فرایندهای فعال شده کارآمدی
تحقیقات زیادی درزمینه چهارفرایند عمده روان شناختی که از طریق آن باورهای خودکارآمدی عملکرد انسانی را تحت تأثیر قرارمی دهد ، انجام گرفته است . بنابرنظر بندورا ، کنش وری های آدمی را بواسطه فرایندههای چهارگانه شناختی ، انگیزشی ،عاطفی و گزینشی تنظیم می کنند. این فرایندهای متفاوت درجریان وروند تنظیم کنش وری آدمی بصورت یکپارچه وهماهنگ عمل می کنند .
فرایند های شناختی
تأثیرات باورهای خودکارآمدی برفرایند های شناختی به شکل های مختلف است . اکثررفتارانساتی رفتارهدف مند با یک نوع دوراندیشی که دربر گیرنده هدف های ارزشمند است ، تنظیم می گردد. تعیین هدف شخصی تحت تأثیر خودارزیابی توانائیهاست . هرچه درک خودکارآمدی قویتر باشد ، چالشهای هدف که افراد برای خود تعیین می کنند ، متعالی تر خواهد بود و در نیل به آنها جدی تر خواهند بود .
اکثراعمال آدمی ابتدا دراندیشه شکل می گیرد . باورهای مردم به کارآمدی آنها انواع طرحهای مورد انتظاری که آنها ارائه و مرور می کنند را شکل می دهد . آنهایی که کارآمدی خود را باور ندارند ، طرحهای ناموفق را مجسم می کنند و به چیزهای زیادی که احتمال خطا در آنها وجود دارند ، می پردازند . هنگامی که فرد با خود – تردیدی مواجه است، خیلی سخت است که به چیزی دست یابد. نقش عمده تفکراین است که این توانایی رابه افراد بدهد تا حوادث را پیش بینی کند و روشهایی را برای کنترل عوامل مؤثربر زندگی گسترش دهند . چنین مهارتهایی مستلزم پردازش شناختی اطلاعاتی است که بسیاری از ابهامات ودو دلی ها را دربر دارد . در یادگیری قوانین تنظیمی و پیش گویی مردم بایستی متکی باشند به دانششان برای ایجاد فرصتها ، سبک و سنگین کردن و یکپارچه کردن عوامل پیش بینی و آزمودن و بررسی کردن ارزیابی آنها براساس نتایج آنی فعالیتها یشان ودر نظر گرفتن اینکه چه عواملی را ارزیابی کنند و تا چه حد کاررا به خوبی انجام دهند .وقتی مردم با وظایف انجام دادن کارهای محیطی مشکل تحت شرایط طاقت فرسا مواجه می شوند ، افرادی که در رابطه با کارآمدی شان دچار یک نوع بی باوری هستند ، در تفکرتحلیلی خود بیشتر آشفته و پریشان می شوند ، انگیزه های خود را کاهش می دهند و کیفیت عملکرد آنها تنزل می یابد . در مقابل آنهایی که دارای حس کارآمدی انعطاف پذیرهستند برای خود اهداف چالش برانگیز را تعیین می کنند و از تفکر تحلیلی خوب که موفقیت های کاری را به همراه دارد استفاده می کند .
برای غلبه بر پیچیدگی های فرایند پردازش شناختی اطلاعات چند بعدی که حاوی ابهامات و تردیدها می باشد و فرایند حل مسئله ، افراد باید از حس خودکارآمدی بالائی برخوردار باشند تا در موقعیت های تصمیم گیری پیچیده در تفکر تحلیلی خودکارآمد باشند . هر چه خودکارآمدی ادراک شده افراد بالا باشد،کوشش بیشتری را برای پردازش شناختی تکلیف وتفکرتحلیلی اختصاص می دهند .
فرایند های انگیزشی
باورهای خودکارآمدی ، نقش کلیدی در خود- تنظیمی انگیزشی بازی می کنند. اغلب انگیزه های انسان به صورت شناختی ایجاد می شود. آنها در مورد آنچه می توانند انجام دهند ، باورهایی دارند ، آنها احتمالاًدر مورد پیامدهای اعمال آینده ، انتظاراتی دارند. آنها اهدافی را برای خود تعیین می کنند و اعمالی را مطابق با درکی که از آینده دارند انجام می دهند. بنا بر اهمیت انگیزش و تقدم آنها بر رفتار، انگیزاننده های شناختی مانند: اسناد موفقیت و شکست ، تعیین اهداف و برآورد ارزشی از اهداف انتخابی و انتظار پیامد می توانند پیامد های احتمالی رفتار را برای فرد مجسم نموده و او را برای آغازگری رفتار یا اجتناب از موقعیت تحریک نماید . باورهای خودکارآمدی در تنظیم انگیزش فرد نقش کلیدی بر عهده دارند او سه نوع انگیزاننده های شناختی را شامل ، اسنادهای علّی ، انتظارات پیامد و اهداف درک شده .
باورهای خودکارآمدی بر هر سه نوع انگیزش شناختی اثر می گذارد . بر اساس سطح باورهای خودکارآمدی ادراک شده فرد ، اسنادهای علّی او ازموفقیت ها و شکست های احتمالی گذشته ، اهداف انتخابی و انتظارات پیامد نیز تعیین می شود . به طور خلاصه، باورهای خودکارآمدی اثر وسیعی بر فرایندهای انگیزشی دارند. غالباً اثر آنها بر چهار فرایند انتخاب ، تلاش و پشتکار ، هیجان و مقابله با موقعیتهای فشارزا تبیین شده است دربخش انتخاب افراد دارای باورهای کارآمدی بالا، اهداف پیچیده تری را که متضمن تلاش بیشتری است انتخاب می کنند. این افراد تلاش و پافشاری بیشتری در انجام تکالیف دارند و عملکرد بهتری نسبت به افرادی که باورهای خودکارآمدی پایینی دارند، ارائه می دهند. این افراد توانائی های بالاتری برای مقابله با موقعیت های فشارزا ونومید کننده دارند و درانجام تکالیف ازخلق وخوی بهتری برخوردارند.
بندورا و سران ، نقش واسطه ای خودکارآمدی وخودسنجی را در رابطه با اهداف و انگیزه عملکرد مورد تحقیق قرار دادند . آنها در مطالعه خود این پیش بینی را مورد بررسی قرار دادند در موقعیتی که اهداف تعیین شده برای آزمودنی با بازخورد عملکرد او همراه است ، میزان عملکرد آزمودنی بر اساس درک او از خودکارآمدی و سطح نارضایتی از خود متفاوت باشد . چگونگی عمل این مکانیزم به وسیله شناختی که فرد نسبت به استانداردهای شخصی و بازخورد عملکرد دارد صورت می گیرد.
آنها آزمودنی دختر و پسر را در چهارگروه 20 نفری ویک گروه 10 نفره بعنوان گروه کنترل در چهار موقعیت مورد مطالعه قراردادند:
- هدف و بازخورد ،
- هدف به تنهایی ،
- بازخورد به تنهایی ،
- بدون هدف و بازخورد .
آزمودنی ها یک فعالیت شدید جسمانی را انجام دادند . نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که در شرایط بازخورد و هدف توأماً ، خود نارضایتی موجب تغییر در عملکرد می شود ، خود نارضایتی و خودکارآمدی به طور مشترک تغییرات عملکرد را ایجاد می نمایند و هنگامی که خودکارآمدی برای دستیابی به اهداف بالا باشد نارضایتی فرد نیز از عملکرد خود نیز بالا باشد عامل بازخورد و هدف برای مکانیزم خودسنجی لازم می باشد .
فرایند های عاطفی
باورهای خودکارآمدی به واسطه تأ ثیر بر میزان فشار روانی و افسردگی ناشی از موقعیت های تهدید کننده بر سطح انگیزش افراد تأ ثیر می گذارند ، همچنین با احساس اعمال کنترل بر استرس زاها نقش حیاتی در انگیختگی اضطراب دارد. افراد با باورهای خود کارآمدی ضعیف، در کنترل تهدیدها اضطراب بالایی دارند ، ضعف و کاستی های خود را تعمیم می دهند، شدت تهدیدات ممکن را چند برابر میکنند و نگرانی های بیهوده ای دارند که اضظراب آنهارا تشدیدنموده وسطح عملکردآنها راتضعیف میکند .
کارآمدی تصوری در تمرین مهار تنیدگی زاها و دربرپایی اضطراب نقش محوری دارد. افرادی که باور دارند تهدیدهای بالقوه ، غیر قابل مهار وغیر قابل کنترل هستند ، اکثر جنبه های محیط خود را خطرناک و مخاطره آمیز تلقی می کنند و اثر بخشی و توانایی سازگاری خود را ناچیز می پندارند . بواسطه چنین تفکرات ناکارآمدی ، افراد خود را درمانده می بینند و سطح کنشوری آنها پایین می آید . برعکس این افراد ، کسانی که باوردارند قادرند تهدیدهای بالقوه را تحت مهارخود درآورند ، به نحوی ، با شرایط سازش می یابند و اضطراب و افسردگی کمتری را تجربه می کنند ، پیشرفت ها و سلامت روان آدمی ، نیازمند خودکارآمدی خوش بینانه می باشد . برانگیختگی اضطراب علاوه بر این که تحت تأثیر خودکارآمدی تصوری قرار می گیرد ، تحت تأثیر افکار کنترل کننده کارآمدی نیز قرار دارند. تمرین کنترل بر هوشیاری فرد به خوبی در این خلاصه شده است تو نمی توانی مانع پرواز پرنده های نگرانی بالای سرت شوی ، اما می توانی مانع آشیانه سازی آنها روی سرت شوی خودکارآمدی تصوری در کنترل فرآیند افکارTیک عامل کلیدی در تنظیم افکار کاهش دهنده استرس و افسردگی است .
فرایندهای انتخابی
سه فرایند شناختی ، انگیزشی ، و عاطفی از فرایندهای فعال کارآمدی هستند که فرد را قادربه ایجاد محیطهای مؤثرمی نماید . اما خود فرد می تواند با انتخاب فعالیتها و محیط مورد نظربر شرایط بیرونی تأ ثیر بگذارد . افراد ازطریق انتخابها برجریان زندگی شخصی و شغلی خود اثرمی گذارند. آنان از موقعیتها ، فعالیتها و به طورکلی انتخابهایی که باور دارند بیش از حد توان آنها است ، اجتناب می کنند و آن دسته از فعالیتهایی را انتخاب می کنند ، که باور دارند می توانند از عهده آن بر آیند . افراد دارای احساس خود کارآمدی بالا، موقعیتها و اهدافی را انتخاب می کنند که ممکن است ، ولی خارج از توان آنان نیست. باورهای خود کارآمدی در انتخابهای افراد همچون انتخاب رشته ، حرفه ، کلاسهای پیشرفته تأثیر دارد و نقش مهمی در آینده شغلی و شخصی دارد. افراد خود کارآمد بر اساس اهداف انتخابی، خود را مؤظف به تعیین معیارهای عملکرد کرده و پس از آن به مشاهده و قضاوت در باره نتایج عملکرد خود می پردازند و در صورت مشاهده ناهمخوانی بین سطوح واقعی و مطلوب عملکرد ، آنان احساس نارضایتی کرده و این محرکی برای تعیین و اصلاح عمل در آنهاست .
منبع
کریمی،سرگل(1388)، اثربخشی مشاوره شغلی براساس رویکرد شناختی- اجتماعی بندورا برافزایش باورها،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی علامه طباطبایی
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید