مبانی نظری برنامه آموزش مهارت های زندگی

پایه مطالبی که در آموزش مهارت های زندگی به کار برده می شود ، اطلاعاتی است که از نحوه یادگیری کودکان و نوجوانان از طریق مشاهده رفتار دیگران و پیامدهای آن بدست می آید و در واقع مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی بندورا  ، می باشد . در نظریه یادگیری اجتماعی بندورا ، یادگیری فرایندی فعال و مبتنی بر تجربه است و به همین جهت کودکان در جریان یادگیری و آموزش ، فعالان به امر یادگیری مهارت های زندگی ، می پردازند . بنابراین در این آموزش از روش هایی که شرکت فعالانه کودکان و نوجوانان را در امر تسهیل می بخشد ، استفاده می شود . این شیوه شامل تشکیل گروه های کوچک یا گروه های دو تایی ، با روش  بارش فکری ، ایفای نقش و بحث و مناظره می باشد.

در تئوری یادگیری شناختی نوین که مبتنی بر مدل عملکرد سالم روانی انسان است سه اصل مطرح می شود : فرض یا اصل اول بر این است که کودک زندگی خود را با یک توانایی ذاتی جهت عملکرد روانی سالم آغاز می کند . این توانایی ذاتی شامل تمایل به یادگیری و انگیزش جهت رشد و شکوفایی توانایی های بالقوه در جهت سبک زندگی اجتماعی سالم می باشد . بنابراین در این دیدگاه عزت نفس فطری است و نیازی به یادگیری و رشد و افزایش ندارد . فرضیه یا اصل دوم این تئوری آن است که بزهکاری و دیگر رفتارهای انحرافی از طریق یادگیری حاصل می شوند . کودک و نوجوان در شرایطی است که اگر هر عاملی را که متفاوت و یا در تعارض با الگوی او باشد ، دریافت نماید ، دچار احساس نا امنی مانند خشم ، اضطراب و افسردگی خواهد شد . بنابراین هر زمان که الگوی کودک و نوجوان دچار دگرگونی شود یا مورد تهدید قرار گیرد ، او به طور ناخودآگاه احساس نا امنی خواهد نمود ، و این احساسات بعدها به صورت رفتارهای انحرافی مانند بزهکاری ، سوء مصرف مواد مخدر و شکست تحصیلی نمایان خواهد شد .

 بنابراین اگر کودکان و نوجوانان یک سیستم شناختی نا آشنا را به طرح شناختی اولیه خویش ضمیمه نکنند ، در آن صورت توانایی ذاتی و فطری آنان جهت عملکرد سالم طبیعی و رفتار تکامل یافته ، عزت نفس و سلامت عاطفی تکامل خواهد یافت . اصل سوم آن است که هر توانایی ذاتی کودک برای سلامتی و عملکرد روانی تکامل یافته می تواند در جهت رفتارهای بزهکارانه و خود تخریبی بر انگیخته شود . بنابراین اگر شرایط اصلی موجود باشد ، کودکان و نوجوانان می توانند توانایی تفکر خویش را به کار اندازند و از این طریق عملکرد روانی سالم و طبیعی خویش را به دست آورند . بنابراین طبق مدل تئوری یادگیری شناختی نوین ، نوجوانان خطر آفرین سطوح بالاتری از احساس ناامنی آموخته شده دارند و از طرفی آن ها می توانند به چهار چوب های شناختی که نا امنی کمتری را تحریک می کنند ، دست یابند . به نظر میلز ، تحقیقات اخیر در مورد جوانان خطر آفرین بر پایه تئوری یادگیری شناختی نوین می باشد .طبق نظر محققان ، جوانان خطر آفرین شرایط موجود را بیشتر از طریق استفاده از یک سیستم تفکر شناختی موجود که به طور خودکار برنامه ریزی می شود و بر اساس یادگیری شناختی نوین بر اساس مطالعات و تحقیقات برنامه های پیشگیرانه می باشد .

 لانگ و شرر،‌در تحقيقی دريافتند كه منبع كنترل مجرماني كه تحت آموزش مهارت هاي زندگي و بحث گروهي بودند به طور معناداري از منبع كنترل بيروني به دروني تغيير يافت.رويكرد مداخله اي مهارت هاي اجتماعي در مورد كودكان و نوجوانان كاربرد دارد. اين رويكرد مربوط به كارهاي لازاروس و گلداشتاين  مي شود. زمينه تحقيقات در آموزش مهارت هاي اجتماعي بر اساس رويكرد رفتارگرايي مي باشد . تحقيقات مختلف ارتباط بين رفتار پرخاشگرانه و مهارت هاي اجتماعي ضعيف را گزارش كرده اند. در ضمن تحقيقات نشان مي دهد كه بين مهارت هاي اجتماعي ضعيف و پيشرفت تحصيلي ضعيف و زير متوسط ارتباط وجود دارد. به علاوه نقص هاي مهارت هاي اجتماعي در كودكان پيش بيني كننده قوي در مورد مشكلات سلامت رواني در آينده از قبيل بزهكاري، رفتارهاي ضد اجتماعي و خشونت آميز، سوء مصرف مواد مخدر و الكل و افت تحصيلي هستند . آموزش مهارت هاي اجتماعي موجب پيشرفت تحصيلي، تعامل مناسب با همسالان و بهبود عزت نفس مي شوند و همچنين توانايي آنها را در روابط مسالمت آميز با افراد معنادار در زندگي (والدين ، معلمين و اعضاي ديگر خانواده ) بهبود مي بخشد.

عزت بدني به بخش عاطفي تصور يا احساسات شخص در مورد بدن خودش برمي گردد. عزت بدني پايين با آسيب پذيري نسبت به افسردگي ، اضطراب ، عزت نفس پايين و اختلالات خوردن ارتباط دارد . میلز ، معتقد است که جوانان خطر آفرینی که در برنامه های پیشگیرانه شرکت نموده اند سطوح بالاتری از عملکرد روانی سالم نشان دادند و در انواع روابط مثبت ، سالم و سازنده با بزرگسالان ، معلمان و همسالان درگیر شدند . همچنین در نگرش های مثبت ، توانایی حل مسئله منطقی – عقلانی ، رفتار اجتماعی ، انگیزش در دستیابی به اهداف تحصیلی و سبک زندگی بهنجار و سالم بهبودی نشان دادند . بنابراین طبق این تئوری هدف پیشگیری اولیه ، ایجاد شرایطی است که عامل ایجاد کننده اسناد نا ایمنی را به حداقل رساند و در ضمن بر محیط امن مثبت و سازنده و بدون تهدید اتکاء نماید تا بهداشت روانی طبیعی کودکان و نوجوانان به طور مناسب تامین گردد . در تایید این مطلب از یکی از برنامه های مداخله ای طبق مدل یادگیری شناختی نوین در سال 1987 نتایج مثبتی حاصل شد ، به طوری که میزان فرار از مدرسه به صفر رسید . میزان شکست تحصیلی در دبیرستان به حداقل رسید و بهبود کلی در دانش آموزان خطر آفرین دبیرستانی بدست آمد . همچنین بهبود معناداری در عزت نفس و سلامتی روانی آن ها ایجاد شد . حتی والدین آنها نیز در عزت نفس و سلامت روانی خود بهبود معنا داری نشان دادند و در نهایت میزان سوء مصرف مواد مخدر و کودک آزاری و غفلت از کودکان کاهش یافت .پیشگیری از مشکلات آینده  آنها راآماده می سازد و به این ترتیب موجب می شود که آن ها بتوانند سلامت جسمانی و روانی خودشان را بهبود بخشند .

به عقیده مورای  ، هدف برنامه های ترویجی بهداشت روانی کمک به رشد و حفط توانایی های روانی افراد در مقابله با مشکلات زندگی است . از همین رو برنامه های آموزش مهارت زندگی می تواند هدف بهداشت روانی را به مرحله اجرا بگذارد . این گونه برنامه های جامع و چند جانبه می تواند برای گروههای سنی 12 تا 17 سال ارائه شود که شامل دو زیر مجموعه است :

زیر مجموعه اول می تواند در جمعیت وسیعی به کار برده شود و هدفش بهبود مهارت های زندگی (افزایش بهداشت روانی ) است . زیر مجموعه دوم در موقعیت های ویژه در مورد نوجوانان در معرض خطر کاربرد دارد و هدفش کاهش عوامل احتمالی خطر زا (پیشگیری از اختلالات روانی ) می باشد .طرح تحقيقاتي چارلي نمونه اي از برنامه آموزش مهارت هاي زندگي پيرامون مصرف مواد براي دانش آموزان مقطع ابتدايي مي باشد كه در ايالات متحده آمريكا اجرا شده است. يك ارزيابي كه اخيراً از طرح اين مركز به دست آمده است كه برنامه هاي آموزشي پيشگيرانه از مصرف مواد در مدارس ابتدايي مي تواند اثر پيشگرانه اساسي سوء مصرف مواد در آينده داشته باشد و مصونيت ايجاد كند .

برخي از ارزيابي ها ثابت كرده اند كه شركت در كلاس هاي آموزش مهارت زندگي موجب ايجاد عزت نفس مي شود.بر طبق يك تئور ي ، عزت نفس انگيزش را تقويت مي كند، انعطاف پذيري در مقابل تغييرات را افزايش مي دهد و نگرش هاي مثبت در جهت پيشرفت احساس خود كفايتي را تقويت مي كند. در يك تحقيق نتايج نشان داد كه آموزش مهارت هاي زندگي به زنان منجر به افزايش عزت نفس و حمايت اجتماعي و احساس كفايت مي شود كه اين امر نشان دهنده اهميت اين برنامه است. برنامه های مرتبط با افزایش برنامه ها که هدفش کفایت و شایستگی تحصیلی ( از جمله بهبود مهارت ها برای کاهش اضطراب امتحان و کاهش اضطراب اجتماعی ) ، رشد استدلال شناختی ( مانند مهارت های تصمیم گیری ) و راهبردهای خود نظم دهی ( مانند کاهش افکار اضطرابی رنج آور ) است ، می تواند کفایت اجتماعی را افزایش دهد .

به نظر کلینگمن  ، برنامه آموزش مهارت های زندگی از رویکردهای پیشگیرانه نشات می گیرد و این رویکردهای پیشگیرانه مبتنی بر روانشناسی پیشگیری اجتماعی می باشد که هدف آن آموزش و ترویج شایستگی هاست . بنابراین یکی از این مداخلات در جهت افزایش رشد روانی و سازگاری در مدرسه ، آموزش روانی می باشد . آموزش روانی منجر به این می شود که دانش آموزان به آگاهی ها و مهارت های لازم در برخورد با مشکلات زندگی واقعی مجهز شوند . با توجه به این مطالب می توان گفت که آموزش روانی و مهارت های زندگی ، پیشگیری اولیه محسوب می شوند . امروزه با توجه به رشد روز افزون بيماري ايدز، لزوم اجراي برنامه هاي آموزش مهارت هاي زندگي جهت پيشگيري از ايدز بين نوجوانان آشكار شده است. به اين معنا كه اگر نوجوانان بتوانند به خوبي مهارت هاي زندگي را يادبگيرند، در آن صورت مي توانند خودشان را در مقابل ويروس HIV محافظت نمايند. بنابر اين زماني كه ياد بگيرند چگونه تصميمات خود را در مورد روابط با ديگران بيان كنند و در مورد تصميماتشان جدي و سخت باشند و همچنين در مقابل فشار هاي اطرافيان جهت مصرف مواد و روابط جنسي مقاومت نمايند، از بسياري از مشكلات پيشگيري خواهد شد.

به طور كلي علاوه بر شيوع مشكلاتي نظير بزهكاري ، خشونت، رفتارهاي ضد اجتماعي ، سوء مصرف مواد مخدر، شكست تحصيلي، اضطراب، افسردگي و ديگر مشكلات آسيب زننده به سلامتي نوجوانان ، حتي نوجواناني كه بهنجار ناميده مي شوند نيز نوعاً دوره هايي از افسردگي ، اضطر اب ، درگيري و اختلاف با بزرگسالان و تسليم فشار همسالان شدن را تجريه مي كنند.يك مجموعه وسيعي از ادبيات تخصصي مربوط به رويكرد مهارت هاي زندگي پيرامون بزهكاري نوجوانان و جود دارد. يك جنبه از مهارت هاي زندگي كه در واقع جنبه درماني وسيعي دارد شامل آموزش مهارت هاي اجتماعي مي باشد. استفاده از آموزش مهارت هاي اجتماعي در مورد نوجوانان بزهكار بر اين فرض مبتني است كه آنان در مهارت هاي اجتماعي خود داراي نقص هستند. كسب اين مهارتها مستقيما در كاهش تعاملات مشكل زا با دیگران موثر است.

طبق نظر ریکساچ  ، برنامه های آموزش مهارت های زندگی شامل بحث های گروهی   می باشد که یک موقعیت مناسبی را جهت کسب مهارت های ارتباطی و تعامل با دیگران فراهم  می نماید . در واقع لزوم همکاری شرکت کنندگان با یکدیگر موجب افزایش توانایی و اثر بخشی افراد در رفتارهای بین فردی می شود . آموزش مهارت های زندگی یا آموزش بهداشت مبتنی بر مهارت های مربوط به رشد توانایی های است که نسل جوان را برای برخورد موثر با نیازها و چالش های زندگی روزمره به ویژه در زمینه بهداشت جسمانی ، عاطفی و اجتماعی توانمند می سازد .

پروژه آموزش مهارت های زندگی یکی از برنامه های بهداشت روانی « سازمان بهداشت جهانی » برای کودکان و نوجوانان در مدارس می باشد . این برنامه ها که در سطوح محلی و ملی و بین المللی در جهان انجام می پذیرد ، شامل رشد و گسترش آموزش مهارت هایی در زمینه زندگی شامل مهارت های ارتباطی ، تصمیم گیری ، تفکر انتقادی ، همدلی و مقابله با استرس می باشد .آموزش مهارت های زندگی جهت پیشبرد و افزایش بهداشت روانی در مدارس طرح ریزی می شود . این برنامه آموزشی به کودکان و نوجوانان کمک می کند تا مهارتهای مورد نیاز در برخورد با نیازها و چالش های زندگی جدید را کسب کنند . این مهارت ها ، آن ها را در مقابل استرس ها و فشارهای زندگی که ممکن است سلامتی آن ها را در معرض خطر قرار دهد ، محافظت کند . سازمان بهداشت جهانی اولین گزارش خود را از خدمات بهداشتی مربوط به مدرسه در سال 1950 گزارش نمود . چندین دهه بعد اولین داده های معنادار از برنامه آموزش مهارت های زندگی مطرح گردید که به اهمیت نقش مدارس در کمک به کودکان و نوجوانان در کسب مهارت های زندگی جهت تامین و افزایش سطح روانی اشاره شد .

 انيسكيويچ و وايسونگ پژوهش كنترل شده وسيعي درباره تاثير آموزش مهارت  هاي زندگي در پيشگيري از سوء مصرف مواد بر روي جمعيت 678 نفري از دانش آموزان كلاس پنجم انجام دادند. مقايسه پيش آزمون و پس آزمون نشان داد كه مهارتهاي مقابله اي گروه آزمايشي در مقابل گروه كنترل، افزايش چشمگيري يافت .الياس ، در يك مطالعه طولي 6 ساله در مورد پيامد هاي برنامه پيشگري اوليه و آموزش مهارت هاي زندگي نشان داد كه بدنبال آموزش ، رفتارهاي مناسب اجتماعي افزايش يافته و رفتارهاي منفي و خود تخريبي كاهش مي يابد.

 پروژه رشد اجتماعي (ستيل) كه توسط هاوكينز اجرا شد، و با هدف كمك به نوجوانان جهت رشد مهارت هاي زندگي لازم براي عملكرد موفقيت آميز در محيط هاي اجتماعي از طريق درگيري فعال خانواده ، مدرسه و گروه همسالان به وجود آمد،‌به نتايج مثبتي دست يافت . نتايج مثبت اين تحقيق شامل كاهش رفتار بزهكارانه ، سوء مصرف مواد مخدر ، افزايش احساس مسئوليت نوجوانان نسبت به خانواده ، مدرسه و جامعه بود.

اهداف آموزش مهارت های زندگی :

مجموعه مهارت های زندگی نه تنها به توانمند ساختن افراد در زندگی حال نمی اندیشد بلکه به توانمندی آنان جهت زندگی آینده نیز تاکید می ورزد . در ضمن متمرکز بر شکوفایی توانایی های بالقوه افراد است به طور کلی هدف از مجموعه مهارت های زندگی ، کمک به فرد جهت حرکت از توانایی ها و ضعف های مهارتی به سوی مهارت های توانمند و قوی و سازنده می باشد . چنین مهارت های زندگی ، تصمیمات متعهدانه فرد را در بر می گیرد .

مسئولیت پذیری یا تعهد فردی یک مفهوم مثبتی است که طبق آن افراد نسبت به سلامتشان و اتخاذ تصمیمشان در مسائل زندگی خویش متعهد هستند . در واقع هدف نهایی مهارت های زندگی این است که افراد مسئولیت برتری و شایستگی فردی خویش را بپذیرد . این شایستگی فردی شامل احساس کفایت و شایستگی سطح بالا ، سلامت روانی ، خودشکوفایی و پذیرش مسئولیت فردی می باشد . در نتیجه می توان گفت مجموعه مهارت های زندگی هم اهداف پیشگیرانه دارد و هم کنترل و مدیریت مشکلات و همانند سبک رویکرد آموزش هم برای مداخلات گروهی و هم فردی مناسب است .

به گزارش سازمان بهداشت جهانی ، هدف از آموزش مهارت های زندگی ، افزایش توانایی های روانی – اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده با بهداشت سلامت و ارتقای سطح روانی افراد است . یکی از اهداف اصلی برنامه مهارت های زندگی ، ارتقای بهداشت روانی کودکان و نوجوانان است ، مطالعات بسیاری در مورد تاثیر برنامه آموزش مهارت های زندگی در ابعاد مختلف سلامت روان انجام گرفته و نتایج نشان داده است که آموزش این مهارت ها سبب افزایش عزت نفس ، بهبود رفتارهای اجتماعی و سازگاری اجتماعی ، افزایش رضایت سیستم خانوادگی و سازگاری با خانواده ، افزایش مهارت حل مسائل شخصی و بین فردی و افزایش مهارت های مقابله ای شده است .

یافته ها ، به اثرات مثبت این آموزش ها بر مهارت دانش آموزان در حل مشکلات بین فردی و مقابله با اضطراب دلالت دارند . به دنبال چنین آموزش هایی ، شرکت کنندگان قادر می شوند تا تعارض های خود را با همسالان به نحو سازنده ای حل نمایند و محبوبیت بین فردی بیشتری یابند . یافته ها همچنین تاثیر آموزش مهارت های زندگی را در پیشگیری از خودکشی و خشم و خشونت نشان داده است . هازل مطرح كرد كه نوجوانان داراي اعمال غير قانوني، مهارت هاي لازم را جهت پيشبرد اهدافشان از طريق قانوني و مجاز ندارند. به علاوه نوروزها و سايكوزها نيز ناشي از نقص در رشد مهارت هاي زندگي است .

شينكه وكيلچرست ، بوتوين با مروري بر مطالعات پژوهشي كه تاثير آموزش مهارت هاي زندگي را مورد ارزيابي قرار مي دهند ، اظهار مي دارند كه اين گونه رويكردها مي توانند ميزان سيگار كشيدن را از 50 تا 75 درصد كاهش دهند. در يكي از مطالعات ، بوتوين و همكارانش با آموزش هشت نوع مهارت زندگي از ديدگاه شناختي ـ رفتاري به 4466 دانش آموز دوره  راهنمايي در 56مدرسه ايالت نيويورك ،‌اثر  بخشي اين روش را در پيشگيري از مصرف مواد بخصوص سيگار مورد بررسي قرار دادند. مهارت هاي مورد نظر ايشان عبارت بودند از :

  • اطلاعاتي در مورد مصرف مواد
  • تصميم گيري
  • تاثير رسانه ها
  • رفتار خود هدايتي
  • مديريت اضطراب
  • مهارت هاي ارتباطي
  • مهارت هاي اجتماعي
  • مهارت هاي جرات ورزي

مدت آموزش و ارزيابي اثرات اين مهارت ها سه سال به طول انجاميد و در طول اين سه سال ، ميزان گرايش ،‌ميزان مصرف  و تغيير مهارت هاي مورد نظر با كمك معلمين تعليم ديده ، مورد مشاهده قرار گرفت . يافته هاي پژوهش فوق تاييد محكمي است بر اثر بخشي رويكرد شناختي ـ رفتاري در پيشگيري از مصرف مواد در بين دانش آموزان مقطع راهنمايي . در اين پژوهش نشان داده شده ، مصرف سيگار ، الكل و ماري جوانا كاهش يافته است. نكته قابل توجه در نكته مذكور اين است كه اثر بخشي روشهاي فوق در كاهش مصرف سيگار نسبت به ساير مواد بيشتر بوده است.

آموزش مهارت هاي زندگي در پيشگري از خشونت و بزهكاري نيز كارايي داشته است . در يك برنامه ي پيشگيري از خشونت به 135 دانش آموز مهارت حل مساله آموزش داده شد. نتايج نشان داد كه افراد شركت كننده در برنامه ، در مقايسه با گروه كنترل، با مشكلات اجتماعي كمتري روبروبوده و كمتر به راه حل هاي خشونت آميز متوسل شده اند و عواقب منفي بيشتري براي خشونت مطرح كرده اند.در پژوهشي كه اثر آموزش مهارت هاي زندگي را در زمينه ي خود آگاهي بررسي نمود، نتايج نشان داد كه به دنبال اين آموزش دانش آموزان صداقت بيشتر، نوع دوستي بيشتر و پرخاشگري كمتري از خود نشان دادند.

جایگاه مهارت های زندگی در اسلام

با تبدیل خانه به خوابگاه و کاهش ارتباط صمیمانه میان اعضای خانواده ، اقتدار و مسئولیت پذیری والدین در ایفای وظایف خانوادگی شان رو به کاهش نهاده است . در این میان نقش ساختارهای فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی را نباید نادیده گرفت . برخی از صاحب نظران نظیر ویلیام گاردنر در کتاب خود به نام « جنگ علیه خانواده » معتقدند نظام سرمایه داری و جریان ضد خانواده ، نقش اساسی در چنین پدیده ای دارد . بر این اساس ، لزوم توجه به انواع مهارت های زندگی و آموزش آن به ویژه در زمینه های مرتبط با خانواده ، بیش از پیش روشن می شود .

در تدوین طرحی که بیانگر جایگاه مهارت های زندگی از نظر اسلام باشد می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1- تاکید بر جامعیت و واقع نگری اسلام و قدرت پاسخگویی آن به نیازهای انسانی ، تا بینش مطلوب به اسلام پدید آید و سنت دین و زندگی روشن گردد .

2- ارائه دیدگاه اسلام درباره ی مهارت های زندگی با توجه به رویکردهای علمی ، تا معیارها و ضوابط مطمئنی در زمینه های مورد بحث به دست آید .

3- تاملی نقد گونه بر پاره ای از مباحث مهارت های زندگی به ویژه مباحثی که با رویکرد اومانیستی و یا سکولاریستی ، معیارهای درک و تفکیک ارزش ها از ضد ارزش و امثال آن .

4- طرح موضوعاتی همچون وجود ارتباط معنادار میان بخشی از مولفه های مهارت های زندگی ، تا درک بهتر و عمیق تری از آن بدست آید . نظیر رابطه ی آدمی و خالق از یک سو و تاثیر آن رابطه ی آدمی با مردم

منبع

رحمان پور،محمد(1389)، تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان وعزت نفس، پایان نامه کارشناسی ارشد، روان شناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0