سبب شناسی اعتیاد

اگر چه مکانیسم دقیق پیدایش وابستگی به مواد مخدر شناخته نشده است ، ولی چندین تئوری در این مورد توسط محققان مختلف پیشنهاد شده است. مثل همة اختلالات روانی ،نظریه های سبب شناسی از مدل های روان پویشی مایه گرفته اند. مدل های بعدی شامل تئوری های رفتاری ،ژنتیک و نوروشیمیایی می باشد.در تازه ترین مدل های سبب شناسی برای سوء مصرف دارو، ازهمة این نظریه ها کمک گرفته شده است.

تئوری های روان پویشی؛ عوامل روان پویایی و آسیب شناسی روانی

طبق نظریه های کلاسیک روان پویایی، سوء مصرف مواد معادل خود ارضایی بوده و مکانیسمی دفاعی در برابر تکانه های همجنس گرایانه یا تظاهری از پسرفت دهانی است . از سوی دیگر تئوری های روان پویایی عقیده دارند که مصرف کنندگان مواد از یک نوع خاص عدم توازن عاطفی و افسردگی شدید که با مصرف مواد تسکین می یابند رنج می برند و نیز از اختلال کنترل تکانه که برای کسب لذت است، در عذاب می باشند .

این تئوری ها مسلم می دانند که نقائص من باعث می شود که فرد برای برطرف کردن عواطف دردناک ،احساس گناه ،خشم ،اضطراب ناتوان باشد.روانکاوان معتقدند با مصرف مواد،رویای برآورده شدن نیازها در حالت توهم شکل می گیرد،این حالت شباهت به مکیدن انگشت نزد کودک دارد که در اصل،ارضای تخیلی را آن زمان که مادر در دسترس نیست به دنبال دارد وبدین وسیله از شدت حالت های هراس انگیز کاسته و یا کاملا آنها را برطرف می کند. اما دیدگاه های جدیدتر روانکاوی،اعتیاد را بیانگر کمبودهای اساسی رشد و عاطفه افراد می دانند.داروها برای کاستن از حالت های هیجانی آزار دهنده یا به عنوان یک مکانیسم دفاعی در ارتباط با تعارض درونی مصرف می شوند.

تئوری رفتاری

بعضی از مدل های سوء مصرف مواد بر رفتار مواد جویانة تأکید کرده اند چهار اصل عمده ی رفتاری در ایجاد رفتار مواد جویی موثرند . اصول اول و دوم نتایج تقویت مثبت و آثار نامطلوب بعضی از مواد است . اکثر مواد مورد سوء مصرف یا تجربة مثبت پس از نخستین مصرف همراه هستند . به این ترتیب ، ماده به عنوان یک تقویت کننده برای رفتار مصرفی عمل می کند . بسیاری از مواد نیز با آثار نامطلوب همراه هستند ، که در جهت کاهش رفتار مواد جویانه عمل می کنند .سوم اینکه شخص باید قادر به تفکیک مادة سوء مصرف با سایر مواد باشد . چهارم تقریباً تمام رفتارهای مواد جویانه با نشانه های دیگری که ممکن است با تجربة مصرف دارد همراه گردند، رابطه داشته باشد.

 تئوری های زیست شناختی و ژنتیک

تجزیه و تحلیل مطالعات دو قلوها ، فرزند خوانده ها،خواهران و برداران دلات بر این دارد که در علل سوء مصرف الکل ، یک جزء ژنتیک وجود دارد. طبق ،تئوری جلینک، بعضی از افراد مستعد الکلیم هستند . وی پس از جدا نمودن دو قلوها از والدین معتاد به الکل و پرورش آنها در خانواده های بدون الکلیم و تجربه و تحلیل بعدی آنها دریافت . کودکانی که در خانواده های معتاد و به الکل متولد می شوند مستعد الکلیم می باشند . جلینک و همکارانش آمادگی ارشی معنی داری در دو قلوهای یک تخمکی که جدا پرورش یافته بودند و پدر و مادر اصلی آنها رفتار ضد اجتماعی و مشکل اعتیاد داشتند . برای سوء مصرف مواد و اعتیاد پیدا کردند .دو قلوهای یک تخمکی بیشتر احتمال دارد که از نظر وابستگی به مواد افیونی تطابق نشان دهند تا دو قلوهای دو تخمکی . فرد مبتلا به اختلال وابسته به مواد افیونی ، ممکن است کاهش فعالیت با غشاء ژنتیکی در سیستم افیونی داشته باشد .

این کاهش فعالیت ممکن است نتیجهة کمتر بودن تعداد یا حساسیت کمتر گیرنده های افیونی ، آزاد شدن کمتر مواد افیونی درون زاد ، یا غلظت بالای آنتگونیت های مواد افیونی درون زاد،بوده باشد .  استعداد زیست شناختی نسبت به اختلالات وابسته به مواد افیونی ، همچنین ممکن است به کارکرد نابهنجار در سیستم ناقص عصبی دو پامنیرژیک یا سیستم ناقل عصبی نورآدرنژیک رابطه داشته باشد .در حال حاضر شواهدی از وجود عوامل آسیب زای ژنتیکی اختصاصی و مشترک داروها وجود دارد که احتمال بروز وابستگی به دارو را افزایش می دهند.در افرادی که به سوء مصرف طبقه ای از مواد می پردازند اختمال سوء مصرف سایر طبقات دارویی بیشتر است.در دوقلوهای یک تخمکی میزان همگامی برای وابستگی به مواد شبه افیونی بیش از دوقلوهای دوتخمکی است.

فنون نقش پذیری چند عاملی نشان می دهند که در این گروه،عوامل ژنتیک نقش زیادی در سوء مصرف هروئین دارند و گذشته از آن بخش اعظم تفاوت ناشی از عوامل ژنتیک،با عامل آسیب زای مشترک هم خوانی ندارد،یعنی این تفاوت ها مختص مواد افیونی است.فرد مبتلا به اختلال مرتبط با مواد افیون ممکن است به طور وراثتی،سیستم افیونی بدنش دچار کاهش فعالیت باشد.این فعالیت پایین ممکن است نتیجه کمتر بودن تعداد گیرنده های افیونی یا حساسیت کمتر آنها،آزاد شدن کمتر مواد افیونی درونزاد یا غلظت بالای آنتاگونیست های فرضی مواد افیونی درونزاد باشد، عده ای از محققین مشغول تحقیق در زمینه این اختمالات هستند.استعداد زیست شناختی نسبت به اختلال مرتبط با مواد افیونی همچنین ممکن است با کارکرد نابهنجار در سیستم عصب، رسانه ای دوپامینرژیک یا نورآدرنرژیک ارتباط داشته باشد.

عوامل نو رو شیمیایی ؛ گیرنده ها وسیستم های گیرنده

 برای اکثر مواد مورد سوء مصرف ،پژوهشگران ناقل های عصبی یا گیرنده های ناقل های عصبی که مواد برآن ها موثر واقع می گردند را شناسایی کرده اند. برای مثال: ترکیبات تریاک بر گیرنده های تریاک اثر می کنند . بنابراین ،شخصی که در او فعالیت افیونی درو نزاد کم است مثلاً سطح پایین اندروفین ها،  یا فعالیت آنتاگونیتی افیونی درون زاد خیلی بالاست . ممکن التیام های گرنده را در مغز تعدیل نماید . به طوری که مغز برای حفظ تعادل ، حضور مادة برون زا را طلب کند .حضور دائمی مادة مخدر خاص در بدن با ایجاد تغییراتی درگیرنده های مغزی منجر به بروز حالت تحمل در سیستم عصبی مرکزی می گردد و در صورت قطع کصرف یا کاهش شدید مقدار مصرف علایم سندرم ترک  ظاهر می شود.

مدل انتقال فرهنگی

نظریه انتقال فرهنگی بر این نکته تاکید دارد که کژرفتاری از جمله اعتیاد به مواد مخدر از طریق معاشرت با دوستان ناباب آموخته می شود. معاشرت با چنین افرادی می تواند از جنبه های خاصی مانند : فراوانی، اولویت، دوام و شدت تماس در فرایند یادگیری موثر باشد. هرچه سطح تماس فرد با افراد یا گروههای معتاد برحسب این چهار متغیر بالا باشد،اختمال معتاد شدن فرد بیشتر است.با پا گذاشتن دختر یا پسر به سن نوجوانی،از میزان تاثیر خانواده بر او کاسته می شود و تاثیرات محیط اجتماعی و گروه همسالان بر فرد افزایش می یابد،از این رو ،آسیب شناسان همنشینی با دوستان معتاد و همسالان ناباب و شرکت در محافل دوستانه و میهمانی های ناسالم را که از عوامل گرایش به مواد مخدر می دانند.

مدل زیست ،روان ،اجتماعی

این مدل بیان کنندة تحول زیست , روان , اجتماعی نوجوانان است . بویدل، در این مورد معتقد است: علل روی آوردن به مصرف مواد را می توان به عواملی مانند علل نژادی ، توارثی، بیولوژیکی ،جسمی ، روانی ،اجتماعی ،فرهنگی ،خانوادگی،شغلی،اقتصادی،وجود سابقة مصرف مواد مخدر و سایر علل مربوط دانست . اما امروزه مدل زیستی ،روانی ،اجتماعی روی سه موضوع مهم و مجزا و در عین حال در ارتباط نزدیک با یکدیگر کار می کند . در حیطة بیولوژیک ،تئوری هایی که انواع تغییرات نوروبیولوژیک را مورد بحث قرار می دهند . بررسی می شود . زیرا مدارکی دال بر تغییرات نوروبیولوژیک در انواع اختلالات و وابستگی روانی، دارویی دیده شده است . در حیطة عملکرد فیزیکی نیز در مورد تأثیر ورزش ،خواب و تغذیة مناسب بحث می شود و در حیطة اجتماعی ، آثار نیروی اجتماع بر بیار مورد بررسی قرار می گیرد.

عوامل فردی

نه عوامل اجتماعی , فرهنگی و نه نظریه های تغییر خلق نمی توانند تفاوت های فردی در مصرف دارو را بطور کامل تبیین کنند . تمام اعضای یک فرهنگ یا خرده فرهنگ خاص ، مصرف کنندگان شدید نیستند ، و تمام کسانی که دچار فشار روانی اند ،اندازة مصرف دارو را افزایش نمی دهند . شخصیت و سایر تفاوت های فردی می توانند به تبیین این موضوع کمک کنند که چرا احتمال سوء مصرف یا وابسته شدن مردم به داروها بیشتر است.سطوح بالای عاطفة منفی وتمایل مداوم به برانگیختگی وعاطفة مثبت بیشتر، دوصفت شخصیتی هستند.

منبع

رمضان زاده رستمی،عاطفه(1393)، گروه درمانی شناختی-رفتاری بر مولفه های شناختی در کاهش نا امیدی و افسردگی و وسوسه افراد وابسته به مواد افیونی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0