روند هويت يابي در نوجواني و جواني
نظريه هاي هويت يابي
نظريه هاي روانشناساني نظير استانلي هالبه ، نوجواني را سير بحران، آشفتگي و طوفان ميدانند. هرچند نظريات گوناگي تغيير در نوجواني را بيان ميكنند، ولي نظرياتي نيز اين مرحله را همچون ساير مراحل و با ويژگيهاي عادي كه تحت تأثير محيط است، قابل تغيير و تبديل ميدانند. طوفان بودن نوجواني بيشتر از تعاريف ديگر موردپسند واقع شده است، برخي از روانشناسان به تفسير و تصوير اين طوفان پرداخته و با توصيف نوع، چگونگي و علت اين طوفان، نوجواني را همچون داستاني از زندگي شهر توصيف و تشريح نمودهاند .در نظريه اريكسون ، نيز آمده است سير هويت يابي بيشتر در مردان تشريح و توصيف شده است. بنابراين كوشش بسياري از روانشناسان و محققان متوجه روشن ساختن روش هويت يابي در بين زنان و يا تفاوتهاي اين تكامل و تحول بين دو جنس زن و مرد بوده است. مثال اكانل ، به تفاوت سبكهاي تشكل هويت در گروههاي مختلف زنان پرداخته است. ماساد، نيز به بررسي تأثير صفات زنانه و مردانه در شكل گيري هويت ميپردازند.بغير از اختلاف بين دو جنس، مسائل ديگري نيز در هويت يابي نوجوان ملاحظه شده است. اين مسئله كه هويت داراي چه بخشهايي است و چگونه ميتوان آن را مورد ارزيابي قرار داد به تحقيقات و به تكامل روشهاي مختلف اندازهگيري هويت منجر شده است. واترمن و همكاران ، در مطالعهاي تفاوت نوجوانان زن و مرد را در هويتهاي مختلف كه شامل شغل و ايدئولوژي است، مورد بررسي قرار ميدهند.
تحقيقات ديگر مثل پژوهش فلوم ، به منظور كشف ديگر حالات هويت، صورت ميگيرد. چنانكه وي در تحقيق خود سبك جديدي از حالت هويت يابي نوجوانان را همراه با تشريح و توصيف كامل خصايص اين حالت بيان ميدارد.
ويو ميوس ، چگونگي حركت و پيشرفت نوجوانان را از هر مرحله بعد توصيف و تشريح ميكنند و با مرور كلي به ادبيات اين موضوع شرايطي كه سبب ميشود فرد از سطوح پاينتر هويت به سطح بالاتر آن حركت كند يا از سطوح بالاتر به سطوح پاينتر هويت عقب نشيني كند را روشن ميسازد.
بحران هويت كه اريكسون، حمل آنرا نشانه پيروزي و رسيدن به تعادل خود در دوره نوجواني ميداند، بحران خوديابي و تشكيل شخصيت است. شخصيت فرد جنبههاي متفاوتي از خود را شامل ميشود، هويت نيز تركيبات متفاوتي دارد كه جمعاً هويت شخصي را تشكيل ميدهد. هويت جنسي عقايد و رفتارهاي فرد نسبت به جنسيت خود، هويت اجتماعي، شمه ی ارتباطي فرد با ديگران، هويت شغلي، مقام و مقاومت كاري و حرفهاي فرد در جامعه، هويت سياسي عقايد، نگرشها و بازخوردهاي فرد در مقابل جريانات سياسي، گروهها و احزاب و شكل ارتباطي او با اين جريان و هويت مذهبي، عقايد و افكار و رفتارهاي فرددر خوربا مذهب را شامل ميشود.
هويت يابي جوانان
امروزه با پيچيدگيهاي فزاينده جوامع انساني و تنوعات بي شمار آن، نوجوانان براي دستيابي به هويت بايد امكانات متعددي را در نظر بگيرند و شمه رويارويي با تغييرات عمده رواني، فيزيولوژيكي، جنسي و شناختي، تقاضاهاي مختلف شغلي و اجتماعي بتوانند جنبههاي گوناگون شخصيت خود را به شكل قابل قبول سازماندهي و هماهنگ كنند. حاصل اين تراكم تعارض هرچه بيشتر تا رسيدن به هويت شخص است و با تحولات سريع و همه جانبه روز به روز بر اين دشواري افزوده ميگردد .
مشکلات هويت يابي از مسائل عمده نوجوانان است كه با توجه به اهميت موضوع در چند دهه اخير روانشناسان به هويت و متغيرهاي مربوط به آن توجه بيشتري نموده و تحقيقات بسياري در اين زمينه به انجام رسيده است. از جمله ارتباط بين پايگاههاي هويت مارسيا با متغيرهاي پيشرفت تحصيلي، عزت نفس، عملكرد شناختي، اضطراب، همنوايي پايگاه اقتصادي، اجتماعي، ساختار خانواده، استدلال اخلاقي و مكان كنترل .
دوره انتقال به زندگي بزرگسالي و مواجه شدن با فرايند هويت يابي، فرد را با چالش مواجه شاخته و باعث ميشود كه نوجوان آشفتگيهاي قابل توجهي را تجربه كند. هر ناهماهنگي ميان ادراك خود در موقعيت و تعريف از خود در معيارهاي هويت، علائمي براي مقايسهگر ميباشند. اين تضادها نشان دهنده وجود مشكل در تأييد خود بوده و برانگيختگي هيجاني را ايجاد مينمايد. در نهايت ميتوان گفت پريشانيهاي هويتي به طور مثبت با جستجوگري هويت در ارتباط ميباشد. در حالي كه به طور منفي با تعهدات هويت در ارتباط هستند .
ميل من ، شكل گيري هويت را در پنج گروه سني ميان آزمودنيهاي مذكر در سنين 12، 15، 18، 21 و 24 سالگي مورد مطالعه قرار داد و به اين نتيجه رسيد كه آزمودنيها در آغاز نوجواني داراي هويت دنبالهرو يا سردرگم هستند و بيشترين تغييرات هويتي بين 21 تا 24 سالگي ديده ميشود. لاوين ، در تحقيق ديگري درباره نوجوانان دختر و پسر دبيرستاني 15 تا 18 سال روند افزايش هويت يابي را مورد بررسي قرار داده است. ولي علي رغم افزايش شكل گيري هويت اين روند افزايش را معني دار نمييابد. واترمن ،معتقد است علي رغم تغييرات اندك در هويت نوجوانان درصد اندكي از نوجوانان تا پايان نوجواني به هويت يابي نائل ميشوند و بالاخره دابسون در تحقيقات خود به اين نتيجه رسند كه بطور كلي در خانوادههايي كه محيط خانوادگي گرم و پذيرنده بوده و علاوه بر حمايت كافي از نوجوان و كمك به او در حل مسائل و مشكلاتش به فرديت اعضاي خانواده احترام گذاشته ميشود و اجازه ابراز احساسات و تفكرات به صورت آزادانه به افراد داده ميشود فرايند هويت يابي در سطح بالاتري درجه بندي ميشود. در چنين خانوادههايي نوعي تمركز بر تشخيص عقايد گوناگون موافقتها، مخالفتها و رسيدن به راهحل رضايت بخش ديده ميشود .
اريكسون ، معتقدند يكي از مسائل عمده اي كه نوجوان با آن روبه رو مي شود ، مسئله تكوين هويت شخصي است ، به اين معني كه بايد به پرسش هايي نظير من كيستم؟ و مقصدم كجاست ؟ پيش كشيد؛ اما براين باور بود كه بحران هويت بخش جدايي ناپذيري از رشد رواني – اجتماعي سالم است . در همين راستا اغلب روانشناسان رشد نيز معتقد هستند كه نوجواني بايد دوره تجربه نقش ها باشد. بدين معني كه افراد جوان در طي آن بتوانند به كندو كاو در رفتارهاي گوناگون ، علائق ،و جهان بيني ها بپردازند . بسياري از باورها ، نقش ها و شيوه هاي رفتاري ممكن است در تلاش براي دست يابي به مفهوم يكپارچه اي از خويش آزمايش شوند، يا تغيير يابند يا كنار گذاشته شوند . نوجوان مي كوشد با تلفيق اين ارزش ها و ارزيابي ها به تصوير يكپارچه اي از خويش دست يابد . اگر ارزش هاي مورد تأكيد والدين ، معلمان و همسالان ، همخوان باشند ، هويت يابي آسان تر مي شود. دريك جامعه ابتدايي كه درآن الگوهاي همانند سازي ونقش هاي اجتماعي محدود است ، هويت يابي تا حدودي سهل تر صورت مي گيرد؛ اما در جامعه هاي پيچيده ، هويت يابي براي بسياري از نوجوانان ، كار دشوار است. در چنين جامعه اي ، براي اينكه نوجوان بداند چگونه رفتار كند و چه كاري رادر زندگي دنبال كند، بايد مجموعه تقريباً نامحدودي ا ز امكانات رادر نظر بگيرد . درنتيجه ، در رشد هر نوجوان ممكن است در حوزه هاي گوناگون زندگي در مراحل متفاوت رشد باشد. معمولاً شرايط مطلوب ، بحران هويت دراوايل يا اواسط دهه سوم عمر حل مي شود تا فرد بتواند به مسائل ديگر زندگي بپردازد . وقتي اين فرايند با موفقيت انجام گيرد، مي توان گفت فرد به هويت دست يافته است، به اين معني كه فرد به مفهوم يكپارچه اي از هويت كه اينها بايد طي رشد فرد درسال هاي بعد ، قابل انعطاف باشند. تا وقتي بحران هويت حل نشده باشد، فرد مفهوم يكپارچه اي از فرد يا سلسله معيارهاي ارزيابي ارزشمندي خويش در زمينه هاي عمده زندگي نخواهد داشت مارسيا،در پيوستار هويت يابي اريكسون ؛ چهار وضعيت هويتي را شرح داد 1-دست يابي به هويت افرادي كه دراين وضعيت قراردارند، بحران هويت خويش را پشت سر گذاشته اند و شخصا به موانع فكري خاص دست يافته و به آنها پاي بند هستند . آنان باورهاي مذهبي و سياسي خانواده خود رابررسي كرده اند و آنچه با هويت شان همخوان نبوده است را كنار گذاشته اند.
منبع
مونسان،زهرا(1389)، نقش دانشگاه در شکل گیری هویت دانشجویان سال آخر دانشگاه آزاد،پایان نامه
کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشگاه گرمسار
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید