رویکردهای مهم شخصیت
رابطه فرهنگ و شخصیت
بعضی از تجربههای فرهنگی بین همه افراد انسانی مشترک است.از تجربههای اجتماعی مشترک بین اعضای یک جامعه معین، یک صورت بندی ویژه شخصیتی پدید میآید که شاخص و معرف شخصیت بیشتر اعضای آن جامعه است و اصطلاحا شخصیت نمایی یا شخصیت اساسی یا رفتار اجتماعیخوی اجتماعی خوانده میشود.این مفاهیم به ویژگیهای فرهنگی در آنها سهیماند، اشاره میکنند.
رویکردهای مهم شخصیت
روانکاوی
این رویکرد به عنوان جامع ترین و با نفوذترین نظریه شخصیت باقی مانده است. مهمترین روش درمانی فروید روش تداعی آزاد میباشد که در آن از بیمار خواسته میشود که هر آنچه که به ذهنش میرسد را هر اندازه کم اهمیت و یا مهم بیان کند. فروید ذهن انسان را به کوه یخ تشبیه کرد.بخش کوچک بیرون از آب همان خود آگاه است یعنی آگاهی و هشیاری هم اکنون شخص و نیز بخش نیمهآگاه یعنی همهی اطلاعاتی که هم اینک در ذهن حاضر نیستند ولی اگر بخواهیم میتوانیم آنها را به بخش آکاهی فراخوانیم بخش اعظم کوه یخ در زیر آب است نمودار ناخودآگاه آدمیو در واقع انبار تکانهها خواستهها و خاطرات غیر قابل دسترسس است که بر تفکرات و رفتارهای شخص تأثیر میگذارند. همگام با تمرکز بر فرایند ناخودآگاه فروید به وجود علیت در رفتار بشر معتقد بود. علیت روانشناختی به این معنا که تمام تفکرات هیجانات و اعمال آدمیدارای علت و سبب هستند.فروید معتقد بود نه تنها تمام پدیدههای روانشناختی بنا به عللی ایجاد میشوند بلکه اکثر آنها به سایقها و خواستههای نا کام مانده ای ناخودآگاه به جود میآیند. دیدگاه روان پویایی شخصیت را دارای ماهیتی ناهوشیار میداند و برای آن سیر تحولی مرحله ای قائل است.
رویکرد رفتار گرایی
- در مقابل رویکرد به شخصیت رویکرد رفتار گرایی بر اهمیت متغیرهای محیطی یا موقعیتی رفتار تکیه میکند.
- در این دیدگاه رفتار عبارت است از تعامل مستمر متغیرهای شخصی و محیطی.
- امروزه نظرات رویکرد رفتاری را به نامهای رویکرد یادگیری اجتماعی و یا شناخت اجتماعی میشناسند. طبق این نظرات رفتار, محیط و عوامل شخصی-شناختی در فهم شخصیت مهم هستند بندورا و میشل جزء فعالان و توسعه دهندگان این نظریه اند.
رویکرد انسان گرایی
با تأکید بر بی همتا و یگانه بودن ادراک هر انسان و تفسیرش از رویدادها رویکرد انسان گرایانه تجربه فرد را به حیطه مطالعات شخصیت بر میگرداند:
- فردی که در حال تجربه کردن،مهمترین موضوع بع شمار میرود،انسانها فقط هدف و موضوع بررسی شدن نیستند. آنها را وقتی میتوانیم بشناسیم و تصور کنیم که از دیدگاه شخصی خودشان به جهان و ادراک آنها از خودشان و احساس ارزشمند بودنشان دست به بررسی بزنیم.
- انتخاب گری،خلاقیت،و تحقق خویشتن موضوعات مهمتری است که باید در آدمیمورد بررسی قرار گیرد.
- در انتخاب موضوع پژوهش باید معنا داشتن بر عینیت گرایی ارجح باشد.
- ارزش نهایی، شأن و منزلت انسان است.
رویکرد شناختی
رویکرد شناختی قوت و ضعفهایی دارد:یکی از جنبههای مثبت این رویکرد این است که بر تحقیقات تجربی استوار است. بسیاری از ساختارهای شناختی مستلزم بررسیهای آزمایشی دقیق و کنترل شده آزمایشگاهی بوده است. نقطه قوت دیگر این رویکرد این است که برای تبیین ویژگیهای شخصیت از رویکرد صفات فراتر رفته است. به این معنی که تنها به شناسایی صفات اکتفا نمیکند بلکه میکوشد با استفاده از ساختارهای شناختی تفاوتهای فردی در رفتار را توضیح دهد.با توجه به مطالب فوق که در خصوص فروید و نظریه وی گفته شد در ادامه به نظریات متفاوت دیگر در باب نظریات شخصیت نیز میپردازیم که به شرح زیر میباشد:
نظریات در باب شخصیت:
رشد روانی,جنسی فروید
تجربیات بالینی فروید او را متقاعد ساختند که شخصیت به صورت قدرتمندی توسط قدرتمندی توسط تجربیات سالهای اول زندگی شکل میگیرد. او اظهار داشت که کودکان یک سری مراحل روانی-جنسی را میگذرانند که در طول آنها گرایشهای لذت جویانه ی نهاد روی مناطق بدن حساس نسبت به لذت که مناطق شهوت زا نامیده میشوند نمرکز دارند. محرومیتها یا آسان گیریهای افراطی میتوانند در طول هر یک از این مراحل وجود داشته باشند که به تثبیت منجر میشود حالت رشد روانی-جنسی متوقف شدهای که در آن غرایز روی موضوع روانی خاصی متمرکز هستند.
مرحله دهانی: در این مرحله از تولد تا دو سالگی کودک لذت روانی, جنسی شدید را از تحریک دهان مخصوصأ هنگام مکیدن پستان مادر کسب میکند.به عقیدهی فروید کسی که در این مرحله تثبیت میشود کماکان از خوردن نوشیدن و سیگار کشیدن لذت کسب میکند و امکان دارد در مورد وابستگی و استقلال نیز نگرانی دایمی باشد.
مرحله مقعدی: کودکان در حدود دو سالگی وارد مرحله مقعدی میشوند.این زمانی است که آنها لذت روانی-جنسی را از تحریک ناشی از تخلیه روده کسب میکنند. تثبیت در این مرحله چیزها را احتکار میکند منظم و خسیس و لجباز است یا امکان دارد به صورتی که کمتر شایع است به جانب افراط مخالف رفته و آدم شلخته و اسراف کاری شود.
مرحله آلتی: در آغاز تقریبأ سه سالگی در مرحله آلتی کودکان بازی کردن با اندامهای تناسلی خود را شروع میکنند و به عقیده ی فروید مجذوب والد جنس مخالف میشوند. این موقعیت تعارضی عقدهی ادیپ است. مدل زنانه عقده الکترا نامیده میشود.
دوره نهفتگی: فروید گفت که از حدود پنج یا شش سالگی تا نوجوانی اغلب کودکان وارد این دوره شده و در آن تمایل روانی,جنسی متوقف میشود، آنها در این زمان عمدتأ با همسالان هم جنس خود بازی میکنند.
مرحله تناسلی: در آغاز بلوغ جوانان تمایل جنسی نیرومندی به دیگران کسب میکنند.این به مرحلهی آلتی معروف است. به عقیده فروید هر کسی که در مرحله پیشین مقدار زیادی از لیبیدو را تثبیت کرده باشد لیبیدوی کمیبرای مرحله تناسلی باقی میگذارد.
نظریه آلفرد آدلر
آدلر ، همانند سایر روان پزشکان که درباره ی شخصیت نظریه آوردهاند مطالعات خود را نخست روی افراد نا بهنجار صورت داد. و سپس به استناد این اصل که فرق نابهنجاری و بهنجاری کمیاست نه کیفی،نتایجی را به دست آورده بود و شامل همهی افراد چه بهنجار و چه نابهنجار قرار داد. اصول عمدهی نظریهی او عبارت است از:
- حقارت
- برتری جویی
- غایت و غرض خیالی
- مصلحت اجتماعی
- خودآگاهی
- شیوه ی زندگی
- خود خلاق
از نظرآدلر، هر فرد در درجه اول موجودی اجتماعی است.شخصیت ما توسط محیط اجتماعی تعاملهای بی نظیر ما شکل میگیرد و نه به وسیله ی تلاشهایمان برای ارضای نیازهای زیستی مسائل جنسی که به عنوان عامل تعیین کننده در شخصیت برای فروید اهمیت اساسی داشت در نظام آدلر به حداقل کاهش یافته است.برای آدلر هشیار و ناهشیار قسمت اصلی شخصیت است.به جای اینکه توسط نیروهایی که نمیتوانیم آنها را ببینیم و کنترل کنیم تحریک شویم. به طور فعال در آفریدن خود و هدایت کردن آینده مان درگیر هستیم.
آدلر در مجموع انسان را براساس سبک زندگی به چهار طبقه تقسیم بندی نمود:
تیپ سلطهگر:چنین شخصی بدون توجه کردن به دیگران رفتار میکند. نوع افراطی این تیپ به دیگران حمله میکند و آزارگر بزهکار و جامعه ستیز میشود. نوع کمتر خطرناک این تیپ الکلی و معتاد به مواد مخدر میشود یا خودکشی میکند آنها معتقدند با حمله کردن به خودشان به دیگران آسیب میرسانند.
تیپ گیرنده:آدلر این نوع تیپ را از همه رایجتر میدانست اینگونه افراد انتظار دارند که خشنودی دیگران را جلب کنند و از این رو به آنها وابسته میشود.
تیپ اجتناب کننده:برای روبه رو شدن با مشکلات زندگی،تلاش نمیکنند. این اشخاص با اجتناب کردن از مشکلات،از هر گونه احتمال شکست دوری میکنند. این سه تیپ برای مواجه شدن یا کنار آمدن با مشکلات روزمره ی زندگی آمادگی لازم ندارند. آنها قادر به همکاری با دیگران نیستند و برخورد بین سبک زندگی آنها و دنیای واقعی موجب رفتار نابهنجار میشود که به صورت روان رنجوری و روانپریشی آشکار میگردد. آنها فاقد آنچه آدلر علاقهی اجتماعی خواند، هستند.
تیپ سودمند اجتماعی:با دیگران همکاری میکنند و طبق نیازهای آنها عمل مینماید اینگونه اشخاص در چارچوب علاقهی اجتماعی کاملأ رشد یافتهای با مشکلات کنار میآیند.
نظامهای شخصیت از نظر یونگ
نظریه کارل یونگ
از نظر یونگ کل شخصیت یا روان از نظامها یا ساختارهای جداگانهای تشکیل شده است که میتوانند بر یکدیگر اثر بگذارند.نظامهای عمده ،من،ناهشیار شخصی،ناهشیار جمعی هستند.
نگرشها از دیدگاه یونگ
مقدار زیادی از ادراک هوشیار ما واکنش به محیط مان به وسیله ی نگرشهای ذهنی متضاد برون گرایی و درون گرایی تعیین میشود. وی معتقد بود که انرژی روانی میتواند به صورت بیرونی به سوی دنیای خارج یا به صورت درونی به طرف خود هدایت شود.
- برون گراها معاشرتی هستند و از نظر اجتماعی جسورند،به سوی دیگران و دنیای بیرونی گرایش دارند.
- درون گراها در خود فرو رفته و اغلب کمرو هستند و به تمرکز بر خودشان و بر افکار و احساسهایشان گرایش دارند.
تیپهای روانشناختی یونگ
یونگ هشت تیپ روانشناختی را براساس تعامل دو نگرش و چهار کارکرد معرفی کرد:
تیپ برونگرای متفکر:به طور جدی طبق مقررات جامعه زندگی میکند.این افراد به سرکوب نمودن احساسها و هیجانها عینی بودن در تمام جنبههای زندگی و جزمیبودن در افکار و نظرات تمایل دارند.ممکن است آنها سرد سرد و خشک به نظر برسند.چون تمرکز آنها بر یادگیری درباره دنیای بیرونی و به کارگیری قوانین منطقی برای توصیف و درک آن است،آمادگی دارند که دانشمندان خوبی بشوند.
تیپ برونگرای احساسی:به سرکوب شیوه ی تفکر و عاطفی بودن تمایل دارند. این افراد از ارزشهای سنتی و کدهای اخلاقی که به آنها داده شده است پیروی میکنند. آنها به طور غیر عادی نسبت به عقاید و انتظارات دیگران حساس اند. آنها از نظر عاطفی پاسخ ده هستند و به راحتی دوست میگیرند و گرایش به معاشرت و پر جوش و خروش بودن دارند.یونگ معتد بود که این تیپ بیشتر در زنان یافت میشود تا در مردان.
تیپ برونگرای حسی:بر لذت و شادی و بر جستجوی تجربههای جدید تمرکز دارد. این افراد قویأ به سوی دنیای واقعی گرایش دارند و با انواع مردم و شرایط متغر خود را سازگار میکنند.چون آنها به درون نگری توجهی ندارند به اجتماعی بودن تمایل داشته و استعداد زیادی برای لذت بردن از زندگی دارند.
تیپ برون گرای شهودی:موفقیت را در کسب و کار وسیاست میبینند زیرا توان زیادی برای بهرهبرداری از فرصتها دارد.این افراد جذب اندیشههای نو میشوند و به خلاق بودن گرایش دارند.
تیپ درون گرای متفکر:با دیگران به خوبی کنار نمیآید. در انتقال افکار مشکل دارد. این اشخاص به جای احساسات بر تفکر تمرکز داشته و قضاوت معقول ضعیفی دارند. آنها شدیدأ به زندگی خصوصی خود علاقه مند هستند ترجیح میدهند به امور انتزاعی و نظریهها بپردازند و به جای این که دیگران را درک کنند به درک کردن خودشان تکیه میکنند. دیگران آنها را به صورت افرادی خود رأی و سرد و خود پسند و بیملاحظه مینگرند.
تیپ درونگرای احساسی:تفکر منطقی را سرکوب میکند. این اشخاص مستعد عاطفه عمیق هستند ولی از نشان دادن علنی آن خوداری میکنند . آنها مرموز و دور از دسترس به نظر میرسند و به آرام و فروتن و کودکانه بودن گرایش دارند. آنها به احساسات و افکار دیگران اعتنای کمیدارند و گوشهگیر و سرد و متکی به نفس به نظر میرسند.
تیپ درونگرای حسی:بیتفاوت آرام و بریده از دنیای روزمره به نظر میآید.این افراد بیشتر فعالیتهای انسان را به دیده ی خیر خواهی و سرگرمیمینگرند.آنها از نظر هنر شناختی حساسند،و خود را در هنر و موسیقیشان نشان میدهند و به سرکوب شهود خود گرایش دارند.
تیپ درونگرای شهودی:چنان با دقت بر شهود تمرکز دارد که افراد این تیپ تماس کمیبا واقعیت دارند.این اشخاص رویایی خیالپرداز ،گوشهگیر،بیخیال نسبت به موضوعات واقعی و عملی هستند و دیگران آنها را به اندازهی کافی نمیکنند. آنها عجیب و غیرعادی در نظر گرفته میشوند و در سازگاری با زندگی روزمره و برنامهریزی برای آینده مشکل دارند .
منبع
واعظی،سارا(1394)، رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و تفکر انتقادی با صلاحیت اجتماعی در دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید