عوامل آسيب رسان به رضايت زناشويي
- وجود خطاهاي شناختي و باورهاي غلط و نادرست زوجين نسبت به يکديگر و زندگي مشترکشان ، خطاهاي شناختي رايج از قبيل تفکر سياه و سفيد، بزرگنمايي، تعميم بيش از حد و …
- ضعف درمهارتهاي بين فردي،ارتباطي ومهارتهاي مقابلهاي مؤثرزوجين دربرخورد با مسايل زناشويي.
- ناپختگي عاطفي و نااستواري ؛ بي ثباتي هيجاني در خصوص شيوههاي کنترل هيجانات و شيوههاي مناسب و بروز و ظهور عواطف و احساسات در روابط زناشويي.
- عدم وجود صميميت، همکاري متقابل و مسئوليتپذيري زناشويي.
- وجود مسائل و مشکلات مادي و فشارهاي زندگي .
خودکارآمدی
در سال 1998 بندورا خودکارآمدی را به این صورت بیان کرد : قضاوت شخصی فرد درباره ی توانائیهای خود برای عملکرد موفق در تکالیف که نیازمند به گسترده شدن تلاش فرد و حفظ آن در شکل رویارویی با موانع است . از نظر شارف، خودکارآمدی ، کارایی شخصی ، به عنوان داوری شخصی فرد در مورد تواناییهایش در جهت سازماندهی انجام پارهای از اعمال که برای انجام یک تکلیف مورد نیاز میباشد، ارجاع داده میشود، سازه خودکارآمدی به اعتقادات فرد مبنی بر توانایی انجام تکالیف در شرایط خاص اشاره دارد . علاوه بر این، نوع دیگرخودکارآمدی به باور کلی فرد در مورد توانمندی و قابلیت های خود اشاره دارد.
بندورا ، انتظارات مربوط به عملکرد شخص را تحت عنوان باورهای خودکارآمدی برچسب زده است . او ادعا نمیکند که خودکارآمدی تنها متغیر ضروری برای تبیین رفتار میباشد، لیکن معتقد است که در جلسه درمانی این عامل یکی از متغیرهای مهم خواهد بود . به اعتقاد او هنگامی که افراد با موقعیتهای مشکل، بویژه آن موقعیتهایی که برانگیختگی هیجانی ناخوشایندی را به همراه دارند، انطباق حاصل میکنند اطمینانشان در حد زیادی تغییر پیدا میکند . آنهایی که به تقاضاهای موقعیت با مهارت بیشتری پاسخ میدهند اطمینانشان بیشتر یا به اصطلاح خودکارآمدیشان بالاتر، آنهایی که سعی در غلبه بر مشکل دارند خودکارآمدیشان سخت تر و آنهایی که در این امر پافشاری میکنند خودکارآمدیشان پایدار است. بندورا از اینجا استنتاج میکند که روان درمانیهایی موفق هستند که در افزایش خودکارآمدی مؤثرتر عمل میکنند و در واقع این مکانیسم علت این امر را که چرا بعضی از درمانها به طور کلی نسبت به درمانهای دیگر بهتر هستند و این که چرا در همان نوع درمان بعضی از افراد نسبت به سایرین پیشرفت بیشتری نشان میدهند بیان میکند .
سهم نظریه خودکارآمدی مشخصتر کردن انتظارات نسبت به آنچه که قبلاً انجام گرفته و این که این انتظارات بایستی چگونه سنجیده شوند و نیز این انتظارات از کجا سرچشمه گرفتهاند میباشد . افرادی که خودکارآمدی قوی دارند معتقدند که میتوانند به طور مؤثر بر رویدادها و شرایطی که مواجه میشوند، برخورد نمایند از آنجایی که آنها در غلبه بر مشکلات انتظار موفقیت دارند، در تکالیف استقامت کرده واغلب درسطوح بالایی عمل میکنند. این افراد ازاشخاصی که خودکارآمدی ضعیف دارند، به تواناییهای خود اطمینان بیشتری داشته و تردید کمی نسبت به خود دارند. آنان مشکلات را چالش میبینند، نه تهدید و فعالانه درجستجوی موقعیتهای جدید هستند. خودکارآمدی قوی ترس از شکست را کاهش داده، سطح آرزو را بالا میبرد و توانایی حل مسأله و تفکر تحلیلی را بهبود میبخشد.افرادی که خودکارآمدی ضعیف دارند، احساس میکنند که در اعمال کنترل بر رویدادهای زندگی درمانده و ناتوانند. آنان معتقدند هر تلاشی که مینمایند، بیهوده است.
هنگامیکه آنان با موانعی روبرو میشوند، اگر تلاشهای اولیه آنان در برخورد با مشکلات بی نتیجه باشند، سریعا قطع امید مینمایند. افرادی که خودکارآمدی ضعیفی دارند، حتی تلاش نمیکنند که بر مشکلات غلبه نمایند، زیرا آنان متقاعد شدهاند که هر کاری انجام دهند بیهوده است و تغییری در اوضاع ایجاد نمیکنند. خودکارآمدی ضعیف میتواند انگیزش را نابود سازد، آرزوها را کم نموده، با توانایی شناختی تداخل نموده و تأثیر نامطلوب بر سلامت جسمانی بگذارد. افرادی که از خودکارآمدی قوی برخوردارند، تمایل دارند هر چه بیشتر خودشان را با تکلیف مورد نظر درگیر نمایند. هنگام مواجهه با مشکلات زمان بیشتری مقاومت میکنند و دوست دارند تکلیفی که به آنان واگذار شده را به نحو شایسته انجام دهند و برای رسیدن به هدف هر زمان که نیاز باشد راهکارهای خود را تغییر دهند.کاپرارا و همکاران،خودکارآمدی را باور فرد در مورد تواناییهایش برای موفق شدن در یک حوزه خاص دانسته و استدلال کردهاند که سطح تأثیرپذیری افراد و میزان فعالیت آنها بیشتر براساس باورهاست تا براساس سنجش های عینی . خودکارآمدی یکی از مؤلفههای کسب موفقیت و سازش یافتگی است و در حیطه روانشناسی مثبت جای میگیرد .
نظريه خودكارآمدي، بيان ميكند كه ادراك و باور به توانمندي خود، نقش تعيينكنندهاي در انجام هر عمل و رفتار دارد، بنابراين باور به خودكارآمدي بهعنوان تعيينكننده اين كه فرد در يك موقعيت چگونه رفتار خواهد كرد پيش بينيكننده افكار و عواطف تجربهشده وي در آن موقعيت است. بندورا ،اظهار ميكند كه تخمين فرد از خود در مورد تواناييهايش در يك موقعيت، به شدت بر تصميمات او اثر ميگذارد. تصميم در مورد اينكه چه فعاليتهايي را انجام دهد يا از چه فعاليتهايي اجتناب كند و در کدام مورد ایستادگی داشته باشد و در چه مواردی دست از کار بکشد و آن را رها کند . شایان ذکر است که خودکارآمدی از تواناییهای واقعی فرد نسبتاً مستقل است. خودکارآمدی، داشتن یقین در مورد کفایت است که بر اساس ارزیابی منابع مختلف اطلاعات در مورد توانایی فرد بنا شده است. با توجه به دیدگاه بندورا، خودکارآمدی نقش کلیدی در خودتنظیمی حالتهای عاطفی دارد. خود بندورا میگوید: ناتوانی ادراک شده جهت تاثیرگذاری بر وقایع و شرایط اجتماعی که به طور جدی بر زندگی فرد اثرگذار است، میتواند احساسات بیهودگی و دلسردی مانند اضطراب را ایجاد کند.زمانیکه افراد خودشان را در به دست آوردن پیامدهای ارزشمند ناموثر ادراک کنند، احتمالاً افسرده میشوند. از طرف دیگر، زمانیکه افراد خودشان را در مقابله با وقایع تهدید کننده بالقوه نامجهز ببینند، احتمالاً مضطرب میشوند.
احساس خودکارآمدی به طور رسمی به این صورت تعریف میشود : قضاوت فرد درباره اینکه با توجه به مهارتهایی که دارد و موقعیتهایی که با آن مواجه میشود، چگونه در یک موقعیت خوب یا بد عمل کند . بندورا، معتقد است که خودکارآمدی مهمترین عامل تعیین کنندههایی است که ما برمیگزینیم و همچنین خودکارآمدی است که موجب میشود تا پس از رویارویی با تجربه ناکامی زا هنوز به فعالیت ادامه دهیم و یادگیری عمدی ما به وسیله خودکارآمدی تصوری سطح پایین محدود میشود و به وسیله خودکارآمدی سطح بالا افزایش مییابد . علاوه بر این، مطالعات مختلفی نشان دادهاند که باورهای خودکارآمدی با انواع متفاوتی از رفتارها و شرایط بالینی شامل فوبیاها، اعتیادها، افسردگی، خودکشی، اختلالهای خوردن، مهارتهای اجتماعی، عملکرد ورزشی، موفقیت تحصیلی و شغلی، استرس و سلامتی رابطه دارند و آنها را پیشبینی میکنند . به طور ویژه، باورهای خودکارآمدی ممکن است برای افراد دارای اضطراب اجتماعی مهم باشد. لیری و آترتون، خودکارآمدی در بافت اضطراب اجتماعی را تحت عنوان داشتن این باور تعریف کردهاند که افراد به این باور داشته باشند که قادر خواهند بود به ابراز خودشان در یک سبک مطلوب به منظور پیشگیری از ارزیابی منفی توسط دیگران بپردازند.
لیری و آترتون، یک تعریف مختص اضطراب اجتماعی را در مورد خودکارآمدی گسترش دادند که به آن در اصطلاح انتظار کارآمدی خود ابرازی؛ میگفتند، یعنی احتمال ذهنی رفتار کردن به شیوهای به منظور انتقال یک تاثیرگذاری خاص. با وجود اهمیت خودکارآمدی در بحث اضطراب، مطالعاتی که به بررسی خودکارآمدی و اضطراب پرداختهاند معمولاً همبستگیهای با طیف متوسط را گزارش کردهاند. نظریه اسناد و خود کار آمدی برنارد واینردر زمینه اسناد، یک طبقهبندی سهبعدی را بیان کرد که براساس آن اسنادهای مربوط به شکست و موفقیت را توصیف میکند. طبق نظریه سهبعدی واینر، مردم میتوانند بازدههای را علاوه بر عوامل درونی؛شخصی یا بیرونی؛موقعیتی به عواملی مانند پایداری یا ناپایداری و قابل کنترل یا غیر قابل کنترل بودن موقعیت نسبت دهند. از ترکیب این سه بعد، هشت نوع اسناد مختلف شکل میگیرد. تبیینهای ما در زمینه موفقیت یا عدم موفقیت در امتحان یا مسابقه در قالب یکی از این اسنادها قرار میگیرد. طبقهبندی واینر، علاوه بر نقش واسطهای مهمی که از جنبه شناختی دارد و ما را در تصمیمگیری برای پیامدهای اسناد علّی یاری میرساند، واکنشهای هیجانی و احساسات متفاوتی را که به تبع اسنادهای علّی گوناگون به وجود میآیند نیز توجیه میکند.
واینر نشان داده است که نوع اسناد افراد از عملکرد خود، میتواند پیامدهای انگیزشی و هیجانی متفاوتی به همراه داشته باشد. اولین بعد در این نظریه، درونی یا بیرونی بودن یک اسناد میباشد که عواطف وابسته به عزت نفس را تحت تاثیر قرار میدهد. هنگامی که شخص در کار یا امتحانش موفق شود، اسنادهای درونی ؛ توانایی یا کوشش باعث احساس غرور میشود؛ در حالی که اسنادهای بیرونی،سادگی امتحان، کمک همکلاسی فقط ممکن است احساس خوشحالی به دنبال داشته باشد. اگر ناکامی با علتهای درونی توجیه شود،کمی کوشش، توانایی پایین، ثمرهاش شرمساری خواهد بود. اما اگر به علتهای بیرونی اسناد داده شود؛ سختی امتحان ، ممکن است باعث غافلگیری یا عصبانیت بشود. دومین بعد به قابلیت کنترل علتهای ادراکشده توجه میکند که باعث برانگیختن عواطف اجتماعی افراد میشود. اسناد درونی قابل کنترل مانند کوشش برای کسی که کوتاهی کرده و با ناکامی مواجه شده، احساس تقصیر یا گناه را به دنبال میآورد؛ در حالی که علتهای غیرقابل کنترل مانند ناتوانی، کمی هوش و استعداد یا ویژگیهای شخصیتی دیگر، افسردگی را موجب میشود. سومین بعد در نظریه واینر، پایداری یا ناپایداری عوامل میباشد که انتظارات آینده را تعیین میکند.
علتهای ناپایداری مانند عدم توجه در موقع امتحان در موقعیتها و زمانهای مختلف، نوسان مییابند. اما علتهای پایداری مانند مشکل بودن درس نسبتا کمتر تغییر میکنند. علتهای پایداری ممکن است افسردگی ناشی از احساس درماندگی را به دنبال داشته باشد، در حالی که علتهای ناپایدار احساس تقصیر و عزم برای جبران در آینده را در پی دارد .نظریه پردازان شناختی معتقدند که باورهای خودکارآمدی با قضاوتهای افراد درمورد تواناییها خود، مسیر فعالیت و جریان عملکرد افراد را مشخص ساخته و سازماندهی مینماید .همچنین باورهای خودکارآمدی، تلاش، انتخابها و پشتکار افراد را در برابر سختیها تحت تأثیر قرار میدهند. تا حدی باورهای خودکارآمدی می توانند به نحو مطلوبی پیش بینی کننده رفتار، نه توانایی واقعی رفتار باشند ، به خاطر آن که اینگونه باورها ابزاری هستند که تعیین کننده آن هستند که افراد با داشتن توانایی و دانش مهارتها چه اعمالی را میتوانند انجام دهند. نقش واسطهای ، میانجی ، این باورها این است که آنان تبیین کننده آن هستند که چرا افراد با داشتن دانش و مهارتهای مشابه عملکردهای متفاوتی دارند.
برداشت انسان از خودکارآمدی
برداشت انسان از خودکارآمدی گسترده است و موارد زیر را شامل میشود :
- افراد به چه فعالیتهایی میپردازند،
- برای چه مدت در برابر موانع ایستادگی میکنند،
- واکنشهای هیجانی افراد به هنگام پیش بینی یک موقعیت یا هنگام وقوع آن چگونه است .
بدیهی است که تفکر، انگیزش، احساسات و رفتار انسان در موقعیتهایی که به توانایی خود احساس اطمینان میکند متفاوت با رفتار وی در موقعیتهایی است که در آنها احساس عدم امنیت یا فقدان صلاحیت دارد . درک انسان از خودکارآمدی بر الگوهای تفکر، انگیزش، عملکرد و برانگیختگی هیجانی فرد تأثیر میگذارد .
منابع خودکارآمدی
تجربه های مهارت: با نفوذترین منبع خودکارآمدی تجربههای مهارت، یعنی، عملکردهای قبلی هستند. بهطور کلی، عملکرد موفقیتآمیز، تجربیات کارایی را افزایش میدهد؛ شکست آنها را کاهش میدهد. این عبارت کلی شش پیامد دارد:
- عملکرد موفقیتآمیز، خودکارآمدی را نسبت به دشواری تکلیف افزایش میدهد.
- تکالیفی که خود فرد با موفقیت انجام میدهد از آنهایی که باکمک دیگران انجام میشوند، کارآمدتر هستند.
- درصورتیکه افراد معتقد باشند حداکثر تلاش خود را خرج دادهاند، چنانچه شکست بخورند، خودکارآمدی به احتمال زیاد کاهش مییابد. شکست خوردن در صورتی که فرد سعی کافی نکرده باشد به اندازه زمانی که فرد حداکثر تلاش خود را کرده است، خودکارآمدی را کاهش میدهد.
- شکست تحت شرایطی برانگیختگی هیجانی یا استرس زیاد به اندازه شکست در شرایط عالی، تضعیفکننده نیست.
- شکست قبل از تشكيل ادراک مهارت و تسلط، بیشتر از شکست بعدی به احساس خودکارآمدی لطمه میزند.
- شکست گاه و بیگاه، تاثیر کمی بر کارایی دارد، مخصوصاً در مورد افرادی که بهطور کلی انتظار موفقیت بالایی دارند .
سرمشقگیری: وقتی افراد موفقیتهای فرد دیگری را که شایستگی برابری دارد مشاهده میکنند، خودکارآمدی آنها بیشتر میشود، اما وقتی شکست او را میبینند، کمتر میشود. درصورتی که طرف مقابل بیشباهت باشد، سرمشقگیری خودکارآمدی فرد تاثیر ندارد. بهطور کلی، تاثیر سرمشقگیری اجتماعی به اندازه تاثیر عملکرد شخصی در بالا بردن کارایی نیرومند نیست، اما زمانیکه عدمکارایی مطرح است، تاثیر نیرومندی دارد.
قانعسازی اجتماعی: خودکارآمدی میتواند از طریق قانعسازی اجتماعی نیز اکتساب یا تضعیف شود. تاثیر این منبع محدود است، اما تحت شرایط مناسب، قانعسازی دیگران میتواند خودکارآمدی را بالا ببرد یا پایین آورد. شرط اول این است که فرد باید قانعکننده معتقد باشد. شرط دوم برای تقویت کردن خودکارآمدی از طریق قانعسازی اجتماعی این است که فعالیتی که فرد برای انجام دادن آن ترغیب میشود باید بهطرز معمولی در محدوده خزانه رفتاری او باشد.
حالتهاي جسماني و هيجاني: معمولاً هيجان شديد عملكرد را پايين ميآورد، زماني كه افراد دچار ترس و اضطراب شديد، يا سطوح بالاي استرس ميشوند، انتظارات كارآيي آنها پايين ميآيد.
پژوهش های بندورا ، در زمینه تجربه ی موفقیت نشان می دهد که احساس کارآمدی تحت تأثیر عوامل هفت گانه قرار دارد:
- توانمندی موجود
- ادراک درجه دشواری تکلیف
- میزان تلاش
- میزان نیاز به کمک بیرونی
- شرایطی که تکلیف در آن باید انجام شود
- الگوهای زمانی موفقیت و عدم موفقیت
- چگونگی سازماندهی و بازسازی تجارب.
ابعاد خودکارآمدی
مطابق گفتههای بندورا،باورهای خودکارآمدی دارای سه مؤلفه وبعد,سطح، عمومیت و نیرومندی میباشد :
سطح: اولین بعد باورهای خودکارآمدی سطح میباشد . کارآمدی یک فرد در یک قلمرو ممکن است در حد کارهای ساده متوسط یا شامل سطوح سخت گردد . اگر هیچ مانعی وجود نداشته باشد انجام کار ساده بوده هر کس ممکن است احساس خودکارآمدی بالا در مورد انجام آن داشته باشد . در واقع سطح به درجه دشواری مشکلاتی که شخص آمادگی مقابله با آنها را دارد اشاره می کند.
عمومیت: به میزان احساس اطمینان شخص به خود برای انجام رفتارهای خاص در شرایط و موقعیتهای مختلف اشاره دارد . بدین معنی که عمومیت خودکارآمدی به توانایی فرد برای دادن مناسبترین پاسخ در تمام موقعیتها اشاره دارد .
نیرومندی: به اعتقاد راسخ فرد مبنی بر اینکه میتواند از عهده یک رفتار یا تکلیف دشوار برآید اشاره دارد . باورهای خودکارآمدی ضعیف در اثر تجارب ناموفق به آسانی بیاعتبار میشوند اما کسانی که اعتقاد محکمی به قابلیت های خود دارند ، در برابر موانع آن را حفظ مینمایند . باورهای خودکارآمدی هر چقدر نیرومندتر باشند داوم بیشتری می یابند و رابطه بیشتری با رفتار پیدا میکنند .
انواع خودکارآمدی
به طورکلی خودکارآمدی دو نوع است: خودکارآمدی عمومی و خودکارآمدی مربوط به یک تکلیف خاص خودکارآمدی عمومی به ارزیابی افراد از تواناییهای پایهای خود برای انجام موفقیتآمیز اشاره دارد . در صورتیکه خودکارآمدی مربوط به یک تکلیف خاص به ارزیابی افراد از توانایی خاصی برای انجام موفقیتآمیز آن تکلیف اشاره دارد.یوگی، لاک و دورهیم، مفهوم خودکارآمدی عمومی را به عنوان اعتماد افراد به تواناییهای خودشان در فراخواندن انگیزش، منابع شناختی و اعمال لازم برای حفظ کنترل روی وقایع زندگی معرفی نمودند. شوارزر و همکاران، خودکارآمدی عمومی به معنی باور به صلاحیت مشخصی برای اینکه از پس کارهای تازه برآید و از عهده طیف گستردهای از موقعیتهای چالشبرانگیز یا پافشاری برآید را از خودکارآمدی خاص ، مقید بودن به انجام کار خاص متفاوت میدانند. آنها ثابت کردند که چگونه خودکارآمدی عمومی به عزت نفس و عملکرد تحصیلی و نیز ساختارهای دیگر مربوط است و اینکه چگونه این ارتباط تمام فرهنگها و نمونهها محکم حفظ میشوند.
منبع
رمضانی فتاتویی،صدیقه(1394)، معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید