مفاسد و ریشه های تعصب
مفاسد تعصب
- كسى كه در روابط اجتماعى و تعاملات انسانى، ذوق، سليقه و تمايلات شخصى را ملاك و معيار سنجش قرار مىدهد، تعهد ايمانى و جاذبه الهى و حق را به حاشيه رانده، اولويت را به خود و منافع خود مىدهد.
- گروه گرايان متعصب، اينان نيز از فرط خود بينى و استبداد، همچون اعراب جاهلى، تنها در محدوده منافع باند و عشيره خود مىانديشند.
يكى از مظاهر بسيار زشت تعصب، تكيه بر عقيده و فهم خود يا استاد و حزب خود و… است. تعصب داشتن، بر يك نظريه علمى و طرفدارى از آن، در صورتى كه عارى از حقيقت و برهان باشد، مانعى سر سخت و حجابى تاريك بر چهره زيباى معرفت است؛ زيرا وقتى هدايتگران جامعه در تاريكى تعصب فرو مىروند، فضاى جامعه را ركود و جهل فرا مىگيرد و فساد عالم و دانشمند، باعث فساد جامعه مىشود. همچنين تعصب و تنگ نظرى علمى، خيانت و ستم به علم مىشود. تعصب علمى، دعوت مخاطبان خود به تعطيل عقل و برهان و تسليم جهل و هوس است و اين، باعث هتك حرمت دانشپژوهان و ستم به جامعه علمى است و سرانجام تعصب علمى، قدر ناشناسى از استادان و فرهيختگانى است كه عمر خود را در راه كشف حقايق و پيشرفت دانش سپرى نمودهاند و تلاش كردهاند تا نور علم در محاق هوى و هوس به تاريكى نگرايد.
ریشه های تعصّب
تکبّر
مال و ثروت
جهل و بی خبری: اگر چه جاهلیّت، اصطلاحی است برای دوران پیش از اسلام، ولی انتخاب این عنوان برای آن دوران اشاره ای به این است که آن دوران، دوران جهل و نادانی، و بی خبری و بی فرهنگی بوده است و حمیّت و تعصّب با جاهلیّت ارتباطی تنگاتنگ دارد. امروزه نیز در لایه ها، طبقات وفرهنگ های مختلف می توان جاهلیت و بی خردی و در واقع ناتوانی در اندیشیدن را از آثار تعصب دانست.
حبّ شدید به پدران، فرد متعصب علاقه و حب شدیدی نسبت به گذشتگان خود خواهد داشت و بی چون وچرا از پدران خود تبعیت می کند.
شخصیّت زدگی: گاه شخصی در نظر انسان چنان قداست پیدا می کند که گفتار و رفتار او از دایره نقد خارج می شود؛ هر چند از نظر علمی و اخلاقی در سطح پایین قرار داشته باشد و همین امر سبب می شود که عده ای چشم و گوش بسته به دنبال او راه بیفتند و به خاطر او جان و مال خود را از دست بدهند، بی آنکه در محتوای سخنان و رفتار او کمترین اندیشه ای کنند. این گونه افراد در گذشته بودهاند و در این دوران نیز در جوامع مختلف وجود دارند.
انزوای فکری و اجتماعی: وقتی انسان در خودش و محیط فکری و اجتماعی اش فرو برود و از جوامع و افراد دیگر و افکار آنها بی خبر بماند، نسبت به آنچه در اختیار اوست، سخت وابسته می شود و در برابر آن تعصّب می ورزد؛ در حالی که اگر با دیگران بنشیند و فکر خود را با افکار دیگران مقایسه کند، نقطه های قوّت و ضعف و مثبت و منفی به زودی آشکار می گردد و به او اجازه می دهد بهترین انتخاب را داشته باشد.
تقلید کورکورانه: تقلید چهار نوع است: تقلید جاهل از جاهل، تقلید عالم از عالم، تقلید عالم از جاهل که این سه نوع تقلید مذموم و نارواست و تقلید جاهل از عالم که ممدوح می باشد و از باب رجوع جاهل به افراد متخصص و کارشناس و کاردان است. گاه عامل تعصّب تقلیدهای کورکورانه جاهل از جاهل است که این مورد نیز در امّتهای پیشین و در عصر حاضر نمونه های فراوانی دارد.
منبع
بهرمان،حسین(1393)، رابطه عزت نفس وخلاقیّت با تعصّب، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید