رابطه بین ارزش‌های فرهنگی

ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و دانشجو- استاد

مدلی که پژوهش حاضر درصدد آزمون آن است، در بخش دیگری از خود بر نقش ابعاد الگوهای ارتباطات جهت‌گیری‌های گفت و شنود و همنوایی  محیط خانواده و تحصیل در رشد گرایش‌های تفکر انتقادی دانشجویان تمرکز دارد.این بخش از مدل بر اساس پدیدار شدن دو خرده‌مقوله  نگرش در مورد رفتارهای ارتباطات کلامی و نگرش در مورد مراجع قدرت در بخش کیفی تحقیق کمّی- کیفی کاکای  و یافته‌های تحقیقات دیگری که از تأثیر ارزشهای فرهنگی بر الگوهای ارتباطاتی حمایت می‌کردند شکل گرفت. در تحقیق کاکای ، مصاحبه‌شوندگان اعتقاد داشتند که رفتارهای ارتباطاتی کلامی همچون جرأت‌مند و اهل بحث بودن که متناظر با بعد جهت‌گیری گفت و شنود الگوهای ارتباطات است در محیط خانواده و دانشگاه و نگرش‌هایی که در این محیطها در مورد نحوه برخورد با مراجع قدرت یعنی والدین و استادان وجود دارد که متناظر با بعد جهت‌گیری همنوایی الگوهای ارتباطات است ، بر شکل‌گیری گرایش آنها به تفکر انتقادی نقش مهمی‌ داشته است. در ادامه، پیش از مرور تحقیقات بیشتر در این زمینه در مورد ابعاد الگوهای ارتباطات توضیح بیشتری داده خواهد شد.

دو بعـد جهت‌گیـری گفت و شنود و جهت‌گیـری همنوایی در واقـع، ابعـاد الگـوهـای ارتباطات خانواده هستند که تحقیقات قبلی از جمله تحقیقات فراتحلیلی نشان داده‌اند که با انواع مختلفی از رفتارهای ارتباطی، پیامدهای روانی- اجتماعی و فعالیت‌های شناختی در ارتباط هستند .

این ابعاد حاصل تلاش محققان برای شناخت هر چه بیشتر خانواده به عنوان مهمترين سيستم انساني و الگوهاي ارتباطـاتی حاکم بر آن بوده‌اند.الگوهای ارتباطات خانواده شيوة بيان افكار و احساسات در بین اعضاي آن است که مي‌تواند از خانواده‌اي به خانواده‌اي ديگر متفاوت باشد. محققان در تلاش برای شناسایی و طبقه‌بندی این الگوها دو بعد زيربنــايي جهت‌‌گيري گفت و شنود و جهت‌‌گيري همنوايي را شناسايي كرده‌اند. جهت‌‌گيري گفت و شنود بصورت ميزاني كه خانواده‌ها شرايطي را فراهم مي‌آورند كه در آن همة اعضاي خانواده تشويق به شركت آزادانه و راحت در تعامل، بحث و تبادل نظر دربارة طيف وسيعي از موضوعات شوند تعريف می‌شود . جهت‌‌گيري همنوايي در اين نظريه عبارت است از ميزاني كه خانواده‌ها شرايط همســان بودن نگرش‌ها، ارزش‌ها و عقـايد را مورد تأكيد قـرار مي‌دهند. تركيب اين دو بعد، چهار الگوي ارتباطات خانواده را شكل مي‌دهد که هر کدام نوع خاصي از خانواده‌ها را توصيف مي‌كند. اين چهار نوع الگو يا چهار نوع خانواده از تركيب وضعيت‌هاي زياد يا كم بر روي پيوستارهاي دو بعد جهت‌‌گيري گفت و شنود و جهت‌‌گيري همنوايي حاصل مي‌شوند و شامل خانوادة توافق‌كننده ، خانوادة كثرت‌گرا ، خانوادة حفظ‌كننده  و خانوادة رهاگذار می‌باشند. خانواده‌هاي توافق‌كننده در هر دو بعد جهت‌‌گيري‌هاي گفت و شنود و همنوايي نمرة زيادي مي‌گيرند. آنهـا سعي دارند حتي زمـاني كه بيـان شدن نظـرات متفاوت يكديگـر را تشويق مي‌كنند، تأكيد زيادي بر توافق با هم داشته باشند.

خانواده‌هاي كثرت‌گرا در جهت‌‌گيري گفت و شنود نمرة زياد و در جهت‌‌گيري همنوايي نمرة كم مي‌گيرند. ويژگي اين خانواده‌ها ارتباطات باز و آزاد، تكثر آراء و حمايت عاطفي است.

خانواده‌هاي حفظ‌كننده در جهت‌‌گيري گفت و شنود نمرة كم و در جهت‌‌گيري همنوايي نمـرة زياد مي‌گيرند. اين خانواده‌ها با تأكيد زياد بر همنوايي با والدين و اطاعت از آنها شناخته مي‌شوند.در این خانواده‌ها والدين سعي دارند هنجارهاي خانواده را حفظ كنند.

خانواده‌هاي رهاگذار در هر دو جهت‌‌گيري گفت و شنود و جهت‌‌گيري همنوايي نمرة كمي مي‌گيرند. ايـن نوع خانواده‌ها تعامل والد- فرزندي اندكي دارند و تقريباً فرزندان را به حال خود رها كرده‌اند.

بخشی از پژوهش حاضـر بر دو بعد ؛جهت‌گیـری گفت و شنـود و جهت گیری همنوایی که این الگوها را تشکیل می‌دهند، تمرکز دارد. اگر چه این ابعاد در اصل برای مطالعه الگوهای ارتباطات خانواده در نظر گرفته شده‌اند، بررسی تحقیقات پیشین نشان می‌دهد محققان در مواردی، زمانی که بررسی هم‌ زمان ارتباطات بین فردی در محیط خانواده و دانشگاه بر متغیری مورد نظر بوده است، از این دو بعد در بافت محیط تحصیل تحت عنوان ابعاد الگوهای ارتباطات معلمان/ استادان نیز استفاده کرده‌اند تا بتوانند تأثیر نسبی این دو محیط را بر متغیر مورد نظر بهتر با هم مقایسه کنند. پژوهش حاضر نیز برای بررسی ابعاد الگوهای ارتباطاتی شاگرد- استادی در محیط دانشگاه از ابعاد جهت‌گیری گفت و شنود و جهت‌گیری همنوایی تحت عنوان ابعاد الگوهای ارتباطات دانشجو- استاد استفاده می‌کند. در ادامه، تحقیقات پیشین در زمینه رابطه بین فرهنگ و ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده و دانشجو- استاد مرور خواهند شد.

متخصصان بارها به این موضوع اذعان کرده‌اند که درک تنوع و تفاوت موجود بین خانواده‌ها نیاز به در نظر گرفتـن زمینه‌های فـرهنگی خانواده‌ها دارد . نتایج چندین مطالعه از وجود تفاوت‌های فرهنگـی در سبک‌هـای ارتباطاتـی حمایت کرده‌اند. این تفاوتها می‌توانند به تفاوت‌های فرهنگی درون یک کشور یا تفاوت‌های فرهنگی کشورهای متفاوت مربوط باشند.چند بعد مهم که به توضیح این تفاوت‌ها کمک می‌کنند، شناسایی شده‌اند و در بین این ابعاد، فردگرایی- جمع‌گرایی بیش از بقیه در درک تفاوت‌های فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته است. این بعد به اهمیتی که به خویشتن فرد نسبت به گروه یا جامعه داده می‌شود، برمی‌گردد. فردگرایی- جمع‌گرایی بر دیدگاه فرد در مورد خود تأثیر دارد. به گونه‌ای که افراد در فرهنگ‌های فردگرا دیدگاهی مستقل یا ناوابسته از دیگران در مورد خود دارند، در حالی که افراد در فرهنگ‌های جمع‌گرا دیدگاهی وابسته به دیگران در مورد خود اتخاذ می‌کنند . تینگ- تومی ‌و چانگ، نیز توضیح می‌دهند که خود در فرهنگ‌های فردگرا به صورت یک خود ناوابسته شناخته می‌شود در حالی که در فرهنگ‌های جمع‌گرا یک خود وابسته است. این تفاوت‌های مفهومی ‌در مورد خود، در ارتباط و وابستگی شخص به گروه‌هایی که به آنها تعلق دارد از جمله خانواده تفاوت ایجاد می‌کند . فردگرایی- جمع‌گرایی از طریق ایجاد خودپنداره‌های متفاوت و جهت‌گیری‌های ارزشی خاص خود بر ترجیح سبک‌های ارتباطاتی بین فردی تأثیر می‌گذارد. هال ، با مطرح کردن مفهوم وابستگی به زمینه  و با بررسی میزانی که افراد در یک فرهنگ به بافت و زمینه وابسته هستند، به توضیح تفاوت‌های فرهنگی موجود در ارتباطات بین فردی می‌پردازد. وی بر این مبنا ارتباطات بین فردی فرهنگ‌های مختلف را به دو دسته دارای وابستگی زیاد به زمینه و دارای وابستگی کم به زمینه  دسته‌بندی می‌کند. در ارتباطات دارای وابستگی زیاد به زمینه پیام‌هایی ترجیح داده می‌شوند که غیرمستقیم ‌هستند و معنای آنها بیشتر در بافت پیام قرار دارد. در حالی که ارتباطات دارای وابستگی کم به زمینه به ارتباطات روشنی که در آنها اصل مطلب به روشنی و به طور کلامی ‌بیان می‌شود، برمی‌گردند. فرهنگ‌های جمع‌گرا ارتباطات زیاد وابسته به زمینه را ترجیح می‌دهند، در حالی که فرهنگ‌های فردگرا تمایل به استفاده از ارتباطات دارای وابستگی کم به زمینه هستند. در فرهنگ دارای وابستگی کم به زمینه، افراد آزادانه، راحت و به صراحت افکار و احساسات خود را بیان می‌کنند و به ابراز وجود می‌پردازند. زیرا این فرهنگ بیشتر در جوامع فردگرا دیده می‌شود که در آنها به فردیت افراد، منحصربفردی و باز بودن آنها ارزش داده می‌شود. در مقابل، در یک فرهنگ زیاد وابسته به زمینه بیان کلامی ‌احساسات و عقاید چیزی مثبت در نظر گرفته نمی‌شود و حتی گاهی با دید منفی به آن نگاه می‌شود. در چنین فرهنگی به کم‌حرفی، خویشتنداری و خوددار بودن ارزش داده می‌شود. این ویژگی‌های فرهنگی با جهت‌‌گيري گفت و شنود خانواده و محیط تحصیل ارتباط پیدا می‌کند. یعنی، با ميزاني كه محیط خانواده و یا تحصیل شرايطي را فراهم مي‌آورند كه در آن فرزندان و یا دانش‌آموزان و دانشجویان تشويق می‌شوند تا تعامل آزادانه و راحتی با والدین و یا معلمان و استادان خود داشته باشند و به بحث و تبادل نظر دربارة طيف وسيعي از موضوعات بپردازند. در همین ارتباط، نتایج تحقیقات قبلی نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها که بیشترین ارزش شاخص فردگرایی کشور (91) را دارند  نسبت به ژاپنی‌ها (که ارزش شاخص فردگرایی کشور آنها (46) کمی‌کمتر از میانگین (51) است) جهت‌گیری گفت و شنود بیشتری دارند .

دیدگاهی که فرهنگ بسته به نوع خود در مورد خویشتن افراد شکل می‌دهد، بر تعامل افراد با دیگران نیز تأثیر می‌گذارد. به طور مثال، چندین مطالعه نشان داده‌اند که در فرهنگ‌های فردگرا نسبت به فرهنگ‌های جمع‌گرا بین فرزندان و والدین آنها بیشتر تعارض اتفاق می‌افتد . مطالعات کیم، لی، کیم و هانتر  و تینگ- تومی ‌و کورگی ، نشان می‌دهد از لحاظ سبک برخورد با تعارض پیش آمده نیز تفاوت‌های فرهنگی وجود دارد. در موقعیت‌های تعارضی افراد در فرهنگ‌های فردگرا از راهبردهای مستقیمی‌که آبروی طرف مقابل را تهدید می‌کند، استفاده می‌کنند؛ در حالی که در فرهنگ‌های جمع‌گرا افراد از راهبردهای غیرمستقیمی‌که آبروی طرف مقابل را حفظ می‌کند، استفاده می‌کنند. زیرا در فرهنگ‌های فردگرا افراد بیش از همه به دنبال حفظ آبرو و اعتبار خود هستند. در حالی که در فرهنگ‌های جمع‌گرا افراد سعی می‌کنند آبروی یکدیگر را حفظ کنند. اظهارات مصاحبه‌شوندگان در بخش کیفی مطالعه کاکای ، در مورد تعامل دانشجویان با استادان نیز از این تفاوت‌ها حمایت می‌کند. در پاسخ به این سؤال مصاحبه‌کننده که آیا در هنگام مخالفت کردن با یک استاد نگران به خطر افتادن آبروی او می‌شوید یا خیر؟ بعضی از مصاحبه‌شوندگان بیان می‌کردند که نگران چنین چیزی نمی‌شوند. به طور‌مثال، یک دانشجوی اروپایی‌تبار معتقد بود:  دلخور شدن استاد از مخالفت دانشجوی خود نشان‌دهنده اعتماد به نفس کم او است . دانشجوی دیگری که ژاپنی- آمریکایی بود عقیده داشت: دانشجویان باید با استادان مخالفت کنند و آنها را زیرسؤال ببرند و استادان نباید هرگز بحث و جدل‌ها را ببازند. اگر دانشجویان آنها را بکوبند نباید بعنوان یک استاد به آنها حقوق بدهند. چون فرض بر این است که آنها از دانشجویان باهوش‌تر هستند . بعضی دیگر می‌گفتند احساس خوبی در مورد حرف زدن روی حرف دیگران ندارند و نگران آبروی استاد خود می‌شوند. دانشجویی دیگر با زمینه فرهنگی میکرونزیایی به جای اینکه نگران آبروی استاد خود باشد، به نگرانی خود در مورد آبروی پدر و مادرش به عنوان والدین دانشجوی گستاخی که با استاد خود چون و چرا می‌کند، اشاره کرد:

نکته دیگر این است که اثر بد کاری که تو انجام می‌دهی به پدر و مادرت برمی‌گردد. من درموردخودم خیلی نگران نیستم.گاهی میخواهم با دیگران مخالفت کنم و اهمیتی نمی‌دهم دیگران در مورد من چه فکری می‌کنند اما من به چیزی که در مورد پدر و مادرم فکر می‌کنند اهمیت می‌دهم.

تأکید داشتـن بر حفظ آبـروی والدیـن و یا استـادان می‌تواند با جهت‌‌گيـري همنـوايـي در ارتباطات والـد- فرزنـدی و شاگـرد- استـادی ارتباط داشته باشـد که باعث می‌شود در محیطهـای خانوادگی و تحصیلی همســانی نگرش‌ها و عقـايد بیشتر مورد تأكيد قـرار ‌گیرد.

بعد فرهنگی مهم روابط عمـودی- افقـی  نیز می‌تواند جهت‌‌گيـري همنـوايـي را در ارتبـاطـات والـد- فرزنـدی و شاگرد- استادی تحت تأثیر قرار دهد. این بعد به میزان اختلاف قدرتی که در جامعه پذیرفته شده است، برمی‌گردد. در فرهنگ‌های افقی که اختلاف قدرت کمی‌ در آنها وجود دارد، به مساوات و برابری افراد ارزش داده می‌شود؛ در حالیکه در فرهنگ‌های عمودی بین افراد اختلاف قدرت زیادی وجود دارد . با به کار بردن مفهوم روابط عمودی- افقی در بافت و زمینه خانوادگی و تحصیلی می‌توان گفت فرهنگ‌های افقی و دارای اختلاف قدرت کم والدین را نسبت به فرزندان و معلمان و استادان را نسبت به دانش‌آموزان و دانشجویان در جایگاهی به نسبت برابری قرار می‌دهند. بدلیل همین موقعیت برابر، از فرزندان و دانش‌آموزان و دانشجویان انتظار می‌رود در مورد امور مربوط به خود مسؤولیت بیشتری را برعهده گیرند و استقلال عمل بیشتری از خود نشان دهند. این در حالی است که فرهنگ‌های عمودی و دارای اختلاف قدرت زیاد والدین را نسبت به فرزندان و معلمان و استادان را نسبت به دانش‌آموزان و دانشجویان در جایگاه بالاتری قرار می‌دهند و انتظار دارند فرزندان و دانش‌آموزان و دانشجویان نسبت به آنها خشوع و خضوع بیشتری نشان دهند، بیشتر از آنها نظر خواهی کنند و با عقاید و نگرش‌های آنها بیشتر همنوایی کنند. به عبارت دیگر، به نظر می‌رسد نسبت به فرهنگ‌های افقی، فرهنگ‌های عمودی بیشتر افراد را به سوی همنوایی سوق می‌دهند.

جهت‌گیری‌های گفت و شنود و همنوایی به عنوان ابعاد الگوهای ارتباطات والد- فرزندی و شاگرد- استادی از عوامل فرهنگی جهت‌گیری فردگرا و جمع‌گرا و روابط عمودی و افقی به صورت‌های متفاوتی تأثیر می‌پذیرند. این در حالی است که بنظر می‌رسد ابعاد الگوهای ارتباطات با گرایش‌های مختلف تفکر انتقادی ارتباط نزدیکی داشته باشند. چرا که از طریق این ارتباطات است که تفکر انتقادی مجال بیان و رشد پیدا می‌کند و به کمک آنها است که فرد عقاید و نگرش‌های شخصی خود را با دیگران در میان می‌گذارد و در صورت لزوم از آنها دفاع می‌کند. با توجه به این موضوع می‌توان انتظار داشت که زمینه‌های فرهنگی فردگرا و جمع‌گرا در محیطهای خانوادگی و تحصیلی از طریق رفتارهای ارتباطاتی مربوط به جهت‌گیری گفت و شنود با والدین و معلمان و استادان بر گرایش‌های مختلف تفکر انتقادی تأثیر داشته باشند.بدلیل میزان تأکید متفاوتی که فرهنگ‌های عمودی و افقی بر اختلاف قدرت و اطاعت از مراجع قدرت دارند که آن نیز به نوبه خود همنوایی با والدین و معلمان و استادان را متأثر می‌کند، می‌توان انتظار داشت که عوامل فرهنگی بدین طریق نیز بر گرایش‌های تفکر انتقادی تأثیر داشته باشند.

منبع

کورش نیا،مریم(1390)، ارایه مدلی علّی برای گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان،پایان نامه دکترا،روانشناسی تربیتی، دانشكده علوم تربيتي و روانشناسي شیراز

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0