سیر ظهور و پیدایی مفهوم چابکی
از اواخر دهه 1980 تا اواسط دهه 1990 در پی تحولات گسترده اقتصادی و سیاسی در سرتاسر جهان، تلاشها و اقدامات زیادی برای شناخت ریشه ها و عوامل موثر بر نظام های جدید در کسب و کار جهانی به مرحله عمل در آمدهاست. ایالات متحده امریکا برای نخستین بار، وقتی که رکود چشمگیری را در سهم کسب وکار جهانی به ویژه در عرصه تولید (که با رقابتهای جدیدی از سوی آسیا و اروپا روبهرو شده بود) به چشم دید، سکان رهبری این نهضت را در دست گرفت.
در سال 1991 گروهی از متخصصان صنعتی مشاهده كردند كه نرخ افزایش تغییرات در محیط تجاری از تواناییهای سازمانهای تولیدی سنتی در جهت تطبیق و سازگاری با آن سریعتر و شتابان تر است. این سازمانها در استفاده از مزایای فرصتهایی كه برای آنها ارائه میشد ناتوان بودند و این ناتوانی در تطبیق با شرایط تغییر ممكن بود در بلندمدت باعث ورشكستگی و ناکامیشان شود. بنابراین برای نخستین بار، پارادایمی جدید در گزارشی كه عنوانش استراتژی بنگاههای تولیدی در قرن بیست و یكم: دیدگاه متخصصان صنعتی بود به وسیله مؤسسه یا كوكا (Iacocca) منتشر و به همگان معرفی شد. بلافاصله، عبارت تولید چابك به طور مشترك با انتشار این گزارش مورد استفاده عموم قرار گرفت.
شرایط صنعتی در 15 تا 20 سال گذشته به طور اساسی تغییر کرده است. در این دوره، تکنولوژی، شرایط بازار و خواسته های مشتری با سرعت و درجهتهای مختلف تغییر پیدا کرده درحالی که این تغییرات سابقاً کمتر موردتوجه بوده است. برای نمونه چند مورد از این چالشها در زیر نام برده شده که شامل بخش بندی بازارهای پویا، کاهش زمان رسیدن به بازار، افزایش تنوع محصول، تولید برای مشتریان مشخص، کاهش طول عمر محصول، جهانی سازی تولید و غیره است. در عصر رقابت جهانی، اقتصاد جهانی هم به سرعت جایگزین بازارهای محلی می شود.
ظهور بازارهای باز، کاهش موانع تجاری، بهبود در حمل و نقل و پیوندهای ارتباطی منجر به ایجاد موقعیتی شده است که بازارها و رقابتهای محلی به صورت استاندارد جهانی عمل می کنند. درنتیجه بنگاههای صنعتی امروز با چالشها و فشارهای رقابتی جدیدی روبرو شده اند. پروژه نسل آینده سیستمهای تولیدی در موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) بر چابکی در پاسخگویی به مشتری، شبکه بودن در بازار جهانی، مشارکت کارکنان، یکپارچگی در مدل بنگاه بسط یافته، توسعــــه شایستگی و مدیریت دانش تاکید می کند. زمینه های صنعتی تغییر داده شده، توانمندیهای جدیدی را جستجو می کند. رایز و جوهانسون توانایی بنگاههای صنعتی برای تطبیق سریع و دقیق با شرایط در حال تغییر را یک عــــامل کلیدی برای موفقیت در آینده می دانند و بیان می کنند که در این فرایند بنگاه باید جمع کثیری از نقطه نظرات مدیریتی، سازمانی و تکنولوژیکی را یکپارچه و متحد کند.
گریس و کاساردا اذعان کردند که اولویتهای رقابتی تغییر کرده و عصر جدید اقتصاد جهانی با سرعت بالا سبب شده استراتژیهای عملیاتی کمپانیها تغییر کند. در این عصر، قیمت رقابتی و کیفیت بالا ضروری هستند اما عامل تعیین کننده موفقیت تجاری نیستند و به جای آن سرعت رسیدن به بازار و پاسخ سریع و منعطف به مشتری به عنوان یک اصل اساسی موردتوجه قرار گرفته است. به همین دلیل اهمیت سرعت و چابکی افزایش یافتــه است و جانشین اولویتهای رقابتی گذشته – که بیشتر از ربع قرن بر تولید حاکم بودند – گردیده اند.
چابکی (AGILITY) پارادایمی جدید در محیط تولید است. محیط تولید چندین انتقال (از صنعت دستی، به تولید انبوه و اکنون جدیدترین نمونه کامل یعنی چابکی) را پشت سر گذاشته و بیشتر به واسطه خواسته های مطلوب جهت حفظ برتری در یک محیط دائماً درحال تغییــــر به وجود آمده و به وسیله اندازه های کوچک، مدولار و تولید اطلاعات گرانبها جایگزین شده است، چابکی با ناب و انبوه تفاوتهایی دارد. به عنوان مثال، تولید ناب به نوعی معماری عملیاتی منعطف گفته می شود. درحالی که چابکی، معماری عملیاتی قابل شکل دهی مجدد را ایجاد می کند. درعین حال رقابت مبتنی بر چابک برای بیرون راندن رقابت مبتنی بر تولید انبوه و به عنوان یک نرم برای تجارت جهانی در نظر گرفته شده است .
به نقل از جعفر نژاد و شهائی، : در سال 1991، دانشگاه لیهای با حمایت مالی نیروی دریایی ایالات متحده آمریكا به همراه مؤسسه یاكوكا، مطالعاتی بر روی 13 سازمان تولید كننده بزرگی مانند جنرال موتور، جنرال الكتریك، آی. بی. ام، تگزاس اینستریومنت و … انجام دادند. هدف از این مطالعه، پاسخ به این پرسش بود كه سازمانهای موفق در سالهای قرن بیست و یكم، چه ویژگیهایی خواهند داشت. پس از آن، بیش از یكصد سازمان دیگر نیز مورد مطالعه قرار گرفتند و در سال 1991 این تحقیقات با عنوان مطالعه مؤسسات تولیدی در قرن 21 نامگذاری شده، بعدها در سال 1995، حاصل این تحقیقات در كتاب استیون گولدمن، نایجل و پریس با عنوان: رقبای چابك و سازمانهای مجازی انتشار یافت. از جمله نتایج پژوهشهای یاد شده می توان به این موارد اشاره داشت:
محیطهای رقابتی جدید، تحولات بسیاری را در میان سیستم های تولیدی و سازمانها به وجود آورده است.سازمانهایی كه دارای مزیتهای رقابتی در این محیط جدید باشند و به سرعت بتوانند محصولات را مطابق نیاز مشتریان تولید كنند، چابك و پیشرو هستند.لازمه كسب چابكی، وجود سیستم تولید انعطاف پذیر، دارا بودن نیروی كار دانش پذیر، و ساختار مدیریتی مشوق نوآوریهای تیمی (چه در داخل و چه در بین سازمان ها) است. اگر سازمانهای آمریكایی نتوانند به سمت تولید چابك حركت كنند، استاندارد زندگی در این كشور با خطر جدی مواجه خواهد شد.
قابلیتهای کلیدی چابکی در سازمان
مؤسسهها و سازمانهای چابك ، نگران و دلواپس تغییر، عدم اطمینان و عدم پیشبینی در محیط كسب و كار خود هستند. بنابراین، این مؤسسهها برای رسیدگی به تغییر، عدم اطمینان و عدم قابلیت پیشبینی در محیط كاری خود، به شماری از قابلیتهای متمایز نیازمندند. این قابلیتها چهار عنصر اصلی را شامل میشوند كه به عنوان مبنای حفظ و توسعه چابكی به شمار میروند:
- پاسخگویی که به توانایی تشخیص تغییرات و واكنش سریع و بهرهجویی از آنها اشاره دارد.
- شایستگی كه بر توانایی كسب هدفها و مقاصد سازمان دلالت می کند.
- انعطافپذیری و قابلیت سازگاری كه عبارتست از: توانایی برای جریان دادن به فرایندهای مختلف و كسب هدفهای مختلف، با استفاده از تسهیلات یكسان.
- سرعت كه عبارت است از توانایی انجام فعالیتها در كمترین زمان ممكن.
اگر سازمانی به دنبال چابکی است، باید این توانایی ها و قابلیتها را مد نظر داشته باشد. بدون شک، کسب چایکی به قابلیت پاسخ گویی نسبت به راهبردها، فناوری ها، کارکنان، فرایندها و تسهیلات کاری نیز نیازمند است. هرچند در اینجا منظور، توجه صرف بر این قابلیتها و چشم پوشی از سایر گزینه ها نیست و ممکن است مولفه های دیگری نیز همچون کار تیمی، مشارکت، کیفیت و هزینه هم برای سازمان یا شرکت جز قابلیتهای کلیدی چابکی محسوب شوند.
منبع
رستمی، رسول(1394)، عملکرد تشکیل گروههای کاری رسمی و نقش آن در چابکی نیروی کار، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی ، دانشگاه آزاد اسلامي
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید