رهبری مبادله ای

مهم ترین مسئله در بکارگیری رهبری مبادله ای، فرآیند مبادله میان رهبر و پیرو می باشد. آنها متناسب با سودی که از مبادله دو طرف دریافت می کنند می توانند بر هم نفوذ داشته باشند. به عبارت دیگر، رهبران آنچه را پیروان می خواهند به آنها می دهند  برای مثال:  افزایش حقوق  و در مقابل انتظار دارند که پیروان به خواسته های آنان جامه عمل بپوشاند همانند:  بهره وری بیشتر، تبعیت از استاندارد ها و غیره . در این مبادله دو طرف درگیر ؛رهبر و پیرو کاملاً به هم وابسته اند و به همدیگر کمک می کنند تا خواسته های  یکدیگر را برآورد سازند.

برنز ؛ در مورد رهبری  مبادله ای بیان می کند که این نوع رهبری زمانی به وقوع می پیوندد که فردی با دیگران وارد فرآیند مبادله می شود که این مبادله می تواند اقتصادی، سیاسی و حتی روانی باشد. همانند مبادله کالا به کالا و یا کالا با پول؛ مبادله آرای رای دهندگان یا کاندیداها  و نمایندگان مجلس در مقابل خدمت آنان؛ حتی گوش دادن به سخنان پزشک در ازای کسب سلامتی. البته در فرآیند مبادله، طرفین درگیر از منابع قدرت و دیدگاه های همدیگر آگاهی دارند و اهداف طرفین تا حدی با هم مربوط است و هر کدام سعی دارند با قدرت چانه زنی، منافع خود را حداکثر نمایند و روابط آن ها فراتر از این مبادله ادامه پیدا نمی کند به گونه ای که در صورت قطع مبادله، طرفین به ادامه همکاری تمایل نخواهند داشت. رهبری مبادله ای در چنین محیطی ظاهر می شود. البته توجه نمایید که این رهبران از هدف کلی سازمان و ارتباط آن با اهداف فردی پیروان خود آگاهی دارند .

برنز، رهبری مبادله ای را این گونه تعریف می کند که دراین سبک به همه چیز از منظر میزان منفعتی که عاید افراد می کند، نگریسته می شود و رابطه رهبر با پیروان سودگرایانه و بر مبنای مبادله یک چیز برای چیز دیگر است.مبانی و پایه های نظری این سبک رهبری، از تئوری انتظار؛ تئوری مسیر ,هدف  ؛تئوری برابری  و تئوری تقویت، نشات می گیرد و تا اندازه ای شبیه تئوری تمایل رهبر به بیشینه سازی نتایج می باشد .رهبران مبادله ای نیاز های فعلی زیردستان را نشانه رفته و توجه زیادی به تهاتر  دارند ؛ پاداش به ازای عملکرد، حمایت دو جانبه  داد و ستد های دو طرفه ،رهبر تبادلی در حالی که سعی دارد پایین ترین نیاز های پیروان را برآورده سازد، ویژگی های بی حرکتی، جذب خودشدن و کنترل داشتن به زیر دستان را نیز دارد.

ابعاد رهبری مبادله ای

به اعتقاد برنز، رهبری مبادله ای عبارت است از رهبری مبتنی بر مبادله بین رهبر و پیرو به طوری که تمایلات فردی طرفین تامین گردد و ابعاد آن شامل «پاداش های مشروط» و «مدیریت بر مبنای استثناء (فعال و منفعل) » است.

  پاداش های مشروط

این رهبران رابطه خود با زیر دستانشان  را به صورت مجموعه ای از قرار دادها، معاملات یا یک موازنه خدمت ،پاداش می بینند. این مدیران استانداردهای کار را تعیین می کنند، به وضوح این استاندارد ها را برای زیر دستان توضیح می دهند و این آگاهی را به زیر دستان می دهند که اگر عملکرد آنها رضایت بخش باشد ، چه پاداشی دریافت خواهد کرد، مدیرانی که این سبک رهبری را در پیش می گیرند، عموماً یک قرار داد شفاهی یا کتبی با زیر دستان خود منعقد می کنند تا زیر دستان بدانند که از او چه انتظاری می رود و برآورده شدن یا نشدن انتظارات چه پیامدهایی خواهد داشت. در این حالت به زیر دستان قول پاداش در برابر عملکرد مثبت و یا تنبیه در برابر عملکرد منفی داده می شود .

مدیریت بر مبنای استثناء

این رهبران هم رابطه خود با زیر دستان را به صورت مجموعه ای از قراردادها، معاملات یا موازنه خدمت/پاداش می بینند. اما تفاوتی که با حالت قبلی مشاهده می شود این است که اینان معمولاً از قدرت پاداش/تنبیه زیر دستان که بر اساس اختیارات سازمانی خود به دست می آورند استفاده می کنند. این مدیران بر اساس رتبه خود در ساختار سازمانی، اعمال قدرت می کنند. آنها بر تشخیص خطاها و اجرای قوانین و مقررات متمرکز هستند. به عبارت دیگر تمرکز این مدیران بر تشخیص خطا و تادیب کردن زیر دستان به خاطر عملکرد نامطلوب است. این سبک رهبری را در دو گونه فعال و غیر فعال (منفعل) تقسیم بندی می کنند .

  •  مدیریت بر مبنای استثناء (فعال)

رهبران مبادله ای که بر اساس مدیریت بر مبنای استثناء به طور فعال عمل می کنند بر کار زیر دستان نظارت دارند و از انجام کارها اطمینان حاصل می کنند. رهبر برای تشخیص انحراف از استانداردها و پیدا کردن اشتباهات  و خطا ها وظایف ضروری را انجام می دهند. این سبک رهبری می تواند در موقعیت هایی مورد نیاز باشد که:

  1. کارکنان بسیار ماهر، با تجربه و آموزش دیده هستند؛
  2. رهبران باید تعداد زیادی از زیر دستان را نظارت کنند؛
  3.  رهبران در جستجوی ثبات در سازمان ها هستند،

با این وجود مدیریت به مبنای استثناء (فعال) عموماً در تغییرنیروی کار، امروزه غیر موثر است، به این خاطر که رشد و خلاقیت پیروان را مانع می شود. علاوه بر این نوع رهبری شامل بازخورد منفی بر رفتار رهبری اصلاحی تعامل گرا می شود. بنابراین استفاده بیش از حد از آن ممکن است نارضایتی و استرس را در بین پیروان افزایش دهد .

  •  مدیریت بر مبنای استثناء (منفعل)

رهبرانی  که مدیریت بر مبنای استثناء غیر فعال را عمل می کنند، مجازات های قضایی و دیگر اعمال را در رابطه با پاسخگویی به انحرافات واضح از عملکرد استاندارد شده بکار می گیرند. رهبران به طور غیر فعال منتظر دیدن انحرافات، اشتباهات و خطاها هستند و تا وقتی اتفاقی نیفتاده است، عکس العملی نشان نمی دهند.

منبع

فتحی،ارسلان(1392)، رابطه بین سبک های رهبری تحول گرا و مبادله ای با میزان خلاقیت کارکنان آموزش و پرورش،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت  اجرائی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0