رضایت شغلی چیست؟

با عنايت به اين كه افرادي كه در سازمان فعاليت مي كنند در عملكرد سازماني نقش بسزايي دارند و از طرفي رضايت اين افراد از سازمان خود، نقش قابل ملاحظه اي در بازدهي و نوع عملكرد سازمـــان ايفا مي كند، به نظر مي رسد كه احساسات و نگرش هاي مثبت افراد در رابطه با سازمان و شغل خود مي تواند راه گشاي بسياري از مسائل و مشكلات موجود در سازمان باشد. رضایت شغلی ساختاری است که به طور گسترده ای در رفتار سازمانی استفاده می شود. علاقه به ساختار رضایت شغلی به حدی است که از ارتباط آن با دیگر نتایج سازمانی مانند غیبت از کار، تعهد سازمانی ، ترک کار و عملکرد کارکنان می توان یاد کرد.  همچنين، زماني كه يك شخص داراي رضايت شغلي بالاست اين بدين معناست كه شخص احساسات خوبي دربارة كارش دارد و براي شغلش ارزش زيادي قائل است. نتايج پژوهش ها نشان مي دهد كه كاركنان با رضايت شغلي بالاتر از نظر فيزيك بدني و توان ذهني در وضعيت خوبي قرار دارند.

بنابراین مدیران به سه دلیل باید به رضایت شغلی افراد و اعضاي سازمان اهمیت بدهند:

  1. مدارك زیادي در دست است که افراد ناراضی سازمان را ترك می کند و بیشتر استعفا می دهند.
  2. ثابت شده است که کارکنان راضی از سلامت بهتري برخوردارند و بیشتر عمل می کنند.
  3. رضایت شغلی پدیده اي است که از مرز سازمان و شرکت فراتر می رود و اثرات آن در زندگی خصوصی فرد و خارج از سازمان مشاهده می شود.

اسپکتور معتقد است رضایت شغلی نگرشی است که چگونگی احساس مردم را نسبت به مشاغل شان به طور کلی و یا نسبت به حیطه های مختلف آن نشان می دهد که از ارزیابی شخص از شغل خود ناشی می شود. در تعریفی ساده از رضایت شغلی میتوان گفت که این متغیر، یک متغیر شغل مرجع است که براساس آن فرد عواطف، شناخت ها و رفتارهای مثبتی را بواسطه شغلش تجربه می کند که برایش خوشایند است.

در معنایی ساده تر میتوان گفت رضایت شغلی، حالات عاطفی مثبتی را شامل می شود که فرد به واسطه انجام نقش ها و وظایف شغلی اش آنها را تجربه می کند.در تعریف دیگری ریچارد و فرد رضایت شغلی را مجموعه احساسات سازگار و ناسازگار و یا به عبارتی خوشایند و ناخوشایند می دانند که کارکنان با آن احساسات به کار خود می نگرند. آنان معتقدند که وقتی کارکنان به سازمانی می پیوندند مجموعه ای از خواسته ها، نیازها، آرزوها و تجربه های گذشته را با خود به همراه می آورند و رضایت شغلی نشانی از همسویی توقعات انسان با پاداش هایی است که کار برای او فراهم می کند.

رضایت شغلی یکی از شاخص های تعیین غیبت و ترک خدمت افراد در سازمان است. بدین معنی که هر میزان کارمند از شغل خود راضی باشد، احتمال غیبت و استعفای او کمتر است. بطور کلی رضایت از طریق تفاوت بین مقدار بازدهی که شخص باید بدست آورد و بازدهی ای که عملاً به دست میآورد، مشخص میشود. یعنی هر چه این تفاوت کمتر باشد، رضایت شغلی بیشتر خواهد بود. نیروی انسانی وفادار، خشنود، سازگار با اهداف و ارزشهای سازمان و متمایل به حفظ عضویت سازمانی که حاضر است فراتر از وظایف خود فعالیت کند، میتواند عامل مهمی در اثربخشی سازمان باشد.

وجود چنین نیرویی در سازمان، توأم با بالا رفتن سطوح عملکرد و پایین آمدن میزان غیبت،تأخیر و ترک خدمت کارکنان است. برعکس، نیروی انسانی با احساس عدم رضایت و شادابی کم و متمایل به ترک سازمان، نه تنها خود در جهت نیل به اهداف سازمانی حرکت نمی کند، بلکه در ایجاد فرهنگ بی توجهی نسبت به مسائل و مشکلات سازمان در بین دیگر همکاران نیز موثر است.

رضايت شغلي به لذت بردن از كار،انجام بهتر كار ، اشتياق و شادماني در خصوص كار ، و پاداش مناسب گرفتن به خاطر تلاش هاي فرد اشاره مي كند.رضايت شغلي چند بعدي است آن شامل چندين بعد مجزا مانند رضايت از دستمزد،فرصت هاي ارتقا،امنيت شغلي و اهميت چالش شغل است. به نظرلامبرت و ديگران شناسايي پيشايندها و همچنين اثرات رضايت شغلي مهم است.به عبارت ديگر به جاي تلقي كردن رضايت شغلي به عنوان متغير برونزاد فراگير يا متغير درونزاد نهايي، جستجو كردن علت ها و اثرات رضايت شغلي مهم است.

همچنين،ايجاد الگوي فراگير براي رفتار پيچيده انسان كه اثرات مستقيم و غير مستقيم رضايت شغلي را به حساب آورد، ضروري است. درك همبسته ها و پيامدهاي مرتبط با رضايت شغلي براي محققان و سازمانها مهم است.براي مثال، نظريه هايي درباره رابطه بين رضايت شغلي و نگرش هاي كاري مهم مانند رضايت از زندگي،رضايت از خانواده، تعارض كار خانواده، عملكردو رفتارهاي كناره گيري، گسترش يافته و به طور تجربي آزمون شده اند .

عوامل مؤثر بر رضایت شغلی

از آنجایی که مدیران به دنبال کسب اهداف سازمان هستند؛ بایستی موارد بسیاری را در کسب این مهم در نظر بگیرند. یکی از این موارد توجه به رضایت شغلی کارکنان است. رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی و عاملی است که باعث افزایش کارایی و نیز احساس رضایت فردی می گردد. متغیرهای زیادی بر رضایت شغلی تأثیر می گذارند که این متغیرها را می توان در چهار گروه عمده طبقه بندی کرد:

عوامل سازمانی: که شامل سیستم پاداش مناسب و نحوه پرداخت حقوق ، مشارکت کارکنان در تصمیمات مربوط به شغل، اعطاي مسؤلیت و اختیار به افراد وکیفیت سرپرستی و روابط همکاران می باشد.وجود عوامل فوق در ایجاد رضایت شغلی مؤثرند به طور کلی رضایت شغلی اغلب در عوامل خارجی ( حقوق، مزایای کاری، پادا ش ها و مزایای مادی ) و ارز ش ها یا پادا ش  های درونی ریشه دارد.

عوامل محیطی: عوامل محیطی شامل سبک سرپرستی و گروه های کاری  می باشد.

ماهیت کار: کار به خودی خود نقش مهمی در تعیین سطح رضایت شغلی دارد. محتوای شغل دارای دو جنبه است: یکی محدوده شغل است که شامل میزان مسئولیت، اقدامات کاری و بازخورد است. هرچه این عوامل سریعتر باشد باعث افزایش حیطه شغلی می شود که آن نیز به نوبه خود رضایت شغلی را فراهم می آورد. دومین جنبه عبارت است از تنوع کاری. تحقیقات نشان می دهد که تنوع کاری متوسط، مؤثرتر است. تنوع کاری گسترده باعث ابهام و اضطراب می شود و از طرف دیگر تنوع کم، باعث یکنواختی و خستگی می گردد که نهایتاً منجر به عدم رضایت شغلی می شود .

عوامل فردی: تفاوتهاي فردي در رفتار سازمانی و ایجاد رضایت شغلی از اهمیت زیادي برخوردارند، افراد داراي عزت نفس بالا ، طالب کنترل درونی زیاد و پایگاه ارشدیت زیادي هستند، نسبت به افرادي که فاقد این خصوصیات می باشند از رضایت شغلی بیشتري برخوردارند.تناسب بین شغل و شاغل نیز بین اهمیت است مثلاً افراد متخصصی که در شغلهاي غیر تخصصی به کار اشتغال دارند ، از رضایت شغلی کمتري برخوردارند.

رابطه رضایت شغلی با نگرش

دراکر در تحقیقات خود نشان داد  که اگر انگیزه های اصلی و مهم در زمینه انجام شغل و کارها ارضا گردد، در این صورت بین نیازهای شخصی فرد در محیط کار و نگرش او نسبت یه توانایی های بالقوه شغل جهت ارضا این نیاز کمتر شده سبب افزایش رضایت شغلی فرد می گردد.

نگرش را نظم و ترتیب خاص در شیوه احساس، فکر و آمادگی فرد برای عمل در برابر برخی از جنبه های محیط تعریف کرده اند. نگرش ها مستلزم رضایت در کار می باشند و از طریق ارتباط در یک سطح متنوعی از رفتارهای شغلی نمایان می گردند . رضایت شغلی اشاره به نگرش و یا عقاید به کارکنان نسبت به کار و یا محیط دارد و پاسخ کلی به نقش های شغلی خود کارکنان و یکی از شاخص های موثر ترین شادی های حرفه ای است .

رضایت شغلی به عنوان یک نگرش مثبت به شغل: صرف نظر از جنبه های عاطفی رضایت شغلی، بریف رضایت شغلی را به عنوان یک حالت درونی میداند که به وسیله ارزیابی عاطفی و شناختی تجربه یک کارمند از شغل خویش توصیف میشود.

این ارزیابی میتواند به درجاتی دلخواه یا غیر دلخواه باشد. این تعریف در واقع میخواهد تلفیقی از ابعاد عاطفی و شناختی رضایت شغلی را ارائه کند. این تلفیق، در حقیقت مفهوم سومی از این سازه را ارائه میکند که همان رضایت شغلی به عنوان یک نگرش می باشد. نگرش به عنوان یک الگوی رفتاری، مجموعه ای از تمایلات و انتظارات، زمینه ساز  قضاوت خاص در مورد موقعیت ها و انتصابات می باشد. به بیان ساده تر می توان گفت که نگرش یک واکنش شرطی به محرک می باشد .

بیشتر علاقه مندی ها بر چگونگی ارتباط  نگرش با رضایت شغلی و عملکرد متمرکز می باشد یکی از این نقطه نظرها توسط آنتونی برنز بیان گردید. وی اعتقاد دارد که هنوز درآمد بالا یک جزء ضروری در ایجاد فوری رضایت شغلی به حساب می آید. وی اعتقاد دارد که شرایط اقتصادی، پیشرفت و شناخت سه عامل اساسی در ایجاد انگیزش کارکنان می باشند و رضایت شغلی قسمتی از تمام عوامل یاد شده می باشد.

با گذشت زمان تئوری های نگرشی تعریف سه بعدی از نگرش را ارائه کردند. آ نها برای نگرش سه عنصر عاطفه، شناخت و رفتار را معرفی کردند درحالی که کرانی اذعان می کند در مورد رضایت شغلی اجماع بر آن است که آن را به عنوان یک واکنش عاطفی تعریف میک‌ند، تعریف رضایت شغلی به عنوان یک نگرش نسبت به شغل نیز شایع میباشد؛ به عنوان مثال ماینر بیان میکند: به نظر میرسد که رضایت شغلی را معادل نگرش شغلی تعریف کنیم و بریف نیز میگوید که رضایت شغلی یک نگرش نسبت به شغل می باشد. بنابراین می توان گفت که رضایت شغلی یک نگرش است و به عنوان یک نگرش، رضایت شغلی یک قضاوت ارزیابی کننده مثبت یا منفی نسبت به شغل یا یک موقعیت شغلی می باشد.

انواع رضایت شغلی

آشنایی با نیازهاي کارکنان می تواند زمینه ارضا بهتر نیازهایشان را فراهم نماید . صاحب نظران معتقدند چنانچه نیازهاي واقعی اعضاي سازمان به درستی شناخته شده و در حد امکان براي تأمین آن ها صمیمانه تلاش شود حتی اگرلازمه آن صرف هزینه باشد، یکی از نتایج آن ایجاد رضایت خاطر و علاقه مندي بیشترکارکنان است.

رضایت از شغل یکی از عوامل بسیار مهم در موفقیت شغلی و عاملی است که باعث می شود افــزایش بهره وري و کارایی و نیز احساس رضایت فردي ایجاد گردد، اگر شغل رضایت مطلوب را تأمین نماید فرد از شغلش راضی می باشد و اگر رضایت و لذت مطلوب را تأمین ننماید شخص شروع به مذمت شغل خود کرده و در صدد تغییر آن برمی آید. آنچه مسلم است رضایت شغلی بر روي رضایت شخصی فرد در زندگی تأثیر به سزا دارد و این رضایت به نوع شغل و فرد شاغل بستگی دارد .

اخیراً محققین به دنبال منابعی از رضایت شغلی هستند که از ثبات بیشتری برخوردار باشند. ثبات رضایت شغلی در پرسنلی که کارهای مشابه انجام می دهند به صورت معناداری نسبت به افرادی که کارهای متنوع و متفاوتی انجام می دهند بیشتر است. ثبات رضایت شغلی به هر حال در مواجهه با تغییرات موقعیتی کاهش می یابد؛ اما رضایت شغلی قبلی می تواند به عنوان یک عامل پیشگویی کننده قوی جهت رضایت بعدی در شرایط متغیر شغلی باشد.

گینزبرگ و همکارانش که رضایت شغلی را از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار داده اند به دو نوع رضایت شغلی اشاره می کنند:

رضایت درونی که از دو نوع منبع حاصل می گردد. اول احساس لذتی که انسان صرفاً از اشتغال به کار و فعالیت عایدش می شود و دوم لذتی که بر اثر مشاهده لذت پیشرفت و یا انجام برخی مسئولیت های اجتماعی و به ظهور رساندن توانایی ها و رغبت های فرد به انسان دست می دهد.

رضایت بیرونی که با شرایط اشتغال و محیط کار ارتباط دارد و هر آن در حال تغییر و تحول است. از عوامل رضایت بیرونی به عنوان مثال شرایط محیط کار، میزان دستمزد و پاداش، نوع کار و روابط موجود بین کارگر و کارفرما را می توان نام برد.

عوامل درونی که خصوصیات و حالات فردی را شامل می گردند در مقایسه با عوامل بیرونی که شرایط کار و اشتغال را در بر می گیرد  از ثبات بیشتری برخوردارند. لذا رضایت درونی پایدارتر از رضایت کلی نتیجه تعادل بین رضایت درونی و بیرونی است.

منبع

پیردنیایی، زهرا(1394)، رابطه بین عدالت سازمانی و نگرش های شغلی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0