علت اهميت مسير پيشرفت شغلي

با بروز دگرگونيهاي فراوان در مسائل مختلف نيروي کار از جمله افزايش نسبت کارکنان مسن، مادران شاغل و. . .، الزام سازمانها به سلسله مراتب کوتاهتر در ساختار سازماني ؛ پديد آمدن تکنولوژيهاي نوين که موجب الزام افزايش مهارت در کارکنان مي‌شود . دگرگونيهاي اجتماعي و قوانين و مقررات حقوق ودستمزد همگي نشانه‌اي بر اهميت نقش مسير پيشرفت شغلي بر سرنوشت سازمان دارند. به همين دليل تشريک مساعي کارکنان و مديريت در مسير پيشرفت شغلي اهميت بسزايي دارد و کارکنان و سازمان بايد براي تأمين خواسته‌هاي فردي و سازماني فعال‌تر شوند، بخصوص اين که اين خواسته‌ها همواره در حال تغيير و دگرگوني است.مديران صف بايد رهنمودهاي فراواني براي مسير شغلي کارکنان ارايه و آموزش لازم را براي هدايت ميسر شغلي کسب کنند؛ مهمترين عواملي كه باعث كندي مسير رشد شغلي مي شوند:

  • بي توجهي به صلاحيت و شايستگي مديريتي:

برخي از افراد بيش از ديگران احساس مسئوليت كرده و بهره برداري از فرصتهاي رهبري را ترجيح مي دهند. كار متنوع و چالشي را پسنديده، مزاياي كوتاه مدت بيش از سود بلندمدت را ارزشمند مي شمرند .

  • بي توجهي به صلاحيت و شايستگي فني:

برخي از افراد تخصص گرا هستند و بيشتر تمايل به كار چالشي دارند و همواره در پي بهبود مهارت و دانش تخصصي خويشند .

  • فقدان استقلال كاري و وابستگي:

برخي افراد علاقه اي به اينكه خود را محدود كنند، ندارند و به كارهاي مستقل پروژه اي بيشتر تمايل نشان مي دهند .

پرداخت حقوق و مزايا براساس شايستگي را مناسب دانسته، سيستم ارتقاي مبتني بر شايستگي را كه به استقلال كاري بيشتر منجر شود مي پسندند و دريافت پاداش، جايزه و هديه نيــز آنها را به انجام كاري بهتر و مطلوب تر تشويق مي كند .

  • ارائه نشدن آموزش مداوم:

فعاليتهايي كه در زمينه توسعه برنامه هاي آموزشي و بهره وري نيروي انساني در سطح سازمان ارائه مي شود، بر دانش شغلي و بينش حرفه اي افراد افزوده، موانع، محدوديتها، تهديدات و فرصتهاي موجود در مسيرهاي رشد فعلي را هرچه بيشتر آشكار مي كند. آموزش يكي از راههاي بالندگي سازماني است و سرمايه گذاري بلندمدت از عوامل رشد و رضايت روحي و نيز موثر در كاهش نابهنگامي در سازمان است .

  • بي توجهي به نيازهاي مادي و معنوي:

امروز حقوق پرداختي بيشتر براي كاركنان به منظور ايجاد رضايت و شادي خاطر در كار، كافي نيست. كاركنان به معني دار بودن كار به عنوان بخشي از هويت فرد بايد درنظر گرفته شود.

سازمان كوچك تر

معمولاً سازمان هاي كوچك تر منابع كافي از نظر استعداد ويژه، وقت و پول ندارند كه بتوانند برنامه ريزي كاملي از توسعه مسير شغلي داشته ئباشند وآن را اجرا كنند. به طور خلاصه، مديريت شركت هاي كوچك نسبت به پيشرفت كاركنان حساس هستند و به آنها در بالا بردن توانشان از طريق مسيرهاي پيشرفت شغلي كمك مي كنند. اين مديران در اين سازمان ها كار ميكنند براي اينكه كاركنان را مطمئن سازند كه يك بازار آزاد نيروي كار داخلي آن را نگه مي دارد.

منبع

قاسمی زاده،محمد(1393)، ارتباط میان برنامه ریزي و مدیریت مسیر شغلی بر تعهد و رضایتمندي شغلی، پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت تحول،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0