سيرتحول سواد اطلاعاتي ايران
اكنون خواسته يا ناخواسته، نياز به اطلاعات در كشور ما نيز افزايش مي يابد و از سوي ديگر با توجه به فرايند رو به رشد جهاني شدن، همه كشور ها در معرض رقابت با غول هاي جهاني در عرصه اقتصاد، فرهنگ و ساير زمينه ها قرار گرفته اند و در واقع، جهاني شدن ما را در بر مي گيرد. در اين عرصه آنچه اهميت پيدا مي كند مديريت اطلاعات و دانش است كه رفته رفته اهميت بيشتري نيز پيدا مي كند. در چنين شرايطي شناخت نياز اطلاعاتي، تعيين مكان اطلاعات مورد نظر، توان ارزيابي اطلاعات به دست آمده و تشخيص اطلاعات مناسب از اطلاعات نا مناسب از جمله دغدغه هاي اصلي سازمانها در مي آيد كه از آن به سواد اطلاعاتي تعبير شد. در چنين وضعيتي براي غلبه بر چالش هاي موجود راهكارهايي را ارائه مي دهند كه دوره هاي آموزش سواد اطلاعاتي از جمله آنها بوده كه سالهاست در كشورهاي پيشرفته در سطوح مختلف از سوي موسسات مختلف ارائه مي گردد. اما وضعيت در كشور ما احتمالا متفاوت باشد. سواد اطلاعاتي در کشورما موضوعي است که تازه مطرح شده است.
چنانچه نظري به آثار و نوشته ها دراين زمينه داشته باشيد،خواهيد ديد که شايد بيش ازپنج سال ازعمرمطرح شدن اين موضوع نميگذرد .آموزش استفاده کنندگان کتابخانه ها در ايران نخستين بار درترجمه يک مقاله دراوايل دهه 1360 مطرح شد.همچنين ارايه مقاله اي دراولين سميناراطلاع رساني پزشکي درسال 1367 درمشهديکي ديگرازنخستين تلاشهايي بودکه براي جلب توجه کتابداران ايراني نسبت به آموزش شيوه استفاده ازکتابخانه ها انجام گرفت.درسال 1367مفهوم سواد اطلاعاتي توسط پريرخ و سپس تقوي مورداشاره قرارگرفت.به تدريج نقش کتابخانه ها وکتابداران دررابطه باآموزش سواداطلاعاتي موردتوجه قرارگرفت.بررسي روند روبه رشد مقاله هاي فارسي منتشرشده طي دودهه اخير در زمينه سواداطلاعاتي نشان مي دهد که جامعه کتابداري واطلاع رساني ايران به تدريج اهميت اين مفهوم را درک کرده وبراي عملي کردن آن تلاش کرده است.
دردهه 1370 با توجه به رشد تعداد گروههاي آموزش کتابداري و درنتيجه افزايش تعداد کتابداران متخصص در ايران، برنامههاي آموزش استفادهکنندگان به ويژه درکتابخانهها باجديت بيشتري دنبال شد . در ايران اولين مكاني كه سواد اطلاعاتي را در زمينه عملي بكار برده کتابخانه مرکزي دانشگاه فردوسي مشهد و كتابخانه آستان قدس رضوي است كه در ابتدا به صورت کارگاه و برگزاري همايش و سپس اينترنتي به آموزش كتابخانهاي پرداختهاند. بعد از اين دوکتابخانه، دانشگاه شريف و اميركبير اين اطلاعرساني را به شكل گسترده به كار گرفتند و در اين عرصه گامهاي موفقيتآميز رو به رشدي را برداشتهاند. نياز به سواد اطلاعاتي در ايران ازاواخردهه 1370 ارتقاء يافت ولي دو رويكرد مهم در سواد اطلاعاتي، ابتدا آموزش سواد اطلاعاتي و دوم پژوهش دربارۀ آن، بيشتردرجامعه علمي مورد توجه بوده تادر محيط کتابخانهها.
البته همانطور که قبلا گفته شد دربرخي از کتابخانهها برنامههاي پراکندهاي مرتبط بامهارتهاي سواد اطلاعاتي مورد توجه بوده است. اما متاسفانه اين برنامهها که با انگيزه کتابدران علاقهمند آغاز شد و با تغييرمحل فعاليت آنها و ياتغييروظايف خاتمه يافت، نتوانست در پرورش باسوادان اطلاعاتي در کشور بهصورت گستردهاي موثر باشد. سواد اطلاعاتي و نقش آن در توسعه كشور بر همگان پوشيده نيست و در بسياري از مسائل اطلاعرساني فاصله 50 ساله با غرب و همسايگان خود داريم و متأسفانه از كشورهاي همسايه نيز عقب ماندهايم. در كشور ما سواد اطلاعاتي جايگاه خود را نيافته است و تا زماني كه سواد اطلاعاتي تعريف استانداردي نداشته باشد، نميتوان در اين باره صحبت كرد. در ايران مشكلات ساختاري و زيربنايي داريم كه آشنايي با شيوههاي اطلاع رساني در مدارس، دانشگاهها و مسائل فرهنگي بسيار ميتواند نقش آفرين باشد و تا اين معضل فرهنگي حل نشود نميتوانيم در اين زمينه رشد كنيم . از نظر اساتيد حوزه کتابداري نياز است يك درس دو واحدي در زمينه اطلاعرساني در سرفصلهاي مدارس و دانشگاهها گنجانده شود تا دانشجو با مهارتهاي سواد اطلاعاتي آشنا شود.
منبع
برجیان بروجنی،مهشید(1390)، سواد اطلاعاتي کتابداران شاغل در سازمان اسناد و کتابخانه، پایان نامه کارشناسی ارشد،کتابداری واطلاع رسانی، دانشکده ادبيات و علوم انساني تهران
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید