ضرورت و اهمیت ارزیابی عملکرد
بهبود مستمر عملکرد سازمانها، نیروی عظیم همافزایی ایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی شود. دولتها و سازمانها و موسسات تلاش جلو برندهای را در این مورد اعمال میکنند. بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالشهای پیش روی سازمان و کسب اطلاع از میزان اجرای سیاستهای تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، بهبود مستمر عملکرد میسر نخواهد شد. تمامی موارد مذکور بدون اندازهگیری و ارزیابی امکانپذیر نیست.
لرد کلوین فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازهگیری میگوید: «هرگاه توانستیم آنچه درباره آن صحبت میکنیم اندازه گرفته و در قالب اعداد و ارقام بیان نماییم میتوانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی میدانیم. درغیراینصورت آگاهی و دانش ما ناقص بوده و هرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید».
علم مدیریت نیز مبین مطالب مذکور است. موضوع اصلی در تمام تجزیه و تحلیلهای سازمانی، عملکرد است و بهبود آن مستلزم اندازهگیری است و از اینرو سازمانی بدون سیستم ارزیابی عملکرد قابل تصور نمیباشد.همچنین صاحبنظران و محققین معتقدند که ارزیابی عملکرد، موضوعی اصلی در تمامی تجزیه و تحلیلهای سازمانی است و تصور سازمانی که شامل ارزیابی و اندازهگیری عملکرد نباشد، مشکل است. ارزیابی و اندازهگیری عملکرد موجب هوشمندی سیستم و برانگیختن افراد در جهت رفتار مطلوب میشود و بخش اصلی تدوین و اجرای سیاست سازمانی است.
ارزیابی و اندازهگیری عملکرد بازخورد لازم را در موارد زیر ارائه میکند
- با پیگیری میزان پیشرفت در جهت اهداف تعیینشده مشخص میشود که آیا سیاستهای تدوین شده بهصورت موفقیتآمیزی به اجرا در آمدهاند یا خیر؟
- با اندازهگیری نتایج مورد انتظار سازمانی و همچنین ارزیابی و اندازهگیری و رضایت کارکنان و مشتریها مشخص میشود آیا سیاستها بهطور صحیح تدوین شدهاند یا خیر.
- ارزیابی و اندازهگیری عملکرد امکان شناسایی زمینههایی که مدیریت باید توجه بیشتری به آنها بنماید را میسر میسازد و به شناسایی فرصتها و محدودیتها کمک میکند.
- ارزیابی عملکرد باعث ایجاد اطلاعات برای مدیران در تصمیمگیریهای مدیریتی خواهد بود. چرا که بخش زیادی از اطلاعات لازم برای تصمیمگیریهای مدیریتی از طریق اندازهگیری و ارزیابی سیستم عملکرد و ارزیابی سیستم عملکرد فراهم میآید.
هر تلاشی که به منظور دستیابی به موفقیت صورت میگیرد باید دارای چارچوبی باشد و بهبود عملکرد سازمانی باید بر آگهی فرایندی باشد که «چرخه عملکرد» نامیده میشود. هر برنامه بهبود عملکرد سازمانی باید از اندازهگیری عملکرد و سپس، ارزیابی عملکرد شروع نماید.
آشنایی با مفهوم ارزیابی عملکرد
از واژه «ارزیابی عملکرد» تعاریف بسیاری ارائه شده است. بهمنظور درک صحیح هر پدیده یا موضوع لازم است آن پدیده تعریف شود تا برداشت و فهم مشترکی حاصل شود. موضوع ارزیابی عملکرد نیز از این قاعده مستثنی نیست. لازم بهذکر است با توجه به تشابه نسبی، مفهوم ارزیابی در بعد کارکنان، سپس در بعد استفاده از منابع و امکانات، و نهایتا در قالب سازمانی تعریف گردد.
وردر و دیویس معتقدند: ارزیابی عملکرد فرایندی است که عملکرد شاغلین با آن اندازهگیری میشود و هنگامیکه درست انجام شود کارکنان، سرپرستان، مدیران و نهایتا سازمان از آن بهرهمند خواهد شد.کاسیو ارزیابی عملکرد را توصیف نظامدار نقاط قوت و ضعف عملکرد فرد یا گروه در رابطه با اجرای وظایف محوله تعریف میکند.
ارزیابی عملکرد در بعد نحوه استفاده از منابع و امکانات در قالب شاخصهای کارایی بیان میشود. اگر در سادهترین تعریف، نسبت ورودی به خروجی را کارایی بدانیم، نظام ارزیابی عملکرد در واقع میزان کارایی تصمیمات مدیریت در خصوص استفاده بهینه از منابع و امکانات را مورد سنجش قرار میدهد.ارزیابی عملکرد در بعد سازمانی معمولا مترادف با اثربخشی فعالیتها است. منظور از اثربخشی میزان دستیابی به اهداف و برنامهها با ویژگی کارا بودن فعالیتها و عملیات است.
بهطور کلی ارزیابی عملکرد به فرایند سنجش و اندازهگیری عملکرد دستگاهها در دورههای مشخص بهگونهای که انتظارات و شاخصهای مورد قضاوت برای دستگاه ارزیابی شونده شفاف و از قبل به آن ابلاغ شده باشد، اطلاق میگردد.».
ﻣﻔﻬﻮم ﮐﺎراﯾﯽ
ﮐﺎراﯾﯽ در ﻣﻔﻬﻮم ﻋﺎم آن ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی درﺟﻪ و ﮐﯿﻔﯿﺖ رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻫﺪاف ﻣﻄﻠﻮب اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﯾﮏ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﮐﻨﻨﺪه در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﺎرا ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﮐﻠﯿﻪ اﻫﺪاف ﺗﻮﻟﯿﺪی ﮐﻪ ﺑﺮای او در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه ﺑﺮﺳﺪ. ﻣﻔﻬﻮم ﮐﺎراﯾﯽ ﻋﻤﻮﻣﺎ در ﺳﻪ ﺳﻄﺢ ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺧﺮد، ﺳﻄﺢ ﺻﻨﻌﺖ ﯾﺎ ﺳﺎزﻣﺎن و ﺳﻄﺢ ﮐﻼن ﺑﻪﮐﺎر ﺑﺮده ﻣﯽﺷﻮد.
منبع
میرزائی چلکی، سجاد(1393)، ارزیابی عملکرد با استفاده از تکنیکهای غیرپارامتری، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید