فرایندهای هویت سازمانی
فرایند هویت سازمانی نهایتاً ارزشهای هستهی مرکزی یک سازمان را به روندی ملموس و قابل درک تبدیل میکند. روندی که تعامل مورد نیاز بین شرکت و مشتری و یا جامعه را توضیح دهد. هدف نهایی این فرایندها شکل دادن زنجیرهای پایدار متشکل از تجربهها برای مشتری است. زمانی که هستهی ارزشهای آن پایه ریزی شد، سه قدم اصلی برای خلق نمودن و حمایت کردن از یک هویت سازمانی موفق میتواند به این ترتیب بیان شود:
- هویت بصری باید ازمیان همهی متون و مواد بصری و تعاملها، شامل یک هستهی خلاقانه و استراتژیک از ارزشها باشد.
- استقرارعمیقتر هویت سازمانی در سطح آگاهی مشتری از طریق مدیریتی حرفهای و پایدار.
- ارزیابی و برآورد منظم برای اطمینان از ثبات برنامه و شناسایی ضعفها.
در موارد موفق، این چرخهی کاری، میتواند در نهایت به یک هم یاری و اشتراک مساعی برسد. در چنین شرایطی عناصر منفرد از مباحث جداگانه، به هم میرسند، فعالیتهای منفرد یکدیگر را بهینه سازی میکنند، روند کار شتاب میگیرد و عملکردهای داخلی و خارجی سازمان به یک نظم و همترازی میرسند. بنیاد نهادن و ابقاء یک برنامه هویتی بلند پروازانه و پیچیده، نیازمند بصیرت، جرأت، قدرت، پشتکار و اعتماد به نفس و برتر از همهی اینها خلاقیت است.
خیلی مهم است که فکر هرگونه پیشرفت خطی هویت سازمانی را رها کرده و در عوض باید در نظر داشت مراحل را به صورت چرخهای باید دنبال کرد. خاستگاه و مسیر هویت سازمانی معمولاً نمیتواند به طور قطعی در خود آن واقع شود و بیشتر به عوامل متنوع فرهنگی بستگی دارد. فرایند آن به شدت با جنبههای سیاستهای سازمانی درهم آمیخته است، به طرزی که همیشه به نتیجهی نزاعها، قدرت بیان شخصی و توافقهای جمعی، وابسته است. سیاستهای توسعهی هویت سازمانی بسیار شگفتآورند، چراکه بدون تردید، سازمانها خود سیاستهای کاری را دنبال میکنند که به واقعیتهایی اعم از تنازع قدرت و تعارض منافع تن دردهند. مراحل پیشرفت هویت سازمانی روندی است مداوم، ادواری، و رقابت جویانه. به عبارتی، به بن بست و بیراهه رفتن بخش جدایی ناپذیر از سفری است که مقصد آن نامعلوم است. بنابراین تفکر و عمل خلاق در همهی جنبههای هویت سازمانی و نه فقط در آن جنبههای به خصوصی که شامل فعالیت طراحی میشوند، مورد نیاز است. برای یافتن نتایج نوآورانه، تسهیل کردن ارتباطات در سرتاسر شبکهی ارتباطات و ابداع فرآیندهای جدید، همیشه نیازمند راهحلهای خلاقانه هستیم. باید گفت سرپرستی و نظارت بر وظایف محول شده و ارزیابی دوبارهی مسیرها، الزاماً راهحلهای کافی برای توسعهی یک برنامهی هویت سازمانی جامع و فراگیر نیستند. روابطی که به یاری و اشتراک مساعی میرسند و در بالا به آنها اشاره شد، باید همواره مورد ارزیابیهای مجدد قرار بگیرند، در غیر این صورت ممکن است در یک چرخهی معیوب گرفتار شوند.
منبع
تعجبی، محمود(1395)، الگوی علّی احساس عدالت سازمانی با درگیری شغلی؛ آزمون نقش میانجی هویت سازمانی و خوش بینی، پایان نامه دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه ارومیه.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید