سازگاري اجتماعي افرادداراي نقص بينايي،عوامل موثربرآن
يكي از كارآمدترين نشانه سازگاري افراد، توانايي برقراري روابط رضايت بخش باديگران و كسب لذت ازآن ميباشد. به نظر ميرسد كه داشتن مهارتهاي اجتماعي مبناي سازگاري در فرد ميباشد. از اين رو پرداختن به مهارتهاي اجتماعي ضروري ميباشد. مهارتهاي اجتماعي بر الگوهاي ياد گرفته شده بسيار خاص از رفتارهاي قابل مشاهده كلامي و غير كلامي دلالت دارند كه از طريق آن فرد ديگران را تحت تأثير قرار ميدهد و تلاش ميكند تا نيازهايش را برآورده سازد. اين مهارتها به دو دسته مهارتهاي ضعيف و مهارتهاي پيچيده تقسيم ميشوند. مهارتهاي ضعيف شامل رفتارهايي نسبتاً سادهاي نظير برقراري تماس چشمي مناسب يا لبخند زدن در موقعيت خاص ميباشد، در صورتي كه مهارتهاي پيچيدهتر در بردارنده رفتارهايي است كه متضمن پيوستن به گروه، ارائه تعارفات و انجام مكالمات با ديگران ميشود.
در سنين نوجواني، پذيرش در جمع دوستان رفاقتها و روابط بين فردي با همسالان اهميت ويژهاي دارد، فقدان مهارتهاي اجتماعي بين فردي ميتواند زمينهساز مشكلات عديدهاي براي نوجوانان باشد. همچنين تحقيقات درازمدت حاكي از آن است كه نارساييهاي روابط اجتماعي در سنين پايين به دوران بزرگسالي منتقل ميشوند.
از چند دهه پيش، نتايج بسياري از پژوهشها بيانگر اين است كه افراد داراي نقص بينايي درصد بالايي از ناسازگاريهاي اجتماعي را نشان ميدهند.آنچه مسلم است اختلال نقص بينايي به صورت مستقيم باعث ايجاد مشكلات عاطفي و رفتاري در ميان نوجوانان مبتلا به اختلال بينايي نميگردد، بلکه ناسازگاري اجتماعي را تشديد ميكند.
از ميان مشكلات متعدد عاطفي در ميان افراد داراي اختلال نقص بينايي، اضطراب به عنوان بخش مهمي از ناسازگاري فردي و اجتماعي افراد مبتلا به اختلال نقص بينايي به حساب ميآيد. برخي از سطوح اضطراب در نوجوانان مبتلا به اختلال نقص بينايي غيرقابل اجتناب ميباشد چرا كه بر محدوديتهاي عملكردي مربوط به نابينايي متكي ميباشد.نوجوانان نابينا و نيمه بينا بر محيطهاي اجتماعي و فيزيكي اطراف خود كنترل محدودي دارند و به همين دليل درصد بالايي از نااميدي، افسردگي و اضطراب را تجربه ميكنند. تحقيقات خود گزارشي رابطهي معناداري ميان اختلال بينايي و سطح اضطراب فرد نابينا را گزارش نميدهد و نشان ميدهد كه متغيرهاي ديگري مثل سن بالا، هوش پايين و مونث بودن سطح اضطراب رادرنوجوانان مبتلااختلال نقص بينايي راافزايش ميدهد.
وان هسلت،ارزيابي جامعي از مهارتهاي اجتماعي نوجوانان پسر بينا و نابيناي مادرزادي انجام دادهاند. در هنگام انجام مصاحبه نوجوانان نابينا در زمينهي مهارتهاي اجتماعي و اجزاي غيركلامي همچون خنديدن، ژست بدن، وضعيت ايستادن و رفتارهاي كليشهاي تفاوت چشمگيري با نوجوانان بينا از خود نشان ندادند. در طي مصاحبه از نوجوانان مبتلا به اختلال بينايي سئوالات باز پاسخ كمتري نسبت به نوجوانان سالم پرسيده شده نوجوانان مبتلا به اختلال بينايي زمان طولاني تري را در پاسخگويي از خود نشان داده و اختلالات سخنوري آنها نيز بيشتر بود. در پرسشنامه رفتار كودك كه بوسيله والدين پر شد. نوجوانان مبتلا به اختلالات بينايي در مقايسه به نوجوانان بينادرزمينه سازگاري مدرسهاي و جذابيت جسماني نمرات كمتركسب كردند.آنهاداراي ارتباط محدودترواختلال وسواس فكري، رفتارهاي خصومت آميز و افسردهتر بودند. مشخص شد كه نوجوانان مبتلا به اختلالات بينايي نسبت به نوجوانان بينا در اجزاي غيركلامي مثل خنديدن مهارت كمتري داشته و رفتارهاي كليشهاي از خود نشان ميدادند.
مطالعات متعددي در رابطه با تأثير درمانهاي روان شناختي رفتار درماني و درمان شناختي رفتاري بر سازگاري اجتماعي كودكان و نوجوانان عادي انجام شده و نتايج اين بررسيها نشان داده است كه مداخلات روان شناختي از جمله رفتار درماني بر سازگاري اجتماعي افراد عادي به خصوص نوجوانان مؤثر هستند.
افراد دچار آسيبهاي ديداري؛ نابينا، كم بينا, گرايش دارند كه در موقعيتهاي اجتماعي انفعالي رفتار كنند براساس ميزان آسيب ديداري، آنها ممكن است فاقد مجال و توانايي اكتساب مهارتهاي اجتماعي از راه مشاهدهي رفتار سايرين در موقعيتهاي اجتماعي همانند ديگران باشند. افراد دچار آسيبهاي ديداري كه مهارتهاي اجتماعي لازم را نيز به دست آوردهاند هنوز ممكن است در عملكرد مناسب در زمينههاي بين فردي با مشكل مواجه باشند. اين امر ميتواند ناشي از نشانههاي ناكامي موقعيتي، فقدان بازخوردهاي صادقانه از تعاملات، رفتار نامناسب افراد بينا و وجود نگرشهاي منفي در قبال افراد دچار آسيبهاي ديداري در جامعه باشد. افراد نابينا ممكن است براساس تعاملات منفي با افراد بينا، شناختها و عواطف معيوبي را توسعه دهند كه استفاده از اين مهارتهاي اجتماعي آنها را در شرايط زندگي واقعي دچار مشکل ميكند.
از نظر رشد اجتماعي و هيجاني و نيز سازگاري اجتماعي، اصول و موضوعات مربوط به رشد اجتماعي و رشد هيجاني افراد نابينا همانند افراد بينا است. آنچه موجب ناسازگاري نابينايان ميگردد تفاوتهاي هوشي آنان نيست بلكه عوامل ديگري نظير محيطهاي خانوادگي نامطلوب، وجود ناتواناييهاي ديگر و واكنش ناسنجيدهي اطرافيان ميباشد
منبع
یزدیان اصفهانی،سمانه(1390)،اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی برسازگاری ونگرش دختران بانقص بینایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی کودکان بانیازهای خاص،دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی اصفهان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید