مدلهای مختلف فضاهای یادگیری
چهار مدل برای فضاهای یادگیری پیش بینی شده است که عبارت است از :
مدلهای یادگیری شبکهای
در این مدل، اولین مسئله تغییر در محیط یادگیری است که به صورت خاص مربوط به تغییر فعالیتها و محیط کلاسی به کمک ابزارهای ارتباطی موبایل و بی سیم است . این امر باعث تغییر در محیط کلاس، به خصوص نقش معلم میشود. این مسئله به مدل یادگیری در کلاسهای آینده نیز مرتبط میشود.مسئله دوم تغییر در هدف آموزش است. یعنی چیستی و چرایی آموزش در قرن جدید نسبت به گذشته متفاوت است. هدف آموزش باید ورای یاد دادن کلیات دانش به یادگیرندگان باشد. آموزش باید به یادگیرندگان، اجازه تحصیل مهارتهای صحیح فردی مدیریت انگیزهها و توانایی جستجو و یکپارچه سازی اطلاعات برای حل مسائل را بدهد .
یادگیری در کلاسهای آینده
در این مدل،محدویت مکانی و زمانی از میان برداشته میشود و مفهوم کلاس توسعه پیدا میکند. در این کلاسها از تخته سفیدهای الکترونیکی استفاده میشود و سطح تعامل میان یادگیرندگان و معلم بسیار بالا میباشد. اتصال به کلاس از طریق رایانه صورت میگیرد و معلم بهتر فعالیتهای یادگیری را به صورت مشارکتی طراحی میکند . یادگیرندگان یک تیم را تشکیل میدهند و در یادگیری مشارکت میکنند. در این مدل یادگیری، استفاده از کتابها و مجلات الکترونیکی و وب سایتهای مختلف مورد نیاز ضروری مینماید.
یادگیری ساختار دانش و توانایی حل مشکل
هدف از آموزش، تبدیل دانش آموز یا بهتر بگوییم شهروند به فردی با قدرت تصمیم گیری بالا و حل کننده خلاق مشکلات است که توان انطباق یافتن با قرن 21 را داشته باشد. افزون بر این، با توجه به رقابت غیر قابل اجتناب جهانی، هر کشوری مجبور است نظام آموزشی خود را طوری تغییر دهد که تمامی شهروندانش بتوانند آموزشهای جدید را در کل مدت حیات یاد بگیرند یا دانش قدیمی خود را روزآمد کنند. این مدل در کشورهای آسیایی نظیر تایوان، هنگ کنگ، سنگاپور اجرا شده و در نظام آموزشی آن ها اصطلاحات اساسی به وجود آورده است. در این مدل، علاوه بر آموختن مهارتهای پایه همانند نوشتن و خواندن، توانایی حل مشکل و مهارتهای عرضه تخصص خود در اجتماع، نیز آموزش داده میشود و سبب گسترش اهداف آموزشی شده است. پس به طور کلی محتوا و اهداف آموزشی دچار تحول میگردد. تفاوتهای فردی و به کارگیری هوش و خلاقیت پس از آموزش کلیات دانش مورد توجه قرار میگیرند.
یادگیری مبتنی بر جامعه
آخرین مدل یادگیری، به صورت یادگیری مبتنی بر جامعه میباشد. همانطور که در عامل واقعی با جوامع سرو کار داریم، کاربران اینترنت، اقدام به ایجاد جوامعی نمودهاند که دارای زبان، عادات و فرهنگ خود هستند. برای این مسئله و ایجاد یک جامعه شبکهای و وارد کردن فعالیتهای آموزشی در آن ، لازم است که به این حالت از آموزش، یادگیری مبتنی بر جامعه اطلاق شود.
نه قدم اصلی شخصی سازی یادگیری
بر اساس مطالعات انجام شده توسط منابع مختلف برروی موضوع شخصی سازی یادگیری 9 پارامتر اصلی به عنوان پارامترهای مطرح، مطالعه و برای این 9 آیتم یک چرخه عمر ایجاد گردید. مطالعه ایشان بر روی مطالعه شخصیت افراد در حین ارائه کنفرانس و نیز جلسات مدارس شروع شده بود. ایشان پس از انجام مطالعات گسترده بر روی پارامترها به این نتیجه رسیدند که ما بین پارامترهای مورد نظر روابطی به غیر از آنچه در چرخه ایجاد شده است موجود میباشند. و برخی از پارامترها بیش از پیش با همدیگر مرتبط هستند .
مفهوم یادگیری
یادگیری را میتوان به صورت مختلفی از جمله کسب اطلاعات و تفکرات جدید، عادتهای مختلف، مهارتهای گوناگون و راههای متنوع حل مسئله و همچنین کسب رفتار و اعمال پسندیده و یا حتی ناپسند تعریف نمود. این در حالی است که هرگنهان و السون معتقدند یادگیری با وجودی که یکی از مهمترین زمینهها در علم روانشناسی به حساب میآید از مشکل ترین مفاهیم برای تعریف نیز میباشد اما آنچه که به عنوان معروف ترین تعریف یادگیری شناخته شده است:
یادگیری به فرآیند ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است گفته میشود و نمیتوان آن را به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری، خستگی یا داروها پدید می آید نسبت داد . تعریف گانیه از یادگیری نیز بسیار شبیه تعریف فوق میباشد: یادگیری تغییری است که در توانایی انسان ایجاد میشود و برای مدتی باقی میماند و نمیتوان آن را به سادگی به فرآیندهای رشد و نمو نسبت داد. هم چنین یادگیری با آموزش تفاوت دارد. آموزش را صاحب نظران به عنوان فعالیتهایی تعریف کرده اند که با هدف آسان ساختن یادگیری از سوی مدرس طرح ریزی میشود، و بین مدرس و یک یادگیرنده به صورت کنش متقابل جریان مییابد.
بدین ترتیب مشخص میشود که یادگیری همیشه معطوف به یادگیرنده است اما آموزش وسیله رسیدن به یادگیری (هدف) است . معلم در آموزش تسهیل کننده یادگیری است ولی یادگیری فعالیتی است که فقط منوط به یادگیرنده و تمایلات و خواستههای او برای یادگیری میباشد. و یادگیری زمانی اتفاق میافتد که موقعیت محرک همراه با محتوای حافظه بر یاد گیرنده به گونه ای تاثیر گذارد که عملکرد او بعد از قرار گرفتن در آن موقعیت نسبت به قبل از آن تغییر یابد. این تغییر در عملکرد همان چیزی است که ما را به این استنباط که یادگیری اتفاق افتاده است، هدایت میکند .آنچه ما را از وقوع یادگیری مطلع میسازد رفتار قابل مشاهده فرد است که به آن عملکرد نیز گفته میشود .در حقیقت مقیاس ما جهت سنجش وقوع یادگیری عملکرد فرد است.
محورهای اساسی یادگیری
یونسکو به منظور تحقق توسعهی انسانی برای تعلیم و تربیت در قرن بیست و یکم چهار محور اساسی را برای یادگیری پیشنهاد می دهد تا بر اساس آن پایههای دانش در طول زندگی اشخاص شکل بگیرد.این چهار محور به شرح زیر است :
- “یادگیری چگونه دانستن” که ابزارهای درک و شناخت را در اختیار میگذارد.
- “یادگیری چگونه انجام دادن” به گونه ای که بتوان در محیط به صورت خلاق عمل کرد.
- “یادگیری زندگی با دیگران” به گونهای که بتوان در تمامی فعالیتهای بشری با افراد دیگر مشارکت و همکاری داشت.
- “یادگیری چگونه بودن” پیشرفتی که ناشی از سه مرحلهی قبلی است .
اهمیت یادگیری
از آنجا که اکثریت رفتارهای آدمی یاد گرفته میشوند، بررسی اصول یادگیری به ما کمک میکند تا علتهای رفتارمان را بفهمیم. آگاهی از فرآیند یادگیری نه تنها در فهم رفتار بهنجار و انطباقی به ما کمک میکند بلکه امکان درک بیشتر شرایطی که منجر به رفتار ناسازگار میشود را نیز به ما میدهد و در نتیجه روشهای موثرتر روان درمانی را به وجود میآورد. افزون بر این، بین اصول یادگیری و روشهای آموزشی رابطه نزدیکی وجود دارد. در بسیاری از موارد، اصول حاصل از پژوهشهای یادگیری آزمایشگاهی در کلاس درس مورد استفاده قرار گرفتهاند. کاربرد وسیع یادگیری برنامهای، ماشینهای آموزشی و آموزش کامپیوتری 3 مثال از چگونگی تاثیر پژوهش بر روشهای آموزشی هستند .روند جاری آموزش و پرورش به سوی نظامهای آموزشی مشخص یا آموزش فردی را نیز میتوان محصول پژوهشهای مربوط بر فرآیند یادگیری دانست ما میتوانیم به طور منطقی نتیجه گیری کنیم که پا به پای افزایش دانش ما از فرآیند یادگیری، روشهای آموزشی نیز کارآمدتر و اثر بخش تر خواهند شد.
شرایط یادگیری
به اعتقاد گانیه، یادگیری محصول دو دسته از شرایط میباشد:
- شرایط درونی
- شرایط بیرونی
معیار تعیین این شرایط، ذهن فراگیر است. یعنی آنچه که باید در هنگام یادگیری در درون ذهن فراگیر باشد شرایط درونی است. در واقع شرایط درونی مجموعه تواناییهای آموخته شده قبلی است که به وسیله مجموعهای از فرآیندهای تبدیل، موثر واقع میگردد. مثلاً کودکی که نوشتن کلمه کتاب را یاد میگیرد، این یادگیری بر آموختههای قبلی او استوار است و با کمک آنها ایجاد میشود. در حقیقت کودک، طریقه نوشتن حروف ک،ت،ا و ب را قبلاً آموخته است.دومین دسته از شرایط یادگیری، بیرونی است. یعنی آنچه در هنگام یادگیری خارج از ذهن فراگیر برای مثال توسط معلم صورت میپذیرد.
وقوع یادگیری از تفاوت موجود در عملکرد انسان در قبل و بعد از قرار گرفتن در یک موقعیت یادگیری استنباط میشود. تواناییهای آموخته شده قبلی شرایط درونی لازم را برای یادگیری تشکیل میدهند . این شرایط درونی به وسیله مجموعهای از فرآیندهای تبدیل موثر واقع میشود. دومین دسته از شرایط یادگیری نسبت به یادگیرنده بیرونی است. فردی را در نظر بگیرید که تمام تواناییهای قبلی برای ضرب دو عدد را دارد، دلیل خاصی وجود ندارد که فرض میشود شرایط بیرونیای که برای یادگیری یک مورد از این ها ضروری است همانند شرایط بیرونی لازم برای یادگیری مورد دیگر است. دو نوع توانایی متفاوت بدون شرایط یکسان آموخته میشوند آنها نه تنها به تواناییهای قبلی متفاوتی نیاز دارند بلکه شرایط بیرونی متفاوتی را نیز برای یادگیری لازم دارند . یادگیری هر نوع توانایی جدید از نقطه متفاوتی از یادگیری قبلی شروع میشود و احتمالاً به موقعیت بیرونی نیز نیاز دارد .
منبع
عبدلی، لیلا(1393)، تاثیر هوشمندسازی مدارس بر سبکهای یادگیری،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید