عوامل افتراق نظام حاکم در خانواده و نظام موجود در شبانه روزی ها
در این جا این سوال پیش می آید که چرا کودکان در پرورشگاه ها آسیب پذیر می شوند؟ آیا به دلیل کارکرد سیستم شبانه روزی نیست؟ چه وجه تمایزی بین ساختار تربیتی فرزندان در شبانه روزی و خانواده وجود دارد؟ برای پی بردن به اثرات مخرب این روش نگهداری، ضروری است که ویژگی های آن درمقایسه با محیط خانوادگی مورد ارزیابی قرار بگیرد:
در خانواده الگوی تربیتی و شخصیتی ثابتی وجود دارد
از آن جایی کودک در خانواده از نظر تربیتی زیرنظر پدر و مادر واحدی قرار دارد، بنابراین الگوی تربیتی ثابتی در رابطه با او اعمال می شود. خانواده به طور مستقیم یا غیرمستقیم نوعی نظام تربیتی را ارائه می دهد که اگر به درستی عمل کند باعث تکوین شخصیت و تعادل روانی، اجتماعی فرزندان میگردد. کودک در خانواده در طول مراحل مختلف رشد جنبه های مختلف زندگی را تجربه می نماید و معنای مفاهیمی چون دوستی، صمیمیت، عزت نفس و شرافت، صدق و صفا، همدردی، صبر، گذشت، وفاداری را درک می کند.
در حالی که در پرورشگاه، به هیچ عنوان الگوی ثابتی برای تعلیم و تربیت و نگهداری فرزندان وجود ندارد. کودکان در طول مدت زندگی در شبانه روزی با افراد متفاوت، باورها و شخصیتهای متضادی در تماس هستند و از هر یک از آنها به نوعی تأثیر می پذیرند. حضور مربیان به عنوان مادران شیفتی و موقت هرگز نتوانسته است نظام تربیتی هدفمند و منسجمی را در رابطه با فرزندان شبانه روزی ایجاد کند زیرا در نظام پرورشگاهی هیچ کس و هیچ چیز در کنار کودک ثابت نیست. مقررات پیوسته در حال تغییر است و شخصیت او بارها و بارها به بازی گرفته می شود و احساس تعلق نسبت به دیگران در او از بین میرود. با وجود چنین شرایطی کودک می ماند با شخصیتی مضطرب، نگران که توانایی کمی برای سازگاری با محیط اجتماعی دارد. هرگونه ناسازگاری در شخصیت کودکان شبانه روزی نه تنها سلامت آنها بلکه سلامت جامعه نیز تحت تأثیر قرار می دهد.
در خانواده تقسیم کار وجود دارد.
در خانواده هر یک از اعضا نقش و وظیفه ی خاصی را به عهده دارد. در این فضا و شرایط فرزندان با نقش ها و وظایف خود و همچنین پدر و مادر آشنا شده و عملاً آن را تجربه می کنند. پدر مسئول تأمین نیازهای مادی، سرپرستی اعضای خانواده و رفع نیازهای معنوی می باشد. مادر به عنوان رکن خانواده تنظیم امور داخلی و هماهنگی آن با سایر امور را به عهده دارد وهر یک از فرزندان به فراخور حال خود فعالیت و مسئولیتهایی را به عهده دارند. حال آن که در شبانه روزی ها پدر و مادری برای فرزندان متصور نیست تا با درک مفاهیم و نقشهای هر یک کودکان بتوانند خود را برای یک زندگی مستقل در آینده آماده کنند و در واقع کودکان در این مراکز با مسئولیت پذیری کمتری آشنا می شوند.
کودک در خانواده اجتماعی می شود و ارتباطات اجتماعی را می آموزد
آن چه موجب اجتماعی شدن کودک می شود ارتباطات متقابل بین پدر- مادر و فرزندان و نحوه ی واکنش های هر یک به کنش های دیگری است. کودک در خانواده با ارزشها وفرهنگ خانواده و جامعه آشنا شده وبا آنها هماهنگ می شود. اما کودک بی سرپرست به علت فقدان محیط طبیعی خانوادگی، در محیط مدرسه و اجتماع از عهده ایفای نقش و درک و تصور رفتار دیگران نسبت به خود به درستی به تصور نمی آید و در نتیجه از رشد اجتماعی پایینی برخوردار بوده و به نوعی سرخوردگی در ارتباطات اجتماعی خود می رسد.
ارتباط محدود کودکان شبانه روزی با خانواده هایشان و در برخی موارد عدم و در واقع قطع ارتباط کامل سبب می شود تا از این تجربه ی ناب که میتوان در ارتباطات فامیلی دید و بازدیدها، شرکت در مجالس خانوادگی و … محروم بوده و توانایی و اعتماد به نفس کافی را برای برقراری ارتباط و ابراز عقیده نسبت به سایرین پیدا نکنند. برنامه ریزی هایی که به منظور پر کردن این خلاءها صورت می گیرد در بیشتر موارد غیرمنطقی و صرفاً برای پر کردن وقت است. آموزش ارتباطات فردی و گفتاری به طور حتم جایگاه خیلی کمرنگی در دعوت به یک مهمانی صرف غذا در یک رستوران دارد. لذا مشاهده می شود که این فرزندان در مقایسه با سایر افراد با گویش و رفتار متفاوت و ناتوان از حل مشکلات ساده زندگی می باشند.
در خانواده کنترل و نظارت وجود دارد.
در خانواده احساس مسئولیت والدین در قبال نگهداری و تربیت فرزندان موجب نظارت و کنترل بیشتری از جانب آن ها می شود. والدین با دلسوزی و تعهد در جهت رفع مسائل و مشکلات فرزندان خود و نقاط ضعفشان اقدام می نمایند. اما آنچه که کودک در مراکز شبانه روزی با آن مواجه است مربیان و مراقبان شیفتی ,به علت تعویض نوبت کاری، به عنوان مادران موقت اند که در مقابل تعداد زیاد فرزندان شبانه روزی کم بوده و جوابگوی نظارت و کنترل شایسته به رفتار و کنترل شایسته به رفتار و گفتار فزرندان نیستند. این امر سبب می شود که مربیان تنها به عنوان ناظر رفتار و کردار فرزندان باشند و این فرصت را نداشته باشند که به مشکلات آن ها به طور موثر رسیدگی کنند، در نتیجه فرزندان با مشکلاتی که به قوت خود باقی است پرورش می یابند و در اثر گذشت زمان این مشکلات نه تنها برطرف نمی شود بلکه تثبیت شده و تشدید می گردد. بنابراین همان طور که گفته شد این مراکز نه تنها از نظر اجرایی بلکه از نظر تربیتی نیز ساختار هدفمند و متعادلی ندارند.
خانواده اعضای محدودی دارد.
تجربه ثابت کرده است نه تنها در خانواده بلکه در هر واحد آموزشی، نگهداری که تعداد اعضای کمتری حضور داشته باشند، نتیجه مطلوب تری حاصل می شود. اگر خانواده را یک واحد کوچک اجتماعی درنظر بگیریم که متوسط تعداد اعضای آن شش نفر باشند و آن را با شبانه روزی که حداقل بیست فرزند دارد مقایسه کنیم متوجه این مهم خواهیم شد که زندگی در یک خانواده ی طبیعی و کوچک موجبات رشد بیشتری را در زمینه های تربیتی، شخصیتی، عاطفی، تحصیلی، اجتماعی و فرهنگی بیشتری را فراهم می کند، حال آن که فرزند شبانه روزی در یک محیط پرجمعیت با خصوصیات بسیار متفاوت و به صورت گروهی زندگی می کند و البته با توجه به شرایط خاصی که دارد با مشکلات بسیار زیادی مواجه است.
با توجه به عوامل بیان شده در سطرهای بالا که از عمده ترین عوامل افتراق نظام حاکم در خانواده و نظام موجود در شبانه روزی ها نیز است به نظر می رسد تا زمانی که نظام شبانه روزی با این خصوصیات وجود داشته باشد نمی توان انتظار کارکرد مفید و سازنده ای را از آن در جهت پرورش و تربیت صحیح فرزندان داشت. علاوه بر همه ی مطالبی که ذکر شد، محیط شبانه روزی وضعیتی ویژه دارد. تفاوتها از نظر امکانات، پرسنل، برنامه ها و روش ها بین مراکز به صورتی است که نمی توان شرایط یک مرکز را به سایر مراکز تعمیم داد. در برخی مراکز مراقبت تنها به صورت نباتی از کودک می باشد و اظهار محبت و فرصتی برای بازی با کودک وجود ندارد.
منبع
صادقی،سماء(1387)،كيفيت زندگي دختران ساكن در مركز قرنطينه بهزيستي،پایان نامه کارشناسی ارشد،مددکاری اجتماعی،دانشکده علوم اجتماعی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید