مدلهای تعارض کار-خانواده
در ادبیات تحقیق، تعارض کار-خانواده به عنوان نوعی ریزش منفی درنظر گرفته میشود که در اثر تبادل نگرشها و رفتارهای بین دو حوزه کار و خانواده ایجاد میگردد و موجب تقاضاهای رقیب و متعارض میگردد .این تقاضاها میتواند مستقیم باشند، از قبیل نیاز به ایفای همزمان دو نقش (خواسته شدن از شخص برای رسیدگی و مراقبت از فرزند بیمارش در طول زمان کار) یا اینکه غیرمستقیم باشند (مانند نگرانی دربارهی حال فرزند بیمار در حالی که فرد به انجام وظایف شغلی خویش مشغول است).
به همین اعتبار در چند دهه اخیر تحقیقاتی درباره علل و پیامدهای تعارض بین کار و خانواده در حوزه پژوهشهای رفتارسازمانی و منابع انسانی انجام شده است که از یک سو سیاستها و خط مشیهایی در زمینه مدیریت این تنشهای نقشی در حوزه منابع انسانی سازمانها فراهم آورده است و از سوی دیگر به ارائه مدلهایی تجربی تبیین پیشایندها، فرایندها، سازوکارها و پیامدهای بروز این نوع تعارش در رابطه متقابل کار-خانواده و به ویژه تأثیر آن بر رضایت زناشویی و رضایت شغلی منتهی شده است .انواع مدلهای تعارض کار-خانواده به سه دسته کلی تقسیم شدهاند و در هر گروه نظریاتی ارائه شده است. دستههای کلی دربردارنده مدل های عمومی، مبتنی بر حمایت اجتماعی و مدلهای مبتنی بر تقاضاها و انتظارات نقشهای کاری و خانوادگی است .
مدل اول: چهار دسته نظریه مدلهای عمومی
نظریه ناسازگاری فشار نقشهای کار-خانواده گرینهاوس و بیوتل: گرینهاوس و بیوتل مدلی برای تبیین تعارض کار-خانواده با تأکید بر منابع آن در قلمرو نقشهای کاری و خانوادگی ارائه کردهاند. این مدل از چند جزء اصلی شامل منابع تعارض در قلمرو کار، منابع تعارض در قلمرو خانواده و انواع اصلی تعارض کار-خانواده تشکیل شده است. منطق اصلی این فرض است که هر ویژگی نقش بتواند بر تعهدزمانی-فشار یا رفتار شخص در نقش تأثیر گذارد، موجب تعارض بین آن نقش و نقش دیگر خواهد شد. این فرض نتیجه ای از قضایای اصلی ذیل است.
قضایای اصلی مدل:
1-قضیه نخست این است که وجود فشارهای همزمان از سوی هردو سوی نقشهای کاری و خانوادگی، وقوع تعارض کار-خانواده را تشدید میکند و چون بروز تعارض کار-خانواده غالبأ نتیجه حضور دو نقش متضاد از سوی قلمروهای کاری و خانوادگی است، لذا میبایست اثرات فشارهای کاری و خانوادگی بر تعارض کار-خانواده به طور مشترک بررسی شود. بدین ترتیب علیرغم تداخل فعالیتهای کاری با فعالیتهای خانوادگی شخص، چنانچه فشار زیادی برای مشارکت وی در فعالیتهای خانوادگی نباشد، احتمالأ احساس تعارض کار-خانواده کمتری خواهد کرد. درحالی که به موازات وجود و افزایش فشار ناشی از انتظارات شخص یا انتظارات دیگر فرستندگان نقش فرد، احساس تعهد بیشتری نسبت به فعالیتهای خانوادگی مینماید و فشارهای متضاد و تعارض کار-خانواده به طور برابر شدت میگیرد.
2-در قضیه دوم گرینهاوس و بیوتل عنوان میکنند که خودپنداره شخص از الزامات نقش، منبع مهمی برای فشار درون قلمرو نقش معینی است. انتظارات شخص از دو جنبه اهمیت دارند، نخست از این جهت که انتظارات و ارزش-های یک فرد میتواند به رفتار نقش او شکل دهند. دوم اینکه اختلاف بین انتظارات فرد و انتظارات دیگران در قلمرو نقش معینی میتواند افزایش یابد و احتمالأ به تعارض کار-خانواده منجر شود؛ بنابراین خودپنداره شخص شامل باورها، ارزشها، احساسات و ادراکات فرد منبع عمدهای برای فشار محسوب میشوند، به عنوان مثال اشخاصی که مدت زمان زیادتری را به کار میپردازند و خود را در معرض تعارض کار-خانواده قرار میدهند، غالبأ کسانی هستند که از خود تقاضاهای بیشتری در کار دارند. 3-در قضیه سوم آنها اظهار میدارند که برجستگی نقش بر رابطه بین فشار نقش و تعارض کار-خانواده تأثیر میگذارد فشارهای ناشی از نقش معین را تشدید میکند. بدین ترتیب با برجسته شدن هویت شغلی یا خانوادگی فرد، وی به آن نقش یا هویت تعهد بیشتری مییابد و نسبت به ایفای آن از سطوح بالاتری از انگیزش برخوردار میگردد و نسبت به فشارهای محیطی در آن نقش حساستر شده و موفقیتها و پاداشهای مربوط به آن نقش برای وی بسیار مهم میگردد. در نتیجه تعهدزمانی بیشتری نسبت به آن نقش پیدا میکند، این وضع سبب بروز فشارهایی میشود که میتواند باعث برخورد آن نقش با نقشهای دیگر فرد شود. 4-آنها در قضیه چهارم مطرح میکنند که تعارض کار-خانواده زمانی تشدید میشود که برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش مجازاتهایی وجود داشته باشد، زیرا فقدان مجازات ممکن است فشار برای انجام تقاضاهای نقش را کاهش دهد؛ بنابراین ویژگیهای محیطی ای که احتمال مجازات را برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش کاهش میدهند، احتمالأ تأثیر فشار نقش را نیز بر تعارض مبتنی بر زمان، فشار و رفتار ضعیف میکنند.
گرین هاوس و بیوتل در این قضیه به تأثیر عامل جنسیت بر رابطه مجازات-تعارض میپردازند. به نظر آنان مردان به طور سنتی مجازات شدیدتری برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش کاری در مقایسه با تقاضاهای نقش خانوادگی تجربه میکنند و زنان برعکس؛ زیرا مجازاتهای نقش کاری بسیار صریح و واضح هستند، اما مجازاتهای خانوادگی، آشکار و فوری نیستند. در صورت عدم تبعیت از نقش، منبع مجازات فقط برای فرستندگان نقش مهم نمیباشند، بلکه انتظارات و ادراکات فرد از الزامات نقش میتواند منبعی برای مجازات باشد. انتظار میرود به فرض ثابت بودن سایر شرایط، اشخاصی که در معرض مجازاتهای شدیدتر در هر دو نقش کاری و خانوادگی هستند، برای گرفتار آمدن به تعارض کار-خانواده مستعدتر هستند.
5-قضیه پنجم ناظر بر این موضوع است که جهت ارزیابی تعارض کار-خانواده پس از پاسخ فرد به موقعیت تعارض آمیز ادراک میگردد. به اعتقاد این محققان علیرغم دیدگاه آنان تعریف تعارض کار-خانواده وجود فشار نقشهای ناسازگار متقابل را مشخص میکند و تداخل بین دو نقش را مدنظر ندارد، اما هم در نظریه و هم در روش چنین فرض شده است که کار با خانواده تداخل پیدا میکند، حال آنکه تعیین جهت تداخل نقش، زمانی میسر است که فرد به موقعیت تعارضآمیز پاسخ دهد. در این حالت زمانی که فرد به فشارهای همزمان نقشها از طریق اختصاص زمان بیشتر به کار در برابر خانواده پاسخ میدهد، احتمالأ چنین ادراک میکند که کار با وظایف خانوادگی وی تداخل دارد. دراینجا گرینهاوس و بیوتل با استناد به تحقیق هال بیان کرده است مردان در ایفای نقشهای متعدد ابتدا کار و سپس خانواده را اهمیت می-دهند، در حالی که زنان اغلب براساس انتظارات ساختاری با تقاضاهای همزمان کار و خانواده مواجه میشوند. آنان نتیجه میگیرند که زنان در مقایسه با مردان سطوح بالاتری از تعارض کار-خانواده را تجربه میکنند، آنها همچنین با استناد به وجود تفاوتهای جنسیتی در نوع مجازات افراد در صورت عدم ایفای نقش به این نتیجه میرسند که احتمالأ جهت تداخل نقش بر حسب جنسیت برای زنان و مردان متفاوت است. بدین ترتیب که زنان تعارض را از خانواده به کار و مردان تعارض را از کار به خانواده تجربه میکنند.
6-در قضیه ششم، مدل تعارض کار-خانواده با مرحله معینی از زندگی شخص پیوند میخورد. در این قضیه گرینهاوس و بیوتل از یک سو با استناد به تحقیق بایلن اظهار میکنند که تعارض کار-خانواده در مراحل اولیه زندگی شغلی شخص شدیدتر است. فرد در سالهای اولیع اشتغال از هر قلمرو نقشهای کاری و خانوادگی فشارهای قویتری میپذیرد. در واقع یکی از وظایف اصلی فرد شاغل برای اجتماعی شدن در شغل خویش، مواجهه با این فشارهای شغلی و خانوادگی است. از سوی دیگر این احتمال نیز وجود دارد که تعارض کار-خانواده در طول مرحله میانه زندگی شخص شدیدتر باشد، زیرا در مرحله میانی زندگی شغلی (در سن 42-35 سالگی) این احتمال وجود دارد که افراد دوباره به سوی زندگی خانوادگی روی آورند و توجه بیش از حد به کار را مورد تردید قرار دهند.
7-در قضیه هفتم، گرینهاوس و بیوتل بین حمایت از دیگران با تعارض کار-خانواده ارتباط برقرار میکنند. این قضیه ناظر به حمایت اجتماعی است که به دوشکل با تعارض کار-خانواده مربوط میشود: نخست از این طریق که اعضای یک مجموعه نقشی را از راه فراهم کردن تقاضاهای زمانی کمتر، فشار کمتر یا انتظارات منعطفتر نسبت به فرستنده نقش مستقیمأ فشارهای نقش معین را کاهش میدهند، دوم حمایت اجتماعی ممکن است رابطه بین تعارض کار-خانواده و پیامدهای منفی آن بر سلامت روانی و اجتماعی فرد را از طریق تأثیر ابعاد ویژه حمایت (عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی) بر تعارض تعدیل کنند.
گرینهاوس و بیوتل در مدل خود سه نوع تعارض عمده شامل مبتنی بر زمان، تعارض مبتنی بر فشار و تعارض مبتنی بر رفتار را تشخیص میدهند.
- تعارض مبتنی بر زمان
این تعارض، پیامد رقابتهای چندگانه برای تصاحب زمان در اختیار فرد است. حال آنکه نماتوان مدت زمان انجام فعالیت در یک نقش را برای فعالیتهای مربوط به نقش دیگر اختصاص داد. تعارض مبتنی بر زمان دو شکل عمده دارد:
- فشارهای زمانی پیوسته با یک نقش ممکن است پیروی از انتظارات ناشی از نقش دیگر را به لحاظ فیزیکی ناممکن سازد.
- ممکن است وقتی شخص میخواهد به طور فیزیکی تقاضاهای یک نقش را برآورده کند، درگیر اشتغال ذهنی با نقش دیگر شود.
منابع تعارض مبتنی بر زمان در نقش شغلی شامل تعداد ساعات کار در هفته، میزان اضافهکاری، نوبت کاری، انعطاف پذیری برنامه زمان بندی کار، کنترل شخص بر برنامه زمان بندی کار و تمایل حاد و شدید فرد شاغل نسبت به انجام کار در ساعات طولانی است. این عوامل از طریق گسترش تعهد زمانی فرد به ایفای نقش کاری خود بر تعارض کار-خانواده تأثیر مثبت میگذارند. منابع این نوع تعارض در نقش خانوادگی که احتمال بروز تعارض کار-خانواده را میافزاید شامل: ازدواج، نقش والدینی و مسئولیت تربیت فرزند، وجود فرزندان جوان، بعد خانواده و تعداد ساعات کار هفتگی همسر است. زنانی که شوهران آنها تا حد زیادی درگیرند و زمان کمتری برای نقش خانوادگی اختصاص میدهند بیشتر دچار تقاضاهای سنگین در خانواده میشوند، همین موضوع به صورت دیگر برای مردان صادق است. شوهران زنان مدیر یا متخصص در مقایسه با شوهران زنان غیرمتخصص و مدیر، تعارض کار-خانواده شدیدتری را تجربه میکنند. اشتغال زنان در مشاغل تخصصی یا مدیریتی که لازمه آن کار در ساعات طولانی و اشتغال ذهنی نسبت به وظایف شغلی است، فشارهای شدیدتری را به شوهر آنها برای مشارکت زیادتر در فعالیتهای خانوادگی وارد میکند و در نتیجه آنها نسبت به مسئولیتهای کاری دچار احساس تعارض میشوند .
- تعارض مبتنی بر فشار
شکل دوم تعارض کار-خانواده در مدل گرینهاوس و بیوتل، فشار تولیدشده نقش در نتیجه محرکهای تنشزای شغلی و خانوادگی است. این محرکها در قلمرو هریک از نقشهای شغلی و خانوادگی، فشارهای فیزیکی و روانی نظیر تنش، اضطراب، خستگی، افسردگی و بیحوصلگی و تندخویی را پدید میآورد که ایفای انتظارات ناشی از نقش دیگر را دشوار میسازد. بدین ترتیب زمانی تعارض مبتنی بر فشار به وجود میآید که فشار حاصله در یک نقش بر عملکرد شخص در نقش دیگر اثر گذارد، ناسازگاری نقشها اغلب به جهت فشار یک نقش است که پیروی از تقاضاهای نقش دیگر را دشوار میسازد. منابع این تعارض در کار شامل ابهام نقش کاری، تعارض نقش کاری، در سطوح پایین حمایت سرپرست، تنش در ارتباطات، میزان تغییرات محیطی کار، فقدان یا ضعف ویژگیهای مطلوب شغلی، مانند تلاش برانگیزی، تنوع در وظایف، اهمیت وظیفه، استقلال و آزادی عمل در کار، تناسب کار با شخص است .
ین عوامل موجب خستگی، فشار روانی و یا نگرانی شکست در کار شده و بر خانواده فرد تأثیر منفی میگذارند. به طوری که فرد شاغل را در جهت افسردگی در کار و احتمالأ کاهش برقراری تماسهای شخصی در خانه سوق میدهد. همچنین تعهد زیاد زمانی نسبت به کار میتواند به طور غیرمستقیم بر این نوع از تعارض تأثیر گذارد. منابع تعارض مبتنی بر فشار در نقش خانوادگی شامل فقدان یا حمایت کم زوجین از یکدیگر است. مردی با نگرشهای فمینیستی، رفتار عادی حمایت آمیزی نسبت به همسرش ابراز میکند که میتواند تا حد زیادی مانع تعارض کار-خانواده شود.
در مقابل زنانی که شوهر آنها تمایل یا نگرش مطلوبی نسبت به اشتغال آنان ندارد، احتمالأ تعارض نسبتأ شدیدی را بین نقشهای خانوادگی و شغلی خود تجربه میکنند. عدم توافق زن و شوهر دربارهی نقشهای خانوادگی و عدم تشابه زوجین در باورهای بنیادین میتواند نظام متقابل حمایت را تضعیف کند و به تنشهای خانوادگی یاری رساند و از این طریق تعارض کار-خانواده را تقویت کند. تعهد زمانی گسترده نسبت به نقشهای خانوادگی به جهت وجود فرزندان خردسال میتواند به طور غیرمستقیم موجب فشار شود .
- تعارض مبتنی بر رفتار
در این نوع تعارض الگوهای ویژهای از رفتار در نقش معینی با انتظارات مربوط به رفتار در نقش دیگر ناسازگار میشود؛ بدین ترتیب ممکن است در نقش شغلی رفتارهایی از فرد درخواست شود که با انتظارات رفتاری در حوزه نقشهای خانوادگی، تعارض داشته باشد. زمانی که علیرغم تعدیل و تغییر رفتار خود نتواند از انتظارات رفتاری آن تبعیت کند، دچار تعارض مبتنی بر رفتار خواهد شد. لذا افرادی که برای تعدیل و تنظیم الگوهای رفتاری خود از انعطافپذیری کمتری برخوردارند، احتمالأ تعارض بین نقشی بیشتری را تجربه میکنند؛ بنابراین احتمال زیادی وجود دارد که سبکهای رفتاری مردان در کار نظیر غیرشخصی، منطقی بودن و مقتدربودن با رفتارهای موردانتظار همسر و فرزندان نظیر عاطفی، حساس و صمیمیبودن ناسازگار شود، به همین دلیل بسیاری از مدیران مرد جوان احساس میکنند که بین نظامهای رفتاری و ارزشی ناسازگار، محدودیتهای عاطفی در کار و انتظارات آزاد اعضای خانواده گرفتار شدهاند. این مدل از چند نظر حائز اهمیت است: نخست از جهت نگرش وسیع و کلگرایی که در بررسی ابعاد و جنبههای متعدد پدیده تعارض کار-خانواده به کار گرفته اند. دوم از حیث سنخ شناسی سه گانه آنها از این نوع تعارض و شناسایی منابع بروز آن به تفکیک کار و خانواده.
سوم از لحاظ توجه به عامل جنسیت. چهارم بدین خاطر که به ماهیت دوسویه تعارض کار-خانواده لااقل در قضایای مدل توجه نمودهاند. در مجموع با استفاده از دستهبندی تعارض کار-خانواده به سه گونه کلی میتوان منابع متفاوت هریک را در حوزه خانواده و کار بازشناخت و به ساز و کار عمل پی برد. با این همه مدل گرینهاوس و بیوتل دارای ابهامات و ضعفهایی نیز هست. مهمترین ضعف آن عدم توجه به پیامدهای بروز تعارض کار-خانواده است. نکته دیگر مبهم بودن سازوکار و چگونگی تأثیر متغیرهای برجستگی نقش و اثرات مجازات منفی در صورت عدم ایفای انتظارات نقش، بر منابع و متغیرهای شغلی و خانوادگی است. در این مورد مدل توضیح نمیدهد که چه رابطهای بین برجستگی نقش و مجازاتهای منفی با منابع شغلی و خانوادگی ایجادکنندهی فشارهای ناسازگار بین کار و خانواده وجود دارد و چگونه اثر برجستگی نقش و مجازاتها از طریق خصایص شغلی و خانوادگی بر تعارض کار-خانواده منتقل میشود .
مدل خصایص نقش کاری، تقاضاهای ساختاری خانواده و تعارض کار-خانواده وایدانوف
دومین مدل از مدلهای عمومی، مدل خصایص نقش کاری، تقاضاهای ساختاری خانواده و تعارض کار-خانواده وایدانوف است. بر اساس این نظریه، افراد معمولأ در مکانهای جداگانه وظایف شغلی و خانوادگی خود را انجام میدهند؛ بنابراین در زمان یکسان قادر به ایفای نقش شغلی و خانوادگی نیستند. از طرفی شرایط تنشزا در یک نقش ممکن است به نقش دیگر سرایت کرده و انرژی لازم برای ایفای آن نقش را از بین ببرد. خصایص نقش شغلی که ممکن است منجر به تعارض شوند عبارتند از اشتغال ذهنی به فعالیتهای خانوادگی، ساعات کار همسر، تعداد و سن فرزندان.
مدل پیشایندها و پیامدهای تعارض کار-خانواده دوکسبری و هیگینز
در این متغیر چند عامل تعیینکننده اصلی تعارض کار-خانواده هستند. درگیری شغلی، درگیری خانوادگی، انتظارات شغلی و انتظارات خانوادگی. درگیری شغلی یا خانوادگی شدید به ترتیب منجر به افزایش تعارض شغلی یا خانوادگی شده و به طور مستقیم بر تعارض کار-خانواده اثر میگذارد. از طرفی انتظارات شغلی یا خانوادگی زیاد نیز منجر به افزایش تعارض شغلی خانوادگی شده و به طور مستقیم بر تعارض کار-خانواده اثر میگذارد.
مدل پیشایندها و پیامدهای تعارض کار-خانواده فرون، راشل و کوپر
در این مدل رابطه بین تعارض کار-خانواده با تنشهای شغلی، خانوادگی و سلامتی فرد در دو حوزه کار و خانواده بررسی میشود.
مدلهای مبتنی بر حمایت اجتماعی
مدل حمایت اجتماعی و تعارض کار-خانواده کارلسون و پرو: در این مدل تأثیر حمایت اجتماعی دریافت شده از کار یا خانواده بر تعارض کار خانواده بررسی شده است و حمایت اجتماعی به عنوان راهی برای کاهش تعرض مطرح شده است
مدل حمایت اجتماعی آدامز و کینگ: ر این مدل به این موضوع پرداخته شده است که احتمالأ شکل خاصی از حمایت اجتماعی بر نوع خاصی از تعارض اثر میگذارد. مثلأ حمایت عاطفی و ابزاری از طرف خانواده با تعارض خانواده-کار ارتباط منفی دارد و در مقابل حمایت کار از محیط خانوادگی موجب کاهش تعارض کار-خانواده میشود .
مدل حمایت محل کار، سازگاری شخصی و تعامل کار-غیرکار کرچمایر و کوهن: در این مدل دو پیش فرض و دو راهبرد موردبررسی قرار گرفته است. پیش فرضها حاکی از آنند که تداخل حاصل از کار و تداخل حاصل از غیرکار با هم تفاوت دارند. زمانی تداخل حاصل از کار رخ میدهد که تقاضاهای کاری، منابع، تعهد و انرژی یک فرد را تخلیه کرده و در نتیجه توانایی وی را برای ایفای نقشهایی غیرکاری کاهش دهد، درحالی که تداخل غیرکاری زمانی اتفاق میافتد که تقاضاهای غیرکاری این منابع را به اتمام برساند. پیش فرض دیگر بر وجود یک رابطه دوسویه بین تعارض کار-غیر کار تأکید میکند. راهبردهای بیان شده در این مدل شامل حمایت محل کار از کارکنان و سازگاری خود فرد است.
مدل متغیرهای کاری، حمایت خانوادگی، کنترل بر کار و تعارض کار-خانواده توماس و گانستر: در این مدل چهار جزء اصلی شامل متغیرهای شغلی حمایتکننده از خانواده، کنترل بر کار، تعارض کار-خانواده و پیامدهای فشار کاری بررسی میشود.
مدل های مبتنی بر تقاضاها و انتظارات نقش کاری و خانوادگی
مدل فشار انتظارات نقشهای کاری و خانوادگی: مدل فشار انتظارات نقشهای کاری و خانوادگی بر ایجاد تنش و فشار بررسی میشود و چنین فرض شده است که تقاضاهای ناشی از نقشهای شغلی و خانوادگی به دو شیوه به فشار روانی (نارضایتی شغلی و نارضایتی از زندگی) و فشار فیزیکی منجر میشوند. اول اینکه اگر نقش تسلط بر زمان آزاد فرد باشد تعارض بین نقش ایجاد میشود و دوم اینکه ایفای نقشهای دوگانه منجر به افزایش بار اضافه نقش در حوزه کار و زندگی میشود.
مدل فشار نقش شغلی کاراسک: مدل کاراسک یک مدل دوبعدی از فشار نقش شغلی جهت درک سازوکار تنشهای شغلی است. مرد بر شرایط عینی ایجاد تعارض در کار تأکید دارد. او تعارض و تنش را در کار نتیجه قطعی ترکیبی از کنترل پایین و تقاضاهای سنگین نقش میداند. شغلی که تقاضاهای آن زیاد است زمانی تعارض ایجاد میکند که حق اثر فرد برای تطابق با آن تقاضاها تحت فشار قرار بگیرد. از طرفی میزان تعارض کار-خانواده که افراد تجربه میکنند نتیجه مستقیم میزان تقاضاهای نقشهای شغلی و خانوادگی و نیز میزان کنترلی است که افراد به این تقاضاها دارند. هرچه فرد کنترل بیشتری بر تقاضاهای دو نقش داشته باشد، تعارض کار-خانواده کمتری تجربه خواهد کرد.
مدل تقاضاهای زمانی فعالیتهای شغلی-غیرشغلی، تعارض بین نقشی و تجربههای عاطفی در کار: نظر ادرسیکول، ایلگن و هیلدریچ تعارض بین نقشهای شغلی و غیرشغلی از دو منبع متفاوت به وجود میآید. الف) وجود انتظارات و تقاضاهای رفتاری مغایر هم در نقشهای متفاوت ب) تعارض زمانی .
منبع
سرباز نجف آبادی، مرضیه(1393)، رابطه تعارض کار خانواده و کیفیت زندگی کاری با تعهد سازمانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مشاوره شغلی،دانشگاه محقق اردبیلی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید