عوامل مؤثر بر عملکرد گروه

در یک گروه با عملکرد بالا، معمولاً تونایی کل گروه که در آن عملکرد گروه بیشتر از کمک فردی هر یک از اعضا می باشد، مشاهده می شود. این افزایش عملکرد گروه را می توان ناشی از عوامل متعددی دانست: ترکیب ؛ اندازه ؛ هنجارها ، انسجام.

ترکیب: ترکیب گروه اغلب به تجانس و یا عدم تجانس گروه تعبیر می شود. گروهی را متجانس می نامند که اعضای آن در یک یا چند مورد از زمینه های مرتبط با کار گروه مانند سن، تجربه کاری، تحصیلات، تخصص فنی یا سوابق فرهنگی با یکدیگر شباهت داشته باشند. معمولاً یک گروه متجانس هنگامی بهره وری بالایی خواهد داشت که وظیفه گروه ساده باشد، نیاز به تشریک مساعی بوده، وظایف گروه متوالی باشد و یا اقدام سریع ضرورت داشته باشد.

اندازه: بر طبق تعریفی که شاو ارائه داده است، گروه می تواند تعداد دو نفر و یا آن تعداد عضو داشته باشد که اعضا بتوانند با یکدیگر مراوده داشته و بر هم اثر بگذارند. اگر گروه دارای اعضا بیشتری باشد منابع بیشتری در اختیار دارد و ممکن است به تنایی قادر به انجام تعداد زیادی وظایف نسبتاً مستقل باشد. البته اگر تعداد اعضا گروه از حد معینی فراتر رود، ممکن است پیچیدگی مراودات و ارتباطات، دستیابی بهتوافق گروهی را مشکل تر کند.

گروه کوچک (مراودات مکرر/ جریان آزاد اطلاعات/ دستیابی ساده تر به توافق) ؛ گره بزرگ (مراودات منحصر به بخشی از اعضا گروه/ ارتباطات رسمی/ استفاده از دستور جلسه در ملاقات ها/ تاحدودی محدودیت در مشارکت/ تمایل به تقسیم شدن به گروه های فرعی).

هنجارها: یک هنجار معیاری است که متناسب بودن رفتار با آن سنجیده می شود. بنابراین هنجار عبارت از رفتار مورد انتظار با الگوی رفتاری در موقعیت خاص می باشد. هنجارهای گروهی معمولاً در مرحله دوم تشکیل گروه (ارتباطات و تصمیم گیری) ایجاد می شوند و به مرحله بلوغ انتقال می یابند. هنجارها با ایجاد مبنایی جهت پیش بینی رفتار دیگران، اشخاص را قادر به تنظیم رفتارهایی متقابل می سازند. فعالیت های داخلی یک گروه بدون وجود هنجارها تبدیل به هرج و مرج خواهند شد. هنجارها نتیجه ترکیب ویژگی های شخصی اعضا، موقعیت، وظیفه و سنت های تاریخی گروه می باشند. ممکن است نتیجه عدم تبعیت از هنجارهای گروهی، سرزنش و دشنام، تنبیه بدنی، محرومیت و یا طرد از گروه باشد. به هر حال هنجارهای گروهی فقط در مورد اقداماتی که برای اعضا اهمیت دارند تقویت می شوند.

هنجارها تأمین کننده چهار منظور می باشند: 1) هنجارها به بقای گروه کمک می کنند ؛ 2) هنجارها رفتار مورد انتظار از اعضا گروه را ساده تر و قابل پیش بینی تر می کنند ؛ 3) هنجارها به گروه کمک می کنند تا از موقیعیت های پیچیده و مغشوش پرهیز کنند ؛ 4) هنجارها ارزش های واقعی گروه را بیان کرده و گروه را به دیگران معرفی می کنند.

هنجارها به طور معمول بیش از آنکه تنظیم کننده افکار و احساسات اعضا باشند، تنظیم کننده رفتار آنها می باشند. بنابراین ممکن است اعضا به منظور حفظ عضویت خود در گروه، رفتاری را بر خلاف نظر خود انجام دهند. هنجارها بر چگونگی تعیین اهداف، تعریف رفتار مناسب برای اعضا و محدود کردن رفتار آنها اثر می گذارند.

انسجام: انسجام گروهی برآیند تمام نیروهایی است که بر اعضا اثر می گذارند و باعث باقی ماندن آنها در گروه می شوند. نیروهایی که باعث ایجاد انسجام می شوند عبارتند از: جذابیت گروه، مقاومت در برابر ترک گروه و انگیزش حفظ عضویت گروه. انسجام گروه به ابعادی متعددی از پویایی گروه مانند بلوغ، تجانس و اندازه گروه مرتبط می باشد. «موفقیت، موفقیت می آورد».

عواملی که باعث افزایش انسجام می شوند (ترکیب متجانس/ توسعه متقابل/ اندازه نسبتاً بزرگ/ مراودات مکرر/ اهداف روشن/ موفقیت). پیامدهای انسجام زیاد (تحقق هدف/ رضایت شخصی اعضا/ افزایش کیفیت و کمیت مراودات/ تفکر گروهی) و بالعکس.

منبع

 رستمی، رسول(1394)، عملکرد تشکیل گروههای کاری رسمی و نقش آن در چابکی نیروی کار، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی ، دانشگاه آزاد اسلامي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0