طرحواره
کلمه طرحواره،بعنوان ساختار ،قالب یا چارچوب تعریف میشود.طرحواره یک ساختار شناختی بمنظور غربال کردن،کدگذاری وارزیابی محرکیست که ارگانیزم درمعرض آن قرار گرفته است .
دربافتار روانشناسی وروان درمانی ،طرحواره به عنوان هر اصل سازمان بخش کلی درنظر گرفته می شود که برای درک تجربه های زندگی فرد ضروری است.
تعریف طرحواره
سگال ، طرحواره رابه عنوان عناصر نظام مندی از واکنش هاوتجربه های گذشته می داندکه پیکره نسبتاًمنسجم وپایداری از دانش راشکل می دهد و می تواند ادراک ها وارزیابی های بعدی راهدایت کند؛ با این تعریف کلی طرحواره می تواند مثبت یا منفی ،سازگار یاناسازگار باشدوعمدتاًدرنتیجه تجارب ناگواردوران کودکی شکل می گیرد که هسته ی اصلی اختلالات شخصیت ،مشکلات منش شناختی وبسیاری ازاختلالات محورI قرار می گیرد.
بک ، طرحواره ها را ،فرضیاتی می داند که درنتیجه تجارب پیشین فرد شکل گرفته اند ،برخی از این فرضیات غیر قابل انعطاف،افراطی ومقاوم دربرابر تغییر ،یعنی ناکارآمد هستند.طرحواره های بدکنشی ،افکاری هستند که غیر قابل انعطاف ،خشک وسخت تر از طرحواره های طبیعی هستند . بک و راش طرحواره های ناسازگاراولیه مانند فقدان ،شکست ودوست نداشتن را معرفی کردند که درطی دوران اولیه کودکی شکل می گیرند وبامفاهیمی همچون یکپارچگی بیولوژیک ،مثل توانایی زنده ماندن ،صلاحیت واعتبار مراقبین ،ترک شدن وهدایت خطر فیزیکی به سمت خود ،درارتباط هستند .
منبع
فردوسی،فرزانه(1393)، پیش بینی سازگاری اجتماعی دانشجویان مجرد،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی ومشاوره،دانشگاه علوم بهزیستس وتوانبخشی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید