فنون درمانی
تغییر پیش از درمان: صرفاً تغییر برای قرار ملاقات، اغلب تغییر مثبت را به جریان می اندازد. معمولاً در جلسه درمان مقدماتی درمانگران راه حل مدار می پرسند: از زمانی که درخواست ملاقات کردید چه کاری انجام داده اید که مشکل شما را تا اندازه ای تغییر داده باشد؟
در رویکرد راه حل مدار، دو نوع پرسش از مرکزیت خاصی برخوردار است:
- پرسش معجزه
- پرسش استثنا یاب.
پرسش معجزه
تکنیک دیگری که توسط درمانگران راه حل – مدار برای کمک به مراجع به کار گرفته می شود تا تعیین کنند که مراجع دوست داشته است زندگی اش چگونه باشد، سوال معجزه است. درمانگر با پرسیدن سوال معجزه از مراجع می خواهد درباره این موضوع فکر کند. چنانچه مشکل حل شده باشد چه چیزی اتفاق خواهد افتاد که در حال حاضر وجود ندارد . دیشازر سوال معجزه را اینگونه از مراجع می پرسد ؛فرض کن شب در حالیکه تو در خواب هستی، معجزه ای رخ می دهد، مشکلی که شما را به جلسه درمان کشانده حل می شود، شما چطور این قضیه را متوجه می شوی؟ چه تغییراتی به وجود خواهد آمد؟ صبح روز بعد متوجه چه چیزی خواهی شد که به تو این پیام را میدهد که معجزه ای اتفاق افتاده است؟ همسرت متوجه چه چیزی خواهد شد؟ این سوال سازمان ذهن را برای حل مسئله فعال می سازد. زیرا دورنمایی از هدف مراجع در ذهنش ایجاد می کند. این فن به مراجع کمک می کند تا نگاهی ورای مشکل داشته باشد تا ببینند که آنچه واقعاً می خواهد شاید لزوماً حذف مشکل فی النفسه نباشد، بلکه بخواهد کارهایی انجام دهد که آن مشکل، سد راه آن کارها شده است . ما به صورت غیر مستقیم با سوال معجزه، اهداف مراجع را مورد سوال قرار می دهیم. مراجع شروع به صحبت درباره زندگی اش در یک روش جدید می کند که متمرکز بر راه حل ها و توصیفات رفتارهای عینی است که منجر به راه حل ها خواهد شد.
نکته مهمی که درمانگران در هنگام استفاده از سوال معجزه می بایستی به خاطر داشته باشند این است که بین اهداف و آرزوهای مراجع، تفاوت قائل شوند. آرزوها غالباً غیر قابل کنترل هستند، در حالیکه اهداف، قابل حصول می باشند. بطور مثال زمانیکه همسران، اهدافی را تعیین می کنند که مخصوصاً همکاری یک شریک جنسی یا یک عشاق غریبه را می طلبد- که این حالت در اکثر اوقات اتفاق نمی افتد- پیامد هیجانی آن ناکامی، ناامیدی و عصبانیت خواهد بود ، درمانگران باید به مراجعان کمک کنند تا اهداف جدیدی تعیین نمایند که این اهداف کنترل منحصر به فرد داشته باشند و اهداف قابل کنترل تعیین شوند. سپس مراجعان خرده اهداف را تعیین کنند یا موضوعاتی که در هدف کلی به آنها کمک خواهد کرد، تعیین کنند. این فرایند کامل هدفگزینی و دستیابی به اهداف کاملاً آنها را آگاه می کند که در یک حالت مشابه، چگونه در معجزهشان رفتار خواهند کرد و یک حس منبع کنترل درونی برای مراجعان ایجاد می کند.
منبع
نامنی،ابراهیم(1392)، اثربخشی خانواده درمانی راه حل مدار – ساختاری در درمان ( قطع مصرف مواد) افراد وابسته به مواد،پایان نامه دکترای تخصصی،روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید