روشهای توجیهی مدیران در عدم انجام مسئولیت اجتماعی
گلرمن؛ چند روش توجیهی را بیان میدارد که عموماً مدیران بهوسیله آنها رفتارهای مسئلهساز خود را موجه نشان میدهند.
- «این کار واقعاً غیرقانونی و غیراخلاقی نیست»
چنانچه موقعیتی را که مدیران در آن قرارگرفتهاند، بهدرستی برایشان تعریف نشده باشد، بعضاً ممکن است چنین نتیجه بگیرند که هر عملی که بهطور اخص اشتباه خواندهنشده است، مورد تأیید میباشد. این قضیه زمانی شدت میگیرد که پاداش زیادی در قبال دستیابی به یک سری اهداف خاص وجود داشته باشد و سیستم ارزشیابی مدیران خیلی روی نحوه دستیابی به آن اهداف دقت نداشته باشد.
- «این به نفع من (به نفع سازمان) است»
اعتقاد به اینکه رفتار غیراخلاقی به نفع فرد یا سازمان است، تقریباً ناشی از یک دید محدود نسبت به آن عملی است که منفعت تلقی میشود. چنین مدیری ممکن است تصور کند که افزایش تولید به نفع سازمان است حتی اگر با آلودگی شدید محیطی همراه باشد.
- «هیچکس نخواهد فهمید»
بعضی از مدیران گاهی دست به اعمال ناشایست و غیرمسئولانه میزنند، با این فرض که عملشان هرگز فاش نخواهد شد. اینگونه توجیهات اغلب به علت فشارهای شدید جهت انجام کار، افزایش حقوق و ارتقاء کسانی که به این نتایج دستیافتهاند و عدم مجازات آنهایی که چنین کارهایی را انجام دادهاند، به وجود میآیند.
- «ازآنجاییکه این کار به سازمان کمک میکند، سازمان از غیراخلاقی بودن آن چشمپوشی کرده، در عوض از من حمایت میکند»
مدیرانی که چنین استدلالی برای اعمال خود میآورند، بر این اعتقاد هستند که با زیر پا گذاشتن قوانین و ارزشهای جامعه، منافع سازمان را حفظ و تأمین کنند. اینگونه مدیران با وفاداری ناشایست خود، شهرت و نام نیکوی سازمان را در مخاطره قرار میدهند.
- «همه این کار را انجام میدهند»
مدیرانی که چنین دلیلی را برای انجام کارهای اشتباه و غیرمسئولانه خود میآورند، درواقع اشتباهات دیگران را دلیلی برای انجام کار ناصحیح خود میدانند.چه کسی از انجام مسئولیت اجتماعی سود میبرد؟
برخی از دانشمندان معتقدند که مجبور کردن مدیران به انجام مسئولیت اجتماعی مثل خوراندن دارو به بیمار، تلخ ولی مفید است؛ بهعبارتدیگر، عمل کردن به مسئولیت اجتماعی ممکن است برای مدیران و سازمانها سخت بیاید ولی هر چه که هست نتیجه سودمندی برای آنها خواهد داشت.بر همین اساس، برخی از محققین بر این عقیده هستند که هر چه سازمانها ـ تا یک حدی ـ به مشارکت اجتماعیشان بیفزایند، سود اقتصادی آنها نیز افزایش مییابد و چنانچه میزان مشارکت اجتماعیشان از حد فوق بگذرد، سود اقتصادی آنها کاهش مییابد.
بعلاوه این حقیقت برای جامعه پوشیده نیست که مؤسسات بهمنظور انجام مسئولیت اجتماعی خود متحمل هزینههایی میشوند. همچنین واضح است که بدون کار اقتصادی، نمیتواند پاسخگویی اجتماعی وجود داشته باشد. لذا، انتقال هزینههای فوق به مصرفکنندگان کالا و خدمات امری طبیعی است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که توجه به مسئولیت اجتماعی و انجام آن، هم به نفع سازمان است و هم به نفع جامعه؛ بهعبارتدیگر، استراتژی مسئولیت اجتماعی، یک استراتژی بهرهمند از برد دوطرفه است. چراکه سازمان با کمک به حل مشکلات اجتماعی، نهایتاً به خود کمک کرده و با صرف هزینههای کوتاهمدت به منافع بلندمدت نائل گردیده است.
منبع
اسدی،صابر(1393)، ارتباط بین مسئولیت اجتماعی و تعهد سازمانی در بین کارکنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم اجتماعی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید