رويكرد هاي جديد درارگونومي

حل مشكلات ارگونومي درمحيط هاي كارنيازمند بهبوددرسطوح مختلف سازمان است.اين بهبود نه تنهادروظايف شغلي بلكه در ساختار كلي سازمان ، نحوه هدايت فعاليتهاي شغلي و تدوين خط مشي ها و دستورالعمل هاي سازماني نيز بايد صورت پذيرد.به اين شيوه رويكردسيستمي درراستاي بهبودارگونومي اطلاق مي شودواغلب ماكرو ارگونومي ناميده مي شود.

تعريف سيستم

سيستم مجموعه اي از اجزاي بهم پيوسته و بهم وابسته است كه بشكلي گرد هم آمده اند كه ايجاد يك كل واحد مي نمايند. سيستم هاي سازماني از زير سيستم هايي تشكيل يافته اند كه براي نيل به اهداف كلي سازمان عمل مي كنند . سازمانها را ميتوان بصورت زير سيستم هايي در درون سيستم هاي اجتماعي بزرگتر در نظر گرفت.

بعدازتحقيقات كلاسيك مؤسسه تاويستوك، سازمانها بصورت سيستم هاي باز درنظر گرفته مي شوند كه مشغول تبديل وروديها به خروجيها ي مورد نظر هستند. سازمانها بصورت باز در نظر گرفته مي شوند زيرا داراي مرزهاي قابل نفوذي در برابر محيط هاي خارجي خود هستند و يا براي بقا و ادامه حيات به آنها وابسته اند. اغلب سازمانها با دو جزء اصلي زير ورودي را به خروجي تبديل ميكنند:

  • افراد بصورت زير سيستم انساني
  • تكنولوژي بصورت زير سيستم فني

طراحي زير سيستم فني،وظايفي  راكه بايد انجام شود تعريف مي كندوطراحي زير سيستم انساني تعيين كننده راه هايي است كه وظيفه بايد انجام شود.اين دو زير سيستم با يكديگر در سطح مشترك انسان ـ سخت افزار و انسان ـ نرم افزار در حال تعامل هستند .

زير سيستم فني بعدي از طراحي نسبتاً ثابت و پايدار است . قبل از ظهور ارگونومي اعتقاد بر اين بود كه بدليل ماهيت پايدار تكنولوژي،زير سيستم انساني بايد با تغييرات محيطي تطبيق حاصل كند.ارگونومي علمي است كه سيستم را باانسان منطبق مي كند تا به بهترين تناسب ممكن دست يابد نه اينكه انسان با محيط تطابق پيدا كند.اكنون مي دانيم تكنولوژي مي تواند و بايد بگونه اي طراحي شود كه تطبيق پذير باشد تا بتواند براي تأمين نيازهاي انساني تغيير كند . تعامل زير سيستم هاي فني و انساني منجر به پيدايش مفهومي سيستمي در ارگونومي شده است كه بهينه سازي مشترك نام دارد.

بهينه سازي مشترك به مفهوم برآورده ساختن نيازهاي زير سيستم ها ي فني و انساني در آن واحد است .بهينه كردن يك زيرسيستم و تطبيق ديگري با آن منجر به بهينه سازي پائين در كل سيستم خواهد گرديد.

ماهيت هم افزوني سيستم هاي پيچيده نظريه اي كه به طور وسيع مورد قبول صاحبنظران است آن است كه سيستم هاي پيچيده ماهيتي سنيرژيك دارند،يعني كل سيستم چيزي بيشتر ازمجموع اجزاي آنست . اينكه تا چه حد كليت سيستم فراتر از مجموع اجزا باشد بستگي به ميزان هماهنگي بين اجزا دارد . هر چه هماهنگي واقعي بيشتر باشد احتما لاً شرايطي ايجاد ميشودكه استرس كارگران كاهش و رضايت شغلي افزايش يابد.هرچه هماهنگي كمترباشداثرروي بهداشت كارگران تشديدميگردد.نيل بهماهنگي سازماني نيازمند پرداختن به دوامرمهم است .

اولين كار هماهنگي ويژگيهاي كليدي پنج جزبهم وابسته بشرح زيراست :

  • ساختار سازماني
  • زير سيستم انساني
  • زير سيستم تكنولوژي
  • وظايف شغلي
  • محيط خارجي

اين امرمستلزم آناليز سيستم ازديدگاه ماكروارگونومي است. بايد اطمينان حاصل شود كه مشاغل و سطوح مشترك انسان و سيستم بطور مناسب طراحي شده اند واين طراحي ها با طراحي ماكرو ارگونومي سيستم هماهنگ است.اين امر نيز بنوبه خود مستلزم آناليز و طراحي ماكرو ارگونومي در سطح شغلي است كه به ديگراجزاي سيستم بطور هماهنگ مربوط است .از جنبه تئوري،هماهنگي اجزاي سيستم منجر به بهبود سينرژيك دربهره وري،كاهش ميزان حوادث و اختلالات عضلاني ـ اسكلتي ، ارتقاء رضايت شغلي و كيفيت زندگي كاري خواهد شد.

ارگونومي و سيستم كار

يكي از راههاي تعريف و فهم ماهيت هر رشته اي از علوم ، شناخت ماهيت تكنولوژي آن است.تكنولوژي انحصاري ارگونومي ، تكنولوژي سطح مشترك انسان ـ سيستم است.ارگونومي بعنوان يك دانش، وظيفه اش توسعه دانسته ها درباره توانايي هاو محدوديت هاي انسان و ساير ويژگي هاي مرتبط با طراحي سطح مشترك بين انسان و ديگراجزاي سيستم است.در عمل،ارگونومي وظيفه اش كاربرد تكنولوژي سطح مشترك انسان ـ سيستم در طراحي يا تغيير سيستم ها بمنظور افزايش عملكرد ، ايمني، سلامت،راحتي،اثر بخشي و كيفيت زندگي است .

اين تكنولوژي داراي چهار جزء مشخص بصورت زير است :

ارگونومي سخت افزار: تكنولوژي سطح مشترك انسان ـ ماشين

ارگونومي محيطي : تكنولوژي سطح مشترك انسان ـ محيط

ارگونومي شناختي: تكنولوژي سطح مشترك انسان ـ نرم افزار

ماكرو ارگونومي : تكنولوژي سطح مشترك انسان وسازمان در  مقابل مقوله چهارم، به سه مقوله اول اصطلاحا ميكروارگونومي اطلاق مي شود.

ارگونومي سخت افزار

ارگونومي سخت افزار در طول جنگ جهاني دوم شروع شد و يكي از اركان شروع رسمي علم ارگونومي است . اين شاخه از علم ارگونومي عمدتاً وظيفه اش مطالعه خصوصيات فيزيكي و ادراكي انسان و كاربرداين اطلاعات درطراحي وسايل نشانگر،كنترل ،ابزار،صندلي،سطوح كاروآرايش فضا هاوايستگاههاي كاراست.

ارگونومي محيطي

ارگونومي محيطي ريشه در سال هاي دهه 1930 ميلادي دارد . درآن سالها علاقه زيادي به مطالعه اثرات صدا،ارتعاش ، روشنايي،گرما،سرما و رطوبت ؛شرايط جوي بر عملكرد انسان و سلامت وجود داشت .درطول دهه گذشته،اهميت درك رابطه بين انسان بامحيط مصنوعي وطبيعي موردتوجه قرارگرفته است.

ارگونومي شناختي (نرم افزار)

اين شاخه از علم ارگونومي در دهه 70 ظهور كرد و نشانه تغيير توجه از جنبه هاي فيزيكي و ادراكي به ماهيت شناختي كار بود.كانون اين نگرش جديد،اختراع تراشه سيليكون و در نتيجه كار با سيستم هاي كامپيوتري بود.ازآنجا كه ارگونومي نرم افزار عمدتاً با جنبه هاي شناختي عملكرد انسان مرتبط است اغلب ازآن بعنوان ارگونومي شناختي ياد ميشود.

ماكروارگونومي

ماكروارگونومي كه بهتراست تكنولوژي سطح مشترك انسان وظايف ـ ماشين ـ محيط ـ سازمان- نام گذاري شودتمركزش بر رويكردي انسانگرابراي متناسب كردن كلي طراحي سازمان وسيستم كار با انسانست.تمركزاوليه درسه تكنولوژي ارگونومي :ارگونومي سخت افزار،ارگونومي محيطي وارگونومي نرم افزاركه دربالا تشريح شد براپراتورانساني يازير سيستم انسانيست،كاربرداوليه اين تكنولوژيهادرحدميكروارگونومي است.برعكس درتكنولوژي سطح مشترك انسان ـ سازمان،جنبه كلان و ماكرو غالب است زيرا اين تكنولوژي با ساختاركلان سيستم كار مرتبط است .

ازنظر تاريخي،طراحي سازمان و مديريت در عمل در ارگونومي كاربرد داشته است اما ماكرو ارگونومي بعنوان يك تكنولوژي شناخته شده و رسمي، نسبتاً جديد است. ريشه رسمي آن به مطالعه اي كه درامريكا توسط انجمن عوامل انساني درباره گرايشهاي آينده ارگونومي در طول 20 ساله  صورت گرفت بر مي گردد. هندريك، تئوريسين برجسته ماكرو ارگونومي در اين چارچوب معتقد است كه نياز شديدي به ادغام طراحي سازمان و مديريت درارگونومي وجود دارد.در طول دو دهه گذشته اين امر تحقق يافته است و تكنولوژي جديد يعني ماكرو ارگونومي ظهور كرده است.از نظر مفهومي ، ماكرو ارگونومي رويكردي سيستمي از بالا به پائين در طراحي سازمان و مديريت است.

ماكروارگونومي و ساختار سازمان

بمنظوردرك صحيح ازماكروارگونومي بايدابعاد مختلف ساختار سازماني را بشناسيم .

ابعاد ساختار سازماني

سازمان را ميتوان بصورت هماهنگي برنامه ريزي شده دو يا چند نفر كه با هم بصورت نسبتاً مداوم و از طريق تقسيم كار و سلسله مراتب كار ميكنند و در صدد نيل بهدف مشترك يا مجموعه اي از اهداف هستند تعريف كرد . اين مفهوم سازمان كه در آن تقسيم كار و سلسله مراتب وجود دارد دلالت بر ساختار دارد . مفهوم ساختار سازمان را مي توان با سه جزء عمده زير بيان كرد:

  • پيچيدگي
  • رسميت
  • تمركز

پيچيدگي سازمان

پيچيدگي بميزان پراكندگي و تلفيق درداخل سازمان مربوط مي شود.انواع پراكندگي درساختار سازمان بشرح زير است :

  • پراكندگي عمودي
  • پراكندگي افقي
  • پراكندگي مكاني

افزايش هريك ازعوامل باعث افزايش پيچيدگي سازمان ميشود.

تلفيق كه يكي ديگر از جنبه هاي پيچيدگي سازمان است اشاره به مكانيسم هاي سازماني براي تسهيل ارتباطات،هماهنگي و كنترل بين اجزاي پراكنده سيستم دارد.بعضي ازعمومي ترين مكانيسمهاي تلفيق شامل قوانين ودستورالعمل هاي رسمي ، كميته هاو سيستم هاي اطالاعات و حمايت كننده تصميم گيري هستند.پراكندگي عمودي نيز يكي از مكانيسمهاي تلفيق كننده كليدي براي واحدهاي پراكنده افقي و جغرافيايي است .

رسميت سازمان

ازنقطه نظرارگونومي،رسميت بصورت درجه استانداردبودن مشاغل درسازمان تعريف ميشود.درسازمانهاي بسياررسمي،كارگران كنترل بسيار كمي روي آنچه كه بايدانجام شود دارند.دراين سيستم هااغلب طراحي سخت افزارونرم افزار به گونه اي است كه اعمال نظر كارگران را محدو.د مي سازد در سازمانهايي كه داراي رسميت كمتر هستند به كارگران اجازه دخالت بيشتر در تصميم گيري داده ميشود و بنابر اين كارگران قادرند بيشتر از ظرفيت فكري شان استفاده كنند .

تمركزدرسازمان 

تمركزبمفهوم تصميم گيري رسمي فرددريك  واحدياسطح سازمانست.تمركز باعث ميشودكه كارگران اعمال نظرمحدودي در تصميماتي كه شغل شان را متأثر ميسازد داشته باشند.

بطور سنتي تمركز در شرايط زير مطلوب است :

  • هنگامي كه ديدگاه جامعي مورد نياز است مانند تصميم گيري استراتژيك
  • هنگامي كه كار در محيطي بسيارپايدار و قابل پيش بيني صورت ميگيرد.
  • در تصميم گيري هاي مالي و قانوني كه بطور مشخص در صورت تمركز ، تصميم گيري مؤثرتر صورت ميگيرد .
  • هنگامي كه مزاياي عمده تمركز قابل بيان باشد .

 عدم تمركز در شرايط زير مطلوب است :

  • هنگاميكه كار درمحيطي ناپايدار و يا غير قابل پيش بيني صورت ميگيرد.
  • هنگاميكه شغل مدير نيازمند پردازش اطلاعات و ظرفيت تصميم گيري زيادست.
  • هنگاميكه وروديهاي پايه بفرآيندتصميمگيري ضرورت دارد.
  • فراهم كردن انگيزش شغلي بيشتر براي كارگران
  • جلب نگرش بيشتر كارگران نسبت به سازمان و حمايت از تصميمات با مشاركت كارگران.

ارتباط ماكرو ارگونومي و ميكرو ارگونومي

در مجموع، ماكرو ارگونومي تسهيل كننده و زمينه ساز طراحي سيستم در سطح ميكرو ارگونومي و تعيين كننده سازگاري اجزاي سيستم باساختاركلي آنست.به بيان سيستمي،اين رويكرد،بهينه سازي مشترك زيرسيستمهاي فني وانساني رادرگستره سازماني امكان پذيرست.نتيجه تضمين بيشتر عملكردبهينه سيستم واثر بخشي آن شامل ايمني،سلامت،راحتي،انگيزش وكيفيت زندگيست.

منبع

یزدان پناه،کیا(1393)،ارتباط سنجی ارگونومی،فرسودگی شغلی ونگرش حرفه ای معلمان،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی مدیریت آموزشی،دانشکده ادبیات وعلوم انسانی شهیدباهنرکرمان

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0