختار آن مشخصات خارجی و داخلی گروه تفاوت خواهد کرد. ولی معمولا رهبران گروه ها و سازمان های اجتماعی مجموعه ای از وظایف مختلف را به عهده دارند.
وظایف رهبری
مجری: رهبر یک گروه یا سازمان اعم از اینکه خود سیاستهای گروه و یا سازمان را تعیین نماید یا نه، مسئولیت بازبینی و اجرای این سیاست ها را به عهده خواهد داشت. او سعی می کند در قالب ظرفیت اجرایی خود انجام کارها را به اعضای گروه واگذار نماید و خود کمتر در فعالیت های اجرایی گروه درگیر شود. زیرا در این صورت وی مانع از واگذاری و توسعه مسئولیت میان اعضای گروه و سازمان می گردد.
برنامه ریزی: یکی از وظایف رهبر تصمیم گیری در مورد تعیین هدف ها و انتخاب روش ها و چگونگی نیل به آن اهداف می باشد. این تصمیمات می تواند مربوط به برنامه ریزهای کوتاه مدت یا بلندمدت باشد. طبیعی است که رهبری بیش از سایر اعضاء اطلاعات مربوطه برنامه ریزی را به خصوص در زمینه برنامه ریزی های بلندمدت را در اختیار داشته باشد.
متخصص: در گروه های غیر رسمی معمولاً فردی که بیشترین دانش و تخصص لازم را در خصوص مسائل مربوط به آن گروه دارد به عنوان رهبر انتخاب می شود.
نماینده گروه: رهبر معمولاً بیشتر از سایرین از هدفها و برنامه های گروه آگاه بوده و به نیاز و خواسته های آن آشنایی دارد. لذا بیش از هر کس صلاحیت نمایندگی یا پاسخگویی گروه در خارج از گروه یا سازمان را خواهد داشت.
تنظیم کننده روابط: با توجه به میزان اشرافی که رهبر نسبت به اعضای گروه و روابط گروهی دارد می تواند نسبت به تنظیم و کنترل روابط داخلی گروه نقش مهمی داشته باشد.
شتاب دهنده: برای آغاز یا افزایش یک حرکت و یا ایجاد تحرک در یک سازمان به یک نیرو و یا شدت عملی نیاز خواهد بود که این نیرو باعث برانگیختگی و تحرک کارکنان شود.
مشوق : رهبران می توانند از طریق تشویق و ستایش صادقانه نیازهای انسانی، نیاز به تشخیص، احترام و شناسایی را تأمین نماید.
میانجی یا داور: با توجه به قدرت تشویق و تنبیه که در اختیار رهبری است نقش او به عنوان یک میانجی یا داور در حل تضادهای داخلی گروه و افراد از اهمیت خاص برخوردار است. او می تواند دسته بندی های داخل گروه را تقلیل دهد و یا تشدید نماید.
نماد گروه : در برخی از گروه ها همانطور که علائمی نظیر لباس متحدالشکل، نام ها و حرکات خاص در شناسایی آن گروه با مجموعه نقش دارد رهبر به عنوان سمبل در شناخت آن گروه نقش پیدا می کند ، به خصوص موقعی که رهبر برای طولانی مدت در حیات آن مجموعه وجود داشته باشد.
ایده پرداز: مهم ترین وظیفه یک رهبر موقعی است که مسئولیت هدایت عقیدتی و ایدئولوژی گروه را عهده دار می گردد. زیرا در این صورت او به عنوان منبع اعتقادات ، ارزش ها و معیارهای افراد داخل گروه متجلی خواهد شد.
ویژگی رهبری
مهم ترین ویژگی رهبران، داشتن بینش است که به مدد آن ویژگی، آنچه را که در گروه، سازمان و جامعه سازمان و جامعه آنان روی می دهد می بینند و راهی را که باید طی شود تشخیص می دهند. همین بینش به رهبران انرژی و توان کار و فعالیت می بخشد و باعث می شود که با الهام بخشی به پیروانشان و ایجاد انگیزه در آنان، توان کار و فعالیت را در آنان به وجود آورند و عقاید خود را تعیین بخشند و به واقعیت تبدیل کنند.رهبران به پیروان خود چنین القا می کنند که راه مطلوب را تشخیص می دهند و از آنان می خواهند که در جهت تشخیص رهبر خود و برای رسیدن به وضعیت مطلوبی که وی مشخص کرده است، تلاش کنند.
ویژگی های شخصیتی رهبر:
- رهبر باید جاه طلب بوده و انرژی زیادی در راه تأمین و ارضاء جاه طلبی خود داشته باشد.
- رهبر باید پیشرو بوده و میل بسیار زیادی به رهبری داشته باشد.
- رفتار رهبر باید توأم با صداقت و درستی باشد.
- رهبر باید دارای اعتماد به نفس بالای باشد.
خلاقیت در رهبری
یکی از نظریه پردازان به نام «توماس زنانیکی» در تجزیه و تحلیلی که از دیدگاه نظارت بر موقعیت های مختلف اجتماعی در زمینه رهبری می کند معتقد است که سه نکته اساسی می باید در این تحلیل بررسی شوند :
- منزلت اجتماعی
- کارایی و اثر وجودی
- بیم ها و امیدهای رهبری
و برای اینکه توضیح روشنی در این زمینه داده باشد، می گوید: «پیشوایان خودکامه با اعمال زور، خود را بر دیگران تحمیل می کنند. اما مردمی گرایان ؛ دموکرات ها ، با پرواندن امید در دلها به ارشاد پیروان و فرودستان اداری خود می کوشند تا ایشان را در رسیدن به هدف یاری بخشد. رهبر توانا برنامۀ کار را تعیین می کند و به سازمان شکل منطقی و منظم می بخشد و براساس آن تصمیم می گیرد . مهم ترین سوالی که متفکران یونان از عهد باستان مطرح کرده اند و امروز هم هنوز جواب قانع کننده ای نیافته است، همین مسأله رهبری است که:«چگونه می توان مردم را برانگیخت تا از حداکثر استعداد و توانایی خویش در رسیدن به هدفهای سازمان استفاده کنند؟»
به دنبال این سوال کلی، سوالهای مشابه و متعددی مطرح شده است که چه اصل و شالوده ای می تواند مبنای علاقه مندی به کار و رضایت کارکنان قرار بگیرد؟ چگونه می توان کارکنان را تشویق کرد فکر و قدرت و تخصص و ابداع و ابتکار خود را در کارهای گروهی به کار گیرند و با تلاشی زیاد خود، سازمان را به تمام و کمال یاری داده و به حرکت درآورند .در نگاهی دیگر، رهبران را برحسب ابعاد مختلف نگرشی و شخصیتی در فرهنگ های شرق و غرب تقسیم بندی کرده اند که به طور خلاصه به آنها اشاره می شود:
رهبران افکار (اندیشه سالاران) و فیلسوفان: مخترعان و مکتشفان هستند که از طریق نفوذ در اندیشه ها ممکن است بر گروهی انبوه از مردم جهان حکومت کنند و هدایت افکار عمومی را به عهده بگیرند. اینان، مدیران درون گرا و ژرف اندیش هستند.
رهبران اجتماعی: برون گرا و خودنما و گستاخ و نترس هستند و همواره در میان مردم ظاهر شده و دارای توانایی های گسترده در ادارۀ کارها هستند. ظاهر آراسته، قدرت بیان و اندام مناسب، می تواند نقش مؤثری در موقعیت اینان داشته باشد.
رهبران اداری: که ادارۀ سازمان های دولتی و صنعتی را به عهده دارند و باید دارای قابلیت تشکیلاتی باشند. اعتقاد بر این است که اینان باید از ویژگی های رهبران اجتماعی و اندیشه سالاران برخوردار باشند.
رهبران مستقیم: به طور مستقیم با مردم سروکار دارند و نه با اشیاء. اینان باید از قدرت بیان و نفوذ کلام برخوردار باشند. مردمان انقلابی مشهوری چون «میرایو»در فرانسه و یا «لنین» در روسیه، ابتدا نقش رهبران مستقیم را بازی می کردند.
رهبران غیرمستقیم: بیشتر، خالق تغییرات و بانی تحولات اجتماعی و اقتصادی هستند که با نبوغ و قدرت خلاقانه خود زندگی و رفاه عمومی را متحول می کنند. «توماس ادی سن» از این گروه است.
رهبران سیاسی: شبیه رهبران هواخواه هستند که به هواداری از شخص و یا آرمان خاص در این نقش ظاهر می شوند.
رهبران علمی:تمام کوشش خود را مصروف کشف واقعیات ها می سازند. معمولاً ،رهبران اداری و اجتماعی و سیاسی را دوست ندارند و در رشته های علمی و مورد علاقه خود به کوشش می پردازند.
رهبران مردم سالار ؛ دموکرات : بیشتر جنبه مثبت دارند و کارهایشان بر مبنای مشاوره، خیرخواهی و خواست گروه است و اختیارات به صورت نا متمرکز است.
رهبران خودکامه: بی مشورت دیگران و بر مبنای تمایلات شخصی و مستبدانه حکومت می کنند و خود را برتر از دیگران می دانند.
رهبران پدرسالار: همواره متوجه سعادت مردم اند و آن چه که به خیر و صلاح ایشان است عمل کنند و در غم و شادی هایشان شرکت می جویند.
رهبران مذهبی:که به سبب مقام دینی وارانه خود از مرجعیت برخوردار بوده و در میان دیگران به احترام سر می کنند .
منبع
فتحی،ارسلان(1392)، رابطه بین سبک های رهبری تحول گرا و مبادله ای با میزان خلاقیت کارکنان آموزش و پرورش،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت اجرائی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید