شكل گيري دلبستگي در نوزادان

آینثورث ،چهار مرحله ذيل را براي ايجاد پيوندهاي عاطفي و تشكيل دلبستگي شرح ميدهد كه در  همه خانواده ها يكسان مي باشد:

مرحله اول: که شامل چند هفته اول زندگي است مرحله ،  پيش دلبستگي ناميده مي شود. در اين مرحله نوزادان بين افراد مختلف تمايزي ايجاد نمي كنند. تحقيقات نشان مي دهد كه نوزادان به صداهاي انساني پاسخگو تر از صداهاي ديگر هستند، در سنين  چهارتاشش هفتگي لبخند اجتماعي ظاهر مي شود. بسياري از رفتارها از جمله گريه كردن وچنگ زدن بازتابي هستند ولي بتدريج ازكودك اين تمايل بوجود مي آيد كه بوسيله رفتارهاي  بازتابي بخصوص لبخند زدن، مراقب خود را جذب كند.

مرحله دوم:  دلبستگي در حال ساخت ، ناميده مي شود. در اين مرحله با گذشت هفته ها و ماهها، كودك تدريجا علامتها را به سوي افراد آشنا جهت مي دهد و يك نوزاد دو روزه مي تواند بوي شير مادرش را از بوي شير مادري ديگر تشخيص دهد . بعد از سن چهار ماهگي لبخند به غريبه ها فزوني مي گيرد و در سنين 6- 5 ماهگي كودك با سهولت بيشتری توسط مراقبان در مقايسه با غريبه ها، خُو می‌گیرد. ولي با اين وجود نمي توان گفت كه دلبستگي شكل گرفته است . زيرا در اين سنين پديده هاي خارج از ديد كودك از ذهن وي نيز خارج  مي شود، پس طبيعتاً نوزاد نمي تواند چهره مراقب را به عنوان نگاره دلبستگي در ذهن داشته باشد و در مواقع لزوم از آن استفاده كند.

مرحله سوم: این مرحله ، دلبستگي واضح  ناميده مي شود. در بين سنين 9-7 ماهگي بيشتر كودكان براي حفظ مجاورت با نگاره دلبستگي تلاش مي كنند و در برابر جدايي از وي واكنش نشان مي دهند در اين مرحله نگاره دلبستگي به عنوان پايگاه امن براي كودك مورد استفاده قرار مي گيرد تا او بتواند در محيط اطراف به جستجو و اكتشاف بپردازد . در اين مرحله اعتراض جدايي اغلب نسبت به يك فرد صورت مي گيرد و آن فرد اغلب مادر است،كه اين اضطراب از سن 8- 6 ماهگي شروع شده و در سن 18- 14 ماهگي به اوج خود مي رسد كودكان در اين مرحله با حضور افراد غريبه آشفته و ناراحت مي شوند و سعي مي كنند كه خود را به مراقب نزديك كنند اين واكنش ترس از غريبه ناميده مي شود، و در 4- 8 ماهگي ظاهر مي شود در اين هنگام كودك يك دلبستگي قوي به فرد خاص پيدا مي كند .

مرحله چهارم: این مرحله ، مشاركت تصيح شده توسط هدف  ناميده مي شود. اين ويژگي در سن چهار سالگي ظاهر مي شود و ماهيت دلبستگي را به طور قابل ملاحظه اي تغيير مي دهد، در اين سنين كودكان درك مي كنند كه مراقب، احساسات و نقشه هايي دارد كه با احساسات و نقشه هاي آنها تفاوت است،  و با رشد مهارتهاي ارتباطي و مفهومي، كودك و مادر مي توانند اهداف و نقشه هاي مشتركي داشته باشند و علاوه بر آن او قادر مي شود كه قبل از انجام عمل، به طور دروني و آگاهانه رفتار احتمالي والد را مد نظر قرار دهد. اين تواناييها ناشي از شكل گيري نظريه ذهن در كودك است .

منبع

طباطبایی شهرآباد،بی بی نرگس(1392)، بررسي و مقايسه سبك هاي دلبستگي مادران داراي كودكان  مبتلا به اختلالات افسردگی-اضطراب،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0