عوامل موثر بر توسعه محصولات جدید

عوامل موثر بر توسعه محصولات جدید در زير مجموعه عواملي هستند که کوپر(1999) آنها را به عنوان عوامل کليدي موفقيت در فرايند توسعه محصول جديد ارائه کرده است:

  1. جهت گيري مناسب در بازار، توجه به بازار، محور بودن محصول و مشتريمحور بودن آن؛
  2. تمرکز بر ارائه يک محصول جهان تراز، در اختيار داشتن يک جهت گيري بين المللي در فرايندهاي طراحي، توسعه و بازاريابي؛
  3. توجه به فعاليتهاي قبل از توسعه به معناي تمرين فرايند توسعه محصول و آماده سازي مقدمات براي توسعه پيش از کليد خوردن پروژه اصلي توسعه محصول؛
  4. تعريف سريع پروژه و محصول؛ اين تعريف سريع ملاک پيروزي يا شکست قلمداد مي شود.
  5. ارائه و روانه سازي بموقع محصول در بازار؛
  6. توجه به ساختار سازماني مناسب، طراحي و جو سازماني؛
  7. اهميت پشتيباني مداوم مديريت ارشد سازمان نه صرفاً به عنوان تضمين کننده موفقيت در فرايند توسعه بلکه کمک رسان پروژه توسعه محصول جديد.

در يك تقسيم بندي كلي عوامل تاثیر گذار سازمانی بر موفقیت محصول جدید به سه دسته معماري و ساختار، فرآيندها و فرهنگ سازمان تقسيم مي شوند .هريك از ابعاد فوق در منابع مختلف داراي مفاهيم و تعابير گوناگوني هستند و به نظر مي رسد براي ايجاد يك تصوير مشترك و مشخص از اين مفاهيم، لازم است توضيح مختصري در مورد هر يك از اين ابعاد به خصوص در بافت و زمينه پروژه هاي توسعه محصول داده شود.

  • ساختار: ساختار يك سازمان در حالت كلي محدوده ها، وظايف و اختيارات و ارتباطات رسمي در سازمان را مشخص مينمايد. يك جلوه مشخص و البته ناقص از ساختار همان است كه در سازما نها به عنوان نمودار سازماني مشهور است.
  • فرآيند: فرآيندها روش هاي رسمي انجام كارها در سازمان هستند. براي هر سازمان مجموعه محدودي از فرآيندهاي اصلي (كه محصول سازمان را توليد ميكنند) و فرآيندهاي پشتيباني (كه به توليد و عرضه محصول سازمان ياري ميرسانند) تعريف مي شود. فرايند بسته به اينكه نتيجه نهايي و راههاي رسيدن به آن چقدر مشخص و شفاف باشد ميتواند از پيش تعيين شده باشد يا گامي پس از گام ديگر تعيين گردد. براي سازمان دهي يك سازمان لازم است فرآيندهاي آن و به خصوص فرآيندهاي اصلي تعريف و شخص شوند. در مورد پروژه هاي توسعه محصول نيز فرآيندها و حداقل فرآيند اصلي توسعه محصول بايد تعريف و نوع و سازوكار آن مشخص گردد. فرآيندهاي مهم در پروژه هاي توسعه محصول، خود فرآيند توسعه محصول، فرآيند مديريت دانش و فرآيند مديريت منابع انساني هستند.
  • فرهنگ: فرهنگ يك سازمان برداشت افراد آن در مورد باورها، ارز شها، آداب و رسوم، هنجارها و رفتارهاي مشترك درسازمان است.
  • سيستم ها: سيستم ها سازوكارها و رو شهايي هستند كه به منظور اداره يك موضوع خاص در سازمان پياده سازي و اجرامي شوند. معمولاً اين سيستم ها مجموعه اي از روش ها، قوانين و ابزارها براي اداره موضوع مورد نظر هستند. مثال روشن ازسيستم ها در سازمان سيستم كنترل و ارزيابي عملكرد و همچنين سيستم هاي حقوق و دستمزد و يا پاداش ها هستند. سيستم ها عموماً سازوكارهاي مشخص و روشني هستند كه به سادگي قابل بازسازي و تقليد در سازما نهاي ديگر نيز هستند(روحی، 1395)، از طرفی عوامل سازمانی در طبقات زیر هم دسته بندی می شوند:
  • عمر سازمان: دوره زندگي يك سازمان به چهار بخش تقسيم ميشود كه عبارتند از: مرحله شكل گيري، مرحله رشد، مرحله تثبيت و مرحله برداشت. دوره زندگي سازمانها با توجه به صنعتي كه در آن فعاليت مي كنند از نظر زماني با يكديگر متفاوت است (دربرخي صنايع مانند پلاستيك شركت ها طي مدت كمتر از 10سال به مرحله تثبيت مي رسند و در برخي صنايع ديگر مانند Hi Techممكن است هيچگاه به اين مرحله دست نيابند). یكي از معاني عمر سازمان، موقعيت آن در دوره زندگي خود است. معناي ديگري كه عمر سازمان مي تواند داشته باشد، ميانگين سن خدمت كاركنان آن است. اين معنا در تعيين ساختار تيم پروژه محصول اهميت بخصوصي دارد كه به آن پرداخته خواهد شد.
  • اندازه سازمان: تعداد كاركنان، تعداد لايه هاي مديريتي، حجم فروش، سهم بازار، تعداد SBUها و پراكندگي جغرافيايي آنها همگي معيارهايي در تعيين بزرگي سازمان هستند.
  • فرهنگ سازماني: مشابه تعاريف ارائه شده در بخش قبل است. در اين بخش از اين بعد كه فرهنگ سازماني سازمان مادر بر ابعاد سازماني تيم توسعه محصول اثر مي گذارد، اين بعد در نظر گرفته شده است. بروكراسی؛ ميزان رسميت سازمان، تمركز سازماني و ارتباطات درون سازماني مشخصه هاي بروكراسي سازماني هستند كه نشات گرفته از ساختار سازمان مي باشند. هر چه رسميت و تمركز سازماني بالاتر بوده و به اصطلاح توليد محور باشد، آن سازمان بروكراتيك تر بوده و هر چه اين مشخصات كمرنگ تر باشند آن سازمان دمكراتيك تر خواهد بود. همچنين نظام ها و سيستم هاي كنترلي در سازمان را ميتوان جزءي از بروكراسي سازماني در نظر گرفت.
  • قدرت و نفوذ نسبي واحدها : به ميزان نفوذ و قدرت واحدهاي رسمي وظيفه اي نسبت به هم ويا گروه هاي مهم ديگر نسبت به هم در سازمان دارد.
  • حمایت مديريت ارشد: اين موضوع يك ويژگي سازماني عام نيست، بلكه حمايت و توجه حمايت مديريت ارشد رانسبت به پروژه های توسعه محصول جدید ميرساند كه در اين موضوع بسيار مهم است.

منبع

آرامی، سپیده(1397)، بررسی و رتبه بندی عوامل موثر بر توسعه محصول جدید در شرکتهای دانش بنیان حوزه سلامت در پارک فناوری پردیس تهران، پایان‏نامه کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات.

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0