علم اخلاق و کاربردهای آن
علم اخلاق به عنوان بخشی از حکمت، از دیرباز مورد توجه حکماء و فلاسفه بوده است به نحوی که در آثارشان مباحث اخلاقی به صورت منسجم و یا پراکنده مشاهده میگردد. استاد مرتضی مطهری میفرمایند: علم اخلاق عبارت است از علم زیستن یا علم چگونه باید زیست.
علامه سید محمد حسین طباطبائى میفرمایند: علم اخلاق عبارت است از فنى که پیرامون ملکات انسانى بحث مىکند، ملکاتى که مربوط به قواى نباتى و حیوانى و انسانى او است، به این غرض بحث میکند که فضائل آنها را از رذائلش جدا سازد و معلوم کند کدام یک از ملکات نفسانى انسان خوب و فضیلت و مایه کمال اوست، و کدام یک بد و رذیله و مایه نقص اوست، تا آدمى بعد از شناسائى آنها خود را با فضائل بیاراید، و از رذائل دور کند و در نتیجه اعمال نیکى که مقتضاى فضائل درونى است، انجام دهد تا در اجتماع انسانى ستایش عموم و ثناى جمیل جامعه را به خود جلب نموده، سعادت علمى و عملى خود را به کمال برساند.
دانشمندان از علم اخلاق با الفاظ و تعابیر مختلفی یاد کردهاند؛ تأمل در هر یک از این تعابیر نکته آموز است زیرا هر یک از این تعابیر نشان دهنده دیدگاه دانشمند صاحب آن نسبت به علم اخلاق است و با چیستی این دانش ارتباط دارد، یعنی هدف، موضوع و سایر ابعاد معرفی آن را نشان میدهد. «حکمت خلقیه» از جمله این اصطلاحات است بدین معنا که این علم از تقسیمات حکمت عملی است و در آن از خُلق نیک و بد سخن گفته میشود. بسیاری از علما با توجه به این که یکی از مهمترین مقاصد علم اخلاق، تهذیب تزکیه نفس و پیراستن آن است، آن را «علم تهذیب اخلاق» نامیدهاند.8 عدهای نیز برحسب توقعی که از آن در معاشرت با خلق دارند «علم سلوک»، «علم آداب و رسوم» و «خویشناسی» نامیدهاند.
کسانی مانند ابن سینا معتقدند چون اخلاق پیرامون نفس انسان سخن میگوید از آن با عنوان «علم به خود» نام برده که با توجه به تحقیقات گسترده معاصران و متفکران در «خودشناسی» اهمیت این تعبیر روشنتر میشود. در برخی کتابها نیز نام «علم منجیات و مهلکات اخلاقی» ، «علم اخلاق حقیقت» ، علم تصوف» ، «علم آفات النفس» و «علم ریاضت» به چشم میخورد. همچنین آن را «علم عملی زندگی» میخوانند زیرا آن را روشی برای یاری انسان در تنظیم امور زندگی و مصون ماندن از گزند محیط میدانند. همچنین دیوید راس با توجه به تلقی ارسطو از علم اخلاق به عنوان علم بررسی مَنش یا بحثهایی در باب منش، از آن با عنوان «دانش مَنش» یاد کرده است. گاهی علم اخلاق همراه با واژه «فرهنگ» آمده و همچنین از علم اخلاق با تعبیر استعارهای و تمثیلیِ «اکسیر اعظم» یاد شده است و این ناظر به هدف این دانش، رسیدن انسان به اَعلی مراتب و کمال، است.
براي ارائة تعريفي جامعتر و دقيقتر از علم اخلاق، ميتوان آن را به دانشي تعريف كرد كه از انواع صفات خوب و بد و چگونگي اكتساب صفات خوب و زدودن صفات بد بحث ميكند. موضوع علم اخلاق عبارت است از صفات خوب و بد ازآنجهت كه مرتبط با افعال اختياري انسان بوده، براي او قابل اكتساب يا اجتناباند. در علم اخلاق ضمن آشنايي با انواع فضايل و رذايل اخلاقي، شيوهها و راههاي كسب خوبيها، و رفع و دفع بديها نيز تعليم داده ميشود. بهتعبير مرحوم نراقي: علم اخلاق عبارت است از دانش صفات مُهلكه و منجيه، و چگونگي متصف شدن و گرويدن به صفات نجاتبخش و رها شدن از صفات هلاككننده.
کاربردهای اخلاق
صفات راسخ انسان: رایج ترین و شایع ترین کاربرد اصطلاحی اخلاق در بین اندیشمندان و فیلسوفان اسلامی، عبارت است از صفات و هیأت های پایدار نفس که موجب صدور افعالی متناسب با آنها به طور خود جوش و بدون نیاز به تفکر و تأمل از انسان می شوند.
صفات نفسانی: گاهی منظور از اخلاق در اصطلاح اندیشمندان، هرگونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد می شود، چه آن صفت نفسانی به صورت پایدار و راسخ باشدوچه به صورت ناپایدار و غیرراسخ.
فضایل اخلاقی:گاهی نیز واژه اخلاق صرفاً درمورداخلاق نیک و فضایل اخلاقی به کار می رود. مثلاً وقتی گفته می شود«فلان کار اخلاقی است» یا«دروغ گویی کار غیراخلاقی است»
نهاد اخلاقی زندگی: اخلاق در این اصطلاح، در عرض مسایلی چون هنر، علم، حقوق و دین،… قرار دارد و در عین حال متفاوت با آنها به کار برده می شود.
منبع
عباسی، نریمان(1397)، طراحی و تببین مولفه های اخلاق حرفه ای(مورد مطالعه: دبیران آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی)، پایان نامه دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه ارومیه.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید