فرایند حافظه
کريک و لوکهارت، ازتقسيم بندي حافظه به ساختارهاي گوناگون انتقاد کرده اند. آنها تقسيم بندي معروف حافظه کوتاه مدت و بلندمدت را به دليل تفاوت در ظرفيت، نحوهي کدگذاري و ميزان فراموشي نپذيرفته و معتقدند که محدوديتهاي ظرفيتي براي هر دو نوع حافظه کوتاه مدت و بلند مدت وجود دارد و رمزگذاري فيزکي و معنايي براي هر دو نوع حافظه ممکن است وجود داشته باشد. فراموشي نيز به نوع رمزگذاري و مواد يادگيري بستگي دارد و بنابراين نوع حافظه تعيين کننده ميزان فراموشي نيست. آنان در مردود شمردن تقسيم بندي نظامهاي حافظه به مدارکي از مطالعات نوروسايکولوژي حافظه نيز استناد کردند، از جمله بيماراني که حافظه کوتاه مدت آنان آسيب ديده، ولي حافظه بلندمدت سالمي دارند.
بر اساس تعریف فرایندی حافظه، که بیشتر صاحبنظران بر آن توافق دارند، حافظه عبارتست از فرایندی که به سازو کار پویای مرتبط با ذخیره سازی، نگهداری و بازیابی اطلاعات تجارب گذشته اشاره دارد. بر این اساس در فرایند حافظه سه مرحله وجود دارد:
- رمز گرداني :شامل دریافت، پردازش و ادغام اطلاعات دريافتي
- اندوزش و يا يادسپاري :شامل ثبت پايدار اطلاعات رمزگرداني شده
- بازيابي :شامل فراخواني و یادآوری اطلاعات اندوخته شده
مرحله رمزگردانی: در اين مرحله، که يادگيري، درون داد، و ثبت نيز ناميده ميشود، اطلاعات جديد وارد حافظه ميشوند. اطلاعات رمز گردانی شده با ويژگيها و خصوصيات مختلفي همراه است، بنابراين در این مرحله، رمزگرداني اطلاعات ممکن است با ويژگيها و خصوصيات فيزيکي؛ ازقبيل رنگ،شکل،اندازه و… يا معنايي؛ مفهوم، مقوله بندي، سازماندهي و … ارتباط داشته باشد. بر اساس نظریه سطوح پردازش کریک و لاکهارت، فرایندهای توجهی و ادراکی زمان یادگیری تعیین میکنند که چه اطلاعاتی در حافظه درازمدت ذخیره شوند. سطوح گوناگون پردازش از پردازش کم عمق و فیزیکی گرفته تا پردازش عمیق و معنایی وجود دارند و هرچه پردازش عمقی تر و معنایی تر باشد، یادآوری بهتر است.
کریک و لاکهارت، بر خلاف اتکینسون و شیفرین معتقدند که به جای تنها سه انباره در حافطه، که به صورت مستقل از هم عمل میکنند، حافظه شامل سه یا تعداد مشخصی دیگر از انبارههای مجزا نیست بلکه حافظه در طول یک پیوستار از نظر میزان عمق رمزگردانی در حال تغییر است و به عبارتی به صورت نظری تعداد سطوح پردازش برای رمزگردانی گویههای مختلف بی نهایت است و مرز مشخصی بین یک سطح پردازشی و سطح دیگر وجود ندارد و هرچه پردازش عمیق تر باشد، احتمال بازیابی بیشتر است .
آنها در نظریه سطوح پردازش بین مرور ذهنی نگهدارنده و بسط دهنده تفاوت قایل شدند و تنها مرور ذهنی بسط دهنده را برای حافظه مفید دانستند که مستلزم مرور مطالب همراه با تحلیلهای عمیق تر و معنایی تر است. این نظریه با نظر اتکینسون و شیفرین، منافات داشت که مرور ذهنی را عامل بهبود حافظه درازمدت میدانستند و لذا بعدها آنها در این نظریه تجدید نظر کردند.
مطابق این تجدید نظر رویکرد پردازش انتقال مناسب را که بر اساس آن بین نوع پردازش در زمان یادگیری با نوع پردازش در زمان بازیابی تعامل وجود دارد، با نظریه سطوح پردازش به هم الحاق شده و بر این اساس در زمانی که پردازش در یادآوری و بازیابی متناسب باشند، سطوح پردازش بیشترین تاثیر را دارد. همچنین کریک و لاکهارت، دریافتند که پردازش سطحی هم ممکن است گاهی به یادداریهای بلند مدت و گاهی تا سالها هم منجر شود. نکته دیگر در این تجدید نظر موازی بودن پردازشهای ذهنی هنگام یادگیری است که ممکن است به صورت همزمان پردازشهای عمقی و سطحی صورت گرفته و یا حتی ممکن است در یک پدیده، پردازشهای عمقی ابتدا صورت گرفته و بعد پردازش سطحی صورت گیرد.
تالوینگ و شاختر به این نتیجه رسیدند که بین آزمونهای ناآشکار ادراکی و آزمونهای ناآشکار مفهومی تفاوتهای اساسی وجود دارد. شواهد ارائه شده در مرحله مطالعه، در اغلب آزمونهای ناآشکار ادراکی به هنگام آزمون به صورت ناقص و تنزل یافته ارائه میشود؛ مثلاً در تکمیل پاره کلمه یا تنه کلمه . این در حالی است که در آزمونهای ناآشکار مفهومی، اطلاعات داده شده در مرحله آزمون به صورت مفهومی است و شاید بین محرکهای دو مرحله آزمون و مطالعه هیچ شباهت ادراکی وجود نداشته باشد؛مثلاً سوالی در باره دانش عمومی: بزرگترین جانور روی خشکی کدام است؟. بر این اساس تالوینگ و شاختر ، از یادگیری ناآشکار سخن به میان آورده اند که بر اساس آن یادگیری ناآشکار عبارتست از یادگیری اطلاعات پیچیده بدون وجود دانش کلامی شده کاملی از آنچه یادگرفته شده است .
مرحله اندوزش یا ذخیره سازی: اين دو اصطلاح به مرحله پس از يادگيري و قبل از بازيابي اطلاق ميشود، مرحلهاي که در آن اطلاعات يادگيري شده ميبايست در حافظه انبار و ذخيره گردد تا درموقع لزوم دوباره از آنها استفاده شود. به عبارتی در این مرحله اطلاعات ثبت و یادگرفته شده در حافظه نگه داری و محافظت میشوند تا در زمان مناسب از آنها استفاده شود در اين مرحله عوامل گوناگوني در چگونگي ذخيره سازي و نگهداري اطلاعات اثر ميگذارند:
يکي از عوامل مهم، زمان سپري شده ميان مرحله رمزگرداني و مرحلهي بازيابي است. هرچه اين فاصله زماني بيشتر باشد، امکان استفاده از اطلاعات ذخيره شده کمتر است، ولي آنچه در مورد فاصله زماني اهميت دارد فقط گذر زمان نيست بلکه رويدادها و حوادثي است که دراين مدت زمان اتفاق ميافتد. این رویدادها درگذر زمان به عنوان اطلاعات جديد وارد حافظه ميشوند و به عنوان اطلاعات گمراه کننده مانعي براي يادآوري اطلاعات قبلي ميگردند.
مرحله بازیابی: در این مرحله اطلاعات مورد نیاز که بنابر شرایط و موقعیتهای گوناگون متفاوت خواهد بود مورد بازیابی قرار میگیرد و فرد اطلاعات را به نحوهشیارانه یا نا هشیارانه یادآوری کرده و یا مورد بازشناسی قرار میدهد. به این مرحله برون داد نیز گفته میشود که دلالت بر استخراج و بيرون کشيدن اطلاعات از حافظه دارد. در مطالعات آزمايشگاهي به اين مرحله، مرحله آزمودن نيز گفته شده است؛ زيرا در اين مرحله اطلاعاتي که در مرحله قبل؛ مرحله يادگيري يا مرحله مطالعه به آزمودني ارائه شده است مورد آزمون قرار ميگيرد.
بر اساس مطالعات انجام شده، حافظه صرفاً پدیدهای بازیابنده نیست که از راهبردهای گوناگون برای بازیابی اطلاعات از تجارب و بازسازی تجربه اصلی به عنوان مبنای بازیابی استفاده کند، بلکه در موقعیتهای زندگی واقعی سازنده نیز هست به طوری که تجارب پیشین بر نحوه بازیابی مطالب و آنچه واقعاً به یاد میآوریم تاثیر میگذارد.
منبع
برقی ایرانی،زیبا(1392)، اثر بخشی شناخت_رفتار درمانگری سالمندی(CBTO)بربهبود نشانههای مرضی، همبستههای شناختی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید