رویکردهای وفاداری به نام و نشان تجاری
الف-رویکردهای رفتاری نسبت به وفاداری به نام و نشان تجاری:رویکردهای رفتاری نسبت به وفاداری به نام و نشان تجاری، رفتار واقعی خرید مصرف کننده راجع به محصول را اندازهگیری میکند. روش تناسب خریدها پرکاربردیترین سنجه وفاداری به مارک است. در این رویکرد تمامی مارکهای خریداری شده یک مقوله کالای خاص برای هر مصرف کننده تعیین شده و نسبت خریدهای مربوط به هر مارک شناسایی میگردد. آنگاه وفاداری به مارک بر حسب نوعی نسبت دلبخواه از خریدهای مربوط به یک مارک خاص اندازهگیری میشود. برای مثال چنانچه بیش از 50%خریدها در طی یک دوره زمانی صرف یک مارک خاص شود،آن مشتری را وفادار به آن مارک میخوانند. رویکردهای رفتاری روشن میکنند که وفاداری به مارک، پدیدهای به شکل همه یا هیچ نیست. در عوض، وفاداری باید پیوستاری در نظر گرفته شود که از وفاداری کامل تا بیتفاوتی کامل به مارک گسترده است. چندین نوع وفاداری به غیر از وفاداری تقسیم نشده وجود دارد. در برخی موارد مصرف کننده دارای وفاداری تقسیم شده بین دو مارک است. در موارد دیگر مصرف کنندگان عمدتاً به یک مارک وفادارند اما در عین حال که گاهی به مارکهای دیگر هم رجوع میکنند. شاید این کار را به خاطر تنوع و بالا بردن سطح انگیختگی خود انجام میدهند. با این وجود در سایر موارد، مشتریان نسبت به تمایز بین مارکها کاملا بیتفاوتند.از دیدگاه بازاریاب، مشکل سنجه های رفتاری وفاداری به مارک این است که سنجههای مزبور دلایل خرید یک مارک از سوی یک مصرف کننده را مشخص نمیکنند. مارک خاصی ممکن است به دلیل راحتی، در دسترس بودن یا قیمت خریداری شود مصرف کنندگان ممکن است به سرعت به مارکی دیگر رجوع کنند.
ب-رویکردهای نگرشی وفاداری به نشان تجاری:مشکلات مواجه شده در رویکرهای رفتاری وفاداری به مارک نشان میدهند که چرا تمایز بین وفاداری به مارک و رفتار خرید تکراری اهمیت دارد. رفتار خرید تکراری بدین معناست که مصرف کننده صرفاً پیاپی در حال خرید محصول، بدون احساسی خاص نسبت به آن است. در مقابل، مفهوم وفاداری به مارک بر این تاکید دارد که مصرف کننده دارای رجحان واقعی نسبت به مارک میباشد. بر اساس این تمایز، رویکرد دیگری برای تعیین وفاداری به مارک ایجاد شده است، رویکردی که مبتنی بر نگرش مصرف کننده نسبت به محصول و همچنین رفتار خرید در آنها میباشد. مطابق این رویکرد، مصرف کنندگان فقط وقتی که محصول را به طور فعال ترجیح میدهند، ابراز وفاداری به مارک میکنند.وفاداری به مارک منتهی به پایبندی میشود. پایبندی به مارک به عنوان یک پیوند هیجانی یا روانی با مارک در محدوده یک طبقه محصول تعریف شده است. در حالی که وفاداری دارای دو مؤلفه رفتاری و نگرشی میباشد. پایبندی به مارک معمولاً بیشتر بر مؤلفه هیجانی یا احساسی متمرکز شده است. در یک مطالعه که بر روی پایبندی مصرف کنندگان به مارک در مورد نوشیدنیهای غیر الکلی انجام گرفت، پژوهشگران دریافتند که پایبندی حاصل درگیری ذهنی خرید است که نیز به نوبه خود حاصل درگیری خویشتن در مقوله مارک میباشد(همان) طبق نظر بانیان این تحقیق، این گونه درگیری خویشتن زمانی اتفاق میافتد که یک محصول، ارتباط نزدیکی با ارزشها، نیازها و خودانگاره مصرف کننده داشته باشد. در مجموع پایبندی به مارک غالباً در محصولات با درگیری ذهنی بالا که خود انگاره، ارزشها و نیازهای مصرف کننده را نمادپردازی میکنند رخ میدهد. این محصولات معمولاً کالاهای مصرفی بادوامگران قیمت هستند که مخاطره متصور بالاتری دارند. اگر چه ممکن است محصولات روزمره نشاط انگیز مانند نوشیدنیهای غیر الکلی نیز باشد. شواهد نشان میدهند که رجحان مارک در طول دوران بچگی و نوجوانی شکل میگیرد. که اشاره بر این دارد که مدیران باید مشتریان خود را در سالهای آغازین زندگی،هدف قرار دهند.
منبع
مهدوی کیا ، میثم (1392) ،بررسي تأثيرات كيفيت خدمات، ارتباطات و تجربه نام ونشان تجاري بر تعلق نام و نشان تجاري و توجهات خريد مشتري ، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازارگانی ، دانشگاه آزاد اسلامی شهر قدس
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید