متغیرهای کلان اقتصادی
تورم
تورم ناشی از وضعیتی است که در اقتصاد سطح عمومی قیمتها به طور بیرویه یا بی تناسب، معنی دار و مداوم، و غالباً به صورت غیرقابل بازگشت افزایش مییابد. میلتون فریدمن، اقتصاددان مشهور امریکایی و برنده جایزه نوبل در اقتصاد، معتقد است که تورم عبارت است از افزایش نامتناسب و مداوم سطح عمومی قیمتها یا کاهش مستمر قدرت خرید واقعی پول.
اثرات تورم
اثر تورم بر نرخ بهره
هرگاه نرخ تورم برای طول دوره وام کمتر از مقدار واقعی پیشبینی شود یا تورم واقعی بیشتر از تورم انتظاری گردد، نرخ تورم پیشبینی نشده مثبت خواهد بود و در این صورت بستانکاران زیان میکنند و بدهکاران سود میبرند. از طرف دیگر، هرگاه نرخ تورم برای طول دوره وام بیشتر از مقدار واقعی پیشبینی شود یا تورم واقعی کمتر از تورم انتظاری بشود، نرخ تورم پیشبینی نشده منفی خواهد بود و در اینصورت بستانکاران سود میبرند و بدهکاران ضرر میکنند.
اثر تورم بر توزیع درآمد
در مورد اثر تورم بر توزیع درآمد با قطعیت نمیتوان نظری را ارائه داد، این مسأله به این بستگی دارد که، منشأ تورم چیست؟ اندازه تورم چیست؟. اما در مورد اثر تورم بر توزیع درآمد این مطالب را میتوان بیان نمود: تورم وضعیت کسانی را که درآمدهای ثابت دارند، بدتر میکند. تورم شدید و پیشبینی نشده برای بعضی از مردم به منزله مالیات و برای برخی دیگر نوعی یارانه تلقی میشود. تورم شدید به گروه درآمدی ثابت به شدت صدمه میزند و از قدرت خرید واقعی آنها میکاهد و به گروه درآمدی متغیر یا سرمایهداران نوعی یارانه محسوب میشود.
اثر تورم بر تولید
معمولاض گفته میشود که اگر تورم ملایم باشد، به تولید کمک میکند، زیرا انجام هزینهها زودتر از درآمدها میباشد، بنابراین در دوران تورم، هزینهها کمتر از درآمدها بالاتر میرود. اگر تورم شدید باشد، به علت اینکه افراد به سرمایهگذاریهای بلندمدت روی نمیآورند و به کارهای زود بازده میپردازند، تورم به تولید لطمه میزند.
آثار روانی و اجتماعی تورم
در یک اقتصاد تورمی که در آن تورم شدید است، بررسی آثار روانی و اجتماعی تورم نیزحائز اهمیت است. در جامعهای که با تورم شدید رو به رو است، هزینههای روانی تورم از بی اعتمادی مردم نسبت به ارزش پول ملی بر میخیزد و ضمناً این هزینهها با توجه به احساس آنها مبنی بر بازنده بودنشان در اقتصاد تورمی تشدید میشود. یکی دیگر از هزینههای روانی تورم ایجاد یک حالت نااطمینانی و بلاتکلیفی در جامعه است.تورم شدید محاسبات اقتصادی را مختل میکند و برنامهریزی و تصمیمگیری، چه در بخش خصوصی و چه در بخش عمومی، را با مشکلاتی روبه رو میکند.
تورم شدید روی بسیاری از شاخصهای اجتماعی و حتی اخلاقی جامعه میتواند اثر سوء به جای گذارد و بدین ترتیب معیارهای اخلاقی و ارزشی جامعه را زیر پا بگذارد. در این راستا جامعه شناسان معتقدند که ضایعات اجتماعی تورم از ضایعات اقتصادی تورم ناشی میگردد و در طولانی مدت برای جامعه بسیار سنگین تمام خواهد شد.
علل تورم
علمای اقتصاد در مورد تعریف ان اتفاق نظر دارند ولی در مورد علت آن اختلاف عقیده بسیار است و از این جهت نظریههای مختلف برای پیدایش تورم ارائه شده است. اقتصاددانان کلاسیک معتقد بودند که تورم یک پدیده پولی است و کاملاً از طریق تغییرات حجم پول قابل توجیه است. روش آنها به نظریه مقداری پول موسوم شده است. کینز و پیروان او معتقد هستند که تورم یک مسئله حقیقی است و ناشی از مازاد تقاضای کل نسبت به عرضه کل در سطح اشتغال کامل است. در دوران بعد از کینز نظریه مقداری پول با آثار میلتون فریدمن احیا شد. یکی دیگر از تئوریهای تورم که تقریباً به وسیله عموم اقتصاددانان برای کشورهای پیشرفته صنعتی پذیرفته شده، مربوط به تورم ناشی از فشار هزینه است. این نوع تورم یه علت اساسی دارد که عبارتند از: افزایش در قیمت مواد اولیه و انرژی، قدرت انحصاری اتحادیههای کارگری، قدرت انحصاری مؤسسات تولیدی.
مسئله تورم در حدود 30 سال است که در کشور ما نهادینه شده است، نرخ تورم در اقتصاد ایران ناشی از عملکرد دولتها و ریشه در کسری مستمر بودجه دولتها و تأمین هزینهها از جیب مردم با اخذ مالیات تورمی از فقیر و غنی به طور یکسان دارد. صرف نظر از آثار و پیامدهای تورم، یکی از مهمترین مباحث درباره تورم، بحث عوامل ایجادکننده آن است. نظریه مقداری پول، همبستگی بلندمدت قوی را میان رشد پول(نقدینگی) و تورم پیش بینی میکند، به این مفهوم که رشد پیوسته و زیاد حجم پول در اقتصاد، تورم بسیاری را در پی دارد. بر مبنای همین نگرش نیز کنترل حجم پول به عنوان یکی از ابزارهای اصلی سیاستهای پولی بانک مرکزی به منظور مهار تورم شناخته میشود. شواهد تجربی نشان میدهد که گرچه ممکن است تغییر در برخی از متغیرهای اقتصادی در یک دوره معین انجام شود، اما تأثیر آن بر متغیرهای دیگر اقتصادی به صورت پایدار و برای مدت طولانی تجربه میشود. از جمله این موارد تأثیر تغییرات حجم نقدینگی بر سطح تورم است.
پژوهشهای بسیاری برای شناسایی علل تورم در اقتصاد ایران توسط پژوهشگران داخلی و خارجی انجام شده است. اگر چه به دلیل وجود دیدگاهها و نظریات مختلف اقتصادی، هریک از پژوهشگران از زاویهای خاص و با فرضهای معینی به پژوهش در این زمینه پرداختهاند، اما بیشتر انها به نتایج نسبتاً مشابهی دست یافتهاند. وجه اشتراک این دسته از پژوهشها را میتوان در این جمله خلاصه کرد که تورم در اقتصاد ایران یک پدیده پولی است. نیلی، طبیبیان و سوری، داودی، جلالی نائنی، افشینی، نظیف و کازرونی و اصغری در پژوهشهای خود که به شناسایی عوامل ایجادکننده تورم در اقتصاد ایران پرداختهاند، همگی به این نتیجه مشترک رسیدهاند که حجم نقدینگی از عوامل اصلی و مهم ایجاد تورم در ایران است. پژوهشهای دیگر اگرچه نقدینگی را به عنوان عامل اصلی تورم در ایران نمیدانند، ولی آن را به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر تورم مورد تأیید قرار دادهاند.
نقدینگی
سياستهاي پولي و اعتباري بخشي از سياستهاي اقتصادي هر كشور را تشكيل ميدهد كه از طريق آن مقامات پولي كشور تلاش ميكنند در چارچوب هماهنگ با ساير سياستهاي اقتصادي، عرضهي پول را به نحوي كنترل كنند كه متناسب با اهداف آن كشور باشد. نقش اصلي سياستهاي پولي، تنظيم و كنترل حجم نقدينگي هماهنگ با رشد امكانات توليدي آن كشور بوده و مقامات پولي هر كشور ميتوانند با استفاده از اين ابزار، كنترل جريان نقدينگي جامعه را به دست گرفته و با هدايت صحيح آن به سمت سرمايهگذاري در بخش مولد، بر رشد و توسعهي اقتصادي تاثير بگذارند. عمدهترين اهداف سياست پولي در اقتصاد را ميتوان تسريع رشد اقتصادي، ايجاد اشتغال كامل، تثبيت سطح عمومي قيمتها و ايجاد تعادل در موازنه پرداختهاي خارجي به شمار آورد.
در تعريف پول (يا حجم پول در اقتصاد كلان) اغلب گفته ميشود كه پول عبارت است از آن چيزي كه در داد و ستد و مبادله مورد قبول عموم افراد جامعه باشد. از آنجا كه اغلب در داد و ستد يا اسكناس بهكار برده ميشود يا از چك استفاده ميشود، اين تعريف رايجترين تعريف پول در اقتصاد كلان ميباشد. تعريف ديگري كه گاهي اوقات براي پول در اقتصاد كلان ذكر ميشود، علاوه بر اسكناس و سپردههاي ديداري مردم شامل سپردههاي مدتدار و پسانداز(كه به آنها شبه پول نيز گفته ميشود) نيز هست كه تعريف گسترده پول يا حجم نقدينگي ناميده ميشود. کارشناسان امر بر این باورند که نقدینگی در جامعه همیشه باید به اندازهای باشد که با کالا و خدمات برابری میکند، افزایش آن باعث کمبود کالا و خدمات شده که نتیجه آن افزایش تورم در جامعه خواهد بود.
مديريت نقدينگي يكي از راهبردهايي است كه به هدفمندي رفتار و كردار بازار پول و تحقق اصل تبديل هر واحد پولي، ارزي و ريالي به يك فرصت براي توليد منجر ميشود. مديريت نقدينگي تنها موضوعي مربوط به درون اقتصاد نيست، بلكه بايد در عرصه پيرامون آن نيز مورد توجه قرار گيرد و درآمدهاي ارزي، مشمول سياستهاي تبديل لحظهاي به سرمايهگذاري داراي ارزش افزوده، باشد. با توجه به عوامل تشكيل دهنده حجم نقدينگي، ميتوان گفت آنچه تأثير در خور تأ ملي دارد، عمليات مالي بانك مركزي و دولت است. افزايش بدهي دولت به بانكها و همچنين افزايش بدهي بانكها به بانك مركزي، موجب افزايش پايه پولي ميشود كه اثري مستقيم بر رشد نقدينگي كشور دارد.
سود سپرده
هر كشوري براي رسيدن به رشد و توسعه اقتصادي نيازمند به سرمايهگذاري و شرط لازم براي سرمايهگذاري پس انداز است. در واقع فرض بر اين است كه رشد اقتصادي لازمهاش پسانداز است كه بايد به سرمايهگذاري تبديل شده و به دنبال خود افزايش توليد و رشد اقتصادي بالاتري را به بار آورد. در كشور ما پسانداز دو جزء اصلي دارد: يكي از اين اجزاء پساندازي است كه در بخش دولتي شكل ميگيرد و جزء ديگر پسانداز بخش خصوصي است. پسانداز خصوصي نيز اعم از پسانداز خانوارها و يا بنگاههاي اقتصادي بخش خصوصي ميباشد. سطح پسانداز بخش دولتي در اقتصاد ما تا حد بسيار زيادي بستگي به عملكرد بخش نفت و بازار نفت و انرژي دارد. بهره: قيمتي است كه براي منابع قرض گرفته شده پرداخت ميگردد.
بهره عامل محرك اقتصاد سرمايهداري است. به بيان ديگر، اقتصاد سرمايهداري بر يك نظام بهره، كه خود متشكل از شبكه عظيمي از بانكها، سازمانها و مؤسسات پولي و مالي ميباشد، استوار است. چنين نظام بانك داري از يك طرف پاداشها و تسهيلاتي براي پسانداز كنندگان فراهم ميآورد و از طرف ديگر منابع فراواني براي تأمين سرمايه مورد نياز وامگيرندگان عرضه ميدارد. پس انداز كنندگان بهره اي به نرخ معين، به عنوان پاداش پسانداز خود يا پاداش انصراف از پول نقد خود دريافت ميدارند، وامگيرندگان نيز نرخ بهره ديگري، به عنوان قيمت يا هزينه بابت مصرف منابع جديد، پرداخت ميكنند. تفاوت، اين دو نرخ چيزي است كه واسطههاي پولي در قبال وقت خود و كار خود به دست مي آورند.
بدين ترتيب، آنچه ماشين نظام مالي را به جريان مياندازد بهره است و اگر بهره را از بازار حذف نماييم كل نظام يكباره فرو ميريزد. نرخ بهره، يك مفهوم بسيار مهم، به خصوص براي مؤسسات مالي، ميباشد، زيرا مستقيماً زندگي افراد جامعه را تحت تأثير قرار ميدهد و نتايج مهمي بر اي سلامت اقتصاد دربر دارد. میزان نرخ بهره نه تنها بر ورود و خروج واسطههای مالی از بازار مالی تأثیر میگذارد، بلکه درامد و هزینه آنها را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
نرخهای مهم و قابل توجه در بانکها، نرخ سود اسمي و نرخ سود مؤثرند؛ نرخ سود اسمي، نرخي است كه بانك مركزي سالانه، با توجه به شرايط اقتصادي، سياسي و ساير موارد ديگر، اعلام ميكند و نرخ سود مؤثر را ميتوان از تقسيم سود دريافتي بانكي بر روي مطالبات بدست آورد.
براي بررسي مكانيزم اثرگذاري نرخ سود سپردهها و همچنين تسهيلات اعطايي سيستم بانكي بايد خاطرنشان كرد كه چنانچه نرخ سود درحد پايينتري از نرخ سود فعاليتهاي مختلف اقتصادي و يا نرخ تورم قرارگيرد، از جنبه سپردهگذارن اين امر خود عامل بازدارنده محسوب ميشود و سپردههاي آنان نسبت به نرخ سود حالت كششناپذيري پيدا میکنند که به طبع، تغییرات نرخ سود نمیتواند در تجهیز منابع بخش خصوصی مؤثر واقع شود. اما به رغم تغييرات در نرخ سود واقعي پرداختي به سپردهگذاران (كه بيشتر در جهت منفي بوده است)، ديده ميشود كه در تركيب نقدينگي نوسان شديدي قابل ملاحظه نيست. عدم حساسيت نقدينگي درمقابل تغييرات نرخ سود واقعي معرف بافت ناكاراي سيستم بانكي قبل از انقلاب و حذف ربا از سيستم بانكي بعد از انقلاب است و نرخ بهره هيچگاه به عنوان ابزار سياست پولي نتوانسته نقش مهمي در جذب سپردههاي بخش خصوصي ايفا نمايد و انگيزه سپردهگذاري در سيستم بانكي بيشتر ناشي از نگرش مردم به بانكها به عنوان مأمن مطمئني براي حفظ اصل پول و نه به جهت دريافت درآمد حاصل از آن(سود پرداختي) يا حداقل حفظ ارزش پول بوده است.
نرخ ارز
بازار ارز یک بازار بینالمللی است که در آن پول ملی یک کشور میتواند با دیگر پولها مبادله گردد. نرخ واقعی ارز از جمله متغیرهای مهم و تأثیرگذار بر صادرات و سرمایهگذاری است، همچنین تولید، اشتغال، الگوی مصرف و در نهایت رشد اقتصادی را تحت تأثیر قرار میدهد. نرخ واقعی ارز تعیینکننده وضعیت اقتصادی هر کشور در دو صحنه داخلی و خارجی است. بهبود در این نرخ موجب بهبود وضعیت اقتصادی کشور در صحنه داخلی و رقابت بینالمللی خواهد شد، و اختلاف در نرخ واقعی ارز به بدتر شدن توان رقابت کشور خواهد انجامید.
در یک نظام نرخ ارز شناور، نرخ ارز به طور آزاد و بدون هیچگونه دخالت بانک مرکزی به وسیله دو نیروی عرضه و تقاضا در بازار رقابتی ارز تعیین میشود. در این وضعیت، هریک از ارزها به صورت یک کالای متجانس در میآید که نرخ آن توسط عرضه و تقاضا تعیین میگردد، زیرا در شرایطی که بازار ارز به طور رقابتی عمل میکند، تعداد فروشندگان و خریداران ارز به قدری زیاد هستند که هیچ یک از آنان نمیتوانند نرخ ارز را تغییر دهند و بنابراین در وضعیت تعادل و در بازار ارز این نرخ ثابت میماند.در نظام نرخ ارز ثابت، دولتها نرخ ارز را در حد معینی تثبیت میکنند و از طریق بانک مرکزی آن قدر اقدام به خرید و فروش پول خارجی یا ارز مینمایند تا نرخ ارز در سطح ثابت خود باقی بماند. در نظان نرخ ارز شناور مدیریت شده ابتدا دولت نرخ ارز را طبق قانون تثبیت میکند و سپس در کوتاهمدت قاعدتاً باید از آن حمایت کرده و در حفظ آن بکوشد. اما در بلندمدت دولت با دخالت غیر مستمر خود بازار ارز را به حال خود میگذارد تا تغییرات کوتاهمدت در نرخ ارز تعدیل شود و نیروهای بازار بتوانند نرخ ارز بلندمدت را تعیین کنند.
نوسانات نرخ ارز واقعی عواقب خاص خود را بر اقتصاد خواهد داشت. بر همین اساس یکی از دلایل اصلی طرفداران نظام ارزی ثابت، آن است که این نظام با کاهش دامنه نوسانات نرخ ارز واقعی محیط مساعدتری برای تولید تجارت خواهد بود. نوسانات شدید نرخ ارز سبب خارج شدن برخی از افراد از چرخهه تجارت و رفتن آنها به سمت معاملات کم خطرتر و سودآورتر خواهد شد و هرچه دستاندرکاران تجارت خارجی کشور، ریسک گریزتر و سهم تجارت خارجی در تولید ناخالص ملی بیشتر باشد، این نوسانات، تأثیر بیشتری در جهت کاهش تولید داخلی، افزایش قیمتها و محدود سازی تجارت خارجی خواهد شد و احساس ثبات و ایمنی که لازمه برنامهریزی و فعالیت اقتصادی است، تا حدود زیادی تضعیف خواهد شد. نوسانات نرخ ارز واقعی میتواند سبب تغییرات در نرخهای واقعی مؤثر کشورهای در حال توسعه و ابهام در سودآوری سرمایهگذاری در کالاهای صادراتی، مدیریت مالی عمومی، بدهیهای خارجی و نیز ذخایر خارجی آنها شود.
نگاهی به بازار ارز در ایران
نظام نرخ ارز در ایران را میتوان به سه دوره تقسیم کرد. دورهي اول قبل از انقلاب است که نظام نرخ ارز در ایران ثابت بوده و در این دورهي حاشیهي ارزي(شکاف بین نرخ ارز رسمی و بازار سیاه) وجود نداشته است. در دورهي دوم بعد از انقلاب است که اگر چه نظام نرخ ارز هنوز هم ثابت است ولی حاشیهي ارزي در این دوره افزایش چشمگیري یافته است. اگر چه این افزایش از یک طرف به نفع دولت بود به طوریکه دلارهاي نفتی را در بازار غیر رسمی به قیمت بالایی میفروخت و یک منبع درآمدي عمده براي دولت به حساب میآمد و در بودجه در قسمت سایر درآمدها و با نام فروش پولهاي خارجی توسط بانک مرکزي در بازار سیاه لحاظ میشد(به طوریکه سهم سایر درآمدها در سالهاي انقلاب و دوره جنگ از 14 درصد در چهار بعد از جنگ به 5/36 درصد افزایش یافته است).
ولی از طرف دیگر افزایش بیش از حد حاشیه ارزي که زمینه رانتخواري و سوء استفاده دلالان بازار ارز را آماده کرده بود، باعث شد دولت براي برگرداندن تعادل در بازار مبادلات خارجی و تشویق صادرات غیر نفتی، ارزش یک دلار را به 1750 ریال افزایش دهد زیرا گسترش حاشیه ارزي منجر به قیمتگذاري بیش از حد واردات و قیمتگذاري کمتر از حد صادرات میشد که این امر به نوبه خود باعث کاهش انگیزه صادرات رسمی و تشدید قاچاق صادرات و فرار سرمایه از مجاري بازار موازي ارز را در پی داشت. از سوي دیگر افزایش حاشیهي ارزي انتظارات، عدم امکان تداوم سیاست رسمی ارزي اعلام شده توسط مقامات پولی را در آحاد مردم تقویت نموده و این امر به نوبه خود بر نوسانات نرخ ارز رسمی دامن میزند. از این رو دولت به منظور کاهش شکاف میان نرخهاي رسمی و بازار موازي ارز به کرات به افزایش نرخ رسمی ارز مبادرت ورزید. همچنین دولت در این سالها مجبور شد یک سیستم چند نرخی ارز را در تخصیص منابع ارزي کمیاب به کار بگیرد.
به طوریکه مثلاً در دورهي جنگ تعداد نرخهاي به کار رفته براي گروههاي مختلف کالاهاي وارداتی و صادراتی به 7 عدد رسید؛ اما باید گفت که این سیستم موفق نبود. پدیدار شدن نرخهاي دوگانه و چندگانه ارزي در این سالها و پذیرش آن در اقتصاد ایران اگر چه براي جلوگیري از تهی شدن ذخایر کشور در هنگام مواجهه با مازاد تقاضاي ارز و حفظ تعادل در ترازپرداختها صورت گرفت، اما تجربه رژیمهاي دوگانه ارز در ایران و سایر کشورهاي در حال توسعه، دلالت بر ناکارآمدي و کوتاه بودن مدت اثرات آن دارد. در دورهي سوم به منظور جلوگیري از مشکلات وجود حاشیهي ارزي بزرگ و نظامهاي چندگانه ارزي، درسال 1381 سیاست یکسان سازي نرخ ارز انجام گرفت که گام بزرگی در شکلگیري یک نظام ارزي واقعی در ایران بود. در عین حال باز هم به دلیل وابستگی بازار ارز به درآمدهاي نفتی هنوز هم با بازار واقعی ارز در ایران فاصله داریم.
منبع
دستنبو، فرزاد(1394)، ارتباط بین متغیرهای کلان اقتصادی با ساختار مالکیت، پایان نامه درجه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید