مدیریت عرضه و خرید

امروزه با توجه به تحولات روزافزون در بخش‌های مختلف صنعتی و خدماتی و نیز به واسطه تغییر در الگوی مصرف خریداران، بحث رقابت ما بین شرکت‌های تولیدی و خدماتی به طور روزافزونی بیشتر می‌شود و دامنه آن از مرزهای ملی و منطقه‌ای فراتر رفته و حالت جهانی به خود گرفته است. به گونه‌ای که رقابت در قیمت پایین تر خلاصه نمی‌شود بلکه مفاهیم دیگری همچون کیفیت برتر، تحویل به موقع، تغییر سریع در ظاهر و کاربرد محصول مورد نظر و غیره نیز شامل می‌شود.

تشدید صحنه رقابت جهانی در محیطی که به صورت دائم در حال تغییر است ضرورت واکنش‌های مناسب سازمان‌ها و شرکت‌های تولیدی ـ صنعتی را دو چندان کرده و بر انعطاف‌پذیری آن‌ها با محیط نامطمئن خارجی پای می‌فشارد و سازمان‌های امروزی در عرصه ملی و جهانی به منظور کسب جایگاهی مناسب و حفظ آن نیازمند بهره‌گیری از الگوی مناسب همچون مدیریت زنجیره تأمین در راستای تحقق مزیت رقابتی و انتظارات مشتریان هستند. مشتریان در سازمان‌های امروزی در تولید کالا و ارائه خدمت، رویه‌های انجام امور و فرایندها، توسعه دانش و توان رقابتی همراه و همگام اعضای سازمان می‌باشد. مدیریت موثر زنجیره تأمین از عوامل اصلی بقا می‌باشد ضمن آنکه استفاده از فناوری اطلاعات در فعالیت‌های زنجیره تأمین پتانسیل ایجاد ارزش را در زنجیره افزایش داده است. به طور کلی مدیریت زنجیره تأمین بر افزایش انطباق‌پذیری و انعطاف‌پذیری شرکت‌ها تاکید دارد و دارای قابلیت واکنش و پاسخ سریع و اثربخش به تغییرات بازار است.

مدیریت خرید

. اهمیت مدیریت خرید در افزایش سوددهی و اجتناب از زیان‌های احتمالی مؤسسات و شرکت‌ها بر هیچ فردی پوشیده نیست. مسلماً اگر مدیریت خرید در تأمین اقلام از منابع معتبر و با کیفیت مطلوب، در زمان مناسب، با گارانتی و خدمات پس از فروش مناسب و با لحاظ نمودن سایر پارامترهای مهم، اقدام به خرید کالا نماید، سود بنگاه‌های اقتصادی خصوصی و دولتی تضمین‌شده خواهد بود و در غیر این صورت خطرات احتمالی زیادی را برای این‌گونه مؤسسات در بر خواهد داشت . طی پنجاه سال گذشته، وظیفه بخش خرید از یک فعالیت دفتری به یک فعالیت حرفه‌ای در سطح بالای سازمان تبدیل شده است. این تغییر باعث تشویق توسعه و راهبردها به منظور بهینه نمودن عملکرد بخش خرید شده است. در دهه 1960، صنعت مواردی را مورد شناسایی و تصدیق قرارداد چون:اهرم سود خرید، تأثیر عملکرد بخش خرید و تأمین بر بازگشت دارایی. دهه 1970 شوک‌هایی را به روش دادوستد و تجارت جهانی وارد آورد.

چون: کمبود مواد خام، بحران انرژی و افزایش سریع قیمت‌ها و این واقعیت روشن شد که بعضی از روش‌های قدیمی انجام دادوستد بازرگانی دیگر کارآمد نیستند و باید از روش‌های روزآمد استفاده نمود. این رویدادها وظیفه خرید را در کانون توجه قرارداد. در دهه 1990، تمرکز بر کاهش هزینه‌ها، رقابت فزاینده جهانی و نیاز به افزایش ارزش، توجهات بسیاری را به سمت روابط خریدار و تأمین‌کننده معطوف نمود. امروزه در بسیاری از سازمان‌ها، مدیریت ارشد، اهمیت نیاز به ادغام برنامه‌ریزی بلندمدت خرید/مواد در برنامه راهبردی بلندمدت شرکت را تشخیص داده‌اند .مدیریت خرید از جمله موارد بسیار مهم و حیاتی در موفقیت شرکت می‌باشند و چه بسا شرکت‌ها با نادیده انگاشتن آن به حالت تعطیلی و یا به صورت واحدهای بیمار درآمده‌اند. نکات مهم ذیل از جمله مواردی هستند که رعایت آن توسط مدیریت خرید الزامی است.

 چه کالایی باید خرید شود؟

طرح کامل خرید باید برنامه‌ریزی شوند و همواره کالاهایی باید خرید شوند که انتظار فروش آن می رود، کالاهایی که می‌بایست خرید شوند می‌توان با کمک فروشندگان و دستگاه‌های ذی‌ربط فهرست آن را تنظیم نمود. پس از تنظیم فهرست خرید کالا، مدیر فروش باید به دقت آن را مورد بررسی قرار دهد تا احتمالاً کالای غیر درخواستی و یا کالای اضافی خریداری نشود.

  • چقدر باید خرید کرد؟

به هنگام خرید کالا باید دقت شود که مقدار کالایی که خریداری می‌شود معادل متوسط فروش همان کالا باشد و نیز باید توجه داشت که دوره خرید به نحوی باید تنظیم شود که هیچ موقع موجودی کالا دچار کمبود و یا مازاد نشود. باید در نظر داشت که خرید کالای اضافی مشمول بهره بیشتر شده و در نتیجه ضرر و زیان شرکت را در پی خواهد داشت. قبل از سفارش کالا، موجودی کالا و نیز زمان تحویل کالا توسط فروشنده باید مورد بررسی و دقت قرار گیرد. البته به این امر نیز باید توجه نمود که در مواقعی که احتمال کمبود تولید یک کالا یا محصول می رود خرید کالای اضافی نه تنها مانعی ندارد بلکه ضروری نیز می‌باشد که در چنین مواقعی نیز لزوماً باید هزینه بانکی را برای خرید اضافی لحاظ نمود. جمع‌آوری اطلاعات از بازارها و تولیدکنندگان مختلف در هنگام خرید می‌تواند کمک موثری در جهت بهترین روش ممکن عرضه کالا به مصرف‌کننده بنماید.

  • چه موقع باید خرید نمود؟

هنگامی که خرید کالایی به طور منظم صورت می‌پذیرد باید توجه نمود که موجودی چنین کالایی در بعضی از فصول سال و یا در ایام جشن‌ها باید چند روز قبل به منظور عرضه به مصرف‌کنندگان تدارک شود. در هنگام خرید کالاهای فصلی و یا کالاهایی که مورد نیاز ایام جشن‌ها می‌باشند باید دقت شود که تقاضای خرید برای چنین کالاهایی نباید بیش از حد باشد. سفارش چنین کالاهایی باید در مواقعی صورت پذیرد که فروشنده آن کالا در همان زمان معین تحویل بدهد.

  • از کجا باید خرید شود؟

خرید کالا از محل‌های خاصی که نسبت به آن کالا دارای شهرت باشند از اهمیت برخوردارند و این امر مسلماً باید مورد توجه مدیر خرید باشد و اطلاعات مربوط به آن نظیر تولید، رشد و بازار مناسب آن کالا جمع‌آوری شود و چنانچه کسب اطلاعات برای شرکت میسر نباشد می‌تواند از طریق سایر شرکت‌ها که به چنین اطلاعاتی دسترسی دارند آن اطلاعات را اخذ نمایند. مدیر خرید و نیز اعضا کمیته خرید باید به این نکته دقیقاً توجه نماید تا این  که منافع شرکت تضمین شود و کالاها از محل‌هایی خریداری شوند که برای شرکت منفعت در بر داشته باشد.

  • با چه نرخی باید خرید کرد؟

در هنگام خرید باید مجموع هزینه‌هایی که بر آن مترتب می‌باشد نظیر نوع خرید، مالیات، هزینه‌های بسته‌بندی، هزینه‌های حمل‌ونقل و سایر هزینه‌هایی که لازم است تا آن کالا به شرکت برسد مورد محاسبه قرار گیرد. باید به خاطر داشت که نرخ کالا با توجه به کیفیت آن مورد ملاحظه قرار می‌گیرد و صرفاً قیمت پایین نمی‌تواند معیاری برای خرید کالا باشد. مأمور خرید باید از دانش لازم درباره نوع، کیفیت و گروه کالا برخوردار باشد و همچنین بتواند به نرخ واقعی کالا از طریق استعلام از جاهای مختلف دسترسی یابد .

مدیریت(زنجیره) عرضه(تأمین)

در سال‌های اخیر تمام سازمان‌های موجود در جهان با چالش‌های متعددی روبرو شده‌اند. این سازمان‌ها از یک سو به علت تغییر مداوم در نیازهای مشتریان باید سیاست تولید بر اساس مشتری را دنبال کنند و از سوی دیگر به علت رقابت شدید، محصولات خود را با قیمت پایین و کیفیت بالا به مشتریان عرضه کنند. این مسائل باعث شده است تا اتخاذ تصمیمات بهینه و کارا در درون سازمان، نتواند به تنهایی راه را برای موفقیت یک سازمان هموار کند، بلکه کارا بودن سیستم‌های کلیه سازمان‌های پایین‌دستی و بالادستی تأثیر مستقیمی بر کامیابی سازمان در رسیدن به اهداف دارد. این دیدگاه نهایتاً منجر به پیدایش مفهوم جدیدی در مدیریت عملیات در دهه اخیر شده که به مدیریت عرضه معروف است. در این مفهوم کلیه مراحلی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در بر آورده ساختن نیازهای مشتریان سهیم هستند در یک زنجیره مرتبط باهم قرار می‌گیرند و به عنوان یک سیستم به آن نگریسته می‌شود.

اقتصاد در حال توسعه ایران با مشکلات عدیده‌ای در نظام توزیع کالا مواجه می‌باشد. گواه این مدعی عدم انطباق و رشد متوازن آن با سایر ابعاد و مؤلفه‌های توسعه اقتصاد ملی همچون نظام تولید و مصرف می‌باشد. به نحوی که کالاهای مورد نیاز با زمان‌بندی نامناسب، قیمت نامناسب و با پوشش بازار نامناسب به مصرف‌کنندگان ارائه می‌گردد. از جمله دلایل این امر را می‌توان در نظام سنتی توزیع کالا که عمدتاً بر اساس خرده‌فروش استوار است جست و جو نمود. از این رو پیاده‌سازی نظام‌های نوین مدیریت تولید و عملیات در حوزه توزیع کالا همچون مدیریت عرضه، نقش بسزایی را در توسعه اقتصادی و به تبع آن رفاه شهروندان به دنبال خواهد داشت.هدف مدیریت عرضه عبارت است از مرتبط ساختن محیط بازار، شبکه توزیع، فرآیند تولید و فعالیت‌های پشتیبانی به صورتی که مشتریان در سطوحی بالاتر و البته با هزینه پایین تر خدمات مورد نیاز را دریافت دارند.

مدیریت عرضه وجود  زنجیره عرضه را موجب می‌شود، در اصل زنجیره عرضه، حد واسطه‌ای میان بازار و طبقات مختلف است. زنجیره عرضه از آغاز تجارت وجود داشته است، اما ریشه‌های مدرن آن را باید حدود 80 سال پیش جست و جو کرد. این باور که مدیریت عرضه می‌تواند شرکت‌ها را در مقابل مشتریان پاسخگوتر و در نتیجه سودآورتر سازد، باعث شده مدیران بر ارتقا فرآیند زنجیره عرضه تاکید بیشتری داشته باشند.

مدیریت عرضه و خرید

امروزه شرکت‌ها دریافته‌اند که بخش خرید آن‌ها می‌تواند به طور فزایندهای در افزایش کارایی و اثربخشی آن‌ها موثر باشد و به همین دلیل شیوه‌های خریدشان را تغییر داده و سعی در انتخاب شیوه مناسب دارند به طوری که بتواند اهداف استراتژیک و خرید شرکت را برآورده سازد. برای تحقق این امر باید در جستجوی تأمین‌کنندگان شایسته و استراتژیک بود و با آن‌ها روابط برقرار کرد تا بتوان با همکاری آن‌ها به مزایای رقابتی دست یافت. در این راستا توصیه می‌شود صنایعی مانند صنعت خودرو و صنایع هوافضا و صنایع نفت که تأمین‌کنندگان زیادی دارند از این راه حل برای بهبود ارتباط با تأمین‌کنندگان بهره گیرند .

افزایش فشار رقابت جهانی شرکت‌ها را وادار به کاهش هزینه‌ها می‌کند تا بتوانند در بازار باقی بمانند. امروزه یکی از عناصر اصلی هزینه، خرید است که به طور میانگین 40 تا 70 درصد حجم فروش شرکت‌ها را به خود اختصاص داده است و حیطه بسیار گسترده‌ای را به ایجاد مزیت رقابتی اختصاص می‌دهند. شرکت‌های بزرگ نشان دادند که دستیابی به رهبری در صنعت امکان‌پذیر است، در صورتی که به طور اثربخش و کارا فعالیت‌های خرید را مدیریت کنند. در نتیجه مدیریت خرید و تأمین به طور گسترده‌ای مورد توجه قرار می‌گیرد. نقش این واحد انتقال فعالیت‌های صورت گرفته و تبدیل آن به شایستگی است. برای توسعه چنین قابلیت‌هایی سازمان به دنبال توسعه بهترین فعالیت‌ها است و سیستم‌های را توسعه دهند تا همکاری‌ها با تأمین‌کننده گسترده شود .

توسعه مفهومی ارزیابی عملکرد در مدیریت عرضه و خرید بیشتر بر هزینه‌ها تمرکز می‌کند و بر دو مفهوم مهم نیز دقت بیشتری می‌کند. اولین مفهوم استفاده مناسب از خرید و توجه به کاهش هزینه‌ها است که موجب بهتر شدن عملکرد مدیریت عرضه و خرید می‌شود. دومین مفهوم، هزینه محصول نهایی به عنوان مقیاس نهایی عملکرد مدیریت خرید و عرضه است. این مقیاس‌های سنتی اساساً شامل هزینه و سود می‌شود تا دهه‌ی 1980 مورد استفاده قرار می‌گیرد. با توجه به این رویکرد، ارزیابی عملکرد مدیریت عرضه و خرید در جذب منابع جدید و تعریف مناسب از فعالیت‌های مدیریت عرضه و خرید شکست می‌خورد. هنگامی که ارزیابی عملکرد مدیریت عرضه و خرید در طول زمان تغییر می‌کند و نیاز برای تولید و ارائه خدمات در کشورها افزایش می‌یابد، دیگر عملکرد مدیریت عرضه و خرید نمی‌تواند تنها بر هزینه تمرکز کند، بلکه باید کیفیت و عملکرد تأمین‌کنندگان را نیز در بربگیرد. استون و همکاران رویکردهای کنونی مقیاس مدیریت عرضه و خرید را ناکارآمد دانست. مثلاً فعالیت‌هایی از مدیریت عرضه و خرید مانند تمرکز بر توسعه تأمین‌کنندگان تنها بر نتایج عملکرد توجه دارد و به میزان داده‌های مورد نیاز بی‌توجه است.

اهمیت عملکرد مدیریت عرضه و خرید

از زمانی که هزینه خرید در مقابل هزینه کل تولید افزایش می‌یابد، عملکرد خرید و تصمیم به خرید اهمیت قابل‌ملاحظه‌ای در فعالیت‌های هر شرکت پیدا می‌کند. به طور متوسط شرکت‌های تولیدی 60 درصد کل سرمایه خود را صرف خرید مواد اولیه، کالاها و خدماتی می‌کنند که از خارج سازمان به دست می‌آید. بنابراین دقت در تصمیم به خرید می‌تواند تأثیر معنی‌داری بر کاهش قیمت و افزایش سود داشته باشد. از این رو تصمیم‌گیری در زمینه چگونگی استفاده از منابع نیازمند تحلیل داده‌ها با دقت زیاد است و همچنین نیازمند استفاده از انواع مختلف روش‌های تصمیم‌گیری است. این تصمیمات در محیط پیچیده تجارت جهانی صورت می‌گیرد.

از سوی دیگر انتخاب یک تأمین‌کننده مناسب، اهمیت ارزیابی و انتخاب راه حل برای مشکل را در عملکرد خرید شرکت‌ها را افزایش می‌دهند. انتخاب یک تأمین‌کننده مناسب در مقایسه با دیگر شرکت‌ها می‌تواند تأثیر زیادی بر آینده شرکت بگذارد مثلاً هزینه عملیاتی آن را کاهش دهد و کیفیت محصول نهایی را بهبود می‌بخشد. عوامل زیادی وجود دارد که بر کسب مزیت رقابتی شرکت‌ها در بازارهای جهانی تأثیر دارد، شرکت‌های امروزه بیشتر بر چگونگی خرید مواد اولیه تمرکز دارند. بنابراین انتخاب تأمین‌کننده مناسب عنصر کلیدی در فرآیند تأمین و کاهش هزینه‌ها است. از طرف دیگر، انتخاب تأمین‌کننده نامناسب می‌تواند مشکلات مالی و عملیاتی را موجب شود. در رویکرد سنتی انتخاب تأمین‌کنندگان تنها تأمین‌کنندگانی را انتخاب می‌کند که به کاهش قیمت در طول سالیان متمادی اهمیت می‌دهد، اما امروزه انتخاب تأمین‌کننده براساس معیار قیمت مناسب نمی‌باشد. امروزه تکنیک‌های خرید به معیارهای جامع و چندبعدی توجه می‌کند. اخیراً این معیارها در محیط‌های اجتماعی، سیاسی و در زمینه رضایتمندی مشتری به طور فزاینده‌ای پیچیده شده‌اند. معیارهای سنتی انتخاب تأمین‌کنندگان عبارت‌اند از کیفیت، ارائه به موقع محصول، هزینه و خدمات. اما امروزه معیارهایی مثل کاهش در هزینه، کاهش در زمان ارائه محصول و بهبود کیفیت محصول نیز در ارزیابی تأمین‌کننده مواد اولیه در نظر گرفته می‌شود .

تأثیر مدیریت عملکرد مدیریت عرضه و خرید در عملکرد مالی شرکت‌ها

مطالعات نشان می‌دهند که ابتدا باید در مرحله اولیه به تحلیل اثربخشی عملکرد مدیریت عرضه و خرید در محرک‌های انتقالی پرداخته شود. . بر اساس تحقیق‌های صورت گرفته از منابع خرید و مباحث انجام‌شده با مدیران عرضه و خرید، سه زیرمجموعه را برای محرک‌های عملکرد مدیریت عرضه و خرید عمدتاً بیان می‌شود که عبارت‌اند از:

  • تعداد مدیران و خریداران استراتژیک

مدیران استراتژیک مدیریت عرضه و خرید در برگیرنده مدیریت استراتژیک تأمین‌کنندگان، انتخاب نامناسب بازار و تعادل گسترده با آنان است تا نیازهای هر بخش مشخص گردد و تقاضا و نیازهای آن‌ها بر طرف شود. محرک های مدیریت عرضه و خرید نه تنها بر میزان صرفه‌جویی هزینه‌ها تمرکز دارد، بلکه بر بهبود خدمات و محصولات و حتی نوآوری آن‌ها نیز توجه دارند که در نهایت منجر به عملکرد مالی بهتر می‌شود.

  • تعداد تأمین‌کنندگان

سومین محرک عملکرد تعداد تأمین‌کنندگان است. به علت عدم تناسب حداکثر تأمین‌کننده با شرکت‌ها و اطمینان از تناسب با نتایج این بخش مورد توجه قرار گرفته است. امروزه، بسیاری از سازمان‌ها در صنایع مختلف تلاش می‌کنند تا تعداد تأمین‌کنندگان مستقیم خود را کاهش دهند و پیچیدگی ارتباط با دیگران را نیز کم کنند و کنترل کیفیت را بهبود ببخشند. بنابراین عملکردهای مدیریت عرضه و خرید که قادر به مدیریت تعداد کمی از تأمین‌کنندگان می‌باشند، انتظار دارند که مدیریت عرضه و خرید، عملکرد بهتری را ارائه کند.

تأثیر محرک‌های عملکرد  مدیریت عرضه و خرید در نتایج مدیریت عملکرد عرضه و خرید

مطالعات نشان می‌دهند که، برای نتایج عملکرد مدیریت عرضه و خرید  نیز سه زیرمجموعه تعریف‌شده که محرک‌های مدیریت عرضه و خرید را به طور اثربخش بر عملکرد مدیریت عرضه و خرید تبدیل می‌کند. این کار در سطح عملکردی صورت می‌پذیرد. در راستا با دیگر تحقیقات، محققان تاکید بسیاری بر اثربخشی استراتژی‌های مدیریت عرضه و خرید دارند و بیشتر از هزینه‌ها به آن می‌پردازند. در نتیجه این زیر مجموعه‌ها عبارت‌اند از:

  • صرفه‌جویی در هزینه‌ها

مقیاس اول از نوع مقیاس‌های سخت و قابل‌لمس می‌باشد. صرفه‌جویی در هزینه‌ها به صورت سنتی مورد توجه قرار می‌گیرد و از اهداف اولیه عملکرد مدیریت عرضه و خرید است.  صرفه‌جویی در هزینه‌ها به عنوان میانگین هزینه‌های صرفه‌جویی مورد توجه است که در طول سه سال گذشته در شرکت رخ داده است. این صرفه‌جویی‌ها بعد از کنترل میزان تورم رخ می‌دهد .

  • همکاری‌های عملکردی

مقیاس دوم از نوع مقیاس‌های نرم و غیر قابل‌لمس می‌باشد. همکاری‌های عملکردی، عملکرد  مدیریت عرضه و خرید را در زمینه تولید و تحقیق و توسعه بهبود می‌بخشد. چنین مقیاس‌های عملکردی برای تبدیل و تغییر عملکرد مدیریت عرضه و خرید ضروری  و مهم است. ممکن نیست به طور مستقیم به صرفه‌جویی در هزینه تبدیل شود، اما عملکرد را در دیگر بخش‌ها بهبود می‌بخشد

  • مدیریت عملکرد تأمین‌کننده

مقیاس سوم نیز از نوع مقیاس‌های نرم و غیر قابل‌لمس می‌باشد. مدیریت عملکرد تأمین‌کننده به عنوان یک مقیاس غیر بهینه است که تنها می‌تواند پیچیدگی‌ها را کاهش دهد و ترکیب بخش‌ها را بهبود ببخشد. به این نکته توجه کنید که مقیاس‌های همکاری عملکردی و عملکرد مدیریت تأمین‌کننده دارای ماهیت ناملموس دارند و بنابراین می‌تواند از طریق روش‌های اندازه‌گیری ادراکی کسب شود .مدیریت استراتژیک  مدیریت عرضه و خرید می‌تواند به طور معنی‌داری نتایج عملکرد مدیریت عرضه و خرید را بهبود ببخشد.

مثلاً خریداران استراتژیک ماهر به عملکرد بالاتری از طریق مشتریان داخلی دست می‌یابند و از این طریق می‌توانند هزینه‌ها را بهبود دهند و تقاضا را مدیریت کنند و یا همکاری‌های عملکردی را افزایش دهند. به طور مشابه خریداران سنتی نیز می‌توانند قابلیت‌های مدیریت عملکرد را بهبود بخشند و هزینه‌ها را نیز کاهش دهند. در نهایت کاهش در تعداد تأمین‌کنندگان می‌تواند تأثیر مثبتی بر کاهش پیچیدگی و افزایش منابع داشته باشد و نوآوری‌ها را افزایش دهد. بنابراین مطابق با مطالبی که گفته شد در این مرحله عملکرد مدیریت عرضه و خرید مورد تحلیل قرار می‌گیرد تا عملکرد شرکت سنجیده شود.

تبدیل نتایج عملکرد مدیریت عرضه و خرید به عملکرد مالی شرکت

اگر مدیریت خرید و تأمین‌کننده در واقع یک منبع بالقوه از مزیت رقابتی پایدار باشد، پیشرفت در مدیریت عرضه و خرید باید در عملکرد مالی شرکت قابل‌لمس و رویت باشد. در واقع، به نظر می‌رسد راه‌هایی برای توسعه مدیریت عرضه و خرید به عملکرد مالی شرکت وجود داشته باشد. در یک میانگین سه ساله، میزان فروش به عنوان مقیاسی از عملکرد مالی مورد استفاده قرار گرفت، زیرا روشی برای تخمین چگونگی اثربخشی عملکرد خرید و بهبود عملکرد طولانی مدت است. ممکن است مدیریت عرضه و خرید بتواند در بخش منابع انسانی، نگهداری یا دیگر هزینه‌ها صرفه‌جویی کند. از طرف دیگر، فعالیت‌های مدیریت عرضه و خرید از هزینه‌های ثابت حمایت می‌کند و در خدمات و محصول نوآوری کند. کاهش در سرمایه می‌تواند از طریق مدیریت عرضه و خرید، برون سپاری، مدیریت موجودی و تصمیم‌های زنجیره تأمین رخ دهد. علاوه بر آن عملکرد شرکت می‌تواند به طور مثبتی بر ارتقاء نوآوری تأثیر بگذارد .

مدیریت عرضه و خرید می‌تواند بر عملکرد شرکت از طرق دیگر نیز موثر باشد. در مدل سارانگا و موسر که مبنای این پژوهش قرار گرفته است، در این مرحله نتایج عملکرد مالی شرکت بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. تحقیقات گذشته پیشنهاد می‌کند که تأثیر مستقیم محرک‌های مدیریت عرضه و خرید بر عملکرد مالی شرکت می‌تواند در شناساندن میزان عواملی که بر عملکرد شرکت موثر است، کمک کند. از این رویکرد، اهداف اولیه عملکرد مدیریت عرضه و خرید، مدیریت فرآیندهای شرکت است. تحلیل هر یک از این فعالیت‌ها بر موفقیت شرکت موثر است و حتی به کنترل واحدها کمک فراوانی می‌کند.

عملکرد کلی شرکت به اثربخشی محرک‌های مدیریت عرضه و خرید بستگی دارد. هر یک از این فعالیت‌ها که به درستی صورت نپذیرد موجب کاهش عملکرد شرکت می‌شود. به طور مثال، صرفه‌جویی در هزینه و بهبود کیفیت خدمات و مواد به دست نمی‌آید، مگر اینکه صرفه‌جویی در دیگر بخش‌ها مثلاً بازاریابی صورت پذیرد (و حتی دیگر واحدها). در چنین شرایطی مدیران قادرند تا عملکرد کلی شرکت را تعیین کنند .

روش‌های مختلف انتخاب رویکرد ارزیابی مدیریت عرضه و خرید

مدل‌های گوناگونی برای انتخاب تأمین‌کنندگان و ارزیابی عملکرد عرض و خرید وجود دارد که در ادامه به شرح آن‌ها و نهایتاً انتخاب مناسب‌ترین مدل پرداخته شده است.

  • مدل‌های تصمیم‌گیری در زمینه شناسایی و صلاحیت تأمین‌کنندگان مناسب (انتخاب اولیه)

در ادامه به شرح مهم‌ترین این مدل‌ها پرداخته شده است.

الف:روش‌های طبقه‌ای (قیاسی)

با داشتن لیستی از معیارهای مورد نظر، ساده‌ترین روش رتبه‌بندی تأمین‌کنندگان، روش قیاسی می‌باشد. این روش شامل ارزیابی عملکرد تأمین‌کننده در یک طیف ساده قیاسی به صورت مثبت، منفی و خنثی می‌باشد. در نهایت ارزیابی کلی بر اساس تعداد موارد مثبت، خنثی و منفی انجام می‌پذیرد. اساساً روش‌های قیاسی، مدل‌های کیفی می‌باشند که مبتنی بر داده‌های تاریخی و تجربه خریدار می‌باشد و در نهایت تمام تأمین‌کنندگان مورد بررسی با توجه به امتیازاتی که گرفته‌اند در یکی از سه طبقه خوب، بی‌تفاوت و عدم رضایت‌بخش قرار می‌گیرند که مبنای ادامه فعالیت و یا قطع رابطه با وی محسوب می‌شود. این روش به طور گسترده توسط زنیک در سال 1991 و تینمرمان در سال 1988 مورد بحث قرار گرفت .

ب: تجزیه و تحلیل خوشه‌ای

تجزیه و تحلیل خوشه‌ای یکی از روش‌های اصلی آمار می‌باشد که از یک الگوریتم طبقه‌بندی برای گروه‌بندی تعدادی از مواردی که به وسیله دسته‌ای از امتیازات عددی یک سری خوشه‌ها مشخص شده است، استفاده می‌نماید به طوری که اختلافات موارد موجود در یک خوشه، حداقل و اختلافات بین مواردی از خوشه‌های متفاوت حداکثر می‌باشد. به طور مشخص این روش می‌تواند جهت گروهی از تأمین‌کنندگان که به وسیله نمراتی بر اساس معیارهای مشخص‌شده‌اند، بکار گرفته شود.نتیجه چنین روشی داشتن طبقه‌هایی از تأمین‌کنندگان در خوشه‌های سازگار تأمین‌کننده می‌باشد. به طوری که هر گروه تأمین‌کننده در یک خوشه دارای ویژگی‌های مشابهی می‌باشند و با دیگر خوشه‌ها تفاوت دارند. هینک  در سال 1969 از اولین کسانی بود که چنین روشی را ارائه نمود و بعدها توسط هولت در سال 1998 پیگیری شد.

  •  مدل‌های تصمیم‌گیری در مرحله انتخاب نهایی

این دسته از مدل‌ها به 3 دسته کلی تقسیم می‌شوند، هر یک از این مدل‌ها دارای زیرمجموعه‌هایی است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

الف مدل‌های میانگین وزنی

در ادامه به شرح مهم‌ترین این مدل‌ها پرداخته شده است.

الف-1 تحلیل فرآیند سلسله مراتبی

در مدل میانگین وزنی هر معیار دارای وزن و عملکرد تأمین‌کننده است که تأمین‌کننده توسط این معیار سنجیده می‌شود. جمع کل برابر با عملکرد کلی آن است. اگرچه این روش ساده است، اما به طور گسترده به قضاوت افراد بستگی دارد و به ندرت تکراری می‌شود. از این رو این روش بسیار ذهنی است. در مدل AHP قضاوت افراد دارای حاکمیت زیادی است. در میان روش‌هایی که بیان‌شده این روش رایج‌ترین محسوب می‌شود، زیرا برای ارزیابی کیفی و کمی مناسب است و همچنین برای عوامل ناملموس نیز طراحی شده است. این روش مناسب، منعطف و برای تصمیم‌گیری مبتنی بر چندین معیار مناسب است. فرآیند تحلیل سلسله مراتبی می‌تواند در محیط‌های تصمیم‌گیری گروهی نیز بکار برده شود. اگرچه وجود حجم زیادی از داده‌ها در استفاده از این روش محدودیت ایجاد می‌کند، اما این روش توسط محققان بسیاری برای انجام تحقیق پیشنهاد می‌شود.فرايند مدل‌سازی AHP  شامل چهار مرحله است: ساخت دهی مسئله تصميم، اندازه‌گیری و جمع‌آوری داده‌ها، تعيين وزن‌های نرمال شده و دستيابي به يك راه حل تركيبي مسئله. با استفاده از اين و رويكرد چهار مرحله‌ای AHP  ابتدا يك مدل رتبه‌بندی  تنظيم و تدوين می‌گردد. کارمن و همکاران از مدل AHP برای انتخاب بهترین تأمین‌کننده در کارخانجات ترکیه استفاده کردند.

الف-2 مدل هزینه نهایی مالکیت

مدل TCO تلاش می‌کند تا کل هزینه‌ها مرتبط با سازنده را در طول سیکل خرید شناسایی کرده و به صورت کمی در آورد. الارم وجه تمایز بین 3 دسته از هزینه‌های پیش از خرید، هزینه‌های خرید و هزینه‌های پس از خرید را مشخص کرد. مدل TCO برای انتخاب تأمین‌کنندگان در ابتدا شامل خلاصه‌سازی و کمی سازی کلیه هزینه‌های مربوط به انتخاب تأمین‌کنندگان و روش دریافت خسارت از آن‌ها در صورت نرسیدن به موقع مواد و قطعات مورد نیاز می‌باشد.سیمتاکا و کلمنس در سال 1993 از ترکیب روش هزینه نهایی با سیستم رتبه‌بندی معیارهایی از قبیل سرویس، تحویل، عملکرد و غیره، روشی جهت به دست آوردن هزینه‌های مربوط ارائه نمودند.مدل هزینه نهایی مالکیت، نوعی روش پیچیده است که به هزینه بستگی دارد. محققان نه تنها به نسبت محصولات توجه می‌کنند، بلکه هزینه‌های غیرمستقیم را نیز در نظر می‌گیرند. این روش به 2 قسمت نسبت هزینه و مدل هزینه کلی تقسیم می‌شود که نیازمند محاسبه‌ی گسترده در هزینه است. این مدل در شرکت‌های بزرگ دارای ساختار پیچیده می‌باشد. در طول تمام فرآیند نیز نوعی ریسک به طور بالقوه وجود دارد.

الف-3 تئوری فازی

تئوری فازی نوعی طبقه‌بندی است که می‌تواند همراه با مدل‌های آماری مورد استفاده قرار بگیرد. مدل‌های برنامه‌ریزی خطی همراه با مدل فازی بکار می رود. چن و همکاران از مدل TOPSIS که شکل پیشرفته مدل فازی است برای انتخاب تأمین‌کننده مناسب و طبقه‌بندی تأمین‌کنندگان استفاده کرد. آن‌ها ضریب همبستگی را به 5 دسته تقسیم کردند و هر تأمین‌کننده را در نزدیک‌ترین ضریب قراردادند.مدل‌های فازی اولین بار توسط آتاناسور با توسعه FST معرفی شد. آن‌ها مدلی را برای ارزیابی تأمین‌کننده در صنایع با استفاده از مدل AHP و AHP متنوع ارائه کردند و آن را مدل فازی نامیدند. مدل فازی با چندین معیار، نوعی رویکرد تصمیم‌گیری است که بر مبنای خرید و ارزیابی  تأمین‌کننده می‌باشد. دیگر محققان در این زمینه تکنیک‌های پیشرفته‌ای را  با استفاده از مدل فازی برای حل مشکلات ارزیابی تأمین‌کننده ارائه کردند. مدل فازی به طور اثربخش شامل عوامل کیفی و کمی است. بیشتر مدل‌های فازی بر مبنای گروهی از معیارهای تصمیم‌گیری است. میزان اهمیت معیارها در تحقیقات مختلف متفاوت می‌باشد .

ب :مدل‌های برنامه‌ریزی ریاضی

در ادامه به شرح مهم‌ترین این مدل‌ها پرداخته شده است.

ب-1 مدل وزن دهی خطی

مدل‌های وزن دهی خطی، وزنی را به هر یک از معیارها اختصاص می‌دهند و در نهایت حدودی برای هر یک از فروشندگان تخصیص می‌یابد که این عدد بر اساس رتبه هر یک از فروشندگان در این معیارها و ضرب آن‌ها در وزن هر یک از عوامل به دست آمده است. مدل‌های ابتدایی وزن دهی خطی توسط زنز در سال 1981 و تینمرمن در سال 1986  توسعه داده‌شده است. نخستین تعدیلات انجام‌شده بر روی این مدل‌ها توجه به جبران سازی در آن‌ها بود. مدل جبرانی به این شکل بود که ارجحیت در یک معیار، کاستی سایر معیارها را جبران می‌نمود.مدل‌هاي رياضي كه عمده‌ترین صورت اين مدل‌ها به صورت مدل‌هاي خطي وزن داده‌شده است، به منظور ايجاد تمايز بين ملاک‌ها به هر يك از آن‌ها وزني اختصاص داده می‌شود و يك تابع كلي به صورت حاصل جمع مضارب ملاک‌ها در اوزان آن‌ها، شاخص نهايي رتبه داوطلب می‌باشد.

بعضي از مدل‌هاي رياضي از نوع بهینه‌سازی خطي ارائه‌شده‌اند كه اساس آن‌ها عمدتاً بر پايه كمينه كردن هزینه نهايي توليد و برون سپاري می‌باشد و با حل مدل بهینه‌سازی خطي بهترين حالت توليد و برون سپاري را در دوره‌های توليد به دست می‌آورد؛ در اين مدل با يك ديد فرآیندی مسئله برون سپاري در دوره‌های مختلف بررسي شده است و با حل يك مدل برنامه‌ریزی خطي به پيدا كردن بهینه‌ترین ميزان خريد و برون سپاري در دوره‌های متوالي توليد می‌پردازند .دی بوئر  در سال 1998 نوع پیشرفته‌ای از مدل‌ها را ارائه کرد، در این مدل حدودی جهت جبران معیارها گرفته نشده است، و معیارهایی که در سطح مطلوب قرار دارند تا حدی می‌توانند معیارهایی که در حد پایین قرار دارند را پوشش دهند. ماسالا  در سال 2000 با استفاده از روش سلسله مراتبی توانست در یک زمان کوتاه تمام پیچیدگی‌های مربوط به وزن دهی معیارها و انتخاب گزینه برتر را از میان بر دارد. سارکیس و تالوری در سال 2000 روش تجزیه و تحلیل شبکه‌ای (ANP) که نوع پیشرفته AHP بود را به کاربردند.

ب-2 مدل برنامه‌ریزی خطی

  این مدل این اجازه را به تصمیم‌گیرنده می‌دهد تا مسئله تصمیم‌گیری را فرموله کرده و از طریق توابع ریاضی بر اساس نیازهای تصمیم‌گیرنده (افزایش سود یا کاهش هزینه) و با تغییر دادن ارزش متغیرها در تابع هدف به پاسخ نهایی برسد. مدل از یک سو به دلیل آنکه به تصمیم‌گیرنده کمک می‌کند تا به طور واضح و آسان تصمیم‌گیری کند دارای مزیت است و از سوی دیگر به دلیل آنکه فقط بر معیارهای کمی توجه دارد. دارای معایبی نیز می‌باشد. بسیاری از مدل‌های برنامه‌ریزی ریاضی یک مقدار یا سطح اولیه را برای برخی از معیارهای مهم مانند کیفیت، زمان تحویل، سرویس و. . . . . در نظر گرفته‌اند.بنتون   یک روش ابتکاری را جهت حل مسئله تصمیم‌گیری چند معیاره و بر اساس برنامه‌ریزی غیرخطی ارائه کرد. وبر و دیسی  استفاده از تحلیل پوششی داده‌ها (DEA) را برای ارزیابی سازندگان به‌کاربرده‌اند، و در سال 1998 مجدداً وبر ترکیبی از برنامه‌ریزی خطی و تحلیل پوششی داده‌ها را در ارزیابی سازندگان ارائه کرد. او در سال 2000 استفاده از برنامه‌ریزی آرمانی را جهت حداقل ساختن هزینه‌ها و بالاتر بردن کیفیت و کاهش رمان تأخیر برای انتخاب عرضه‌کنندگان ارائه کرده است.در نهایت ابراین و گودسی  در سال 1998 با ترکیبی از AHP و MP  روشی را جهت در بر گرفتن هر دو نوع معیارهای شدنی و نشدنی و نیز بهینه‌سازی مقدار سفارشات تخصیص داده‌شده به هر سازنده ارائه دادند .

ب-3 برنامه‌ریزی هدف

فرآیند ارزیابی تأمین‌کننده به دنبال اتخاذ تصمیماتی است که اغلب به توسعه‌ی رویکردهای ریاضی می‌انجامد، این رویکردها برای تصمیم‌گیری‌هایی با معیارهای چندگانه است. حجم بسیاری از مقالات این یافته‌ها را تأیید می‌کند. مدل‌های ارتقاء یافته مثل این مدل 23% از کل مطالعات در این زمینه را به خود اختصاص می‌دهند که توسط ارزیابی تأمین‌کنندگان و تخصیص دهندگان منابع حمایت می‌شوند. برنامه‌ریزی هدف  به طور گسترده در تخصیص منابع و انتخاب تأمین‌کننده مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مدل اغلب به همراه AHP در تحقیقات مورد استفاده قرار می‌گیرد. دلیل اصلی این موضوع ویژگی و مزیت منحصربه‌فردی است که ترکیب این 2 مدل ارائه می‌کند. فرآیند تحلیل سلسله مراتبی ترتیب انتخاب تأمین‌کنندگان را ارائه می‌کند، درحالی‌که تصمیم‌گیرندگان نیازمند توجه به دیگر مسائل مثل بودجه، کیفیت مواد به دست آمده، محدودیت زمانی و تکنولوژیکی مورد استفاده قرار می‌گیرد. برنامه‌ریزی هدف یک مدل مناسب را برای ارزیابی با توجه به این محدودیت‌ها ارائه می‌کند که مدل ارتقاء یافته AHP-GP است و تکنیکی سودمند برای ارزیابی تأمین‌کننده می‌باشد .

ب-3 تحلیل پوششی داده‌ها

روش تحلیل پوششی داده‌ها (DEA)  برای اولین بار در سال 1987 توسط رودز در دانشگاه کارنیگ ملون به صورت تز دکترا مطرح و برای ارزیابی پیشرفت تحصیلی مدارس ملی آمریکا به‌کاربرده شد. اولین مقاله تحلیل پوششی داده‌ها در این سال به چاپ رسید و مدل ارائه‌شده در آن به مدل CCR معروف گردید. آن‌ها با استفاده از یک مدل برنامه‌ریزی خطی، ورودی‌ها و خروجی‌های چندگانه را با تخصیص وزن‌هایی که از حل مدل به دست می‌آیند، به یک ورودی و یک خروجی تبدیل کرده و کار ارزیابی کارایی را انجام دادند. به طور خلاصه، می‌توان تحلیل پوششی داده را یک مدل برنامه‌ریزی ریاضی دانست که با استفاده از مشاهداتی، تابع تولید و یا مرز کارایی حاصل از این مشاهدات را تخمین زده و کارایی هر مشاهده را در مقایسه با آن می سنجد.با توجه به اینکه روش مورد بررسی در این تحقیق تحلیل پوششی داده‌ها (DEA) می‌باشد، در بخش سوم از این فصل به بررسی و تحلیل کامل این روش و در این بخش صرفاً به توضیح مختصری از آن پرداخته شده است.

ب-4 مدل‌های آماری

مدل‌های آماری در ارتباط با عدم اطمینان‌های احتمالی، در انتخاب تأمین‌کنندگان می‌باشد. اگرچه عدم اطمینان تقریباً در تمامی موارد برای خریداران وجود دارد. هنوز روش‌های دقیقی برای این که چگونه می‌توان آن‌ها را تحت کنترل درآورد وجود ندارد و مدل‌های بسیار کمی وجود دارند که واقعاً توانسته‌اند این مشکل را حل کنند. مدل‌های آماری که امروزه منتشرشده‌اند فقط برای وفق دادن یک معیار در یک زمان خاص می‌باشند.رونن و ترینتش یک سیستم پشتیبانی تصمیم‌گیری را برای انتخاب تأمین‌کننده مناسب و پیاده‌سازی سیاست‌های لازم برای زمانی که یک تأمین‌کننده تأخیری بیشتر از زمان مجاز دارد را با استفاده از روش‌های آماری طراحی کرده‌اند.  سوکوپ یک مدل بر مبنای شبیه‌سازی را برای تقاضاهای ناپایدار طراحی و ارائه نمود. مدل‌های آماری در محاسبه عوامل کیفی دارای مشکل بزرگی هستند. این مدل نیازمند سطوحی از داده است که نمی‌تواند ذهنی باشد. تصمیم‌گیرندگان همیشه ترجیح می‌دهند جایگزین‌هایی داشته باشند تا بتوانند در صورت نیاز از آن‌ها استفاده کنند.

ج:مدل‌های هوش مصنوعی

در ادامه به شرح مهم‌ترین این مدل‌ها پرداخته شده است.

ج-1 مدل‌های مبتنی بر عقلانیت یا دلیل

 مدل‌های AI  (هوش مصنوعی)عموماً بر مبنای سیستم‌های کامپیوتری بنانهاده شده است که یکی از راه‌های انتخاب تأمین‌کنندگان بر مبنای داده‌های تاریخی می‌باشد. مدل‌هایی که بر مبنای تکنولوژی AI طراحی‌شده‌اند، در زمینه انتخاب تأمین‌کنندگان وجود دارد که از سیستم‌های خبره و شبکه‌های عصبی بهره جسته‌اند. اگرچه تعداد کمی از مدل‌هایی که بر مبنای AI  و در زمینه انتخاب تأمین‌کننده طراحی‌شده‌اند را می‌توان یافت کرد و لیکن این مدل‌ها جهت استفاده از پتانسیل‌های موجود بسیار ضروری می‌باشد. یکی از قوی‌ترین مدل‌های مبتنی بر AI شبکه‌های عصبی می‌باشند که نیازمند فرمولاسیون جهت فرآیند تصمیم‌گیری نمی‌باشند. از این رو شبکه‌های عصبی بسیار بهتر از عهده تصمیم‌گیری برآمده و پیچیدگی و عدم اطمینان موجود در روش‌های سنتی را ندارند، چرا که مبنای عملکردی AI طوری طراحی شده است که همانند قضاوت انسان عمل می‌کند.یکی از جدیدترین مدل‌های AI، سیستم‌های CBR توسط Cook در سال 1997  ارائه گردید. تکنولوژی سیستم‌های CBR بسیار جدید بوده و تعداد بسیار کمی از این نوع سیستم‌های تصمیم‌گیری‌های خرید توسعه داده‌شده است.

اما برخی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد CBR از قبیل قابلیت استفاده از اطلاعات نوشته، آموزش آسان و. . . . . . موجب علاقه‌مندی جهت استفاده از آن در انتخاب تأمین‌کنندگان می‌شود.استفاده از روش CBR را براي انتخاب تأمین‌کننده توسعه  داده‌اند؛ در اين متدولوژي تصمیم‌گیری بر پايه تجربيات سازمان مبدأ از تأمین‌کنندگان قبلي توأم با ارزيابي تأمین‌کنندگان جديد می‌باشد. هم چنين با استفاده از روش TOPSIS  يك سيستم ارزيابي و انتخاب تأمین‌کنندگان را با استفاده از دانش توسعه داده‌اند. این تکنولوژی به گونه‌ای طراحی شده است که بیشتر به عملکرد و قضاوت‌های انسانی شبیه است. بنابراین آن‌ها می‌توانند خیلی بهتر از روش‌های سنتی بر پیچیدگی و عدم اطمینان فائق آیند. کاربران سیستم‌های هوش مصنوعی تنها اطلاعاتی را بر اساس ویژگی‌های موقعیتی موجود مثل عملکرد تأمین‌کننده در مورد یک معیار خاص فراهم می‌کند. تکنولوژی‌های CBR نوعی آزمون و خطای واقعی برای کاربر است، آن‌ها بر اساس چیزی که از متخصصان یاد می‌گیرند، عمل می‌کنند. در نهایت این مدیران خرید هستند که باید گزینه‌ها را بررسی کرده و تصمیم بگیرند.

ج-2 شبکه عصبی

شبکه عصبی در انتخاب تأمین‌کننده روش دیگری است که برای کمک به انتخاب بهترین تأمین‌کننده انتخاب می‌شود. در مقایسه با مدل‌های سنتی در پشتیبانی از سیستم، شبکه‌های عصبی زمان و پول زیادی را برای توسعه سیستم ذخیره می‌کند. سیستم انتخاب تأمین‌کنندگان شامل 2 عملکرد می‌شود: یکی از آن‌ها مقیاس عملکرد و ارزیابی عملکرد خرید ذخیره و ارزیابی اطلاعات است و منابع اطلاعاتی برای شبکه عصبی را فراهم می‌کند. عملکرد دیگر استفاده از شبکه عصبی برای انتخاب تأمین‌کننده است. این روش همچنین در ارزیابی تأمین‌کننده در فرآیند تصمیم‌گیری و انتخاب خریدار نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما این مدل‌ها هنوز نمی‌تواند بر عدم اطمینان فائق آیند. با توجه به اینکه روش مورد بررسی در این تحقیق تحلیل پوششی داده‌ها (DEA) می‌باشد، در بخش سوم از این فصل  به بررسی و تحلیل کامل این روش پرداخته شده است.

منبع

شاکر، پروانه (1392)، ارزیابی عملکرد مدیریت عرضه و خرید با استفاده از رویکردDEA،پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0