رضایت از زندگی ،آغاز توجه به بهزیستی
در چند دههی اخیر و با پیدایش رویکرد روانشناسی مثبت، تغییرات بسیاری در تحقیقات روانشناختی صورت گرفت؛ علاقه به تحقیق در این حیطه افزایش یافت و گرایش پژوهشها برای تبیین پدیدههای روانشناختی، به سمت تواناییها و ویژگیهای مثبت انسان سوق پیدا کرد . این شاخهی جدید از روانشناسی اساساً به مطالعهی علمی توانمندیها، شادمانی و بهزیستی ذهنی انسان و موضوع نسبتاً جدیدتر رضایت از زندگی و رویکردهای لذتگرا و سعادت گرا، میپردازد.سازمان بهداشت جهانی نیز، سلامت را بهعنوان حالتی از بهزیستی کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی، و نه صرفاً نبود بیماری تعریف کرده است.
این سازمان، سلامت روانی را نیز بهعنوان«حالتی از بهزیستی که در آن فرد تواناییهای خود را میشناسد، میتواند با فشارهای روانی بهنجار زندگی کنارآید، به نحو پرثمر و مولدی کار کندو برای اجتماع خویش مفید باشد» تعریف میکند .با توجه به نقش تعیین کنندهی بهزیستی در تعیین و تبیین کنش وری روان شناختی بهینه در افراد، شواهد تجربی مختلف، مطالعهی نظامدار عوامل تبیین کنندهی الگوی تجارب هیجانی مثبت و منفی را به مثابهی یکی از مهمترین اولویتهای پژوهشی خود تعریف کرده است .
تعریف بهزیستی
سازهی بهزیستی معمولاً تحت عنوان بهزیستی روانشناختی، بهزیستی اجتماعی و بهزیستی ذهنی موردبررسی قرار میگیرد . بهزیستی ذهنی عبارت است از ارزشیابی زندگی برحسب رضایت و تعادل داشتن بین حالات عاطفی مثبت و منفی. مدلی سه مؤلفهای و در برخی موارد با مشترک دانستن دو مؤلفه عاطفی، مدل دومؤلفهای برای مفهوم بهزیستی پیشنهادشده است که عبارت است از:
- عاطفه مثبت،
- عاطفه منفی،
- مؤلفه شناختی رضایت از زندگی .
بهزیستی ذهنی شامل اصول مهمی است که بر همه ابعاد رفتار انسان و پیشرفت او :شامل سلامت فیزیکی و روانی، پیشرفت مهارتی و آموزشی، صلاحیت اجتماعی و ایجاد روابط مثبت اجتماعی تأثیرمیگذارد .
ابعاد مختلف بهزیستی از نظر ریف
باید گفت که بهزیستی مفهومی انتزاعی و چندبعدی است که دارای فرضیههای متعددی است وعوامل بسیاری در تأمین بهزیستی افراد با یکدیگر تعامل دارند. در اینجا به دلیل اینکه مدل بهزیستی ریف، مدلی جامع و دربرگیرندهی متغیرهای پژوهش حاضر است، موردبررسی قرارمیگیرد. مدل ریف، شش بعد کارکرد روان شناسی مثبت که بهزیستی را احاطه کردهاند، در برمیگیرد. این شش بعد عبارتاند از:
- خویشتن پذیری، که شامل ارزیابی مثبت فرد از خودش و گذشتهاشاست. این بعد به دلیل ارزیابی فرد از خودش، میتواند با خودپنداره که یکی از متغیرهای پژوهش حاضر است، مرتبط باشد.
- روابط مثبت با دیگران، اشاره به داشتن روابط پاداشدهنده با دیگران و کیفیت این رابطه دارد. این بعد با رابطهی بین والدین وفرزندان و تعارض والد – فرزند که از متغیرهای پژوهش حاضر است، مرتبط است.
- استقلال، که به عنوان احساس خودمختاری تعریف شده است. این تعریف به شکل ساده به استقلال و توانایی تنظیم رفتارها، اشاره دارد.
- تسلط بر محیط، که اشاره به ظرفیت مدیریت مؤثر زندگی و دنیای اطراف دارد.
- هدف در زندگی، که به عنوان این باور که زندگی فرد هدفمند و بامعناست، تعریف شده است.
- رشد شخصی، به معنی رشد تواناییهای باالقوه و بالفعل ساختن آنهاست.
تعریف رضایت از زندگی
دیدگاه فرد نسبت به زندگی بیشتر بر پایه منابع شناختی است، تا عکسالعملهای هیجانی کوتاهمدت. به همین دلیل ازلحاظ مفهومی، رضایت از زندگی جزء شناختی بهزیستی،پایدارتر از عناصر عاطفی است و درنتیجه از آن بهعنوان شاخص کلیدی بهزیستی ذهنی مثبت یاد میشود .تعریف رضایت از زندگی عبارت است از: نگرش مساعد فرد به زندگی خود بطورکلی . کرسینی،نیز رضایت از زندگی را ادراک یا احساس کلی مثبت هر فرد، در مورد کیفیت زندگیاش، میداند. رضایت از زندگی یک فرایند داوری است که افراد کیفیت زندگی خود را بر اساس ملاکهای منتخب خودارزیابی میکنند . بنابراین اینگونه ارزیابیها شامل پاسخهای هیجانی افراد، حیطه رضایت و ارزیابی شناختی آنان است .
راجع به رضایت، فلاسفه قدیم نظیر ارسطو، افلاطون و همچنین اریک فروم ، مباحث فراوانی را مطرح کردهاند. به عقیده فروم، نیازهای تأمین نشده بر جسم فشار میآورند و ارضای آنها سبب رضایت میشود. ازکمپ ، در تعریف رضایت میگوید: در تضاد با مفهوم خوشحالی که ناظر بر تجربه عاطفی (هیجانها و احساسها) است، رضامندی بر تجربه شناختی یا داورانه ای دلالت دارد که بهعنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت قابلتعریف است. این تعریف طیفی را تشکیل میدهد که از ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در برمیگیرد. در حقیقت رضایت از زندگی این مسائل را منعکس میکند که تا چه اندازه نیازهای اساسی برآورده شدهاند و تا چه اندازه انواع دیگر اهداف، بهعنوان اهداف قابلدسترسی میباشند. درحالیکه برای افرادی که در شرایط کمتر پیشرفته زندگی میکنند، ارضای نیازهای اساسی، بیشتر موردتوجه قرار میگیرد.رضایت از زندگی را بهعنوان قضاوت شخصی از سعادت و بهروزی و کیفیت زندگی مبتنی بر معیارهای انتخابی هر فرد تعریف کردهاند. مفهوم رضایت بهعنوان یک تجربه درونی است که حضور مثبت هیجانها و نبود احساسات منفی را در برمیگیرد، رضایت درونی انسانها، از رشد فردی، اجتماعی و منابع سازشی نشأت میگیرد .
هنگامیکه از افراد خواسته میشود تا رضایت از زندگی خود را ارزیابی کنند، آنان به راهبردهای اکتشافی، عاطفی و دیگر اطلاعاتی که در خاطرشان بهآسانی قابلدسترس باشد، تکیه میکنند. به عبارتی تعهد فرد به یک سری اهداف جهت دستیابی به آن و وجود اهدافی مرتبط با روابط اجتماعی، کار و فعالیت؛ رضایت از زندگی را میسازد . اصطلاح زندگی میتواندبعنوان همه حیطههای زندگی فرد در مقطع خاصی از زمان، یا بهعنوان یک قضاوت یکپارچه در مورد زندگی شخص از بدو تولد تعریف شود. این تمایز اغلب در مقیاسهای فعلی، مبهم مانده است. بنابراین، بهتر است به پاسخدهنده آگاهی داده شود که آیا این سؤال به زندگی او، از بدو تولد یا به زندگی فعلی او در همه حیطهها اشاره دارد .
منبع
جوانی،لیلا(1393)، رابطهی تعارض والد- فرزند و خودپندارهی تحصیلی دانشآموزان با رضایت از زندگی، پایان نامه کارشناسی ارشد،مشاوره مدرسه، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید