زمينه‌هاي آشکار تعارض همسران

زمينه‌هاي آشکار تعارض، در جر و بحث‌هاي همسران به زبان مي‌آيد و شناسايي آن به‌دليل عيني بودن، چندان دشوار نيست؛ که به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود:

تغيير شخصيتي: ممکن است يکي از زوجين پايداري شخصيت خود را از دست داده و نسبت به سال‌هاي اول زندگي، واکنش‌هاي بسيار متفاوت و دور از انتظار بروز دهد.

پيش‌آمد رويدادهاي ناخوشايند: پيش‌آمدهايي نظير بيماري، سانحه، بيکاري، ورشکستگي و… ممکن است هر دو زوج را بلاتکليف و سرگردان کرده و روابط را دچار تنش کند.

کاهش جاذبه‌هاي ظاهري: با افزايش سن، اضافه وزن، بيماري و… ممکن است از جذابيت‌هاي زوجين کاسته شود.درازدواجي که کشش و جاذبه‌ی بدني هدف بوده، با گذشت زمان ميل زوجين به يکديگر کاهش مي‌يابد.

مثلث‌سازي با فرزندان: وابستگي و محبت افراطي يکي از زوجين به فرزند ممکن است آن‌ها را از توجه به طرف مقابل غافل کند و موجب اعتراض طرف مقابل شود. والديني که در مورد تربيت فرزند، رويکرد دوگانه‌اي دارند نيز تعارضات زيادي را تجربه مي‌کنند.

تفاوت‌هاي اعتقادي- مذهبي: زوج‌هايي که تربيت مذهبي متفاوتي دارند و در خانواده‌هايي با سطح اعتقادي متفاوت رشد يافته‌اند، تعارضاتي در زمينه‌هاي شرکت در مراسم مذهبي، انجام امور خيريه، انجام وظايف مذهبي و … را تجربه مي‌کنند.

تفاوت آداب و رسوم: رسوم و سنت‌ها در خانواده‌ها و اقوام مختلف  متفاوت است. دوران عقد و سال‌هاي اول زندگي زوجين، اوج تجربه‌ی تعارض به‌دليل تفاوت‌هاي فرهنگي است.

اختلاف نظر در مسايل اقتصادي: مسایل اقتصادي و معيشتي عامل بسيار مهم تعارضات زناشويي است. عواملي نظير: چگونگي صرف درآمد، چگونگي سرمايه‌گذاري، انتظاراتي که با صرف پول برآورده مي‌شود و … از موارد اختلاف برانگيز در روابط همسران است.

چگونگي تفريح و مسافرت: محل تفريح، زمان سفر، همراهان سفر و تعريف متفاوت زوجين از تفريح و سرگرمي مي‌تواند موضوع تعارض همسران باشد.

تعارض يک جنبه‌ی اجتناب‌ناپذير ارتباطات انساني است. هنگامي که دو نفر با يک‌ديگر صميمي مي‌شوند، احتمال بيش‌تري وجود دارد  که تعارض را تجربه کنند؛ چراکه در خلال يک ارتباط خصوصي، عادت‌ها يا تفاوت‌ها بارزتر مي‌شوند و مي‌توانند آزاردهنده باشند. هرچند تعارض، براي رابطه‌ی زناشويي خطرناک نيست، چگونگي مواجهه‌ی همسران با آن مي‌تواند خطرساز باشد.

تعارض، نوعي کشمکش و درگيري است. وقتي براي يکي از همسران، انجام کار، گفتن حرف و يا داشتن فکر و احساس در زمينه‌ی مسأله‌اي خاص، مهم و ارزش‌مند باشد و براي ديگري چنين نباشد، همسران دچار اختلاف سليقه يا اختلاف نظر مي‌شوند و اين، «تعارض» در ارتباط و فرآيند تفاهم را نشان مي‌دهد. ناتواني در تحمل نظر يا سليقه‌ی مخالف، می‌تواند پيامدي فراتر از مشاجره‌ی ساده و گذرا داشته باشد و مجموعه‌اي از الگوهاي رفتاري بين زن و شوهر ايجاد کند که نتيجه‌ی آن خصومت و روابط آشفته باشد. تعارض همسران ممکن است زمينه‌هاي آشکار يا پنهان داشته باشد؛ که به مهم‌ترين آن‌ها اشاره مي‌کنيم:

زمينه‌هاي پنهان تعارض همسران

 زمينه‌هاي تعارض همسران به مسایل مالي، فرهنگي، اعتقادي و امثال آن خلاصه نمي‌شود، بلکه برخي از آن‌ها پنهان است و براي يافتن آن‌ها بايد تلاش بيش‌تري کرد. مهم‌ترين زمینه‌های تعارض که بار انتزاعي بيش‌تري دارند، عبارت است از:

بي‌علاقگي به همسر: بعضي از همسران بدون دل‌بستگي‌هاي عاطفي به همسر، به‌دلايل شخصي يا اخلاقي، ماندن در زندگي زناشويي را به جدايي ترجيح مي‌دهند. گاهي زندگي با فردي که علاقه‌اي نسبت به وي وجود ندارد، آستانه‌ی تحمل فرد را کاهش و زمينه‌ی تعارض‌هاي پي در پي را فراهم مي‌کند.

تقسيم نامتوازن قدرت: تقسيم عادلانه‌ی قدرت و اختيار در زندگي زناشويي به توافق مي‌انجامد؛ اما تلاش در اعمال قدرت و کنترل وسواس‌گونه‌ی همسران، منجر به اختلاف آن‌ها مي‌شود.

بي‌توجهي به نيازهاي اساسي: عدم توجه به نيازهاي اساسي همسر به‌ويژه نياز به عشق، نياز به مهم بودن، آزادي، تفريح و کسب آرامش در محضر خدا، موجب رنجش و ايجاد زمينه‌ی تعارض مي‌شود.

سبک‌هاي شايع مديريت تعارض

سبک‌هاي مختلفي براي حل تعارض از سوي همسران به کار گرفته مي‌شود که برخي سازنده و برخي مخرب است. اینک به سبک‌هاي شايع همسران در حل تعارض اشاره مي‌شود:

سبک‌هاي غيرمؤثر و مشکل‌ساز

سبک‌هاي غيرمؤثر مديريت تعارض، که موجب بروز مشکلاتي در روابط همسران مي‌شود، اَشکال متعددي دارد که شايع‌ترين آن سبک‌هاي «رقابتي»، «اطاعت و تسليم» و «اجتنابي» است.

سبک‌ رقابتي: براي همسراني که در برخورد با تعارض‌ها از سبک رقابتي استفاده مي‌کنند، زندگي زناشويي به مثابه ميدان جنگ است. «هدف آن‌ها «کسب قدرت» و «برنده شدن» حتي به قيمت زير پا گذاشتن حقوق و احترام ديگري است. آن‌ها بدون توجه به نظر همسرشان، به خواسته‌ی‌ خود اصرار مي‌ورزند و معمولاً از روش‌هاي پرخاشگرانه مثل فرياد يا اعمال زور استفاده مي‌کنند. پيامد چنين سبکي ايجاد خشم در رابطه است.

سبک اطاعت و تسليم: سلطه‌پذيری ويژگي همسراني است که اين سبک را در حل تعارض به کار مي‌گيرند. آن‌ها هنگام بروز تعارض، از خواسته‌های خود به نفع علايق و نيازهاي همسرشان مي‌گذرند؛ به اميد آن‌که تعارض خاتمه يابد و آرامش برقرار شود. هدف آن‌ها حفظ رابطه به هر قيمتي است. چنين سبکي ممکن است در کوتاه‌مدت مزايايي داشته باشد؛ اما پيامد آن احساس ناکامي، سرخوردگي و افسردگي است که در نهايت به ارتباط صدمه مي‌زند.

سبک اجتنابي: در اين سبک، هنگام تعارض، همسران يا موضوع را تغيير مي‌دهند و يا به‌طور ساده از آن کناره مي‌گيرند و صحنه‌ی تعارض را ترک مي‌کنند. حال آن‌که برخورد منفعلانه با تعارض‌ها، نتيجه‌ی عکس مي‌دهد و موجب بروز تعارض‌هاي مکرر مي‌شود.

اجتناب همسران از گفت‌وگو در مورد تعارض‌ها، ممکن است به بي‌احساسي آن‌ها نسبت به هم -‌ نه احساس تنفر و نه عشق- منجر شود. بر اساس نتايج يک تحقيق در کشور، وجود تعارض‌هاي حل نشده موجب افزايش تبادلات رفتاري منفي و کاهش صميميت همسران نسبت به هم مي‌شود. هم‌چنين اکثر تعارض‌ها در روابط همسران، مربوط به روابط با خانواده‌ی همسر و فرزندان است تا خود زوجين. در مواجهه با تعارض، بيش‌تر همسران، به‌ويژه زنان از روش انفعالي و اجتنابي براي حل تعارض استفاده مي‌کنند و روش‌هايي مثل سکوت، فرار، انکار و تحريف، به‌ويژه براي زنان، روش مناسب تلقي شده و اطرافيان نيز به آن توصيه و تشويق مي‌کنند .

به باور ديويد اچ اولسون، تعارض انسان‌ها در بسياري جهات شبيه به عملکرد اتومبيل است. او مي‌گويد: وقتي موتور ماشين در بزرگراه ايراد پيدا مي‌کند، نمي‌توانيم به‌راحتي ماشين را رها کنيم و سه روز بعد به آن‌جا برگرديم و انتظار داشته باشيم که ماشين حرکت کند. هم‌چنان ‌که، نمي‌توانيم يک رابطه را به حال خود رها کنيم و موقع برخورد مجدد با آن، انتظار داشته باشيم که مسئله خودبه‌خود حل شده باشد. مسایل به مرور زمان ناپديد نمي‌شوند و بنابراين اگر به مسایل ارتباطي توجه نشود، آن‌ها بتدريج بزرگ مي‌شوند.

سبک مؤثر مديريت تعارض

 سبک تفاهم و تعامل: به باور همسراني که اين سبک را در زندگي مشترک خود به کار مي‌برند، اختلاف و تعارض در زندگي زناشويي امري طبيعي و اجتناب‌ناپذير است که بايد با همکاري يک‌ديگر آن را حل کنند. «آن‌ها در کنار توجه به اهداف و علايق خود، به اهداف و خواسته‌هاي همسرشان نيز اهميت مي‌دهند و به‌هنگام تعارض، به راه حل‌هايي توجه مي‌کنند که نيازهاي طرفين را بر آورده سازد. روشن است که پيامد چنين سبک سازنده‌اي، رابطه‌اي موفق است.

چنان‌که نتايج يک تحقيق نشان مي‌دهد، زوجيني که هنگام تعارض و ناسازگاري راه همدلي و محبت را پيش مي‌گيرند و مشکل را مشکل هر دو مي‌دانند، 34% مخالفت کم‌تري با هم دارند و 58% از ناسازگاري آن‌ها کاسته مي‌شود.

منبع

فرضیان پور،محمد(1393)، روشهای حل تعارض زناشویی و شیوه­های فرزندپروری در پرستاران،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی پردیس هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0