علاقه اجتماعی، و سبک هاي مقابله

گفتني است كه تعداد قابل ملاحظه اي از مطالعات با تاكيد بر كاركرد ضربه گيرانه استرسِ مفهوم حمايت اجتماعي، بر ضرورت بررسي آن به طور موكد اصرار ورزيده اند  نشان داد كه سطوح پايين حمايت اجتماعي ادراك شده در پيش بيني سطوح بالاي تجربه استرس تحصيلي دانشجويان موثر بود. تويتس خاطر نشان ساخت كه تفاوت هاي فردي در ميزان حمايت اجتماعي دريافت شده يكي از مهمترين عوامل پيش بيني کننده سطوح تجارب استرس زا قلمداد مي شود. مالينكورت و لئونگ تاکيد کردند براي آن دسته از دانشجوياني كه تغييراتِ توام با استرس دوران دانشجويي را تجربه مي‌كنند, حمايت اجتماعي يك منبع مقابله قدرتمند بيروني محسوب است. نتايج مطالعه مك گورگ و همکاران با هدف بررسي نقش ميانجي گر حمايت ادراک شده از طرف والدين و دوستان در بررسي رابطه بين استرس تحصيلي و وضعيت سلامت دانشجويان نشان داد كه رابطه مثبت بين استرس تحصيلي و افسردگي با افزايش حمايت اطلاعاتي کاهش يافت. علاوه بر اين، نتايج خاطرنشان ساخت که رفتار حمايتي در کاهش پيامدهاي منفي سلامت براي افراد در معرض استرس تحصيلي حائز اهميت فراواني است. در پژوهش ديگري مك گورگ, اسمتر, فنگ, گليهان و گراوز نشان دادند كه حمايت هيجاني و ملموس رابطه بين تجربه استرس با افسرگي و نشانه هاي بيماري را ميانجيگري مي كند. همچنين, نتايج مطالعه تورشيم و ولدنشان داد كه اثر استرس تحصيلي ادراك شده بر شكايات مربوط به سلامت ذهني در سطوح متفاوت عامل جو حمايت كننده كلاس درس مختلف است. به بيان ديگر, در مطالعه بهزيستي ذهني مشاركت كنندگان بين عامل هاي استرس تحصيلي ادراك شده و جو حمايت كننده كلاس درس كنش متقابل مشاهده شد. نتايج مطالعه آلوان, بلگراو و زيا نيز نشان داد كه حمايت اجتماعي با استرس رابطه منفي دارد.

علاوه بر اين, يافته هاي به دست آمده از تحليل ماهيت كاركردي حمايت نشان داد كه حمايت هيجاني در مقايسه با حمايت ابزاري در كاهش اثر منفي و مخرب استرس بهتر عمل مي كند. پژوهش اُكنر, كوب و اُكنور نشان داد كه استرس با ابعاد سه گانه حمايت اجتماعي ادراك شده شامل حمايت خانوادگي, حمايت دوستان و حمايت ديگرانِ مهم رابطه منفي و معنادار نشان داد. والينتينر, هالاهان و موس در پژوهشي با هدف بررسي الگوي منسجم سازوكارهاي ميانجيگر و تعديل كننده فرايند مقابله در دانشجويان با استفاده از تحليل هاي روابط ساختاري خطي نشان دادند كه همسو با الگوي مفروض, حمايت والديني اوليه از طريق راهبردهاي مقابله انطباقي به طور مستقيم و غيرمستقيم با تغييرات بعدي در سازگاري روان‌شناختي رابطه دارد. علاوه بر اين, ارزيابي هاي كنترل محور, نه تنها رابطه بين حمايت اجتماعي ادراک شده و راهبردهاي مقابله اي ميانجيگري کرد بلکه در پيش بيني اثربخشي پاسخ هاي مقابله اي نيز اثرگذار واقع شد. به بيان ديگر، نتايج نشان داد که تجربه منابع حمايتي از طريق فراخواني فرايندهاي ارزيابي شناختي کنترل محور؛ در پيش بيني الگوهاي مقابله اي کارامد و در نهايت، سطوح بهينه سازگاري روان شناختي موثر واقع شد.

گوائرتز و گريگوايررابطه بين فرايندهاي ارزيابي شناختي و استرس تحصيلي را در گروهي از نوجوانان دختر و پسر مطالعه کردند. نتايج نشان داد در حاليکه دختران در مقايسه با پسران اهميت بيشتري به موقعيت استرس زا دادند، پسران در مقايسه با دختران گزارش کردند که در مواجهه با موقعيت هاي استرس زا از منابع مقابله اي بيشتري برخوردارند. در اين پژوهش، نتايج تحليل خوشه اي نشان داد که بين گروه هاي با الگوهاي ارزيابي مختلف، از نظر سطوح تجارب تحصيلي استرس زا با يکديگر تفاوت معناداري وجود دارد.

با توجه به اهميت مفهوم ارزيابي در تجربه يک رويداد استرس‌زا عجيب به نظر مي رسد که چرا مطالعات کمي اين موضوع را در موقعيت هاي آكادميك مورد توجه قرار داده اند. پاره اي از مطالعات نشان داده اند كه يادگيرندگان فشارها و انتظارهاي مرتبط با موقعيت هاي تحصيلي خود را متعارف ترين تنشگرهاي زندگي روزانه خود قلمداد مي‌كنند.مطالعات انجام شده در اين حوزه عمدتا بر راهبردهاي مقابله اي ترجيحي مورد استفاده يادگيرندگان در مواجهه با موقعيت هاي استرس‌زاي تحصيلي مبتني است و از توجه به فرايندهاي ارزيابي شناختي كه پيشايند اين راهبردها هستند, بازمانده اند.

منبع

ناد علی پور ،بهشته (1394) ، بررسی اثر راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی(بر اساسِ مدلِ لازاروس) بر میزانِ خودکنترلی و سلامت روان: مدلی برایِ ارتقاء سلامتِ روان بر اساسِ نظریۀ علاقۀ اجتماعیِ آلفرد آدلر،پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه آزاد اسلامی

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0