مدل ترکیبی
سبکهای مطرح شده در مدلهای، دارلینگ و اشتاین برگ ، سبکهای فرزندپروری مک کویی و مارتین و بامریند، همپوشی زیادی دارند. بهمین علت، ویژگیها و مؤلفههای فرزندپروری مستبد، مقتدر، سهلگیر و بیتفاوت، بطور دقیقتر، و با توجه به دیدگاه این محققان، مورد بررسی قرار میگیرند.
شیوه مستبدانه و سلطه جو
شیوه فرزندپروری استبدادی با ویژگیهای توقع بالا و پذیرش پایین مشخص شده است. والدینی که این شیوه را مورد نظر قرار دادهاند ممکن است چنین نگرشی را داشته باشند که : هر کاری که من گفتم باید انجام بدی. بیشتر نوجوانان، چنین شیوهی برخوردی را نمیپسندند و علیه والدینی که از این شیوه استفاده میکنند، شورش میکنند. طبق نظر اشتاین برگ، والدین مستبد تمایل به یک انضباط مطلق و تنبیه، بدون ارتباط متقابل دارند. به این معنا که آنها فرمانهای بیشتری به کودکان خود میدهند و زمانی که خواستهی آنها کاملاً انجام نمیشود، بسرعت کودکان خود را تنبیه میکنند. این والدین انتظار دارند که بدون هیچ توضیحی از دستورات آنها اطاعت شود. نوجوانان دارای چنین والدینی، رفتار خوبی دارند، اما ممکن است افسرده باشند. این نوجوانان تمایل دارند که عملکرد خوبی در مدرسه داشته باشند و در رفتارهای مشکلآفرین درگیر نمیشوند، اما مهارتهای اجتماعی آنها ضعیف است و عزت نفس پایینی دارند .
شیوه ی مقتدرانه
والدین مقتدر بین توقع و پذیرش توازن ایجاد کردهاند، آنها بیشترین کمک را ایجاد و شکلگیری هویت مثبت نوجوانان میکنند . این والدین میدانند که حقوق والدین و کودکان دو جانبه است. همچنین آنها میدانند که خطوط ارتباطی بین والدین و کودکان باید روشن باشد تا ارتباط والد – فرزندی خوشایندی برقرار شود. این والدین اظهار کننده هستند، اما تحمیل کننده نیستند. روشهای انضباطی آنها بیشتر حمایتی است تا تنبیهی . در این خانوادهها نوجوان آزاد، و با احساس راحتی بیشتری با والدین خود صحبت می کنند، والدین عجلهای برای تنبیه رفتارمنفی خود ندارند و احتمال بیشتری دارد که رفتار مثبت را پاداش دهند .این شیوه فرزندپروری درجات بالاتری از شایستگی، رشد اجتماعی، خود ادراکی و سلامت روانی را به دنبال دارد .
والدین مقتدر دارای روشی گرم، پذیرنده، فرزندمحور و همراه با کنترل متعادلاند که به فرزندان اجازهی قبول مسئولیت متناسب با سن را میدهند و فضایی فراهم میکنند که، فرزند بتواند با استفاده از امکانات محیطی، به یک فرد مطمئن و مستقل تبدیل شود. فرزندان والدین مقتدر میآموزند که تعارض وقتی به بهترین وجه رفع میشود که نقطه نظرهای طرف مقابل در یک مذاکره دوستانه به حساب آورده شود.
شیوه سهلگیرانه
والدین شیوه آسانگیر، نقطه مقابل والدین بیتوجه هستند، زیرا آنها به صورتی افراطی نسبت به کودکان خود، پذیرش و پاسخدهی دارند اما توقعی از کودکان خود ندارند . این والدین از جمله کسانی هستند که به کودکان خود اجازه میدهند که با آنها بدرفتاری کنند. بسیاری از اوقات، نوجوانان این والدین، خواستار والدینی هستند که متوقعتر باشند. والدین آسانگیر، کنترلی بر روی فرزندان خود ندارند. نوجوانان این خانوادهها احتمال بیشتری دارد که در رفتارهای مشکل آفرین درگیر شوند، اما عزت نفس بالاتر و مهارتهای اجتماعی بهتری دارند و درجات پایینتری از افسردگی را نشان میدهند .
شیوه ی غفلت گرایانه و بی توجه
از این شیوه زمانی نام برده میشود که والدین نقش فعالی در زندگی کودک نداشته باشند و به نظر میرسد که نسبت به وقایعی که برای کودک رخ میدهد، بیتفاوت هستند. والدینی که این شیوه را دارند، پذیرش کمی نسبت به فرزندان خود دارند وانتظارات و توقعات آنان نیز از کودکان خودکمست.این والدین رفتار کودک خود را کنترل و سرپرستی نمیکنند.کودکان والدین بیتوجه درمواردزندگی ضعیف عمل میکنند .
منبع
علیشیری،آزاده(1392)، اثربخشی آموزش گروهی فرزندپروری مثبت بر روابط مادر- کودک،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید