مفاهيم و تعاريف مشتری مداری و رضایت مشتری
جذب مشتری و رضايت مندی
مطالعه سير تحول تئوريها و مكاتب مديريت نشان ميدهد، گرايش به سمت مشتري و افزايش كيفيت، تنوع و سرعت در ارائه پس از دهه 1990 در دستور كار سازمانها قرار گرفته است. تمركز بر مشتري از مفاهيمي است كه در دهه 90 به عنوان يك عامل اساسي براي دستيابي به مزيت رقابتي پايدار مطرح شده است.به عقيده تي لويت ؛ مردم براي حل مسائل و مشكلات خود حاضر به خريد راهحلهاي آن هستند.اين عقيده بر اين نكته تأكيد دارد كه بايستي محصولاتي ارائه شوند تا نيازهاي مختلف مشتريان مرتفع گردد. در عرصه رقابت، مهمترين منبع كسب برتري نسبت به رقبا براي هر سازماني، منابع انساني و فرهنگي سازمان است.
سازمانهاي موفق در دنيا درباره كسب رقابت تنها به لفاظي و تبليغات نميپردازند، بلكه با تأكيد بر عملگرايي براي دستيابي به رضايت كامل مشتريان به سعي و تلاش ميپردازند.ظرف دهه گذشته، بروز دگرگوني بارز در تفكر مديريتي، ناشي از درك اين نكته بود كه مؤسسات اغلب از توجه به مشتريان و بازارهايي كه به ارائه محصولات و خدمات خود در آنها ميپردازند غافلند.چنين توجهي مستلزم آن است كه سازمان، تلاشهاي خود را درجهت برآورده ساختن نيازها و خواستههاي مشتري هماهنگ كند. امروزه اين تغيير در ديدگاه مديريت در مورد مشتري، تحت تأثير مواردي چون، شرايط رقابتي تجارت جهاني،دستاوردهاي تكنولوژيك كه موجب كوتاهتر شدن و تسريع چرخه توليد شده است و نيز اين نكته كه بسياري از سازمانها در ارائه عملكرد برتر با مشكلاتي رودر رو هستند، حركتي به جلو يافت.
علاوه بر آن گروه مصرفكنندگان نسبت به گذشته، مشكلتر، آگاهتر و درمجموع متوقعتر هستند. به عقيده پيتر دراكر: رضايت مشتري، تعريف و توصيف موجهي است كه در مورد هدف يك مؤسسه تجاري ميتوان ارائه نمود.در بيان مفاهيم ؛ مشتري مداري و ؛ بازارگرايي تفاوتهاي اندكي وجود دارد.در ذيل به برخي تعاريف مشتريمداري اشاره ميشود:
- ترويج اطلاعات مربوط به مشتريان در سراسر سازمان، تدوين برخي استراتژيها و تاكتيكهاي خاص جهت برآورده ساختن نيازهاي بازار به شكل عملي و از سوي كليه قسمتهاي سازمان و وجود حس تعهد نسبت به برنامههاي مربوطه در سراسر سازمان.
- مشتري مداري عبارتست از جمعآوري اطلاعات مربوط به مشتري و استفاده از اين اطلاعات در واحدهاي تجاري.
- مشتري مداري نوعي فرهنگ سازمان است كه به مؤثرترين و كارآمدترين شكل، رفتارهاي لازمه جهت ارزش گذاشتن به مشتريان را به برترين شكل ايجاد ميكند.
- مشتريمداري، گرايش بدست آوردن اطلاعات در مورد مشتري و استفاده از آن در تدوين استراتژي به منظور برآورده ساختن اين نيازها و اجراي اين استراتژي از طريق پاسخگويي مثبت به خواستهها و نيازهاي مشتريان است. مشتريمداري، به طور كلي در ارتباط با اجراي امور است و از آنجا كه فرهنگ يك سازمان به معناي نحوه اجراي امور توسط آن سازمان ميباشد، مشتريمداري بايد بر كليه فعاليتهاي يك سازمان سايه بيفكند.
در محيطهاي تجاري كه رقابت در آنها شديد است مشتريان قدرت انتخاب دارند و راههاي مختلفي در جلوي آنهاست كه با استفاده از آنها ميتوانند به ارضاي خواستهها و نيازهاي خود بپردازند. در اين شرايط، سازمانها نسبت به نيازهاي رو به تغيير مشتريان حساسيت بيشتري از خود نشان ميدهند و سعي ميكنند بگونهاي بهتر از رقبا اين خواستهها را برآورده سازند.پس موسسهاي كه مشتريمدار نباشد احتمال دارد به واسطه وجود رقابت شديد، مشتريان خود را از دست بدهد و اين نكته موجب ميشود كه عامل مشتريمداري يكي از عوامل مهم تعيينكننده عملكرد سازمانها در بازارهايي باشد كه رقابت آنها شديد است.
موفق شدن در ارائه خدمات به مشتري مستلزم داشتن تعهد كامل به مشتري است. كاركنان بايد فلسفه خدمت به مشتري را به طور دائم تقويت كرده و براي بهبود مستمر آن كوشش كنند. بدين طريق كه سازمان ميتواند مشتريان خود را حفظ كند.چنانچه مديران، ارزشهاي مشتريگرايي را به زور به كاركنان تحميل كنند و كاركنان نيز اهميت اين ارزشها را در بهبود كيفيت زندگي كاريشان درك نكنند، ميتوان اذعان داشت كه ديگر ارزشهاي مشتريگرايي معنا و مفهومي نخواهد داشت.
موفقيت يك سازمان به برقراري روابط بلندمدت با مشتريان بستگي دارد. تلاش يك سازمان در برقراري اين روابط به ؛ بازاريابي رابطهمند مصطلح شده است، كه به طور تلويحي به مبادله دوسويه منافع بين سازمان و مشتريان گوناگون اشاره دارد.براي اينمنظور، سازمان بايد مشتريان خود را از مزاياي منحصر به فرد محصولات خويش آگاه كند و پاسخگوي نيازهاي مشتريان مختلف خود باشد و فقط به نيازهاي گروه خاصي از مشتريان توجه نكند.ايجاد روابط مناسب كاركنان با مشتريان موجب وفاداري آنها به سازمان خواهد شد. چنانچه يك مشتري كاملاً وفادار شود، نسبت به سازمان تعهد پيدا خواهد كرد. از طرف ديگر يك مشتري راضي و وفادار يك مبلغ بدون هزينه نيز خواهد بود.
از ديدگاه كل، كارگان و پالمر ؛ استراتژيهاي برقراري روابط با مشتريان عبارتند از.
- مشتريان و سازمان نسبت به تمايلات متقابل براي انجام معاملات آگاهي لازم را كسب كنند.
- هنگام اولين برخورد مشتري و سازمان، سازمان بايد اطلاعاتي درباره مشتري جمعآوري، ثبت و ضبط كند. چراكه اين اطلاعات در ارزيابي نيازهاي آينده مشتريان مفيد خواهد بود.
- برقراري رابطه با مشتريان مستلزم ارائه خدمات مستمر است.
- ارائه مشوقهاي مالي و غيرمالي به مشتريان به عنوان پاداش براي حفظ روابطشان با سازمان.
چارچوبي براي ارزيابي ميزان جذب مشتری
اگرچه براي مشتريمداري تعاريف گوناگوني عنوان شده است اما اصل بنيادين همه آنها قراردادن مشتري در كانون توجه استراتژيكي سازمان است.به منظور ارزيابي ميزان مشتريمدار بودن يك سازمان ميتوان از چارچوبي كه توسط ساني نانكو ؛ ارائه شده است،استفاده نمود. اين چهارچوب داراي چهار بعد اصلي: تعريف، حساسيت، سنجش و اجرا ميباشد.اين چهار عامل مبناي لازم را براي تجزيه وتحليل ميزان مشتريمداري موجود در بافتهاي مختلف سازمان فراهم ميكند. درحقيقت عملكرد مشتريمدار يك سازمان به نوع تعريفي كه در رابطه با درك سازمان از مشتريانش ماهيت حساسيتي كه در ايجاد خدمات نشان ميدهد؛ نوع تكنيك سنجش كه مورد استفاده قرار ميدهد و مكانيزمهاي اجرايي كه اعمال ميكند بستگي دارد.
مفهوم رضايت مشتری
- رضايت؛ نارضايتي يك پاسخ احساسي است كه به يك ارزيابي از محصول يا خدمتي كه مصرف شده يا ارائه شده است داده ميشود و داراي پنچ عنصر كليدي ميباشد.
- انتظارات: بذر رضايت مشتري در مرحله پيش از خريد كاشته ميشود، زماني كه مشتريان انتظارات يا عقايدي را در مورد آنچه كه آنها توقع دارند از محصول يا خدمت دريافت كنند، بدست ميآورند، اين انتظارات به مرحله پس از خريد انتقال مييابد.
وقتي كه آنها دوباره در زمان مصرف فعال ميشود.
- عملكرد: در مدت مصرف، ما محصول واقعي را از نظر استفاده و دريافت عملكرد آن در مورد ابعادي كه براي ما مهم هستند تجربه ميكنيم.
- مقايسه: پس از استفاده محصول، قابليت دسترسي انتظارات پيش از خريد و ادراكات واقعي از عملكرد، هردو به ما اجازه ميدهد كه بين اين دو، يك مقايسه انجام دهيم.
- تأييد؛ عدم تأييد: مقايسهي عملكرد واقعي و انتظارات مصرف كننده يا به ؛ تأييد، انتظارات مصرف كننده منجر ميشود ؛ زماني است كه سطوح مورد انتظار و واقعي برابر است و يا به ؛ عدم تأييد ، انتظارات منتهي ميشود. ؛ وقتی كه عملكرد واقعي بيشتر و يا كمتر از سطح مورد انتظار ميباشد.
- تفاوت: در صورتي كه سطح عملكرد برابر نباشد، اندازهگيري تفاوت، ميزان اختلاف سطوح مورد انتظار و واقعي عملكرد را تعيين ميكند. براي عدم تأييدهاي منفي، آنهايي كه عملكرد واقعي از سطوح مورد انتظار پايينتر است، تفاوتهاي بيشتر موجب سطوح بالاتري از نارضايتي ميشود.
بنابراين رضايت مشتري زماني بدست ميآيد كه سطوح واقعي عملكرد، سطوح مورد انتظار را برآورده كند و يا فراتر از آن باشد ؛ توجه داشته باشيد كه در نهايت رضايت هم با تأييد و هم با عدم تأييد مثبت بوجود ميآيد.نارضايتي وقتي به وجود ميآيد كه يك عدم تأييد منفي وجود دارد. زماني كه پيامدهاي واقعي پايينتر از سطوح انتظار عملكرد قرار ميگيرد.
رضايت يا نارضايتي مشتري
- رضايت مشتري
رضايت مشتري موضوعي است كه بازاريابان و مشتريان علايق مشتركي در مورد آن دارند. بازاريابان در تلاشند كه مشتريان راضي داشته باشند. اين امر خود منجر ميشود به خشنودي از فعاليتهاي روزمره تجاري و مبنايي ميگردد جهت خريدهاي مكرر مشتريان،از طرف ديگر وقتي مشتريان خوشحال و خشنود باشند، راضي ميشوند. اين موضوع علاوه بر اينكه مشخص ميكند مشتريان منافعي را كه جستجو ميكنند، بدست ميآورند، بلكه رضايت اصل خودش نيز يك احساس خوشايند ايجاد ميكند.
- نارضايتي مشتري
نارضايتي براي مشتري ناخوشايند است و بيانگر وجود مسائلي در مورد محصول، فروشگاه يا ارائه دهنده خدمات ميباشد. اين مسأله براي بازارياب نيز نامطلوب است. زيرا كه اين نارضايتي موقعيت تجاري آينده را به خطر مياندازد و احتمال بروز برخي برخوردهاي ناخوشايند را با مشتريان ناراضي افزايش ميدهد .
رضايت مشتري هسته فعاليتهاي بازاريابي
يكي از وظايف مهم مدير بازاريابي، بازارداري ميباشد. بازارداري يعني حفظ مشتريان كنوني و تشويق و ترغيب آنان به خريد بيشتر و تداوم خريد از طريق ايجاد «رضايت» در آنان می باشد .بازارداري هنر و مهارت راضي سازي مشتري است. در سال 1970 كنفراس بورد مطرح نمود: فروش به مشتريان فقط نيمي از بطري است، نيم ديگر موفقيت در تكرار فروش است. رضايت مشتري به دو عامل بستگي دارد:
سازمانهايي كه از نظر بازاريابي در سطح عالي قرار دارند ميكوشند مشتريان خود را راضي نگه دارند. مشتري راضي خريدهاي خود را تكرار ميكند و از تجربههاي خوبي كه درباره محصول دارد ديگران را هم آگاه ميسازد.كليد اصلي موفقيت اين است كه انتظارات مشتري با عملكرد شركت منطبق باشد. سازمانهايي كه زيرك و با فراست هستند، ميكوشند مشتري را خشنود كنند. زيرا نه تنها متعهد به ارائه خدمات يا محصول هستند بلكه چيزي را كه عرضه ميكنند بيش از تعهداتشان است.به عقيده اسكيو و اسميت ؛ رضايت دو نوع است:
- رضايت كاركرد: اين نوع رضايت ناشي از انتقال از محصول ميباشد. مثلاً مشتريان از بانك انتظار دارند كه هرگاه به دستگاه خودپرداز براي دريافت پول مراجعه كردند، بتوانند به پول مورد نياز دسترسي پيدا كنند.
- رضايت رواني : مشتري تنها محصولات و خدماتي نميخرد، بلكه منافع، ارزش، احترام و … عوامل ديگري هستند كه بايستي سازمان براي جلب رضايت مشتريان در نظر داشته باشد. مثلاً هنگامي كه مشتري به سازمان مراجعه ميكند انتظار دارد كه كاركنان با وي برخورد دوستانه داشته باشند و به او توجه شود.
به عقيده اين دو رضايت مشتمل بر چهار نوع مطلوبيت باشد:
- مطلوبيت شكل
- مطلوبيت زماني
- مطلوبيت مكاني
- مطلوبيت مالكيت
براساس نوشتههاي آقاي ميزو جوچي ؛ رئيس هيأت مديريه اس دي آي؛ در توكيو استنباط ژاپنيها از مسأله مشتري بر پنج مفهوم اساسي استوار است.
- جلب رضايت مشتري بايد نخستين هدف مديريت تلقي شود.
- استراتژي جلب رضايت مشتريان بايد اساساً ملهم از ارتباط نزديك و تنگاتنگ با مشتري باشد.
- ميزان رضايت مشتري بايد مرتباً مورد ارزيابي و سنجش واقع شود.
- تأمين رضايت مشتري در گرو تلاشهاي دائمي و مستمر است.
- دستيابي به رضايت مشتري بايد توسط مديريت، پيگيري دنبال شود.
رضامندي مشتري وظيفهاي اجرايي است كه در ارتباط با انتظارات مشتري است. اگر شما قول زيادي داده باشيد و بيشتر از آن قول عمل كنيد، هميشه مشتريان راضي خواهيد داشت.
ساختار فرايند نظام كلي خدمات رضايت مندي مشتري
خدمات رضايت مندي مشتري ارزش افزودهاي است كه در آن محتواي خدمت از انتظارات مشتري فراتر باشد و ارزش بيشتري به منافع مشتري بدهد. يك خدمت ايدهآل مشتري، فعاليتي منظم و شكل گرفته است كه كل سازمان شما را شامل ميشود. ولي بسياري از سازمانها هنوز اين آگاهي از خدمت به مشتري را به عنوان استراتژي بازاريابي، سرمايهگذاري يا موضوع سود و زيان نميشناسند. حتي مديراني كه توانايي خدمت به مشتري را در افزايش سود و سهم بازار دريافتهاند، اغلب تمام تأكيدشان را روي تركيب خدمات دهندگان ميگذارند. درحالي كه بايد به همان اندازه به بهبود تمامي هفت عنصري توجه كنند كه نظام خدمت به مشتري را در بر ميگيرد. سازمان ميتواند با اين ساختار فرآيند را به عنوان فهرست كنترل براي سنجش كيفيت خدمات مشتري بكار گيرد يا آنرا به عنوان الگويي جهت بازسازي نظام خدمت به مشتري در نظر داشته باشد.
- مفهوم و سياست رضامندي مشتري : به خاطر سنت ديرپاي اعتقاد مديران به ارائه خدمت به مشتري به عنوان هزينهاي اجرايي و نه سرمايهگذاري بازاريابي، همانند توسعه فروش و تبليغات، يكي از مهمترين وظايف يك مدير ارشد، برخورد فلسفي با مقوله خدمت به مشتري است. براي داشتن نظام رضامندي كلي مشتري، مديريت سازمان بايد آمادگي به كارگيري منابع و نيز حمايت اخلاقي از خدمت به مشتري را براي ايجاد برتري در رقابت داشته باشد.
و نيز بسيار اهميت دارد كه اين سياستها، عملي و انجام شدني باشند و منابع لازم هم در اختيار فعاليت مربوطه به همه خدمات قرار گيرد.
- تحقيقات بازاريابي و تحليل نيازهاي مشتري: درك اين موضوع مهم است كه بازار، چيزي بيشتر از مشتري است در معناي وسيع كلمه، محيط بازار شامل زنجيره عرضه شركت و همكاران تجاري آن و نيز واسطهها و مصرفكنندگان نهايي محصول است. بنابراين، همواره مشتريان خود را به صورتي منظم، مستقيم و شخصي مورد بررسي قرار دهيد. مشتريان را طبقهبندي كنيد تا بتوانيد مستقيمتر و سودمندانهتر تقاضاهايشان را برآورده كنيد.
- برنامهريزي براي مشتري پسندكردن محصولات و خدمات: درباره عقايد، نظريات، احساسات، علاقمندي و عدم علاقمندي مشتريان خود نسبت به محصولات و خدمات خود قبل از ارائه مفاهيم جستجو كنيد و بعد برنامه خود را براي محصولات و خدمات بيان كنيد. براي مشتريان خود توضيح دهيد كه چطور آنها ميتوانند به شما در درك نيازهايشان كمك كنند.
سپس، محصول و خدماتي را ايجاد كنيد كه پاسخگوي آن نيازها باشد. خدمات و محصولات خود را مشتري پسند كنيد، سپس، مؤثر بودن آنها را بيازمائيد.
- بازار و فروش محصولات و خدمات: اطمينان حاصل كنيد كه تمام ارتباطات درون زنجيره ارزش و راههاي مطمئن توزيع را ميشناسيد. قيمت، تبليغات و استراتژيهاي بهبود محصول خود را قابل رقابت كنيد. كاركنان خود را آموزش دهيد و براي انجام سفارشها و نيازهاي مشتريان نظام منسجمي را بوجود آوريد. مشترياني را كه به آنها نياز داريد، به همان شكلي كه ميخواهيد، انتخاب كنيد، و به فكر توسعه آنها باشید.
- مشتري پسند كردن تحويل: در رابطه با مشتري، مجموعه از انواع روشهاي تحويل را پيشنهاد دهيد تا به صورت ؛ عرضه كننده حق انتخاب در آييد.
نظام تحويلي خود را طوري پايه ریزی كنيد كه نيازهاي مشتريان اصلي را برآورده سازد. از طريق درك اين موضوع كه چقدر آن نوع توزيع روي كار مشتري تأثير دارد، الزامات تحويل را شناسايي كنيد.
- ايجاد رضامندي براي مشتري: نقطه تماس اوليهاي را بين كاركنان و مشتريان ايجاد كنيد تا در مشتريان این احساس بوجود آيد كه نيازهايشان شخصاً و فوراً برآورده ميشود.
- جمعآوري و تحليل اطلاعات درباره رضامندي مشتري: با مطالعه اينكه چگونه مشتريان از خدمات و محصولات استفاده ميكنند يك سرويس اطلاعاتي ايجاد كنيد. ميزان رضامندي مشتريان را از طريق معيارهايي چون رشد ميزان فروش و درآمد، و معيارهاي خارجي مانند تحليل صنعت و مطالعه رضامندي مشتري اندازهگيري كنيد.
اين اندازهگيريها به سازمان اين امكان را ميدهد تا بداند:
- فرآيند خدمات تا چه اندازه كارايي دارد.
- چه تغييراتي بايد داد تا در فرآيند ارائه خدمات،بهبود ايجاد شود.
- مشخص شود كه آيا اين تغييرات منجر به بهبود شده است يا خير.
مزاياي رضايت مشتري
اگرچه هر بازارياب موفقي مايل است خدماتي را ارائه كند كه رضايت مشتريان را فراهم سازد، اما اين تنها هدف آنها نيست، سازمانها و مؤسسات نميتوانند اهداف اساسي كار خود نظير دستيابي به يك رقابتي يا ايجاد سود را ناديده بگيرند. رضايت مشتري مزاياي زيادي براي شركت ايجاد ميكند و سطوح بالاتر از رضايت مشتريان، منجر به وفاداري بيشتر مشتريان ميشود.حفظ مشتريان خوب در بلندمدت به نسبت به جلب مستمر مشتريان جديد، براي جايگزيني با مشترياني كه با شركت قطع رابطه كردهاند، سودمندتر است.
مشترياني كه رضايت زيادي از سازمان دارند، تجربيات مثبت خود را براي ديگران بيان ميكنند و به اين ترتيب وسيله تبليغ براي سازمان ميشوند كه درنتيجه هزينه جذب مشتريان جديد را كاهش ميدهند. اين مطلب بويژه براي ارائه دهندگان خدمات حرفهاي بسيار مهم است زيرا شهرت و خوشنامي آنها را بيان مزايا و نكات مثبت آنها از سوي ديگران منبع اطلاعات كليدي براي مشتريان جديد است.رضايت مشتريان نوعي بيمه در برابر اشتباهات احتمالي مؤسسه است، كه درنتيجه تغييرات مرتبط با توليد خدمات وقوع آنها اجتنابناپذير است.
مشتريان دائمي در مواجهه با چنين موقعيتهايي اغماض بيشتري دارند، زيرا بدليل تجربيات خوشايند قبلي، اشتباهات اندك و گهگاه سازمان را براحتي ناديده ميگيرند و با بروز هرگونه اشتباه غيرعمدي به سمت رقبا نميروند.بنابراين عجيب نيست كه رضايت مشتريان مهمترين وظيفه سازمانها و مؤسسات شده است، چون اين امر ارتباط مستقيمي با حفظ مشتري، سهم بازار و منافع سازمان دارد . سازمانها بايستي سعي كنند كه موجبات افزايش رضايت مشتري را فراهم آورند. چون افزايش رضايت مشتريان منجر به وفاداري مشتريان و تكرار انجام معاملات ميشود و اين تكرار معاملات مشتريان زمينههاي فعاليت و سودآوري بيشتر سازمانها و شركتها را فراهم ميآورد.لذا براي افزايش ميزان رضايت مشتريان، سازمانها بايستي بتوانند به سوي فلسفه بازاريابي مشتري گرا حركت كنند. مطمئناً عمل كردن به وظيفه بازاريابي مشتري گرايي موجبات موفقيت و سودآوري را فراهم ميآورد.
هفت دستور طلايي براي جلب رضايت مشتري
ضرر و زيان يك مشتري در حكم فرار يكصد مشتري ديگر است ؛ اين عبارت گفته مشهور تئودور لويت را تداعي ميكند كه كسب و كار را به معني بوجود آوردن مشتري و از دست ندادن آن تعريف ميكرد. در زير هفت گام مورد نظر براي بهبود كيفيت ارائه خدمات و جلب رضايت مشتري به صورت خلاصه بيان ميشود:
- تعيين و تبيين مأموريت شركت در راستاي منافع و خواستههاي مشتري
- درگير ساختن و متعهد كردن دائمي مديريت ارشد در پيشبرد كارها
- گزينش كاركنان مناسب
- آموزش و بازآموزي كاركنان
- رايج ساختن استانداردهاي كيفيت و ارزيابي دائمي ميزان رعايت آنها
- استفاده از تكنولوژي براي دستيابي به رضايت مشتري
- خلاقيت براي حركت به فراسوي انتظارات مشتري.
منبع
گلدسته،مجتبی(1392)، تاثیر اجزای آمیخته بازاریابی برجذب مشتریان بانک،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید