علایم دلبستگی کودک به پرستار خود

علايم دلبستگي كودك به پرستارش در سه پديده معتبر مشهود است:

  1. يك تكيه‌گاه، بهتر از هر شخص ديگري مي‌تواند كودك را آرام كند.
  2. براي بازي يا حرف زدن، بيش از هر شخص ديگري به سراغ تكيه‌گاهشان مي‌روند و
  3. كودكان درحضور تكيه‌گاه، كمتراحساس‌ ترس مي‌كنندتا در غياب او.

دلبستگی در طول زندگی

به خاطر داشتن این نکته حائز اهمیت است که سبک‌های دلبستگی شکل گرفته در دوران کودکی لزوماً با آنچه در دلبستگی‌های عاطفی دوران بزرگسالی نشان داده می‌شود یکسان نیستند. زمان زیادی بین دوران کودکی و بزرگسالی سپری شده و تجربیات به دست آمده در این فاصله زمانی نیز نقش عمده‌ای در سبک‌های دلبستگی دوران بزرگسالی ایفاء می‌کنند. اما پژوهش‌هایی که در این زمینه به عمل آمده مشخص ساخته است که الگوهای شکل گرفته در دوران کودکی نقش مهمی بر روابط بعدی دارد.

جدول ویژگی های دلبستگی مطمئن

به عنوان بزرگسالبه عنوان کودک
1- پایدار بودن روابط پایدار و قابل اعتماد1- قابلیت جدا شدن از والد
2- خود باوری2- کسب آرامش از والدین به هنگام ترس
3- سهولت در به اشتراک گذاشتن احساسات با دوستان3- هیجانات مثبت به هنگام بازگشت والدین
4- جستجوی حمایت اجتماعی4- ترجیح دادن والدین بر بیگانگان

 جدول ویژگی های دلبستگی دوسوگرا

به عنوان بزرگسالبه عنوان کودک
1- بی میلی نسبت به نزدیکی با دیگران1- نگران از غریبه‌ها
2- نگرانی از این که طرف مقابل واقعاً آن‌ها را دوست نداشته باشد2- اندوهگین شدن به هنگام ترک والدین
3- پریشانی و آشفتگی به هنگام خاتمه یافتن یک رابطه3- ظاهراً با بازگشت والدین به آرامش دست نمی‌یابند

جدول ویژگی های دلبستگی اجتنابی

به عنوان بزرگسالبه عنوان کودک
1- مشکل در برقراری روابط صمیمانه و نزدیک1- احتمال دوری گزیدن از والدین
2- کم علاقگی به روابط اجتماعی و عاشقانه2- در جستجوی ارتباط با والدین و کسب آرامش از آن‌ها نیستند
3- ناتوانی یا عدم تمایل در به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات با دیگران3- ترجیح ندادن یا ترجیح دادن کم بین والدین و بیگانگان

 جدول ویژگی های دلبستگی سازمان نیافته

در 6 سالگیدر یک سالگی
1- نقش والدین را بازی کردن1- نشان دادن ترکیبی از رفتارهای اجتنابی و مقاومتی
2- برخی کودکان برای والدینشان مثل پرستار عمل می‌کنند .2- ممکن است گیج، سردرگم یا نگران به نظر برسند

ارتباط نظريه دلبستگي با نظريات ديگر

نظريه روان تحليل گري:

از نظر روان تحليل‌گري رابطه بين كودك و مادر ناشي از توان برآورده كردن نيازهاي بيولوژيكي كودك از سوي مادر است. نياز كودك به غذا و كاهش درد، نمايانگر «لذت جوي حسي است» فرويد مي گفت در دوران شيرخوارگي هر چيز كه به غذا خوردن كودك مربوط باشد از مهم‌ترين سرچشمه‌هاي كسب رضايت براي او قلمداد مي‌شود. هنگامي كه از كودكان مراقبت يا غذايشان تامين مي‌شود، توجهشان كه از انرژي ليبيد و نشات مي‌گيرد، بر كسي كه اين لذايد را فراهم مي‌كند متمركز مي‌شود، فرويد اين فرايند را  نيرو گذاري روانی  ناميد . از اين ديدگاه نيروگذاري صورت گرفته توسط نوزاد موجب ايجاد رابطه عميق و پايدار مي‌شود كه مي‌تواند در شكل‌گيري شخصيت وي نقش داشته باشد و زندگي آينده وي را متأثر سازد. اين شكل‌گيري رابطه بين كودك و مراقب را مي‌توان تحت عنوان روابط با ديگران يا به اصطلاح دقيق‌تر روابط موضوعي نيز توضيح داد. موضوع يكي از نيازهاي غريزي است كه به وسيله شخص ديگري مي‌توان به آن نياز دست يافت. همچنين اكثر روان تحليل گران معتقدند كه شروع اين رابطه اساساً ماهيت رهايي دارد و روابط موضوعي در نخستين سال‌هاي زندگي فرد شكل مي‌گيرد .
نظريه اريكسون ، اين فرض پايه‌اي را حفظ كرده است كه كنش‌هاي متقابل اوليه بين مادر و فرزند كيفيت خاصي دارد كه براي رشد اوليه كودك لازم است؛ ولي اين نظريه‌پرداز بر پيامدهاي مراقبتي كه با مهر و محبت و رفتاري آرام و اطمينان بخش همراه باشد تاكيد بيشتري دارد تا بر عملكردهاي بيولوژيكي مانند تغذيه كودك يا آداب توالت رفتن او؛ مثلاً اريك اريكسون ، متذكر شد كه آنچه از لحاظ رشد در دوران شيرخوارگي مهم و حساس تلقي مي‌شود اين است كه در كودكان نسبت به فردي ديگر نوعي احساس اطمينان ايجاد مي‌شود. كودكاني كه از لحاظ پرورش تجارب رضايت بخشي داشته‌اند، اين اولين مرحله رشد را با موفقيت مي‌گذرانند. اگر غير از اين باشد، به ديگران احساس عدم اطمينان خواهند كرد .

نظريه رفتار گرايي:

اصطلاح وابستگي در اكثر موارد از سوي ديدگاه يادگيري به كار گرفته مي‌شود. نظريه‌پردازان يادگيري نيز از روان تحليل‌گري تبعيت نموده و بر اين عقيده‌اند كه نخستين رابطه شخص از وابستگي نوزاد به مادرش به وجود مي‌آيد. طرفداران نظريه يادگيري وابستگي را شكلي از درماندگي مي‌دانند، به عقيده آن‌ها كودك وابسته نه تنها درصدد جستجوي تماس با مادرش است؛ بلكه دائماً درصدد كسب تاييد و پذيرش از جانب ديگران است و چنين ويژگي در بزرگسالي، بيمار گونه است .

رفتارگرايان نيز فرض را براين گذاشته‌اند كه گرسنگي، تشنگي و درد غرايزي اساسي هستند كه كودكان را به عمل وا مي‌دارند؛ ولي آن‌ها مفهوم ليبيدو را كه قابليت اندازه‌گيري نداشت نپذيرفتند و نيروگذاري رواني را كه فرويد مطرح كرده بود چون قابل مشاهده نبود قبول نكرده و به جاي آن سائق‌هاي بيولوژيكي و ساير پاسخ‌هاي قابل اندازه‌گيري را مطرح نمودند. از نظر رفتارگرايان آنچه نيازهاي بيولوژيكي كودكي را ارضا مي‌كند  يعني سائق را كاهش مي‌دهد تقويت كننده اوليه ناميده مي‌شود مثلاً غذا براي كودك گرسنه تقويت كننده اوليه محسوب مي‌شود .افراد و اشيايي كه به هنگام كاهش سائق حضور دارند از طريق تداعي با تقويت كننده اوليه تقويت كننده ثانويه ناميده مي‌شود

ديدگاه كردار شناسي:

كردار شناسان آن دسته از طبيعت گراياني بودند كه تأكيد داشتند لازم است حيوانات در محيط طبيعي خود مورد مطالعه قرار گيرند و نبايد محيط مطالعه را به آزمايشگاه محدود نمود. از جمله اين افراد مي‌توان به داروين، لورننس، تين برگن و بولبي اشاره كرد. در واقع اين افراد مي‌خواستند رفتار موجود زنده را در يك زمينه تكاملي بررسي نمايند. طبق نظر كردار شناسان هر يك از انواع حيوانات با مجموع‌اي از الگوهاي عاملي ثابت به دنيا مي‌آيند. الگوي عملي ثابت عبارت است از رفتاري كليشه‌اي و متوالي كه در صورت وجود محركِ محيطي مناسب كه به آن رها كننده مي‌گويند بروز مي‌كند. بعضي از الگوهاي عملي ثابت فقط در فاصله زماني محدودي در دوران رشد حيوان فرصت بروز دارد كه به آن، دوره حساس يا بحراني مي‌گويند. محرك‌هاي رها كننده‌اي كه قبل يا بعد از دوره بحراني ظاهر مي‌شوند، در رفتار حيوان تأثير نگذاشته و يا تاثير كمي مي‌گذارند.نقش پذيري الگوي عملي ثابتي است كه كمي بعد از تولد در اردك، غاز و بعضي ديگر از انواع حيوانات ديده مي‌شود. جوجه اردك تازه از تخم درآمده، فطرتاً آماده است كه به دنبال هر شي درحال حركتي كه مي‌بيند راه بيافند يا به او نزديك شود.

منبع

اکبرزاده،مژده(1393)، سلامت روان و تاب‌آوری فرزندان بر اساس رضایت زناشویی و سبک‌های دلبستگی مادران، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی ارسنجان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0