عوامل مؤثر درضعف اعتمادبه نفس
آیامعمولاًتوانایی های خودتان رازیر سؤال می برید؟
آیا برای این عدم اطمینان به خود توجیهی دارید یا فقط به دلایل واهی این کار رامی کنید؟
اگراین طوراست احتمالاًشمادچارکمبوداطمینان واعتمادبه نفس هستید.
تاهمین لحظه افرادبسیاری هستندکه ازهمه ی تواناییهای خودبه طور کامل استفاده نمی کنند .ممکن است ما هم یکی ازهمین افراد بوده وبه جای انجام کارهای مفید وسودمند همیشه مشغول فکرکردن به این مسئله باشیم که چه زندگی بی مصرفی داریم وچه قدر محیط اطرافمان کسل کننده است.اگر چه ممکن است کمی ازخود دورافتاده باشیم وارزش خود رافراموش کرده باشیم،اماهیچ گاه برای تغییر دیرنیست .
فردفاقد اعتماد به نفس ممکن است ازانجام همه ی کارها سرباززندوبی هدف باشد،فقط به این دلیل که تصورمی کند که توانایی انجام کاری راندارد.اما الآن دیگر زما نش رسیده که این رویه راتغییرداده واین را باور کنیم که ما قادربه انجام هرکاری که می خواهیم هستیم.
چه چیز منجربه فقدان اعتماد به نفس می شود؟
اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجادشود، درمحیط های اجتماعی ممکن است باافرادی سروکار داشته باشیم که ما راتحقیر می کنند. وضعیت ظاهری نیز تاحدی دراین زمینه مؤثراست،محیطی که فرد درآن به دنیا آمده وپرورش یافته نیزبسیار،روی اعتماد به نفس تأثیردارد.
بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی به خصوص است وازطرف والدین حمایت نشده است ،بااین تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس اورادوست نداشته وبرای او ارزش قائل نیست.
محیط کار نیز روی اعتماد به نفس تأثیرمی گذارد.اگرکارهایی که انجام می دهیم مورد تشویق قرار نگیرد وتوجهی به آن نشود ،وهمکارانمان وجودمان را نادیده بگیرند،اعتماد به نفسمان کاهش پیداخواهد کرد.کساتی که درمعرض ابتلا به ضعف اعتماد به نفس قراردارند دارای فاکتورهای زیر هستند:
1- بدبینی
2- منفی بافی
3- ضعف درکنترل خود
4- ترس
5- خام گرایی
6- برداشت ناصحیح
7- کمبود مهارتی
8- عدم درک متقابل
9- مطلق نگری
عوامل مربوط به عدم اعتماد به نفس
علل مربوط به عدم اعتماد به نفس درافراد ممکن است ازسه ناحیه زیرایجادشده باشد :
1- دررابطه با خود
2- دررابطه باخانواده
3- دررابطه با اجتماع
در رابطه با خود علل وانگیزه هایی که به خود فرد مربوط می شوند بسیارند که مهمترین آنها عبارتند از:
– وقایع تلخ ودلسرد کننده که موجبات ناراحتی ونگرانی ودرنتیجه عدم اعتماد به نفس را پدید می آورند.
– وجود ترسها ودلهره ازافشا شدن رازی که به زندگی وسرنوشت فرد بستگی دارد.
– وجود گیجی وسردر گمی به علت وظایف ،مشکلات ودشواری های متعدد.
– عدم داشتن اهداف مشخص درزندگی .
– فاصله زیاد بین خود ادراک شده وخود ایده آل.
– نقایص ونارساییها ی جسمی که سبب احساس حقارت واحیاناً عدم کارایی می شود.
– عدم اعتماد به خواست واراده خود.
– تسلیم شدن در برابرحوادث ومشکلات وبی کفایتی.
– ناکامیها ومحرومیت ها وشکست های متوالی وخرد کننده که سبب دل مردگی وافسردگی شدید می شود.
– عدم خودباوری واحساس خوب داشتن.
– عدم استقامت وپایداری درمقابل انواع مشکلات ومسائل زندگی.
– عدم احساس کنترل سرنوشت وزندگی خود وپشتکار.
– عدم احساس توانمندی وارزشمندی در فرد واحساس ضعف ونا توانی.
– تداوم بدبینی وگله مندی های راجع به زندگی ومسائل ودشواری های آن .
– عدم آگاهی وایمان واعتقاد نسبت به توانایی ها وستعداد های خویش.
– عدم هماهنگی بین عقاید وکردار ورفتار.
– احساس حقارت وخود کم بینی درفرد.
– نداشتن نگرش مثبت واحترام آمیز نسبت به خود.
– گریز ازسئولیت نفس ونداشتن زندگی مسئولانه برای خود.
علل اعتماد به نفس دررابطه با خانواده
– عدم وجود خانواده های گرم ونوازش گرکه رفتارسئولانه راپاداش دهند
– عدم ایجاد محیطی همراه با امنیت وآرامش
– عدم دخالت دخالت نظر کودک ونوجوان در انتخاب وبرآورده شدن نیازهای خودش مانند :لباس ،کفش ووسائل شخصی
– عدم آشنایی فرزندان با ذخایروجود انسانی
– عدم تلاش وجد یت درپرورش استعدادها ی بالقوه کودکان
– عدم آشنایی کودک با الگوهای رفتاری مطلوب
– عدم برآوردن نیازمندیها ی کودک درحد معقول ودرست
– عدم توجه کافی به احساسات وعواطف کودک یا نوجوان
– به وجود آوردن ترس با موضوعات خرافی (دیو،غول و…)درکودک
– به وجود نیاوردن حس خوشبختی وامید در کودک ونوجوان
– وجود کشمکش وجدال دائمی درخانواده
– مسخره کردن کودک وصدا زدن اوبا القاب نا مناسب
– نداشتن والدینی که خود دارای اعتماد به نفس مطلوب وخود آگاه باشد
– وجود تبلیغات درخانواده وتوجه فوق العاده والدین به یک فرزند
– آشکار کردن عیوب و افشا کردن لغزش ها در حضور کسانی که فرد درنزد آنها از احترام بر خوردار است
– مراقبت شدید والدین از فرزندان به گونه ای که او را شدیداً به خود وابسته نماید
– استبداد والدین و تحمیل نظرات خود به فرزندان بدون در نظر گرفتن توان تحمل آنها
– سرزنش های افراطی که شخص را از خود و لیاقت خود نا امید می کند
– دخالت های بی مورد در تصمیم گیریهای کودک و نوجوان و بی توجهی به نظرات مفید و مطلوب آنها در مسائل زندگی
– مقایسه کردن فرا گیر با افراد یا فرد دیگری که توان رسیدن به آنها را ندارد
– وجود محرومیت های شدید و مداوم برای کودک
– تربیت نا مطلوب و شایسته کودک و پرورش استعدادها و مهارتهای کودک
– طرد شدن مستمر و مداوم کودک از طرف والدین
– محبت افراطی یا تفریطی و نبودن اعتدال در بروز محبت از طرف والدین
علل عدم اعتماد به نفس در رابطه با اجتماع
در ایجاد اعتماد به نفس یا درعجز وزبونی انسان محیط اجتماعی فوق العاده مؤثر می باشد و بسیاری از رشد و ثبوتها را باید در این رابطه جستجو کرد نوجوان به حفظ شخصیت خود و جلب نظر و احترام برای خویش می باشد و در هنگامی که نتواند خود را محفوظ نماید و تلاش خود را در این رابطه بی ثمر بیابد تدریجاً اعتماد به نفس خود را ازدست خواهد داد .
در محیطی که مظلوم سر کوب شود ولی ظالم آزاد باشد فرد همه ی خواسته های خود را بر باد رفته احساس می کند .
همراه با زیستن در محیط اجتماعی در انسان نیاز به احساس ارزشمندی به نحو سالم و متعادل باید به وجود آید . زیرا برای نگهداری سلامت و تعادل روانی و حتی تکامل وجودی بسیار ضروری است و اگر براین نیاز خللی وارد شود ، احساس حقارت یا خود بزرگ بینی در فرد ایجاد می شود بدین معنی که شخص یا بسیار خود را حقیر و متزلزل می بیند یا بسیار خود نما و خود مدارخواهد شد . همراه با زیستن در محیط اجتماعی فرد باید ازحمایت اجتماعی کافی بر خوردار باشد .
فرد باید با زندگی در محیط اجتماعی احساس کند که مورد توجه و علاقه دیگران بوده و از دیدگاه آنان فرد ارزشمندی است . چنانچه دچار مشکل شود سایر افراد مؤثر در زندگیش به او یاری خواهند رسانید . ارزشیابی خود به وسیله دیگران هم ،بخشی از زمینه ی تجربی فرد را تشکیل می دهد و درنتیجه زمینه ی ادراکی فرد از ارزشیابیهای او درباره ی خود و همچنین از ارزشیابی دیگران از اورا تشکیل می دهد.
براساس این اصل عوامل فردی و اجتماعی در تشکیل و تکوین ( خود ) و زمینه ادراکی فرد نقش مهمی را بر عهده دارند . این نیاز یک نیازعمومی و بسیار جدی و شایع است وبا قسمت اعظمی از تجارب فردی همراه است از خصوصیات این نیاز آن است که دو جانبه می باشد به این معنی که اگر فرد نیاز به دیگران را با توجه مثبت ارضا کند لزوماً نیاز خود فرد به توجه مثبت ارضا می شود و از بر آورده شدن این احساس، احساس خشنودی می کند .
تشکیل نگرش مثبت و احترام آمیزی که توسط دیگران و محیط نسبت به فرد بروز داده می شود به جای آن که توجه مثبت و احترام را از دیگران بگیرد از خودش می گیرد . در صورتی که خود را فقط در شکل محبت و تأیید دیگران قرار گرفتن بپذیریم اعتماد به نفس خود را بر پایه ای سست قرارداده ایم .
منبع
کاظمی، مرضیه (1389)، رابطه بین عزت نفس والدین واعتماد به نفس فرزندان، پایان نامه کارشناسی ، رشته روانشناسی ، دانشگاه پیام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید