فطری بودن دین
یکی از نتایج حاصل از آنچه در بالا به آن اشاره شد، فطری بودن دین در نظر استاد شهید مطهری است، در اینجا فطری در مقابل عرضی میباشد. یعنی دین در نهاد و فطرت انسان قرار دارد و منظور از فطرت، طبیعت، ذات و سرشت تکوینی انسان است که از جای دیگری نگرفته است بلکه این خصوصیات جزء ذات انسان میباشند. مطهری برای نشان دادن این معنی، آیه (فأقم وجهک للدّین حنیفا فطرة الله التی فطر النّاس علیها)توجه خویش را به سوی دین حقگرایانهی پایدار و استوار کن، این فطرت الله را که همه مردم را بر آن آفریده شدهاند، را مثال میزند. ایشان بر این نظر است که دانشمندان علم روانشناسی و غیره در سدههای اخیر بر فطری بودن دین در مورد انسان به نتایج قابل توجهی رسیدهاند از آن میان یونگ ضمن تأیید دیدگاه فروید مبنی بر وجود روان ناخودآگاه در انسان محتوای این روان را همان دین و امور دینی میداند که به طور فطری قرار دارد.
ویلیام جیمز، فیلسوف امریکایی که سالها بر روی مسایل روانی و مذهبی انسان مطالعه کرده در این باره میگوید: درست است که سرچشمه بسیاری از امیال درونی ما امور مادی و طبیعی است ولی بسیاری از آنها هم از دنیایی ماورای این دنیا سرچشمه میگیرد. و در تأیید وجود امور معنوی و حالات روحی خاص در انسان میگوید: من در هر امر مذهبی همیشه نوعی وقار و صمیمیت، وجد و لطف و محبت و ایثار میبینم، حالات روانی مذهبی، خواصی دارد که آن خواص با هیچ حالت از حالات بشر تطبیق نمیکند .باید در نظر گرفت که فطرت انسان در نظر شهید مطهری دارای دو مرتبه هست؛ یک فطرت اولیه ادراکی و دوم فطرت احساسی یا اکتسابی ثانویه، و فطرت دوم در صورتی در انسانی به وجود میآید که تعالیم دینی به انسان پرتوافشانی کند. به سخن شهید مطهری: فطرت یکی به معنای فطرت ادراکی است که به این معنا دین فطری است یا بگوییم توحید فطری است. یعنی از نظر ادراکی فطری است. دوم فطرت احساسی است، یعنی توجه به خدا و حتی توجه به دستورهای این احساساتِ انسان، انسان را به سوی دین میکشاند .
شهید مطهری
اوّلین قدم در فلسفه دین، تعریف خود دین است. یعنی شناخت دین و ماهیت آن مورد نظر میباشد. از همین رو در نوشتههای شهید مطهری نیز به تعاریف چندی از دین میتوان برخورد کرد. در یک تعریفِ وی، دین مشتمل بر یک سلسله اصول و معتقدات است که هر کس باید خودش مستقیماً تحقیق کند و واقعاً تشنهی یاد گرفتن و تحقیق در آنها باشد و مسلماً اگر کسی خدا را پویا باشد خداوند تعالی او را دستگیری و هدایت خواهد کرد .در این تعریف عناصر بنیادین دین را اصول معتقدات و تلاش هر کس برای فهم آنها تشکیل میدهد. طبق تعریف دیگری، دین ایدئولوژی است که تکیهاش بر سرشت روحانی انسان یعنی بر شناساندن انسان است، بر آگاه کردن انسان به این سرشت و پرورش دادن این جنبهی وجود انسان و برقرار کردن تعادل میان دو جنبه وجودی انسان .بر اساس این تعریف عناصر بنیادین دین، وجود سرشت روحانی در انسان، پرورش جنبهی علوی و روحانی انسان و شناساندن آن جنبه بر وی و در نهایت تأکید بر وجود ایدئولوژی در انسان است.
در تعریف سومی از دین، مطهری میگوید: ما دین را عبارت از قوانین تکامل اجتماعی میدانیم، دین قوانین تکامل اجتماعی را که یک تکامل اکتسابی است از راه وحی بیان میکند. و همچنین میتوان گفت دین یک سازمان وسیع و گسترده فکری، اعتقادی، اخلاقی و عملی است، که همهی ابعاد زندگی انسان را در بر میگیرد. پس دین در نظر شهید مطهری یک تعریف ثابت و مشخص را برنمیتابد بلکه به لحاظ گسترش ابعاد آن از جنبههای گوناگون، تعاریف گوناگونی دارد که نشان دهندهی نگاه همه جانبهی مطهری به دین است، زیرا در نظر ایشان دین در تعریف نهایی باید به عنوان یک ایدئولوژی و برنامه کاملی باشد که بتواند انسان را به کمال و سر منزل مقصود برساند. بنابراین چنین دینی باید دارای مؤلفههای اساسی چون، برنامه ، هدف ، معنویت ، جامعیت ، انگیزش انسانی و معرفت باشد تا بتواند یک دین به معنای واقعی باشد. با این وجود دین در نزد مطهری امری مقدس و متعالی است که نمی توان آن را در زمره علمی، در کنار علوم دیگر قرار داد .
منشأ دین
منشأ و ریشه دین از منظر مطهری یکی از مقولات اصلی ذهن هر متفکر دینداری است، این مسئله زمانی مطرح میشود که با گسترش دایرهی اطلاعات انسان، پرسش درباره مبنا و ریشهی دین هم مطرح میگردد، و با توجه به ماهیت و منشأ آن معنای تعصب و عدم تعصب نسبت به آن هم روشن میگردد. استاد مطهری در بررسی منشأ دین ابتدا این مسئله را مطرح میکند که در جامعهشناسی به سبک علمی و اروپایی آن، یعنی در جامعهشناسی مذهب، ابتدا فرض بر این است که مذهب پدیدهای مولود فعل و انفعالات جامعه است یعنی یک ریشه الهی و ماورائی ندارد. در واقع بنابر نظر جامعه شناسی دینی اروپایی، دین دارای ریشه و مبنای منطقی نیست و لذا باید برای دین ریشه اجتماعی را در نظر گرفت که این بسته به شرایط و ویژگیهای اندیشهی اجتماعی انسانهاست . استاد مطهری هدف انبیاء از بعثت را در واقع نیاز بشر به دین میداند، یعنی پیامبران در واقع کسانی هستند که این نیاز عمیق و فطری انسان به معنویت را پاسخ میگویند. پیامبران با هدایت فطرت پاکِ انسانها به سوی خدا، ترکِ پرستش طاغوتها و تهذیب و تزکیه نفوس آنها ضمن پاسخگویی به نیاز درونی انسانها زمینهی رسیدن آنها به کمال را فراهم میکنند.
منبع
سیدمیرزایی،سیده زهرا(1394)، پیش بینی سلامت روان بر اساس باورهای مذهبی و هوش اجتماعی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید