دیدگاه شناختی – رفتاری سالکووسکیس
دیدگاه شناختی – رفتاری سالکووسکیس ، بیان میدارد که ویژگی اصلی اختلال وسواس، افکار، تصاویر و تکانههای مزاحم و رخنهگرست که برای فرد قابل پذیرش نیستند. محتوای این افکار معمولاً درباره صدمه احتمالی به خود و یا دیگران است. بر اساس این نظریه، بروز افکار مزاحم منحصر به افراد مبتلا به OCD نیست و همه افراد کم و بیش آنها را تجربه میکنند، امّا آنچه که افکار مزاحم وسواسگونه را از افکار مزاحم عادّی متمایز میکند معنایی است که افراد مبتلا به OCD برای افکار رخنهگر خود قائلند. هنگام بروز افکار مزاحم دربارهٔ صدمه و آسیب، افراد غیرمبتلا آنها را بیمعنا فرض کرده و به فراموشی میسپارند، در حالی که افراد دارای OCD، آنها را حاکی از خطری واقعی برای خود یا دیگران دانسته و خود را برای پیامدهای احتمالی آن ، صدمه و آسیب به خود و دیگران،مسئول به حساب میآورند. سالکووسکیس ، عنوان میکند که علاوه بر ارزیابیهای یاد شده، برخی باورهای کلّی درباره محتوای افکار و تلویحات آنها را نیز میتوان در پدیداری و حفظ وسواسها دخیل دانست. در این میان، باورهای تخلاقی و دینی از اهمیت ویژهای برخوردارند.
به عنوان مثال فردی که به آموزه مسیحی مبنی بر همسنگ بودن افکار گناهآلود با اعمال گناهآلود ؛ گناه از طریق تفکر باور دارد، ممکن است صرفاً داشتن افکار مزاحم را فینفسه گناهآلود تلقی کند. باورهای مربوط به آسیب ؛ اگر فردی روی پیامد موضوعی تاثیر بگذارد، پس نسبت به آن مسئول است و یا افکار مربوط به آسیب ـاگر فردی بتواند خطری را پیشبینی کند امّا برای آن کاری انجام ندهد، پس برای هرچه پیش آید مقصّر است ، که اغلب با معیارهای اخلاقی نیز مرتبطند، مثالهای دیگر از باورهای کلّی درباره محتوای افکار هستند. این باورها و مفروضات یا در جریان تجربیات اوّلیه زندگی فرا گرفته شده و در زمان خودسازگارانه بودهاند، یا اینکه از شیوههای سختگیرانه در خصوص تربیت اخلاقی و مذهبی ناشی میشوند.
به عقیده سالکووسکیس ، ادراک خطر و آسیب نسبت به افکار مزاحم و ارزیابی مسئولیت درباره آن موجب میگردد که افراد آسیبپذیر به منظور رفع خطر فرضی و پیشگیری از عواقب مربوط به آن دست به اعمال خنثیکننده بزنند. این اعمال همان رفتارهای اجباریاند و گسترهای از رفتارهای آشکار و پنهان را در بر میگیرند. در افراد مبتلا به وسواس اخلاقی – مذهبی، رفتارهای آشکار شامل شستشوی اجباری ، بررسی آرای مراجع و متون مذهبی و رفتارهای پنهان دربرگیرنده سرکوب افکار کفرآمیز و تکرار ذهنی دعاها و آیات است .
دیدگاه اخلاقیسازی روزین
روزین ، در بررسی روند اخلاقیسازی مشاهده کرد که خواستها و ترجیحات شخص به ارزشهای اخلاقی درونی شده تغییر شکل میدهند. مسائلی که بار اخلاقی دارند طی روند تعلیم و تربیت اخلاقی از والدین به فرزندان منتقل میشوند و در صورت تخطی فرد از آنها سبب برانگیخته شدن واکنشهای انزجار در دیگران و تعاملات اجتماعی منفی مانند طرد و دوری توسط آنان میگردد . روزین، دریافت که واکنشهای انزجار در معیارهای اخلاقي ادیان مختلف منظور شدهاند تا روح را از فساد و آلودگیهای اخلاقی محافظت کنند، بدین گونه که در صورت تخطی از ارزشهای درونی شده، احساس انزجار برانگیخته شده در فرد مانع انجام اعمال غیراخلاقی گردد.
در همین راستاست که روزین ، انزجار را یک هیجان اخلاقی میداند. دراشل و شرمان، بیان میدارند که حسّ انزجار ممکن است یک مکانیزم دفاعی باشد که از تعلیمات مذهبی سرچشمه گرفته و از تمامیت و سلامت زیستی و روانشناختی فرد محافظت میکند. چنین پیوندی میان انزجار، اخلاقیات و مذهب از نقش حسّاسیت به انزجار، در سببشناسی وسواس مذهبی – اخلاقی حمایت میکند. رابطه میان انزجار و وسواس مذهبی ممکن است توسط تعلیمات مذهبی در خصوص پاکیزگی تعدیل گردد. برخی مطالعات از ارتباط میان مذهبی بودن و وسواس شستشو خبر میدهند و اینکه اعمال مذهبی معمولاً دربرگیرنده پاکسازی و آلودگیزدایی هستند . احساس انزجار مذهبی ممکن است به افکار و تمایلات نامطلوب و کفرآمیز و غیراخلاقی نیز تعمیم یابد .
بررسیهای اخیر از رابطه میان حسّاسیت به انزجار و ترس از آلودگی خبر میدهند . اولاتونجی و همکاران ، نشان دادند که برخی ترسهای خاص و حساسیت به انزجار با وسواس مذهبی مرتبطند. رگرسیون چندگانه چند مرحلهای حاکی از آن بود که ترسهای بین فردی و ترس از آلودگی و نیز حسّاسیت به انزجار از رابطه جنسی و مرگ پیشبینیکننده وسواس مذهبی هستند. سیکا و همکاران ،معتقدند که برای افراد بسیار مذهبی، مسائل جنسی دارای بار شرم و گناه بسیار است. افکار مزاحم جنسی اغلب یکی از موضوعات اصلی در وسواس مذهبی است . در همین رابطه، برخی مطالعات تحلیل عاملی نشان میدهند که وسواس مذهبی اغلب بار عاملی مشترکی با وسواسهای جنسی و پرخاشگرانه دارد ، فصل مشترک این سه نوع وسواس، ارتباط محتوای آنها با منعیات مذهبی و اخلاقی و آن چیزی است که به عنوان گناه شناخته میشود.
همچنین در پژوهش اولاتونجی و همکاران ، همنوایی با سحر و جادو با وسواس مذهبی ارتباط معنادار داشت. همنوایی با سحر و جادو به معنای ادراک آلودگی توسط یک شیئی است، حتی در شرایطی که هیچ تهدید عینی مبنی بر انتقال آلودگی وجود ندارد . همنوایی با سحرو جادو بسیار مشابه تفکر جادویی دانسته شده و تحقیقات اخیر از شیوع بالای تفکرجادویی در میان مبتلایان به وسواس مذهبی حکایت میکنند . بنابراین انزجار اخلاقی میتواند توسط محرّکهای بسیاری ، افراد غیرپایبند به اخلاقیات، افکار کفرآمیز و غیره فعال شود زیرا تخطی از اصول اخلاقی و مذهبی ممکن است به عنوان یک آلودگی ذهنی در نظر آید که در غیاب تماس واقعی با جسم آلودهکننده به وجود میآید . بار اخلاقی مرتبط با افکار ناخواسته در وسواس مذهبی و نیز ارتباط قوی آن با تفکر جادویی میتواند توضیحدهنده خود همخوانی وسواسهای مذهبی – اخلاقی باشد.
دیدگاه شناختی راچمن
راچمن ، در تبیین دیدگاه شناختی خود درباره OCD، اشاره میکند که وسواس حاصل سوءتعبیر فاجعهآمیز فرد از اهمیت افکار تصاویر، تکانهها مزاحم خود است. در نتیجه OCD تا زمانی که سوءتعبیرها ادامه دارند به وقت خودش باقی خواهد ماند و در صورت تضعیف و یا حذف سوءتعبیرها وسواس نیز کاهش یافته یا از میان خواهد رفت. راچمن ، معتقد بود که همهٔ انسانها هرازگاهی دچار افکار مزاحم می شوند امّا اهمیت و معنابخشی به این افکار، آنها را بیش از پیش ناراحتکننده و عذابآور کرده و نیاز به خنثیسازی آنها را در فرد بیدار میسازد. بنابراین محتوای افکار مزاحم از آن جهت اهمیت دارد که چنانچه در حوزه مسائل مهم برای فرد قرار گیرد، وی میتواند محتوای افکار مزاحم را به لحاظ شخصی به خود مربوط و برای خود پراهمیت بداند. به عنوان مثال، برای یک فرد بسیار مذهبی، افکار مزاحمی که مستقیماً باورهای اخلاقی و مذهبی وی را زیر سؤال میبرند، از اهمیت شخصی بسیاری برخوردارند. راچمن ، برای تعریف اهمیت شخصی معیارهایی ارائه داده که مشخصاً در مورد افراد مبتلا به وسواس مذهبی – اخلاقی صدق میکنند:
- محتوای فکر وسواسی برای فرد مهم است.
- محتوای فکر وسواسی برای وی اهمیت شخصی دارد.
- شخص فکر وسواس گونه را با خود بیگانه و خودناهمخوان میداند.
- فرد میپندارد که فکر وسواسگونه پیامدهای بالقوهای دربردارد.
- وی میپندارد که این پیامدها جدی هستند.
بعنوان مثال، یک فرد مذهبی را در نظر بگیرید که هنگام نماز افکار وسواسگونه کفرآمیز تجربه میکند و میترسد که مشمول قهر و عذاب خداوند گردد. برای چنین شخصی هر 5 معیار ذکر شده در بالا صادق است. راچمن، به این نکته اشاره میکند که ادغام فکر و عمل بهویژه برای افراد مذهبی مشکلآفرین است. مثلاً یک مادر مذهبی که تصاویر مزاحم کشتن فرزندش را تجربه میکند، نهتنها از داشتن چنین افکاری دچار هراس میگردد، بلکه احساس گناه میکند که در دلش مرتکب قتل فرزندش شده و در نتیجه در روز قیامت به لعن ابدی خداوند محکوم خواهد شد. بنابراین معانی اخلاقی/ مذهبی افکار مزاحم سبب تشدید فاجعهآمیز ارزیابیهای مربوطه میگردند.
نظریه راچمن ، از آن جهت برای درک وسواس مذهبی – اخلاقی اهمیت دارد که توضیح میدهد که چگونه پیشینه مذهبی و فرهنگی فرد میتواند زمینهساز ارزیابی فاجعهآمیز از افکار مزاحم گردد. در عین حال، این نظریه با رد این موضوع که تنها مذهبی بودن سبب ابتلا به OCD میگردد، از افتادن در دام تعمیمهای افراطی پرهیز میکند. این نظریه به برخی هنجارها و باورهای مذهبی/ فرهنگی اشاره میکند که به اهمیّت عدم اجرای فرایض اخلاقی/ مذهبی و پیامدهای آن مربوطند. در اینگونه موارد، جدّیت پیامدها سبب تشدید معانی و ارزیابیهای فاجعهآمیز نسبت داده شده به افکار مزاحم میگردد.وسواس مذهبی – اخلاقی بیشتر در افرادی بروز میکند که در آنها باورهای مذهبی نقش ویژهای در تعیین اخلاقی بودن یا نبودن رفتارها و اعمال ذهنی بازی میکنند .
نظریه شناختی راچمن برای وسواس ، چهارچوبی مفهومی برای پژوهشهای مرتبط با پدیدآیی وسواس مذهبی – اخلاقی فراهم میآورد. همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد، عواملی که فرد را برای ابتلا به وسواس آسیبپذیر میکنند عبارتند: از
- معیارهای اخلاقی بالا،
- برخی سوگیریهای شناختی،
- افسردگی
- اضطراب.
با آنکه اشخاص مبتلا به وسواس مذهبی – اخلاقی معمولاً معیارهای اخلاقی بالایی برای خود در نظر میگیرند، چرا همه افراد با ایمان مذهبی قوی به OCD مبتلا نمیگردند؟ پژوهشهای روانشناسی تاکنون ارتباط سببزایی مستمر و مستقیمی بین عقاید مذهبی قوی و OCD نیافتهاند. بهعلاوه در مواردی که چنین ارتباطی نشان داده شده ،در همه گروههای مذهبی صادق نبوده و تنها به گروههای خاصی منحصر بوده است.دلایل احتمالی برای این ناهماهنگی را باید در تعامل میان آسیبپذیری جست. به عنوان مثال، چنانچه شخص دارای معیارهایاخلاقی بالایی باشد و باورهای وسواسی نیز داشته باشد ؛ مثلاً ادغام فکر و عمل، مسئولیتپذیری افراطی و غیره ، احتمال ابتلای وی به وسواس افزایش مییابد. بنابراین فصل مشترک مبتلایان به وسواس مذهبی – اخلاقی در بین گروههای مذهبی گوناگون میتواند داشتن
- معیارهای اخلاقی بالا
- تحریفهای شناختی مرتبط با OCD باشد.
عواملی مانند قوانین سختگیرانه، انعطافناپذیری ، معیارهای اخلاقی خیلی بالا، بازداری، خلوص و پاکیزگی ، احساس گناه و باورهایی در خصوص ماهیّت و اهمیت افکار با OCD همبسته هستند بهطوری که از گروههای مذهبی خاص فراتر میروند. به عنوان مثال، ویتزیگ، نشان داد که افراد با وسواس مذهبی کم نسبت به اشخاص با وسواس مذهبی زیاد، دارای پایبندی مذهبی بالاتر و بهزیستی معنوی بالاتر بودند. این دو گروه در بنیادگرایی دینی با یکدیگر تفاوتی نداشتند. ویتزیگ استدلال می کند که آنچه موجب مشکلساز شدن عامل کمالگرایی اخلاقی، میگردد، وجود باورهای وسواسگونه است و نه مذهبی بودن به تنهایی.
دلیل دیگر میتواند آن باشد که معیارهای اخلاقی بسیار بالا این احتمال که فرد تحریفهای شناختی مرتبط OCD را به کار برد را افزایش میدهد. در واقع مطابق با نظریههای شناختی و یافتههای پژوهش های تجربی، بهکارگیری تحریفهای شناختی مانند ادغام فکر و عمل و تلاش برای خنثیسازی افکار مزاحم ، مستقیماً در علّتزایی OCD دخیلند. باورهای مذهبی میتوانند زمینهساز ارزیابیهای فاجعهآمیز از افکار مزاحم و قائل شدن پیامدهای جدی برای اینگونه افکار گردند. احساس گناه و عذاب ناشی از اینگونه ارزیابیها معمولاً موجب میشود که فرد برای دستیابی دوباره به احساس خلوص و پاکیزگی در ارتباط با خداوند، تلاش نماید تا این افکار را خنثی کند مثلاً فرونشانی، ابطال افکار و غیره. پژوهشها حاکی از آنند که افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی به خصوص OCD، استدلالهای هیجانی به کار میبرند تا به یک نتیجه کلی در خصوص افکار وسواسی خود برسند. من احساس گناه و اضطراب ميكنم. پس حتماً كار اشتباهي انجام دادهام كه در هر دو صورت احساس گناه و عذاب ناشي از OCD، چرخۀ افكار و اعمال وسواسگونه را تقويت خواهد كرد. بهطور كلّي تفاوتي ماهوي وجود دارد ميان ديدگاهي كه مذهب را سببساز OCD ميداند، و رويكردي كه براي مذهب در اين خصوص نقش زمينهساز قائل است، كه در آن افراد به برخي ارزيابيهاي بهخصوص از افكار مزاحم سوق مييابند. برای درك وسواس مذهبي – اخلاقي توجه به اين تمايز ضروري است.
منبع
کاویانی،سارا(1389)، رابطه وسواس مذهبی ـ اخلاقی با نشانههاي وسواس فکری ـ عملی و سبکهای شناختی مرتبط با وسواس فکری ـ عملی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،مركز آموزشهاي نيمهحضوري و تخصصي آزاد دانشگاه علامه طباطبايي
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید