مفاهیم ومبانی تنبیه
حضرت علی (ع) میفرماید: عاقل به واسطهی ادب پند میگیرد و این چارپایانند که جز بازدن تربیت نمیشوند .تنبیه عبارت است از روشها یا شیوههایی که از طریق آن اقدام به کاهش رفتار میشود.البته در تنبیه، هدف کاهش رفتار نامطلوب است. دانشآموز از ترس گرفتار شدن به این روشها و عواقب آن ازانجام کار ناپسندی خودداری میکند. تنبیه ازخشنترین و نامطلوبترین روشهای اصلاح و تغییر رفتار است. هرچند مشاهدات روزانه و شواهد نشان دادهاند که تنبیه در کاهش دادن رفتار نامطلوب به طور موقت مؤثر است. امّا باید توجه داشت که تنبیه باعث ازبین رفتن رفتار تنبیه شده نمیشود و تنها تأثیری که دارد این است که رفتار نامطلوب را موقتاً پنهان میکند.
به این صورت رفتار تنبیه شده پس از تنبیه همچنان در مجموعهی رفتار باقی میماند و تا زمانی که عامل تنبیهکننده حاضر و ناظر است مخفی باقی میماند، ولی به مجرداین که عامل تنبیه کننده تضعیف شود و از میان برود آن رفتار مجدداً ظاهر میشود. برای مثال کودکی که به علت زدن حرف زشت از پدر کتک میخورد میآموزد که در حضور دیگران حرف زشت نزند امّا هیچ تضمینی وجود ندارد که در غیاب پدر این کار را انجام ندهد.بنابراین بزرگترین اشکال تنبیه این است که این روشها رفتار نامطلوب را در فرد از بین نمیبرد بلکه آن را موقتاً پنهان میکند. این رفتار پس از تضعیف شدن عامل تنبیه کننده مجدداً ظاهر میشود.
سعدی میگوید: آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
هدف تنبیه این است که فرد به خطایش آگاه شود و از انجام کارهای زشت و ناپسند خودداری کند که این عامل ناپسند ناشی از ضعف نفسانی و احتیاجات مالی و مادی اوست .وجود جو خشن و تنبیهی مدرسه میتواند ذوق و علاقه کودک را نسبت به مدرسه سرکوب کرده چه بسا اورا از درس و مدرسه بیزار کند. بخش قابل توجهی ازافت تحصیلی در مدارس ناشی از رفتار خشن و غیردوستانه کارکنان مدارس با دانشآموزان و حالت خصومتی است که ازاین رفتار معلمان و مسئولین به دروس و خود مدرسه انتقال یافته است.
تنبیه همیشه برای معلمان به صورت یک مشکل مطرح بوده است زیرا در بعضی از مواقع بطور غیرعمدی اتفاق میافتد و بعضی از اوقات نیز شرایط کلاس تنبیه را ایجاد میکند.بعضی از رفتارهای منفی با وجود اینکه نادیده گرفته میشوند یا حتی وقتی که معلم میکوشد رفتار مثبتی را جانشین آن کند بازهم باقی میماند. نظریهی رفتارگرایی معمولاً برای اصلاح رفتار دانشآموزان از تنبیه استفاده نمیکنند و در بسیاری از موارد تنبیه آخرین وسیله توصیه شده است به طوری که باید حتیالامکان خفیف باشد و معلم در مواقع عصبانیت از آن استفاده نکند. برای نتیجهی بهتر معلمان باید دلایل را توضیح دهند و سعی کنند رفتارهای مثبت جانشینی را به دانشآموزان ارائه کنند .
تنبیه دراصل مجازاتی است در مورد شخص خاطی تا او را بیاگاهاند و از خطا برحذرش کند و او را به سمت راست سوق دهد. از قدیمالایام تنبیه بدنی، فلک زدن بچهها در کلاس درس بیشتر از سایر تنبیهها رایج بوده است. ولی اکنون مسئولین امور تربیتی جامعهی اسلامی ما با آن مخالفاند و هر نوع تنبیه بدنی منسوخ و مذموم میباشد و توجه به تنبیههای اخلاقی معطوف گشته است. اغلب مربیان و اولیا امروزه با مقوله تعلیم و تربیت نسبتاً آشنایند و به وظایف خود آگاهند ولی در مواردی مربیان اصول تعلیم و تربیت را نادیده میگیرند و بدون توجه به آسیبهای روحی-احساسی که متوجه دانشآموز است تنبیه بدنی را اعمال میکنند. وقتی صحبت از تنبیه میشود بلافاصله تنبیه بدنی در ذهن انسان مطرح میگردد در صورتی که اینگونه نیست، تنبیه یک روش تربیتی و اصلاح رفتار است که گستردگی زیادی دارد.
بدان جهت که استفاده ازابزار تنبیه به عنوان یک وسیلهی اصلاح رفتار نیاز به دانش کافی روانشناسی تربیتی و آشنایی با اصول و روشهای تدریس مناسب دارد، لذا لزوماً آموزش کافی در استفاده مناسب و دقیق از ابزار تنبیه برای مدیران، معاونان، دبیران و سایر کارکنان آموزشی احساس میشود. معلم از طریق تنبیه به صورت درست میتواند فرد را به انحرافات و نابهنجاریهایش آگاه کند و او را در مسیر مطلوب و مورد نظر قرار دهد. معلم از این راه میتواند افت تحصیلی فرد را کاهش داده و اورا راهنمایی کند. تنبیه دانشآموز را دلسرد، دلخور، عاصی، لجباز و دروغگو بارمیآورد. روحیهی تلاش و کوشش و اعتماد به نفس او را از بین میبرد اضطراب دائم را در کودک دامن میزند و…
تنبیههایی مانند طعنهزدن، مسخره کردن و انتقادهای شدید ممکن است نتایجی مانند فراموشی سریع، گرایش منفی نسبت به مدرسه یا ترس از آن رابه بار میآورد. از لحاظ تربیتی باید فرد را طوری بار آورد که خودتکلیف خویش را تعیین کند. اعمال خود را در نظرگیرد، سودوزیان آنها رابررسی نماید و از انجام کارهای بدخودداری کند.اگرتربیت بگونهای باشد که کودک آگاهانه ازانجام کارهای ناروا خودداری کند به طورکلی تنبیه و مجازات مطرح نمیشود،چون تنبیه ازکودک موجودی منفعل میسازد. به سخنی دیگر کارمربی این است که به فرد کمک کند تاخود بتواند به تدریج خوب را از بد تشخیص دهد و در مناسبت انسانی، موازین اخلاقی را رعایت نماید و به تفکرشخصی و خود آگاهی هدایت شود.
حال روش مناسب برای کنترل رفتارکودک، آگاه کردن اوست. اما این آگاهی باید با در نظر داشتن سطوح مختلف تحول کودک و متناسب با درک او از میزان گناه و تقصیر ایجاد شود که خود مستلزم قضاوت اخلاقی و استدلال است. در صورت پذیرش نفس تقصیر یا میزان آن درگروه سنی خاص، تنبیه از نظر کودک توجیه میگردد. در مواردی دلبستگی کودک به والدین و معلمان و اضطراب ناشی ازقطع دلبستگی، یکی ازموثرترین تنبیههایی است که اثربخشی خود را ثابت کرده است .
تنبیه در بسیاری ازنظامهای تعلیم و تربیت، به عنوان عاملی بازدارنده مورد استفاده قرار گرفته است. در قرون وسطی با این تصور که به هنگام تولد کودک، شیطان در جسمش حلول نموده و علت شرارت و شیطنت کودک بدان سبب است، تنبیه کردن کودک برای خارج کردن شیطان از جسمش رایج بود که این امر تازمان حاضر نیز در بسیاری از خانوادهها و مدارس ادامه پیدا کرده است .تنبیه گرچه به معنای آگاه ساختن آمده است ولی بیشتر اوقات با کتک زدن و اعمال زور و فشار وتحقیر کودک تداعی میگردد و بدترین نوع آن هم تنبیه بدنی است که غالباً نتیجهی عکس میدهد .
انواع تنبیه
تنبیه را میتوان به سه نوع زیرتقسیم کرد:
- تنبیه کلامی: استفاده از کلماتی مثل احمق، بیعرضه، کله پوک و…
- تنبیه غیرکلامی: تنبیههای بدنی و روانی مثل؛ زندانی کردن، سیلی، گوشمالی و…
- تنبیه ترکیبی: این تنبیه ترکیبی از دو مورد بالاست.
انواع دیگری از تنبیه بدین شرح است:
- تنبیه انتقامی:گاهی اوقات مربیان بهخاطر انتقام و تشفی قلب دست به تنبیه میزنند. بدیهی است که حس انتقام در انسان فطری است و این حس با غریزه غضب، پیوند و خویشاوندی بسیار نزدیکی دارند و انسان به هنگام غضب، رفتاری معقول و حساب شده ندارد و از آنجا که فرد خشمگین فاقد هرگونه سازمان عقلانی و کنترل رفتارخویش است، ازحد لزوم پارا فراتر نهاده و خلاف اهداف واقعی تنبیه که همان آگاه ساختن و هوشیار ساختن فرد است اقدام میکند.
- تنبیه اصلاحی و بازدارنده.
- تنبیه برای اندرز و عبرتآموزی دیگران.
- تنبیه و مجازات به منظور صیانت و حمایت از جامعه.
- نظریهی جزایی یا مجازات به خاطر خود متخلف.
انواع تنبیههای کلاسی
اصولاً تنبیه مؤثر، خودداری از دادن پاداشهاست فقدان توجه، تحسین، و تشویق معلم؛ عدم توفیق در به دست آوردن نتایج آموزشی خوب، نمرات تکالیف خانگی و درسی، همهی اینها به خودی خود تنبیههای مؤثری هستند.نامهی سر معلم: یک مثال خوب برای تنبیه و درواقع یکی ازمؤثرترین مجازاتهای مقدور برای مدرسه، نامهی سر معلم به والدین است. مدرسه میتواند با این کار روی روابط خانوادگی دانشآموز تأثیر مستقیم داشته باشد. در نامه خطای دانشآموز تذکر داده میشود و گفته میشود که این خطا چگونه اصلاح خواهد شد. بهترین راه استفاده از نامه برای والدین، ترکیب آن با چیزی به نام قرارداد عملکردی متعادل است. سر معلم نامه را مینویسد، سپس کودک را فرا میخواند و نامه را برای او قرائت میکند بعد از دانشآموز سؤال میشود که آیا این نامه را بفرستیم یا نه؟ اگر بگوید نه، از او پرسیده میشود برای انصراف معلم چه اصلاحاتی در رفتارش خواهد داد.
وقتی سر معلم و کودک در مورد این مسائل به توافق برسند، سرمعلم نامه را در پرونده خواهد گذاشت. بنابراین دانشآموز باید طی دورهی معینی گزارش میزان پیشرفت خود را به سرمعلم گزارش کند.اگر تاپایان این دوره همه چیز بهخوبی پیش رود نامه به کودک داده میشود تابرای همیشه ازمیان برود. این کاراعطای فرصتی برای یک شروع دیگر به دانشآموز است. البته این شرط وجود دارد که اگر رفتار بد دوباره آغاز شود، نامهی دیگری تهیه خواهد شد.محروم کردن: محروم کردن یعنی دانشآموز از محیطی که رفتار ناخواسته در آن ظاهر شده است، اخراج شود. ممکن است بدرفتاری دانشآموز بهخاطر نیاز وی به جلب توجه معلم یا افراد کلاس باشد. لذاباید او را از محیطی که این توجه را کسب کرده(کلاس) بیرون ببریم.
قانون پیامدهای طبیعی: این قانون درواقع ازجانب مدرسه تحمیل نشده است، بلکه تحمیلی از جانب دانشآموزان برخود آنهاست. واضح است که این امر، شکل مؤثری از تغییر رفتار است.مثلاً اگرما باضبط صوت خود باخشونت رفتارکنیم میشکند. باید از آن چشم بپوشیم و یا اگر برای کاری فراخوانده شده باشیم و دیرکنیم، نوبت خود را ازدست میدهیم و باید صبر کنیم تا آخرین نفر برود و بعد برویم. فرض کنید که از ضبط صوت خود استفاده میکنیم و از آن لذت میبریم در این صورت رفتار خود را در آینده اصلاح خواهیم کرد.از دیدگاه مدرسه، اجرای قانون پیامدهای طبیعی عرصهی محدودی دارد.
مدرسه نه تنها باید امنیت دانشآموزان را تأمین کند و فرصتهای مناسب آموزشی و پرورشی را در اختیار ایشان بگذارد، بلکه باید حقوق بقیهی افراد کلاس را نیز در نظر بگیرد.میتوان پیامدهای طبیعی را با مفاهیم روشن و دقیق به عنوان راهی برای کمک به شکلدهی رفتار و اجتناب از کارمورد نظر به کارگرفت.
عواقب جبرانناپذیر تنبیه
تأثیر تنبیه معلم زودگذراست. رفتارتنبیه شده تنها برای مدت کوتاهی پنهان میشود ولی همینکه تنبیه متوقف شود یا کودک به آن عادت کند، دوباره در موارد متعدد ظاهر خواهد شد.اعمال تنبیه غالباً باعث ابداع فنون حیلهگرانه و ماهرانهتری درکودک میشود. این کار به او میآموزد که برای کتمان مسئولیت خویش در قبال رفتار نامطلوب دروغ گفته و طفره برود. تنبیه خصوصاً اگر مستبدانه و غیرمنصفانه به نظر آید، این درس را کودک میدهد که قربانی کردن شخص ضعیف توسط شخصی قدرتمند قابل قبول است.
در تنبیه، معلم ناگزیر به رفتاربد توجه نشان میدهد. تحقیقات نشان میدهد که بذل توجه به رفتار مطلوب از توجه به رفتار نامطلوب به مراتب مؤثرتر است. گفتن عبارت تحسینآمیزی برای رفتارخوب یا خواهش کردن برای ساکت وآرام کارکردن، برسرزنش رفتاربد یاامربه توقف همهی سروصداها ترجیح دارد.
معلم باتنبیه یک کودک، به رابطهی احترام و دوستی متقابل میان خود واویعنی به همان چیزی که درصدد تقویت آن است ضربهای مستقیم میزندو باعث برانگیختن احساسات منفی کودک نسبت به محیطی است که تنبیه درآن صورت گرفته است. اونسبت به معلم مربوطه بیمیل خواهد شد وازاو دوری خواهد گزید. همچنین ممکن است علاقه به درس در او ازمیان برود. حتی ممکن است از کلاس هم رویگردان شود. ترس از تنبیه برای همهی دانشآموزان وآنهاکه درجهت نیاز خودبرای خوب عمل کردن حرکت میکنند، باعث محدودیت درخلاقیت وابتکار شاگردان میشود. این خطر همیشه وجود دارد. میل به اجتناب ازتنبیه ممکن است این دانشآموز را به همرنگی افراطی سوق دهد. ممکن است حتی مواقعی که مدرسه قویاً درصدد تشویق قوهی ابتکاراست آنها رفتارهایی محافظهکارانه ومطمئن درپیش گیرند.
باوجودچنین محافظهکاری قوی در ذهن دانشآموزان، بدیهی است که تنبیهات عینی درنظر آنان محضور ومحدودیتی برای پشتکار خواهدبود. این مسئله عواقب خاص خود رانیز درپی خواهد داشت. ازهمه مهمتر این است که تفکر معلمان نسبت به تنبیه، باید اصلاح رفتارهای آتی باشد نه کینهتوزی با کودک. باید ببینند اشتباه کودک درچیست وچگونه میتوان آنرا تصحیح کرد.
تنبیه مثبت وتنبیه منفی
شیوههای تنبیه مثبت، شامل کاربرد فعالیتهای آزارنده یا محرک آزارنده به دنبال هرنوع رفتار مشکل آفرین است که منجربه کاهش در احتمال بعدی رفتار مشکلآفرین است.متخصصان تمایل دارند تا شیوههای تنبیه مثبت را آخرین تدبیر درمانی درنظر بگیرند.استفاده ازچنین شیوههایی معمولاً درمورد رفتارهای مشکلآفرین به کاربرده میشود که از نظر درمانی مشکلترین وشدیدترین نوع هستند.شیوههای تنبیه منفی ازقبیل محروم کردن و جریمه کردن، که درآنها رویدادهای آزارنده به کار گرفته نمیشود، قابل قبولترند.تنبیه یک اصل رفتاری اساسی است. زمانی که رفتار با پیامدی که منجربه کاهش دراحتمال بعدی رفتار میگردد دنبال شود، تنبیه اتفاق میافتد. پیامد پیرو رفتار ممکن است شامل ارائه رویداد محرک (تنبیه منفی) شود. در هر دو شکل تنبیه، رفتار کاهش میابد .
تقویت منفی
نکتهای که میبایست به آن توجه کرد این است که میان تنبیه و تقویت منفی در اصطلاح شناسی رفتاری تفاوت وجود دارد. بسیاری از معلمان و محصلان تصور میکنند چون «تقویت مثبت» معادل پاداش است پس «تقویت منفی» هم باید معادل تنبیه باشد. این تصور غلط است. «تقویت منفی» یعنی حذف تنبیه یا پیامدهای نامطلوب همین حذف کردن به خودی خود راهی برای تغییر رفتار است. مثلاً فرض کنید کودکی به خاطر یک خطا تنبیه شده است. او بالاخره برای گریز از تنبیه راه معمول وهمیشگی را انتخاب میکند یعنی توسل به دروغگویی یا ردگم کردن به نحوی که کشف حقیقت دشوار باشد.
اگر در این موقعیت تنبیه را حذف کنیم یا مقدار آن را به نحو بارزی کاهش دهیم در جهت اعادهی صداقت کودک گام برداشتهایم. چه او در نتیجهی حذف یا کاهش تنبیه بعضی اوقات حقیقت را میگوید، در نتیجه دروغگویی و انحراف روبه کاهش خواهد گذاشت.دانشآموز ازطریق تقویت منفی میآموزد که گفتن حقیقت لزوماً به تنبیه منجر نخواهد شد. همانطور که مثال فوق نشان میدهد، تقویت منفی، خاصه وقتی که با تقویت مثبت همراه شود، همزمان رهیافت مؤثری برای تغییر رفتار است. ولی انجام این کار نیازمند معلمی است که دقیقاً فکر و بررسی کند که تنبیه واقعاً چه اثری بر دانشآموز میگذارد.
تنبیه درکلاس ومدرسه
شدت تنبیه همیشه بایدباشدت رفتار نادرست هماهنگ باشدکه در مدارس رعایت نمی شود و کوچکترین رفتار نادرست گاه باتنبیه شدیدترجریمه میشود که جز بارآوردن مشکلات بعدی برای دانشآموزواز بین رفتن حس اعتماداو به مدرسه نتیجه دیگری ندارد.برخی ازمعلمان انرژی ووقت باارزششان رادربحث وجدلهایی تلف می کنند که می شودازاین بحث وجدلها به کلی پرهیزکرد. دررابطهی بین معلم ودانش آموزجایی برای گفتارهای تندوتیز وطعنه آمیزنیست. دانشآموز کندرا نمیتوان با طعنه وریشخند وسخنان سرزنشآمیز اصلاح کردزیرا این طریق حس تنفرپدید میآوردوتخم کینه وانتقامجویی رادردل دانشآموز میکارد.
لذاازآنجاکه تنبیه یک راهحل محدودوموقت برای حذف رفتارنامطلوب دردانشآموز میباشد وپس ازمدتی به یک عادت یاتفریح ویا حتی یک نوع نیازوابزاری برای ارضای نیازها تبدیل میشود، بتدریج اثرخودراازدست میدهد ومشکلات دیگری بوجود میآورد.دانشآموز غیرمنطقی بودن را در محیط خانواده میآموزد و تنها آنچه را که اجبار و تنبیه در آن باشد انجام میدهد. در سن مدرسه نیز این حالت را در محیط آموزشگاه ادامه میدهد. چنانچه هیچ گونه تلاشی جهت حذف این عادت نادرست در دانشآموز و اصلاح رفتار در والدین انجام نگردد این رفتار در دانشآموز تثبیت میگردد و مشکلات اخلاقی و تحصیلی متعددی برای دانشآموز، بخصوص درسنین دبیرستان ایجاد میکند و متأسفانه این وسیله اصلاح رفتار به شکلی نادرست توسط آموزشگاه اعمال میگردد.
اصولاً تنبیه بدنی وسیلهای مناسب جهت اصلاح رفتار نیست زیرا که موجب حذف موقتی علائم ظاهری رفتار میشود لیکن انگیزه رفتار نامطلوب وتمایل به اقدام مجدد حذف نمیگردد و در واقع خودآگاهی لازم برای ترک رفتار نامطلوب شکل نمیگیرد.تنبیه بدنی موجب تخریب ویژگیهای انسانی مثبت و سازنده شخصیت میشود. بدین معنا که نوعی عامل بازدارنده دررشد مثبت فردی و اجتماعی محسوب میشود.معمولاً تنبیه یک عامل بازدارنده است تا یک عامل تحریککننده و به این لحاظ چنانچه به مناسبترین شکل نیز انجام شود سازنده نخواهد بود.
تنبیه بدنی موجب حذف رفتار در زنجیره رفتارهای روزانه میشود و چنانچه پس از آن با تشویق یک رفتار در زنجیره رفتاری اصلاح نگردد یا رفتار نادرست بازگشت میکند یا یک رفتار نامطلوب دیگر جایگزین میگردد. حتیالامکان در مدارس تنبیه نباید صورت گیرد و درصورت ضرورت و نه ازنوع تنبیه بدنی , آخرین ابزار تربیتی باشد. تنبیه بدنی درمدرسه عقدههای روانی را پیچیدهتر میکند و این عقدهها، کمبودهای عاطفی را در سراسر زندگی بوجود میآورد.وقتی صحبت از تنبیه میشود بلافاصله تنبیه بدنی در ذهن انسان مطرح میگردد در صورتیکه اینگونه نیست. تنبیه یک روش تربیتی و اصلاح رفتار است که گستردگی زیادی دارد. بدان جهت که استفاده از ابزار تنبیه بعنوان یک وسیله اصلاح رفتارنیاز به دانش کافی روانشناسی تربیتی و آشنایی با اصول و روشهای تدریس مناسب دارد. لذا لزوم آموزش کافی در استفاده مناسب و دقیق از ابزار تنبیه برای مدیران، معاونین، دبیران و سایر کارکنان آموزشی احساس میشود.
در هر حال اثرات نامناسب تنبیه روی تنبیه کننده بسیار مخرب است. باتوجه به پیامدهای ناگوار تنبیه امید آن میرود که اولیا و مربیان گرامی بیش از پیش خود را به سلاح دانش روانشناسی مجهز کنند تا از این طریق بتوانند گامهای مفیدی هم برای خود و هم برای دانشآموزان بردارند.شایسته است در پرتو پیشرفت علوم خصوصاً علوم رفتاری تجدیدنظری کلی برروشهای معمول اصلاح رفتار و نحوه برخورد با کودکان صورت پذیرد و با آگاهی هرچه بیشتر از روشهای تعلیم و تربیت باید تربیتی داده شود که مفهوم تنبیه تنها و تنها درجایگاه خود بکار گرفته شود تا از این راه ضمیر کودکان را بیدار نموده تا آنان خود از اشتباهاتشان آگاه شوند و بتوانند به نوعی استقلال فکری و خودباوری برسند تاهمواره باذهنی آگاه و هوشیار در صحنههای درس وزندگی حضور یابند.
نتیجه آنکه تنبیه وسیلهای است جهت آگاه کردن کودک و البته با در نظر گرفتن شرایط و اصول خاص. پس باید مراقب بود تااین وسیله به هدف تبدیل نشود که در آن صورت شاهد بروز زیانهای غیرقابل جبران خواهیم بود.
هدف از ارائهی تنبیه به دانشآموزان
آنچه در تنبیه مطرح است توجه به جنبهی لغوی آن یعنی آگاه کردن و آگاهی دادن است. به عبارت دیگر هدف آن است که فرد را به خطای خویش واقف کرده و راه بعدی او را در پیش پایش قرار دهیم. اگر این کار از طریق تذکر و تنبیه یا تشویق و تحسین ممکن باشدآن راه را پیش میگیریم و اگر امکانپذیر نبود راه تنبیه باهمهی صورتها و جلوههایش را انتخاب میکنیم.نکته مهم این است که مربی موظف است وجدان طفل را بیدار و او را به خیر و شر امور آگاه کند.
چه بسیار از خطاها و لغزشهای کودک وحتی بزرگسال که بهخاطر عدم آگاهی از وی سرمیزند، چه بسیار ناهنجاریها، کجرویها و انحرافات که از طفل دیده میشود، ریشهی آن بیخبری است. در چنین شرایطی باید بپذیریم که او مقصر نیست تقصیر از کسی است که این آگاهیهای لازم را به وی نداده است و تنبیه تلاشی است برای وصول به این هدف.
بر این اساس که تصویر شد در مییابیم که تنبیه همیشه به صورت کتک زدن، ملامت کردن و اعمال فشار نیست بلکه غرض اصلی آن آگاه کردن اوست. در تنبیه اساس باید روی این امر باشد که برای سروسامان یافتن کار و رفتار کودک و جلوگیری از انحراف او، باید راهی در پیش او بگذاریم، کنترلی برایش ایجادکنیم و محرکی برای وصول او به هدف موردنظر فراهم آوریم. بر این اساس کارتنبیه به خاطر هدایت است نه فرونشاندن خشم مربی. کودکان اغلب قربانی تسکین خشم وغضب والدین و مربیاناند بدون آنکه خود مقصر باشند، زیراآنها آگاهیهای لازم را در این مورد ندارند .
معمولاً ترس ازتنبیه پدرومادر و مربیان و ترس از قانون، مانع انجام رفتار بد میشود، تنبیه در خانه و مدارس با مجازاتهای قانونی تفاوت دارد. اثر تنبیه موقتی است و اغلب آثار زیانباری درپی دارد. نمیتوان آثار و صدمات ناشی از تنبیه بخصوص تنبیه بدنی را نادیده گرفت. تنبیه ممکن است برای مدت کوتاهی کج رفتاری را متوقف نماید اما در دراز مدت عوارضی مانند کینه، خشم، تمرد، انتقامجویی، بدبینی، خشونت و ترس را ایجاد کند .
خشونت و تنبیه بدنی، مانعی برای پیشرفت فرد
بسیاری ازفلاسفه ومتخصصان تعلیم و تربیت براین باور بودند که تنبیه دربهبودرفتارانسان بیفایده است.نیچه ،درنیمه دوم قرن نوزدهم نوشته که تنبیه انسان را سنگدل و بیتفاوت میسازد، احساس بیگانگی را تقویت میکند و قدرت تحمل را افزایش میدهد.اکثر معلمان هنوز انتظار دارند با استفاده از روشی که صرفاً باعث تسلیم موقت کودک میشود، به نتایج مثبتی دست یابند؛ در حالی که این روش نه فقط به یادگیری کودک کمکی نمیکند، بلکه تأثیری در تغییر و اصلاح رفتار اونیز ندارد .از معایب بداخلاقی و خشونت، تحکیم اخلاق نکوهیده درفرد است، بدین معنی که در خطاکار، اعتقاد به انجام عمل ارتکابی را، سختتر میسازد و نوعی حالت لجبازی وعکسالعمل شدید در او به وجود میآورد. زیرا خطاکار با خود میگوید که چرا بدون اینکه از سبب ارتکاب کار خلاف بپرسند او را مورد خشم و مجازات قرار دادهاند؟
از حضرت علی(ع) نقل شده است: الافراطُ فی الملامةِ یَشُبُّ نیرانَ اللجاجِ؛ زیاده روی در سرزنش کردن، آتشهای لجاجت را برافروختهتر میسازد.
اولیا و پدر و مادرانی که روش تنبیه و خشونت را برای انضباط و تأدیب نوباوگان خود انتخاب میکنند باید که آنچه را انجام میدهند، فقط برای خاموش کردن شعلههای خشمی است که درنهاد خودشان زبانه میکشد، نه برای آگاه نمودن کودکانشان؛ لذا تنبیه کردن، این موضوع را برای کودکان ثابت میکند که میتوان به وسیلهی پرخاش و عصبانیت به تسکین ناراحتی درونی و فرو نشاندن غیظ وغضب پرداخت.تکرار خشونت وتنبیهات بدنی، کودک را معتاد میکند که در برابر هرخطایی ولواندک، منتظر خشونت و پرخاش باشد. انتظار چنین حالتی کم کم بیماری سادیسم یا بالعکس مازوخیسم را دراو ایجاد میکند .
از پیامبر(ص) روایت شده است: علِّموا ویسِّروا ولاتُنَفِّزوا وإذا غَضِبَ أحَدُکُم فلْسکُتْ؛ نوباوگان را آموزش دهید و آسان بگیرید و متعلمین را تحت فشار و سختی قرار ندهید و متنفر نسازید . یعنی اگر ناراحتی برای آنان به وجود آورید، ازقرار گرفتن دانش دلسرد و گریزان میشوند و هرگاه در هنگام تعلیم بریکی از شما غضب مستولی گردد، خویشتندار باشد و ساکت بماند.
شهید ثانی، که از فقهای معروف شیعه است، در کتاب ارزشمند خود، منیةالمرید فی آداب المفید والمستفید چنین آورده است: لایتعاظم المعلم علی المتعلمین بل یلینُ لَهُم ویتواضعُ وفی الخَبَر علی النَّبی(ص) علموا ولاتعنفوا فأنَّ المعلم خیرٌ من الضعیفِ، معلم نباید نسبت به کسانی که از او دانش میآموزند خشونت و پرخاش نماید. البته معلم والاتر از آن است که زورگو و ستمگر باشد.
عارف شهید مرحوم فیض کاشانی در این باره بیان لطیفی دارد که شایسته است آن را نقل نماییم؛ او چنین اظهار داشته است: از دقایق فن آموختن این است که دانشآموز، تا جایی که ممکن است به طریق کنایه، بدون اینکه تصریح کنند و از راه رأفت و مهربانی، نه از راه توبیخ وملامت، از اخلاق بد وناپسندبازداشته شود؛ زیرا بیگمانی خرده گرفتن آشکار، پردهی هیبت و عظمت معلم را میدرد وموجب به اصرار برکار خلاف، تهییج کند.
پرواضح است که برخی از کودکان، کارهای خلاف و ناشایسته انجام میدهند و اگر به حال خود رها شوند همان کارها را تکرار میکنند و حاضر نیستند که از رویهی خود دست بردارند، و در نتیجه از ترقی و تکامل، باز میمانند. به قول سعدی: استاد و معلم چو بود بیآزار خرسک بازند کودکان در بازار
روشهای اعمال تنبیه
بطوریکه متخصصان علوم و تربیتی اظهار میدارند، تنبیه ارزندهای که به راستی ارزش تربیتی و اثر سودمندی داشته باشد، این است که مستبدانه و دلخواهانه نباشد و برای تنبیه شونده نقش یک تجربه را ایفا کند.باید توجه داشت مقصود از تنبیه کتک زدن نیست، بلکه منظور معنی لغوی آن است که آگاه کردن و آگاهی دادن است.یعنی هدف آن است که خطاکار به خطای خویش واقف گردد و از راهی که در پیش گرفته است، برگردد. چه بسا خطاها و لغزشهایی که به واسطهی ناآگاهی از کودکان حتی بزرگسالان سر میزند. در چنین موقعیتی باید آنان را با خبر و مطلع سازیم، تا به راه راست برگردند و به مقصود برسند.
تنبیه به آن معنایی که ذکرشد، برای آنکه ثمربخش باشد، باید اولاً بدون خشم صورت گیرد و کودک لزوم این تنبیه را که دربارهاش اعمال گردیده دریابد، ثانیاً باید با خطایی که به خاطرآن تنبیه میشود، متناسب باشد. مثلاً بچهای که درس نمیخواند و از فراگرفتن دروس خود، روگردان است، بزرگترها باید مدتی ارتباطشان را با او قطع کنندو از اهمیت و احترامی که دربارهی او معمول میداشتهاند بکاهند و بدین وسیله به او بفهمانند که اگر درس نخواند و تنبلی پیشه سازد و دانش و هنرفرا نگیرد،به همین گونه که اکنون مورد بیمهری و بیاحترامی اطرافیان خود قرار گرفته و در آینده نیز در نظر مردم و اجتماع خار و بیاعتبار خواهد بود. روانشناسان با مطالعات وسیعی که در این زمینه انجام دادهاند توصیه میکنند که پرورشکاران و اولیا در هیچ مورد نباید کاری کنند که به حسّ اعتماد به نفس تربیت شوندگان خللی وارد آید.
لازم است که از حمله و انتقاد مستقیم نسبت به کودک خودداری نمایند.هنگامی که کودکی کاری ناشایست انجام دهد، باید مربیان ناخوشنودی خود را از آن کار ابراز دارند و اخم کنند و پس از هر اخم و ترشرویی به گونهای ترشرویی را جبران کنند تا آثار آن برخورد، از خاطرش محو گردد.در این صورت است که مربی نشان میدهد که او همانند مأمور مخصوص، مجبور است قوانین حق و عدالت را اجرا کند و تربیت شونده این مطلب را به خوبی درک میکند که تربیت کننده، خیر و صلاح او را میخواهد و سخت گیریش جنبهی دلسوزی دارد و نیز در این مورد است که خشونت و مجازات کاملاً عاطفی میشود و نتیجهی مطلوب به بار میآورد.
در این باره روایتی از حضرت موسی بن جعفر(ع) نقل شده است که درخور تعمق و توجه است:قال بعضَهُمْ: نکوتُ إلی الی لِحَسَنِ(ع) ابناًلی فقالی: لاتَضْربهُ واهجُرْهُ ولاتطِلْ؛ یکی ازاصحاب گفت: به موسی بن جعفر(ع) از پسرم شکایت کردم.فرمود: او را مزن و از او دوری کن، اما مدّت دوریات را طولانی نکن و پس از اندک مدتی به حال اول برگرد و با او ملاطفت و مهربانی نما .
یکی از نکات مهمی که در این حدیث جلب توجه میکند، این است که امام(ع) فرموده است«اُهْجُرْهُ» و نفرموده است «اِغضَبْ علیهِ وتبعْدِ» زیرا در قهر و غضب نمودن نوعاً منافع شخصی انسانها به خطر میافتد که زمینهی قهر و بریدن فراهم میآید، ولی در هجرت مسائل شخص مطرح نبوده، افکار و آرای عالی انسانی مورد نظراست، بنابراین هجرت عکسالعملی است مثبت و جنبهی منفی در آن لحاظ نمیشود .
فقها تصریح کردهاند که کتک زدن جایز نیست و فتوا دادهاند که هرگاه کسی بچهای رابزند که موجب دیه گردد باید دیه را به طفل بپردازد. از شرح فوق چنین برمیآید که تنبیه بدنی کودک گناه است و اگر پدر یا مادر یا معلم، کودک را طوری بزنند که صورت یا جای دیگر بدنش سرخ شود، باید دیهی آن را بپردازند.تعلیم و تربیت با خشونت و استبداد سازگار نیست و وسیلهی پیشرفت نمیباشد و لازم است که برپایهی عطوفت و مهربانی استوار باشد.
اگر افرادی که درراه دانشاندوزی و تعالیم و تحصیل علم گام برمیدارند، دچار خطا یا اشتباهی شوند یا کارخلافی از ایشان سربزند، یا در انجام تکالیف درسی خود قصور و سستی ورزند، میباید به طریق کنایه و بهطور غیر مستقیم ایشان را به وظایفشان آشنا سازند، تا به لغزشها و خطاهاشان توجه کنند و تکرار ننمایند.هرگاه بدین گونه عمل شود بسیار موثرتر از آن است که آشکارا و بدون در نظر گرفتن آبرو و شخصیت فرد، کارهای خلاف و ناپسندش را به رخش بکشند.یکی از دانشمندان جرمشناس معتقد است که پنجاه درصد کودکان بزهکار، از کودکان ناراضی در منزل هستند. کودکی که لطف و محبتی در منزل نمیبیند، استعداد و جسارت خود را در تبهکاری و دیگر آزادی و خود آزاری به خرج میدهد .
برای پیشگیری از سوء رفتارهای شاگردان و جلوگیری از ارتکاب خلاف، لازم است معلم به ایماء و اشاره و تعریض و کنایه، راهگشای تربیت اخلاقی شاگردان بوده و از تخلف آنها جلوگیری کند در صورتی که ضرورت ایجاب نکند باید از آشکار گویی و تصریح به تخلف شاگرد، خودداری نماید و همواره از عامل تشویق و محبت برای ارشاد شاگردان استفاده کند و آنانرا بخاطر تخلف و سوء رفتار- تنبیه ننماید چون اولاً تصریح و آشکارگویی، پردهی هیبت و ابهت معلم را از هم دریده و موجب جرأت و جسارت شاگردان در ارتکاب خلاف و سوء رفتار و تخلفهای اخلاقی میگردد و حتی باعث میشود که آنان، بیش ازپیش با حرص و ولع فزونتری در تخلفهای اخلاقی اصرار ورزند.
اگربه هرخطاکاری به روش صحیح و شیوهی معقول و مستدل بفهمانند که عمل خلاف و کار زشتی مرتکب شده است فوراً از کردهی خود پشیمان شده، نزد وجدان خویش شرمسار میگردد، زیرا خود را گنهکار میداند، واضح است که تنبیه و ستیزهگری و مجازات، این روحیه و این اندیشهی سازنده را از وجود بزهکار زایل میسازد؛ چون به خوبی در مییابد که به خاطر عمل ناشایستی که انجام داده، تنبیه و تأدیب شده است، پس دلیلی ندارد که از کردهی خود احساس انفعال و پشیمانی کند و از آن کار ناروا منصرف میشود .
پرهیز از تنبیه گروهی: معلمی كه به خاطر بدرفتاری یا كژ كاری عده اندكی از دانشآموزان، همهی دانشآموزان را تنبیه میكند، بهتر است، فقط عمل دانشآموزان خطاكار تنبیه یا تقبیح شود.عدم استفاده از نمره برای تنبیه: معلمی كه از نمره به مثابه اهرمی برای حفظ انضباط استفاده میكند از ارزش نمره میكاهد. نمره یكی از شاخصهای سنجش میزان پیشرفت تحصیلی است. این ابزار نباید به جای ابزار دیگری به كار رود. حتی از نمره برای تشویق هم نباید بهره گرفت، چرا كه زمینه كاربری آن را تخریب میكند.
عدم ارائه تكلیف درسی به عنوان عامل تنبیهی: تكلیف درس یكی از زمینههای لازم برای ایجاد محیط یادگیری مناسب است. وقتی از تكلیف درسی به جای ابزار تنبیهی استفاده میشود، ارزش تكلیف به مثابه یك راهبرد یادگیری از بین میرود. در هر صورت،دادن تكلیف چه در حد كم یا در حد اضافی به قصد تنبیه پسندیده نیست .
تنبیه برای شکستن خود سرانه قواعد و مقررات
تنبیه در رشد اخلاقی کودکان سه نقش مهم ایفا میکند:
- وظیفه یا نقش محدود کننده:تنبیه از تکرار اعمال نامطلوب اجتماعی جلوگیری میکند.
- نقش تربیتی :کودکان پیش از آنکه بتوانند قواعد و مقررات را دریابند میتوانند یاد بگیرند که بعضی اعمال درست و بعضی اعمال نادرست هستند و اگر مرتکب شوند مورد تنبیه قرار خواهند گرفت و از آنها خودداری میکنند.
- نقش انگیزش به اجتناب از رفتار اجتماعی نامطلوب یا تأیید نشده:کودکان همین که توانستند پیامدهای رفتار خود را پیشبینی کنند میتوانند از انجام دادن عمل نامطلوب جامعه خودداری کنند.
اصول تنبیه خوب عبارتند از:
- تنبیه باید با گناه متناسب باشد و بیدرنگ پس از ارتکاب گناه انجام گیرد.
- تنبیه باید ثابت باشد و کودک بداند که در صورت رعایت نکردن مقررات، آن تنبیه اجتناب ناپذیر است.
- تنبیه به هرشکل که باشدباید غیر شخصی باشد به طوری که کودک از آن تعبیر و برداشت پستی شخصی نکند.
- تنبیه باید آنچنان سازنده باشد که کودک را در آینده به رفتار مورد تأیید اجتماعی برانگیزد.
- تنبیه با استدلال همراه باشد به طوری که کودک آن را بیطرفانه و عادلانه تلقی کند.
- تنبیه باید به ساخت وجدان بینجامد تا کنترل درونی رفتار را تضمین کند.
- تنبیه نباید کودک را تحقیر کند و خشم او را برانگیزد.
چگونه دانشآموزان را تنبیه كنیم؟
تنبیه و تشویق دارای درجات گوناگون است و مربیان اغلب نمیدانند كه میزان تشویق و تنبیه آنها در مقابل رفتار مورد نظر تا چه اندازه باید باشد. مثلاً در مورد تنبیه باید دانشآموزان را پند و اندرز داد؟ آیا باید او را از محبت محروم كرد یا آن كه همهی موارد گفته شده را نادیده گرفت و اقدام به تنبیه بدنی كرد. بارها مشاهده شده كه دانشآموز خود را از تنبیه مبرا دانسته ولی معلم او را مستحق تنبیه، و یا دانشآموز خود را لایق تحسین و تمجید دانسته ولی در قبال آن خاموش مانده است. تنبیه به صورتهای گوناگون ممكن است انجام گیرد یك نگاه ناراضی و احیاناً خشم آلود، بی اعتنایی و احیاناَ قهر، توبیخ و سرزنش پنهانی، سرزنش علنی در حضور دیگران، امتیاز منفی دادن، محروم كردن از گردش یا بازی، بیتوجهی به خواستهای او، خشونت و تندی نمودن و شدت عمل نشان دادن و سرانجام تنبیه بدنی، همه اینها یك هدف را دنبال میكنند و آن اینكه كودك از ترس گرفتار شدن به یكی از عواقب، از انجام كار ناپسند خودداری كند.
اصولاً اجبار و اكراه یك روش اساسی در تربیت انسان نیست و بیشتر اوقات به واكنشهای روانی منفی میانجامد .تنبیه بدنی نه تنها در اصلاح رفتار نامطلوب اثری زودگذر دارد، بلكه این عیب را دارد كه باعث عصبانیت و ناراحتی خود تنبیه كننده و تنبیه شونده شود، تنبیه بهترین وسیلهی مؤثر برای آموزش نیست.شیوههای تنبیهی به طور كلی و تنبیه بدنی به طور خاص، محل اختلاف صاحب نظران است. برخی مثل سعدی و مولوی طرفدار تنبیه بدنی بوده و استفاده از آن را تجویز میكنند، برخی دیگر چون غزالی، بوعلی و ابن خلدون، مربی را از تنبیه بدنی بیش از سه بار یا در مواقع خشم بازداشتهاند.در میان روانشناسان نیز برخی همچون رین و هولز با وجود شرایط خاصی استفاه از تنبیه را در امر تغییر رفتار مفید میدانند. با وجود این اغلب روانشناسان مخالف استفاده از تنبیه برای یادگیری یا تغییر رفتار هستند.اسكینر، با جدیت بیشتری استفاه از تنبیه را به طور كلی خطرناك و نامطلوب و بیاثر میشمار و دلایل چندی ظا برای مدعای خو ذكر میكند:
- تنبیه آثار جانبی نامطلوبی به بار میآورد: مانند ترس تعمیم یافته
- تنبیه به ارگانیسم نشان میدهد، چه كار نكند نه این كه چه كار كند.
- تنبیه صدمه زدن به دیگران را توصیه میكند.
- متربی اگر در موقعیتهای مشابه قرار گیرد و تنبیهی نباشد، ممكن است وادار به انجام همان كار شود.
- نسبت به عامل تنبیه كننده و دیگران پرخاشگری میكند.
- تنبیه اغلب یك پاسخ نامطلوب را جانشین پاسخ نامطلوب دیگر میسازد، مانند گریه به جای بیانضباطی.
- تنبیه كردن بدون رعایت مسائل ایمنی و مسئولیتپذیری، امكان استفاده نادرست از آن را به طور چشمگیری افزایش میدهد .
تشویق وتنبیه مناسب اصلی مهم در تربیت اسلامی
طبیعت انسانها به گونهای است كه وقتی در انجام امور،مورد تشویق قرار میگیرند،معمولاً در صدد بر می آیند تا آن امور را بهتر انجام دهند بدون تردید تشویق وترغیب از مهمترین اركان روانشناسی وعاملی مؤثر در تحریك انگیزشهای پیشرفت وعملكرد فرد در فرآیند یادگیری و تقویت رفتارهای مطلوب است همهی انسانها حتی بزرگسالان،تا آخر عمر نیازمند تشویق هستند تشویق موجب رغبت انسان به انجام فعالیتهای پسندیده میشود.
اصل تشویق و تنبیه به عنوان امری مسلم در تربیت اسلامی شناخته و پذیرفته شده است. اصولاً بهشت و جهنم آیینهای پاداش و كیفر، وعده و وعیدهای شوق انگیز و خوفناك و…جلوههایی از تشویق و تنبیه هستند. خداوند تبارك در قرآن مجید، سوره بقره میفرماید:ای پیامبر به كسانی كه ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند بشارت بده كه جایگاه آنان در قیامت، باغستانهایی است كه نهرهای آب در آن جاری است.
حضرت علی (ع) در فرمان تاریخی خود به مالك اشتر كه او را فرمانروایی مصر كرده بود دستور میدهد كه: مبادا نیكوكار و بدكار نزد تو یكسان باشد، زیرا چنین روشی نیكوكار را از كردار نیك دور ساخته و بدكار را به كار بد سوق میدهد.كودكان و نوجونان امانتهایی هستند كه از جانب آفریدگار متعال كه اولین بار به دست والدین سپرده شدهاند. دین اسلام سفارش میكند تا بزرگترها در برابر كوچكترها بیشتر احساس مسئولیت كنند و حقوق حَقهی آنها را رعایت كنند. تنبیه بدنی را اسلام حتی برای حیوانات نمیپسندد و ترحم بر آنها را از وظایف و شرایط هر كس میداند.
- حضرت رسول اكرم (ص) میفرماید: در تعلیم و تربیت مدارا باشید و سختگیری ننمایید، زیرا معلم دانشمند بهتر از معلمی است كه سختگیر باشد.
- در مورد اذیت و صدمه زدن به دیگران امام صادق (ع) میفرماید: هر كس تازیانهای به دیگری بزند خدا تازیانهای از آتش بر او خواهد زد .
انسانی كه مورد تشویق قرار گیرد احساس آرامش و رضایت خاطر و اعتماد به نفس میكند و برای جدیت بیشتر و عمل دشواریها آماده میگردد. بر عكس اگر مورد نكوهش یا ناسپاسی قرار گرفت دلسرد و بیرغبت میشود و احساس حقارت و ضعف میكند و نمیتواند از استعدادهای خویش به نحو مطلوبی استفاده نماید .علمای اسلام با توجه به اهداف شریعت والای اسلام ، اظهار داشتهاند كه باید كودكان را تشویق نمود تا بدین وسیله پیشرفت و ترقی كنند،چنان كه در «اَلمَحَة البیضاء» آمده است: هر گاه از كودك كار پسندیده و خوی نیك ظاهر گردد، سزاوار است كه او را گرامی دارند و او را پاداش دهند، به گونهای كه خوشحال شود، و او را در بین جمعیت بستانند و اگر گاهی از او خطایی سر بزند آن را نایده انگارند و به او لطمه نزنند.
نكاتی كه باید در تشویق و تنبیه رعایت شود:بیهوده است اگر باور كنیم كه میتوان در دنیای بدون پاداش و تنبیه زندگی كرد ولی بهتر است كیفر با اعتدال انجام شود. در مجموع، تمایل در تنبیه در ما بیشتر از دادن پاداش میباشد، تنبیهی بیفایده برای اشتباهاتی كه در واقع اشتباه نیستند.برای تنبیه كردن باید حتی المقدور از تنبیههای عاطفی استفاده نمود و از تحقیر، اهانت، استفاده از كلمات نیشدار و احیاناً ركیك و طعنهزدن نباید استفاده نمود، تنبیه باید بلافاصله بعد از عمل نامطلوب صورت گیرد، تنبیه باید توأم با توضیح باشد تا فرد تنبیه شونده دلیل آن را بداند و شدت و مقدار تنبیه باید متناسب با عمل نامطلوب باشد.زمانی كه فردی را تنبیه میكنیم نباید هم زمان او را مورد دلسوزی قرار دهیم .
تنبیه، سرزنش و تحقیر راه گشای مسائل نیست، بدرفتاری، تنبلی، اعمال ناسالم فرزندان ما نشانگانی هستند برای هشدار دادن به پدر و مادرها، آنها زنگ خطرهایی هستند برای آنكه ما را بیدار و هوشیار سازند كه تا دیر نشده دست به كار شویم .معلمان میبایست سعی كنند به وسیلهی تشویق حدالامكان قوهی تخیل و اظهار نظر دانشآموزان را تحریك كنند. تمریناتی تدوین كنند كه مستلزم دخالت دانشآموزان بوده و استقلال در یادگیری را در آنها تشویق كنند این امر باعث میشود كه دانشآموزان خود را ملزم ببینند به حداكثر توانایی خود برسند .در تربیت اسلامی روش تشویق به عنوان امری مسلم پذیرفته شده است. وقتی قرآن از بهشت سخن میگوید یا از نعمتهای آن سخن به میان میآورد و همچنین هنگامی که از بشارت پیامبران و وعدههای شوقانگیز آن متذکر میشویم هم جلوههایی از تشویق هستند.
خداوند در سورهی انفال از راه تشویق مسلمانان را برای جهاد آماده میکند و میفرماید:یا ایها النبی حرض المومنین علی القتال ان یکن عشرون صبرون یغلبوا مائیتین وان یکن منکم مائه یغلبو أفامن الذین کفرو بانهم قوم لا یفقهون(سوره انفال ، آیه 65)
ای پیامبر ؛ مومنان را به نبرد تشویق کن اگر بیست شکیبا در میان شما باشد، دویست نفر، اگر صدنفر باشد هزار نفر ازکافران را مغلوب میکنند ، زیرا آنها به نتیجهی کار خود آگاهی ندارند .
در این آیه گفتگو از تشویق برای جنگ در راه حق است ولی بهطور کلی میتوان گفت بشارت پیش از عمل یا همراه عمل وتشویق متوجه گذشته است.در تربیت اسلامی سعی بر آن است که معیارها و ضوابطی در بین افراد جامعه حاکم باشد و قدرتی برای اجرای ضوابط و واداشتن افراد به مراعات آن در میان باشد. بدیهی است افراد جامعه باید سعی کنند که خود را با آن ضوابط تطابق دهند. آن کس که از آن تخلف کند برای او کیفر و تنبیه است و آن کس که از آن تخلف کند برای او کیفر و تنبیه است و آن کس که با آن موافق و همدم باشد گو اینکه وظیفه اش را انجام داده است مورد تشویق و تأیید قرار میگیرد. راه وروشهایی که در تربیت اسلامی برای کنترل افراد و واداشتن افراد به انجام وظیفه وجود دارد عبارتند از: محبت، تفاهم، گفتار نرم و ملایم، ارشاد و هدایت، نصیحت و مدارا، تذکر و موعظه و در صورت عدم توفیق عقوبت وکیفر و تنبیه و ملامت و…
درتربیت اسلامی تکیه بر تشویق به مراتب بیشتر از تکیه بر تنبیه است. اصل حیات بر محبت و تفاهم و آنگاه که سودی نبخشد و مسئله انداز باشد تنبیه مطرح میشود.اسلام تنبیه را به عنوان یک اصل حیاتی پذیراست و وجود عذابها، وعیدها، اندرزها که در قرآن مطرح است مبین این است که اسلام تنبیه را به عنوان یک اصل خدشهناپذیر برای استقرار حیات جامعه ضروری میداند. اما این اصل حیاتی آخرین روش تربیتی به عنوان عامل بازدارنده مطرح است.یعنی وقتی نمونههای عملی پند و اندرزهای خیرخواهانه سودی نبخشد ناچار باید دست به اقدام شدیدتری زد. بعضی از نظامهای تربیتی جدید نه تنها از تنبیه و کیفر نفرت دارند، بلکه حاضر نیستند آن را به زبان آورند. اگر نسلی بخواهد بدون عقوبت و تنبیه تربیت شود نمونه آن نسلی میشود لاقید، خودنما، بیشخصیت که در بعضی نقاط دنیا نظاره میکنیم.
اصل تنبیه ریشه در قرآن دارد. قرآن میفرماید:«ولکم فی القصاص حیوه یا اولی الباب» (سوره بقره، آیه179).
ای صاحبان فکر و اندیشه در امر قصاص و مجازات متخلف، حیات و زندگانی شما پیشبینی و ضمانت شده است و در قرآن و در سیره پیامبر (ص) به نسبت درجات و مراتب مردم، درجات کیفر را هم متفاوت قرار داده است. زیرا بعضی از مردم به یک اشاره کوتاه قلبشان میلرزند و وجدانشان به حرکت درمیآید. و همان اشاره کوتاه کافی است که آنها را از راه غلط به راه راست و درست هدایت کند.دین اسلام سفارش میکند تا بزرگترها در برابر کوچکترها بیشتر احساس مسئولیت کنند و حق وحقوق آنها را رعایت کنند. اسلام به افراد جامعه به صورت کل مینگرد و به موجودیت انسانها اهمیت خاصی میدهد و خودسازی آحاد امت را لازم میداند و مهربانی و شفقت با دیگران را جزو وظایف میشمارد. تنبیه به هرگونه که اجرا شود دارای تأثیر در کودک است، خواه مطلوب و خواه نامطلوب باشد.اثر آن به هنگامی مطلوب استفاده است که توأم با خشونت و بیرحمی نباشد. بلکه جنبهی عدالتخواهی او را اقناع کند و به هنگامی نامطلوب است که توأم با قساوت، تصفیه حسابهای قبلی، خالی کردن عقدههای خود و در جمع برای کودک ظالمانه باشد. اگر خواهان افرادی حلیم و بردبار در جامعه هستیم اصل تنبیه را برای ایجاد سازگاری و تطابق میپذیریم ولی در شرایط انسانی و اسلامی آن.
منبع
برا هیمی، صاحب (1391)، بررسی میزان رابطه بین به کارگیری تشویق و تنبیه با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان، پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه پیام نور فولاد شهر
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید