مفاهیم مرتبط با خلاقیت کدامند ؟
خلاقیت وحل مسأله: برخی از دانشمندان خلاقیت را مترادف با حل مسأله فرض کرده اند . مثلاً گانیه در طبقه بندی خود از انواع یادگیری ، بالاترین سطح یادگیری را حل مسأله دانسته و معتقد است خلاقیت نوع ویژه ای از حل مسأله است
خلاقیت و اختراع :فرد خلاق کسی است که فکر و ایده جدید دارد و به دنبال راه و روش تازه برای حل مسأله است . اما او هنوز این راه و روش را پیدا نکرده است . ایجاد کننده راه و روش تازه همان مخترع است .
خلاقیت و کارآفرینی :اساساً خلاقیت به عنوان جوهرۀ کارآفرینی شناخته شده است . کار آفرینی شامل به دست آوردن ارزش از طریق ایجاد یک شرکت یا سازمان است . خلاقیت می تواند از طریق راههای مختلف در کارآفرینی مؤثر واقع شود و بر همین اساس مفهومی به نام خلاقیت کارآفرینانه نیز مطرح است . خلاقیت شکل ویژه ای از نوآوری است و عبارت از پیاده ساختن موفقیت آمیز ایده های خلاق برای ایجاد کسب و کار جدید یا ابتکار جدید در درون کسب و کار موجود می باشد .
خلاقیت و نوآوری :خلاقیت و نوآوری آن چنان به هم عجین شده اند که شاید به دست دادن تعریف مستقلی از هر کدام دشوار باشد . اما برای روشن شدن ذهن می توان آن ها را به گونه ای مجزا از هم تعدیل نمود. خلاقیت پیدایش و تولید یک اندیشه و فکر نو است . در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است . به عبارت دیگر خلاقیت اشاره به قدرت اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو وتازه است .سازمان هایی که به توسعه و تغییرات محیط توجه بسیار داشته و از جهت خلاقیت نیز در حد بالایی قرار دارند ، خلاق و نوآورند بدین معنی که هم به خلاقیت پرداخته و هم برای پاسخ به تغییر و تحولات محیط ، نوآوری را پیشه می کنند.
نوآوری به کارگیری ایده های جدید ناشی از خلاقیت است که می تواند یک محصول جدید ، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد .نوآوری به چگونگی فرایند به عمل آوردن ایده های جدید ناشی از خلاقیت گفته می شود .نوآوری ترجمان عینی عملکرد یک فکر خلاق می باشد .همان گونه که ملاحظه می شود ، خلاقیت لازمۀ نوآوری است و تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است . اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد خلاقیت بیشتر رشد و پیدایش نوآوری هاست از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است تا اندیشه ای نو به صورت محصول یا خدمتی جدید در آید ،زمانی طولانی می گذرد و تلاش ها و کوشش های بسیار به عمل می آید .
خلاقیت و انگیزش : انگیزش نیروی محرکه و بکار اندازندۀ جریان خلاقیت در انسان است . به قول گیلفورد موقعی که فهمیدن و عمل کردن آسان باشد و در واقع عملی از روی عادت انجام گیرد ، خلاقیت در کار نیست ولی به مجرب اینکه مسأله ای پیش آمد ، مثلاً فهمیدن مسأله ای مشکل شده و یا اجرای عملی احتیاج به تدابیر جدیدی داشت ، جریان خلاقیت به کار می افتد . به زعم گیلفورد در ترغیب و افزایش خلاقیت و به خصوص خلاقیت کودکان انگیزه ای که بیش از همه مؤثر است و فراموش شده است انگیزۀ کنجکاوی است . هر اندازه محیط زیست کودک ، از نظر منابع اطلاعاتی غنی تر باشد این انگیزه بیشتر از قوه به فعل در می آید به عنوان نمونه از مسائلی که از انگیزه افراد برای خلاقیت در کار می کاهد استاندارد سازی در امور است کاندو طی تحقیقی اظهار داشت هر چه استاندارد سازی امور بیشتر باشد ، به همان نسبت از توان خلاقیت افراد کاسته می شود . به طوری که برای ایجاد تعادل و تناسب بین استانداردسازی و توان خلاقیت مدیران سازمان ها باید از بیشتری در اجرای امور مربوط به دوایر خلاق سازمانی برخوردار باشند .همچنین یکی از چیزهایی که از انگیزش افراد در خلاقیت می کاهد رسمیت در شغل است صلواتی و فخاریان طی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که بین رسمیت و خلاقیت ارتباط قوی منفی وجود دارد به طوری که با افزایش قوانین و مقررات ، دستورالعمل ها و آیین نامه های موجود در سازمان خلاقیت فردی و سازمانی کاهش می یابد و به عکس .مسائل انگیزشی مدت هاست به عنوان منشأ پیچیدگی رفتار و شناخت چگونگی آن مورد تحقیق دانشمندان بسیاری قرار گرفته است . حال باید بررسی شود چه رابطه ای بین خلاقیت و انگیزش وجود دارد مجموعه ای از عوامل سازمانی (بعد رفتاری ) و( بعد ساختاری ) باعث انگیزش کارکنان شده و انگیزه مبنای بسیاری از خلاقیت ها را تشکیل می دهد.
خلاقیت و سن : شواهد علمی بر این باورند که خلاقیت از سن تمرد می کند به وسیله هاروی سی لهمان استاد دانشگاه اوهایو مورد تحقیق و تأیید قرار گرفته است . یکی از مطالعات وی بزرگانی را که در زمان خویش ایده هایی که اهمیت جهانی داشته خلق کرده اند ،مورد بررسی قرار داده است . از هزار موفقیت خلاق که پرفسور لهمان ذکر نموده است متوسط سنی که این ابداعات در آن سن واقع گردیده 74سال بوده است . بدیهی است مواردی وجود دارد که تعداد اختراعاتی که به وسیلۀ مخترعین خلاق به وجود آمده با افزایش سن آنان رو به کاهش گذاشته است . لیکن به احتمال قوی توضیح علت این امر مربوط به نیروی محرک نسبی است . از لحاظ انسانی غیر قابل اجتناب است که بعضی افراد پس از کسب موفقیت های متعدد از کوشش بازایستند این افراد پس از آنکه از وضع خود در زمینه حقوق و مزایا احساس امنیت نموده تمایل کمتری به کاربرد همان اندازه کوشش که در هنگام صعود و ترقی اولیه به سوی خلاقیت از خود بروز داده اند نشان می دهند . بدین ترتیب پیشرفت یک جامعه به سوی رفاه فردی ممکن است آن جامعه را از خلاقیت هایی که با کوشش افراد مسن امکان پذیر است محروم نماید . حتی اگر استعداد ذاتی ما رشد نیابد قدرت خلاقیتمان می تواند سال به سال با سعی و کوششی که در آن زمینه به کار می بریم به رشد خود ادامه دهد . سامرست موام گفته است : «قدرت تصویر با تمرین رشد می یابد و برخلاف اعتقاد عمومی در افراد مسن تر نیرومند تر از جوانان است » خلاقیت و خویشتن پنداری :کسانی که خود را کمتر از آنچه هستند ، به حساب می آورند و یا کسانی که خود را بیشتر از آنچه هستند می خواهند به دیگران نشان دهند ، در زندگی اجتماعی موفق نیستند . هر اندازه ، میزان خویشتن داری در کودکان پایین تر باشد ، به همان اندازه ، مضطرب تر هستند و در نتیجه رشد خلاقیت آنان ، دچار وقفه می شود در تحقیقی که توسط مک کینون انجام گرفته است . افراد خلاق در پاسخ به پرسشنامه صفات گوف تصویر مثبتی از خویش داشته اند . علاوه بر این تصویری که افراد خلاق از خود دارند با افراد کمتر خلاق تفاوتهای دیگری دارد . آنها خود را مبتکر ، مصمم ، مستقل ، انسان گرا و پرکار معرفی کردند . در حالی که افراد کمتر خلاق با اختلاف زیادی خود را مسئول ، صمیمی ، قابل اطمینان ، روشنفکر ، صبور، با درایت می دانند . این خود اعتقادی مثبت افراد خلاق تا حدی ناشی از احساس تسلط بر وقایع است همچنین اهمیتی که به کار خلاق می دهند . یک ویژگی بارز در مقایسه افراد خلاق با افراد کمتر خلاق جرأت است که منظور یک جرأت فکری است که فرد تلاش می کند کاملاً خودش باشد و تلاش می کند با پرورش توانایی هایش و تحقق نقش خویش به منتهای کمالی که برای او مقدر است برسد .
ولف طی تحقیقی نشان داد که علاوه بر متغیر های شخصی و متغیرهای پی در پی محیطی که بر خلاقیت سازمان تأثیر می گذارند . متغیرهای سازمانی مانند فن آوری ، ساختار ، راهبرد و فرهنگ سازمانی با خلاقیت کارکنان سازمان ، مقدار همبستگی بین ساختار سازمانی با خلاقیت کارکنان سازمان ارتباط معنی داری وجود دارد که تجزیه و تحلیل ارتباط تک تک این عوامل با خلاقیت کارکنان سازمان ، مقدار همبستگی بین ساختار سازمانی و خلاقیت سازمانی نسبت به عوامل دیگر در سطح بالاتری قرار داشت . بنابراین نتایج تحقیقات مختلف مؤید آن است که شکل دهی با تجدید ساختار بدون در نظر گرفتن عامل خلاقیت کارکنان و به ویژه مدیران، امکان پذیر نیست و در صورت توجه به این عامل است که می توان محیطی پویا و خلاق را در راستای تحقق اهداف سازمانی مهیا ساخت . در ادامه در بررسی رابطه بین رسمیت و تمرکز با خلاقیت مدیران ستادی سازمان نشان داده شد که این رابطه ، رابطه ای معنی دار به این صورت که هرچه رسمیت و تمرکز مدیر بیشتر شود خلاقیت کاسته می شود و به عکس.
منبع
جوکار ، جواد (1394) ،رابطه رشد قاوت اخلاقی باخلاقیت و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول ارسنجان ،پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی ،دانشگاه آزاداسلامی واحد ارسنجان
دیدگاهی بنویسید