مدیریت زنان در نظام، آمارها و تحلیلها
به رغم تلاشهاى قابل تقدیر مسئولان نظام جمهورى اسلامى براى دستیابى زنان به سهم مناسب در مدیریت کشور، موانع پیش رو همچنان بسیار مىنماید. آمارهاى جهانى نیز گویاى آن است که ایران جزو کشورهایى است که در پایینتر سطوح از نظر مشارکت مدیریتى زنان قرار دارد. این نوشتار با عناوینى چون زنان مدیر در جامعه امروز، زنان مدیر در آمارهاى موجود، زنان و موانع دستیابى پستهاى مدیریتى راهکارهاى چیرگى بر مشکلات و دستاوردهاى مدیریت زنان، این مسئله را مورد ارزیابى قرار داده است البته مدیریت نان. موضوعى قطعى و پذیرفته شده از سوى همه صاحب نظران نیست به ویژه اگر بخواهد امرى فراگیر باشد. شاهد آن برخى مقالههاى دیگر در ویژه نامه است که با این موضوع به شکلى محتاطانه برخورد شده و در سطیح فراگیر پذیرفته نشده است. اگر کسى چنین مبنایى را بپذیرد طبعاً جایى برا نقد عملکرد نظام از زاویه پررنگ نبودن حضور زنان در عرصههاى مدیریت باقى نخواهد ماند.
مدیریت یکى از مؤثرترین عوامل توسعه کشورهاست، از سوى دیگر توسعه هر جامعه منوط به توسعه منابع انسانى آن است. توسعه جامعه به مدیریت کارآمد نهادها و سازمانهاى اجتماعى از سویى و منابع انسانى کارآمد و متخصص بستگى دارد. با این دیدگاه محروم کردن زنان به عنوان نیمى از منابع انسانى جامعه از حضور در فرآیند مدیریت به مفهوم کُند کردن چرخ توسعه جامعه است. اما از دیدگاه صاحبنظران موانع و مشکلات زنان شاغل براى احراز پستهاى مدیریتى، پیرو متغیرهاى محیطى، فردى و تخصصى است.
آمار غیر منصفانه محرومیت زنان از حضور در سِمَتهاى مدیریت کشور و نتایج پژوهشهاى ملى جهت ریشهیابى مشکلات نشان مىدهد این وضع نه تنها فرآیند توسعه کشور بلکه منافع ملى را به خطر مىاندازد؛ نیز مؤیّد تأثیر متغیرها است. بنابراین از یک سو عوامل محیطى یعنى عوامل درونسازمانى و عوامل فرهنگى – اجتماعى برون سازمانى و از سوى دیگر عوامل فردى – رفتارى به ویژه در ابعاد خانوادگى، شخصیتى و مهارتى بیشترین تأثیر و محدودیت را براى زنان در جهت ارتقا به سطوح مدیریتى فراهم مىسازند.سقف شیشهاى اصطلاحى است که براى توصیف موانع ناپیداى ناشى از تعصبهاى مسئولان و سازمانها علیه زنان ابداع شده است. این موانع در عمل، زنان را از دستیابى به فرصتهاى برابر استخدامى، حقوقى باز مىدارد.
زنان از دیدگاه تاریخى همواره در پستهایى قرار گرفتهاند که ناگزیر بودهاند کارهاى تکرارى انجام دهند و جایگاههایى در سطوح پایین احراز کنند. بیشتر آنها در پستهاى ستادى و به عنوان دستیار مدیران صفى انجام وظیفه کردهاند و به ندرت مسئولیتهاى مدیران صفى و مشاغل سخت را بر عهده داشتهاند. از اینرو نتوانستهاند در سازمانها قدرت چندانى کسب کنند. بنابراین در تصمیمگیرىهاى سازمانى نیز دخالت و نفوذ چندانى ندارند.
منبع
خير خواه، پريسا (1392)، آسیب شناسی مديريت زنان در دستگاههای اجرایی، پايان نامه كارشناسي ارشد، رشته مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامي
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید